\documentclass[a4paper,12pt]{article}
\begin{document}
\begin{center}
{\large «أعوذُ باللّٰهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم\\
بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم»}
\end{center}
\begin{center}
{\large «الحَمدُ للّهِ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی رَسولِ الله وَ آلِهِ آلِ الله وَ اللَّعْنُ عَلی أعْدائِهم أعداءِ اللهِ إلي یَوْمِ لِقاءِ الله؛»}
\end{center}
\\
موضوع بحثی که برای حقیر در این جلسه محترم در نظر گرفته شده است "ویژگیهای زندگی و حیات جواد الأئمه علیهمالسلام" است که مثل فردایی سالروز شهادت حضرت است.\\
ابتدا یک زندگینامه اجمالی از زندگی حضرت مختصراً خدمت عزیزان عرض میکنم تا بر بحث اصلی درآمدی باشد؛
نام مبارکشان سمیّ \{و همنام\} رسولالله "محمّد" است؛\\
کنیه "ابوجعفر" که البته در کتابهای حدیثی ابوجعفر ثانی گفته میشود تا با امام باقر علیهالسلام اشتباه نشود و اگر در جایی مطلق گفته شد و احتمال اشتباه بود بهمانند همه موارد دیگر از طبقه، امام را تشخیص میدهیم که آیا ابوجعفر است یا ابوجعفر دوم علیهماالسلام؟ طبقه یعنی راوی و مَروِیٌّ عَنه، با بررسی راویان و مَروِیٌّ عَنه میتوانیم تشخیص دهیم کدام ابوجعفر مراد است؛\\
القاب مشهور حضرت جواد است و تقی، البته جواد مشهورترین لقب حضرت است، مختار، منتجب، مرتضی، قانع و عالم نیز القاب حضرت هستند؛
پدرشان "علی بن موسی الرضا" است؛\\
مادرشان کنیزند به نام "سبیکه" اهل نوبه که نوبه شهری است در جنوب مصر از ریشه و تبار "ماریه قبطیه" همسر محبوب رسول گرامی اسلام که هدیه پادشاه مصر به پیامبر بود البته امام رضا علیهالسلام او را خیزران هم مینامیدند.\\
این خانم در کلام رسولالله بهخوبی یاد شده و نام خیری از او هست که پیغمبر فرمودند:
{\large «بِأَبِي اِبْنُ خِيَرَةِ اَلْإِمَاءِ اَلنُّوبِيَّةِ اَلطَّيِّبَةِ {\Large{1}}»،}
یعنی پدرم فدای آن کسی که بهترین کنیزان که اهل نوبه است و بسیار پاک است و این شهادت رسولالله است بر طهارت و مقام امام جواد علیهالسلام؛\\
نقش انگشتریشان
{\large «"نعم القادر الله"»،}
مستحضرند عزیزان انگشتر در زمان گذشته بهجای امضا به کار میرفته است و خاتَم بوده است؛ یعنی
{\large «"مَا یُختَمُ بِه"»،}
یعنی با آن امضا میکردند، لذا نقش انگشتری خیلی مورد توجه بوده است؛\\
زمان ولادتشان اختلافی است که نوزده ماه رمضان است یا دهم رجب صد و نود و پنج هجری یعنی در سال ولادت اختلافی نیست اگرچه در ماه ولادت اختلاف است؛\\
مکان ولادت مدینه منوره است؛\\
زمان شهادت و مدت عمرشان اختلافی است که سیام ذیقعده را معمولاً ترجیح میدهند؛\\
زمان انتقال امامت سن هشتسالگی است که در ویژگیهای حضرت به این مسئله بازمیگردیم انشاءالله؛\\
حضرت زنانی داشتند که از این زنان دوازده فرزند دارند؛\\
از پسران، امام هادی علیهالسلام، ابو احمد موسی مبرقع (کسی است که سادات رضوی از نسل او هستند)، ابو احمد حسین و ابوموسی عمران پسران حضرتاند؛\\
و تعدادی دختران حضرتاند فاطمه، خدیجه، امکلثوم و حکیمه که برخی دیگر بعضی دیگر را اضافه کردند. اشهر دختران حضرت حکیمه خاتون است که قابله امامزمان علیهالسلام است و حکیمه در عسکریه در سامرا دفن است و سه تن از دختران امام جواد علیهالسلام در کنار حضرت معصومه سلاماللهعلیها دفن هستند. حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها مشرف میشوید به این صورت باید سلام داد:
{\large «السَّلَامُ عَلَیکُنَّ یَا بناتَ رَسُولِ الله»،}
چون آنجا علاوه بر حضرت معصومه سه تن از دختران امام جواد علیهالسلام نیز دفن هستند چه اینکه موسی مبرقع نیز در قم دفن شده است؛\\
تعداد شاگردان حضرت را 110 نفر دانستند با توجه به اختناقی که در آن زمان وجود داشته است؛\\
تعداد احادیث امام جواد علیهالسلام طبق احصا و شمارشی که عزیز دلمان جناب آقای عطاردی در مسند
{\large «"الإمام الجواد أبي جعفر محمد بن علي الرضا علیهماالسلام"»}
دارند 250 حدیث از حضرت نقل شده که میبینید هم شاگردان اندکاند هم تعداد روایات اندک است بهخاطر همین وضعیتی که در آن زمان وجود داشته است {\textbf{2}}؛\\
اما در کنار شیعیان سنیانی هم از حضرت نقل روایت دارند چه باواسطه چه بدون واسطه؛ مشهورترین اینها خطیب بغداد است او در تاریخ بغداد جلد سوم صفحه 54 تعدادی روایت را با سند خودش از امام جواد علیهالسلام نقل میکند {\textbf{3}}، عبدالعزیز بن اخضر جنابذی در
{\large «معالم العترة الطاهرة {\Large{4}}»}
و دیگران؛\\
اما در میان شاگردان حضرت تعدادی برجستهاند منجمله حضرت عبدالعظیم حسنی که تهرانیها به زیارتش مفتخرند؛ علی بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی که اینها بعضاً شاگردان مشترک امام رضا و امام جواد علیهماالسلام هستند، زکریا بن آدم که او در قم دفن است و وقتی میخواست از قم بیرون بیاید امام معصوم نامه نوشت: «بیرون نیا!
{\large إِنَّکَ أَمَانٌ لِأَهلِ قُم حَیّاً وَ مَیِّتاً {\Large{5}}.»}\\
چون تو چه زنده باشی چه قبرت در قم باشد، این مایه امان اهل قم است در قبرستان "شیخان" مدفون است به دستور مرحوم آیتالله گلپایگانی روی قبر ایشان سنگ جدیدی با عبارات جدید گذاشته شد.\\
محمد بن اسمعیل بن بزی، حسین بن سعید اهوازی که بسیاری از احکام را از کتابهای او داریم، احمد بن محمد بن خالد برقی کتاب مشهورش در دسترس است اینها شاگردان برجسته امام جواد علیهالسلام هستند؛\\
مدت امامت 17 سال است و با دو تن از خلفای بنی عباس هم عصرند اول با مأمون مدت 15 سال و 2 سال هم با معتصم که بعد از مأمون خلیفه شد.\\
این مختصری بود از زندگی عمومی امام جواد علیهالسلام.
اما آنچه که بیشتر میخواستیم بحثوبررسی داشته باشیم ویژگیهای امام جواد علیهالسلام است؛\\
من چند ویژگی اینجا نوشتم که خدمت عزیزان عرض میکنم؛\\
در همایشی که برای امام صادق علیهالسلام \{با عنوان امام صادق علیهالسلام و علوم عقلی {\textbf{6}}\} برگزار شد عرض کردیم که ائمه اطهار علیهمالسلام دوازده نفرند، دوازده نور پاک هستند از دیدگاه شیعه بهعنوان یک انسان ۲۵۰ساله در نظر گرفته میشود {\textbf{7}}؛ یعنی تفاوتهای شخصیتی ائمه علیهمالسلام هیچ نقشی در حجیت قول، رفتار و کردار آنها ندارد؛ کلام امام حسن عسکری علیهالسلام برای ما کلام رسولالله صلی الله علیه و آله است، کلام امام هادی علیهالسلام همان کلام امیرالمؤمنین است و هیچ تفاوتی ازاینجهت ندارند زیرا
{\large «کُلُّهُم نُورٌ وَاحِد.»}\\
اما اولاً چون در صدد الگوگیری هستیم و ثانیاً چون شرایط زمانی و مکانی در رفتارهای خارجی اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام تأثیرگذاری داشته، باید هرکدام از اهلبیت علیهمالسلام و هر کدام از امامان معصوم را بهصورت یک پرونده جدا مورد توجه قرار بدهیم تا بتوانیم الگوبرداری کنیم؛
از باب نمونه عرض میکنم ما در تاریخ زندگی اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام صلح حسنی و قیام حسینی داریم چه اینکه امام حسن علیهالسلام قیام دارد و امام حسین علیهالسلام هم صلح دارد و ایشان ده سال بعد از شهادت امام حسن علیهالسلام در حال صلح به سر برده است چه اینکه در آغاز خلافت امام مجتبی علیهالسلام جنگ و لشکرکشی داریم این تفاوت عملکردها که عمدتاً به تفاوت شرایط زمانی و مکانی برمیگردد باید مورد لحاظ قرار بگیرد که بتوانیم الگوبرداری کنیم سرّ اینکه به ویژگیهای هر امامی میپردازیم و خصوصیات زمان او را در نظر میگیریم این است.\\
اولین ویژگی امام جواد علیهالسلام مطلبی است که در روایات بر آن تأکید شده است با این عنوان که در اسلام طبق تعبیری و در شیعه طبق تعبیر دیگر، مولودی بابرکتتر از امام جواد علیهالسلام به دنیا نیامده مواردش فراوان است من بعضی را یادداشت کردم از خود امام رضا علیهالسلام خطاب به یحیی:
{\large «يَا يَحْيَى هَذَا اَلْمَوْلُودُ اَلَّذِي لَمْ يُولَدْ فِي اَلْإِسْلاَمِ مِثْلُهُ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ {\Large{8}}»؛}
در روایت دیگر
{\large ««هَذَا اَلْمَوْلُودُ اَلَّذِي لَمْ يُولَدْ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ {\Large{9}}.»}
در روایت دیگر تعبیر فرق میکند
{\large «َألَّذِي لَمْ يُولَدْ فِي اَلْإِسْلاَمِ...».}\\
در جاهای مختلفی مرحوم مجلسی این روایات را نقل کرده است این یکی از ویژگیها است؛ تعبیر این است:
{\large «لَمْ يُولَدْ فِي اَلْإِسْلاَمِ»،}
یا
{\large «لَمْ يُولَدْ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ»؛}
معنای آن چیست؟\\
چرا
{\large «أَعْظَمُ بَرَكَة»،}
پربرکتتر از امام جواد علیهالسلام به دنیا نیامده است؟ چند علت برای این مطلب به ذهن میرسد که خدمت عزیزان عرض میکنم؛\\
اولین علت که شاید بیشتر از همه به ذهن نزدیک است این که طبق نظر مشهور \{امام رضا علیهالسلام\} فرزندی بهغیراز امام جواد علیهالسلام ندارند و امام رضا علیهالسلام بسیار دیر فرزنددار شدند؛ این دیر متولد شدن فرزند پسر برای امام رضا علیهالسلام در فرهنگ شیعیان زمان که امامت در نسل علی بن ابیطالب علیهماالسلام از طریق امام حسین علیهالسلام تا امامزمان علیهالسلام ادامه داشته است دغدغه ایجاد کرد هم در دوستان و هم باعث خوشحالی شد در دشمنان یعنی امام رضا علیهالسلام متهم شد به همان چیزی که رسولالله صلی الله علیه و آله متهم شد تحت عنوان ابتر بودن که امام شیعه ابتر است و فرزند پسر ندارد پس امامت منقرض شد، پس خط بطلانی بر همه آنچه شیعه میگفت که پیغمبر فرمود: «دوازده جانشین دارم همه از قریشاند» و اسامی آنها را گفته است همه از بین رفت.\\
آنقدر این شبهه قوی بود که وقتی امام جواد علیهالسلام متولد شد دشمنان دست از ادامه شبههپراکنی برنداشتند و ادامه دادند و این کار کشید به آنجا که در مکاسب مرحوم شیخ انصاری هم در بخش مکاسب محرمه عزیزان خواندهاند که امام رضا علیهالسلام تن بدهد بهحکم قیافهشناسان با این که تبعیت از حکم قیافهشناسان مجاز نیست و حضرت هم تن دادند و قیافهشناسان آمدند و امام جواد علیهالسلام را به امام رضا علیهالسلام ملحق کردند و منتسب کردند، با بهدنیاآمدن امام جواد علیهالسلام شبهه ابتر بودن علی بن موسی الرضا علیهالسلام که اصل جریان امامت را زیر سؤال میبرد از بین رفت و لذا تعبیر تاریخ این است که یکپارچه شیعیان خوشحال شدند، مدینه خوشحال شد، خود علی بن موسی الرضا علیهالسلام بسیار مسرور و خوشحال شد.\\
عرض کردم این دیر تولدیافتن امام جواد علیهالسلام باعث شد حتی شیعیان هم در این زمینه به شبهه افتادند در جلد سی و پنج بحارالانوار اگر نگاه بکنید همان جلد و بخشی جلد 50 صفحات 21، 24 و 35 روایات متعددی در این زمینه وجود دارد.\\
دومین عامل مبروک بودن این ولادت این بود که با تولد امام جواد علیهالسلام و باتوجهبه شخصیت امام رضا علیهالسلام که در شیعه بسیار جا افتاده بود و برای همه جا افتاده بود مسئله امامت در کودکی که در امامان بعدی هم کموبیش نمود پیدا کرد مثل امامزمان علیهالسلام این مسئله حل شد و این بسیار مسئله قابل توجه و دقت بود، مخصوصاً باتوجهبه اینکه شیعه میخواست سالیان درازی با امامت امامی غایب خود را همراه کند که آن امام غایب در صِغَر سن به امامت رسیده بود.\\
حل این مشکل و این معضل که امامت میتواند در یک کودک قرار بگیرد و کودک میتواند امام باشد با ولادت امام جواد علیهالسلام و با بهدنیاآمدن حضرت مورد حل قرار گرفت که عرض کردم در امامان بعدی هم این مسئله وجود داشت به همین مسئله در خود روایات ما اشاره شده است بحارالانوار جلد 50 صفه 34 و 35؛
سومین عامل برکت ولادت امام جواد علیهالسلام این است که به برکت جوادالائمه علیهالسلام شهادت علی بن موسی الرضا علیهالسلام افشا شد بعداً انشاءالله عرض خواهم کرد با تمام تلاشی که مأمون انجام داد که با کارهایی که میکند نهضتهای علویین را کنترل کند ما در زمان امام جواد علیهالسلام چند نهضت قدر داریم این نهضتها در تاریخ مورد عنایت و توجه است، داستانش آمده است و من هم داستان این نهضت را نقل کردهام و قیامهای علویین را در زمان امام جواد علیهالسلام مانند نهضتی در کوفه، یمن، مرو و طالقان داریم و اینها باعث شده است که مأمون در بعضی از موارد فرماندار عوض کند، گاه بر شیعیان سخت بگیرد و این نهضتها همه در زمان امام جواد علیهالسلام اتفاق افتاده است با اینکه مأمون بههیچوجه دوست نداشت بهعنوان قاتل امام رضا علیهالسلام شناخته شود و با امام جواد علیهالسلام این مطلب روشن و مبرهن شد؛
نکته چهارم استثنایی بودن این خاندان بر همهکس مبرهن شد؛ مشکلی که با بعضی از اهلسنت داریم همین است بسیاری از اهلسنت از امام باقر، امام صادق و امام کاظم علیهمالسلام روایت دارند؛ یعنی در دیدگاه آنها امام باقر علیهالسلام مینشیند در کنار سایر علما و مفسرین و فقها.\\
این نکته که این خاندان استثنایی هستند با ولادت امام جواد علیهالسلام مبرهن شد وقتی امام رضا با جاثلیق مناظره میکند چهل، پنجاه سال حضرت سن دارد؛ ولی وقتی یک کودک هشت، نه ساله با یحیی بن أکثم قاضی القضاة مناظره میکند و او را به خاک میکشد و او کموبیش مرید حضرت میشود تاحدیکه در مسجدالنبی جلوی امام جواد علیهالسلام را میگیرد و تعداد زیادی سؤال میکند و بعد میگوید یک سؤال دارم خجالت میکشم، حضرت میفرمایند: «میخواهی به تو خبر بدهم؟ میخواهی بپرسی امام الان کیست؟» میگوید: «بله سؤال من همین است.» حضرت میفرماید: «من هستم.»\\
به حضرت عرض میکند: «دلیلی بر این مطلب هست؟» فرمودند: «بله.» امام جواد علیهالسلام عصایی در دست داشتند عصا را جلو یحیی بن أکثم قرار میدهند عصا شروع میکند به سخنگفتن:
{\large «إِنَّهُ مَوْلاَي}\{{\large إِمَامُ هَذَا اَلزَّمَانِ}\}{\large وَ هُوَ اَلْحُجَّةُ {\Large{10}}.»}
مولای من جوادالائمه است و حجت خدا امروز اوست.\\
این استثنایی بودن این خاندان بر همهکس با این ولادت و با امام جواد علیهالسلام روشن شد.\\
یک اشکالی اینجا به ذهن میرسد که باید پاسخ داد این است که گفته میشود که ما در میان کسانی که در اسلام متولد شدند امام مجتبی و امام حسین علیهماالسلام را داریم و خود فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، اینها در زمان اسلام متولد شدند چطور در این روایات گفته شده است که
{\large «لَمْ يُولَدْ فِي اَلْإِسْلاَمِ»}
اگر بخواهیم در نظر بگیریم بالاخره پنجتن آل عبا علیهمالسلام از نظر شرافت وجودی مقداری فضیلت دارند طبق تصریح خود روایات؛
جوابهای متعددی قابلارائه است یکی از جوابها این است که در این روایات خود ولادت و اصل قدم به عالم گذاشتن تأکید شده است؛ یعنی آنچه که در این روایات مورد عنایت است پدیده بهدنیاآمدن است؛
میبینیم آنچه که ویژگیهای پدیده بهدنیاآمدن در ولادت امام جواد علیهالسلام اتفاق افتاده است شاید در سایر ولادتها به این شفافیت و بروز نیست که با ولادت امام جواد علیهالسلام شبهه ابتر بودن امام رضا علیهالسلام برطرف شد با ولادت امام جواد علیهالسلام بسیاری از فوائدی که الان عرض کردم مورد تثبیت قرار گرفت؛
ویژگیهای امام جواد علیهالسلام را عرض میکردیم؛\\
ویژگی دوم اینکه در میان ائمه اطهار علیهمالسلام، امام جواد علیهالسلام کمعمرترین هستند؛ میدانید که در هنگام شهادت 25 سال بیشتر ندارد و با این عمر کم وقتی وارد دربار مأمون یا معتصم میشود همه به احترام برمیخیزند بهخاطر آن وقار، عصمت و نور امامت است؛
ویژگی سوم در میان ائمه، تنها امامی است که در فرزند بودنش برای پدرش تشکیک شده است و نه از طرف دشمن تشکیک شده است؛ بلکه از طرف دوستان نیز تشکیک شده است آنچه در روایات آمده شیعیان حتی خویشاوندان امام رضا علیهالسلام در این زمینه تشکیک کردند بخصوص بنی الحسن که از زمان امام صادق علیهالسلام با این تیره در جریان امامت خالی از مشکل نبودیم؛
چهارم تنها امامی که قبل از بلوغ ازدواج کرده است به صورت یک ازدواج تحمیلی؛ ازدواج امام جواد علیهالسلام با ام فضل دقیقاً بهمانند پذیرفتن ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام است در زمان مأمون و به این مطلب خود امام جواد علیهالسلام تصریح کرده است، پس تنها امامی است که قبل از بلوغ ازدواج کرده است؛\\
این نکته را کمی توضیح بدهم، چرا مأمون به این ازدواج اصرار داشت؟ نکته قابلتوجهی است! اهداف مأمون از تزویج ام فضل چیست؟\\
اولین هدفی که دنبال میکرد رفع اتهام قتل امام رضا علیهالسلام؛ بعد از شهادت امام رضا علیهالسلام بهسرعت با تمام ظاهرسازیهایی که مأمون کرد که در تشییعجنازه امام رضا علیهالسلام با پای پیاده گِل به سر مالید، گریبان چاک کرد و پشت جنازه میدوید که اینها در تاریخ آمده است با همه اینها شیعیان که کیّس \{و زرنگ\} هستند ذاتاً، فهمیدند مأمون قاتل علی بن موسی علیهالسلام است بخصوص اباصلت از جریانات مطلع بود و گوشهوکنار هم گفته بود؛ همین گفتن باعث شد که به زندان افتاد و یک سال در زندان مأمون بود و بعد از یک سال متوسل شد به امام جواد علیهالسلام و حضرت با اعجاز او را از زندان بیرون آوردند و به او فرمودند:
\{{\large «قُمْ فَإِنَّهُمْ لاَ يَرَوْنَكَ وَ لاَ تَلْتَقِي مَعَهُمْ بَعْدَ يَوْمِكَ.»}\}
نه تو مأمون را میبینی و نه او تو را میبیند؛
پس اولین هدف از این ازدواج رفع اتهام قتل امام رضا علیهالسلام است که مردم بگویند اگر او میخواست پدر را بکشد و با او دشمنی داشت چرا پسرش را داماد خود بگیرد!
دومین هدف مأمون گماشتن یک جاسوس همیشگی در کنار امام شیعیان است؛
اخصّ خواصّ یک انسان همسر اوست که به همه چیز او مطلع است وقتی همسر یک نفر جاسوس شد، یعنی او دارد در کنار یک جاسوس دائمی زندگی میکند و این یکی از مهمترین اهداف مأمون بود و در کتابی دیدم و در خبری دیدم که مأمون به ام فضل گفته بود هفتهای یکبار باید گزارش زندگی شخصی امام جواد علیهالسلام را به من بگویی؛ مانند ارتباطات و نامههای او.\\
در این فضا که یک جاسوس دائمی کنار انسان است امام جواد علیهالسلام سیستم وکالت که از زمان موسی بن جعفر علیهماالسلام بود را چنان عالی مدیریت کرد در اهواز، بصره، کوفه، قم و در جاهای مختلف جهان اسلام امام وکیل دارد وکلای قدری دارد که این وکلا اسمشان در تاریخ آمده کارهایشان، خدماتشان با اینکه در کنار ام الفضل دارند زندگی میکنند؛
سوم ساکت نگاهداشتن شیعیان و انقلابیون با این عنوان که جوادالائمه علیهالسلام داماد خلیفه است، شوهر دختر اوست، به دربار نزدیک است پس چرا قیام کنیم؟ این ذهنیت دقیقاً همان هدفی است که در ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام دنبال میشد با این ازدواج میخواست دنبال شود؛
چهارم که از همه زشتتر و پستتر بود مصادره امامت بود؛ نیت مأمون این بود که جوادالائمه بهخاطر اینکه ام فضل دختر خلیفه است و دختر امپراتور اسلامی است حتماً امام جواد علیهالسلام با دختر دیگر و زن دیگری ازدواج نمیکند پس تکهمسر خواهد بود و جریان امامت هم که قطع نمیشود پس امام جواد علیهالسلام از ام فضل فرزند پسر خواهد داشت و او امام بعدی است؛ یعنی سلطنت و امامت، در مشت داشتن هر دو را، چون به تعبیر مرحوم شهید مطهری: «بدون شک مأمون از علمای شیعه است شکی در آن نیست و بدون شک مأمون شیعه دوازدهامامی است.» اصرار دارند مأمون از نظر اعتقادی معتزلی است، اعتزال مکتب سیاسی دربار است و الا مأمون شیعه است به تعبیر مرحوم شهید مطهری: «مأمون در مناظرهای که با علمای اهلسنت دارد بهگونهای ظاهر شده که کمتر عالم شیعی این قدرت مناظره کرده بر خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام، منتها مأمون شیعه امام کش است.» مثل آن تعبیری که در فارسی داریم میگوییم "سید جد به کمر زده"، مأمون نیز شیعه امام کش است و مشکلی نیست از نظر اعتقادی شیعه است تصریح میکند
{\large «عَلَّمَنِی أَبِی»}
پدرم تشیع را به من یاد داد؛ زیرا در جریانی که هارون رفته بود و در آنجا با موسی بن جعفر علیهالسلام ملاقات کرد که جریان مشهوری است بدون شک شیعه است و برخوردش با امام جواد علیهالسلام برخوردی است که یک شیعه با امام میکند که علم لدنّی دارد، خاصّه رسولالله صلی الله علیه و آله است، وصی رسولالله صلی الله علیه و آله است و لذا است چون میداند این سلسله قطع نمیشود و این را از خود امام رضا علیهالسلام شنیده و از امام جواد علیهالسلام مطلع است ام فضل را داده که از او فرزند پسری داشته باشد و سلطنت و امامت هر دو در چنگ او باشد خدا هم که بیکار ننشسته است امام جواد علیهالسلام با ام فضل ده، دوازده سال زندگی کردند؛ اما از فرزند خبری نیست، فرزند از همسر دیگری است؛ چون امام جواد علیهالسلام همسر دیگری هم اختیار کردند، آن هم داستانی دارد که مأمون برآشفت که نمیخواهم به آن وارد بشوم؛
پنجم که همان هدفی است که راجع به امام رضا علیهالسلام پیگیری میشد آلودهکردن امام به دربار است؛\\
هنر اصلی مأمون این بود که بگوید علی بن موسی الرضا علیهالسلام انسانی است که "آب ندیده و الا شناگر ماهری است" و وقتی حضرت امام رضا علیهالسلام را کشیده به دربار و همچنین امام جواد علیهالسلام را کشیده به دربار کار دارد.
یک نمونه از امام رضا علیهالسلام و یک نمونه از امام جواد علیهالسلام عرض کنم؛\\
نمونهای که از امام رضا علیهالسلام است همان داستان مشهور که در روز معینی مأمون امام رضا علیهالسلام را دعوت کرد که با او ملاقاتی داشته باشد، تاریخ نوشته است امام رضا علیهالسلام وقتی درب خانه را باز کردند دیدند از درب منزل تا تخت مأمون هزار کنیز دو طرف یعنی پانصد کنیز سمت راست و پانصد کنیز سمت چپ قدمبهقدم ایستادند تعبیر تاریخ این است با لباس بدننما
{\large «وَ بِیَدِ کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنهُنَّ طَاقَةُ رَیحَان»،}
و هرکدام یک شاخه گل در دست، میخواهد آلوده کند؛\\
در جریان ازدواج امام جواد علیهالسلام با ام فضل نظیر این تکرار شده است وقتی مراسم عقد خوانی تمام شد و وقتی زفاف انجام شد، فردا برای تهنیت نشستند روی تخت، مأمون نشسته امام جواد علیهالسلام هم نشستهاند، صد کنیز زیباروی
{\large «و بِیَدِ کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنهُنَّ»،}
و به دست هر کدام یک جام پر از گوهر دارد گوهر عالی، جواهراتش چه بوده است معلوم نیست، اینها جواهر به دست میآمدند در مقابل امام جواد علیهالسلام
{\large «یُسَلِّمنَ عَلَیهِ بِالبُشرَي»،}
خوشامد میگفتند و امام جواد علیهالسلام سرشان پایین است و یک کلمه نه حرف میزند و نه نگاه میکند، این آلوده ساختن است؛\\
کاری که ساواک من یادم است زمان شاه تلاش میکرد با بعضی از آقازادههای بعضی از علما انجام بدهد و موفق هم بود؛ مانند اینکه نوه مرحوم آقا سید ابوالحسن را کشیدند به دربار بعد کتابی نوشت
{\large «الشیعه و التصحیح {\Large{11}}»،}
که هیچ وهابی اینطور کتاب نمینویسد، کتابش موجود است و الحمد لله نقد شده است.\\
در مقابل این کارها امام جواد علیهالسلام چند کار انجام دادند؛
اول حضرت با ام فضل بهمانند زنان عادی رفتار کرد وقتی قرار شد خطبه خوانده شود حضرت فرمودند مهریه مهر السنه است، ام فضل است باشد، بعد دست همسرشان را گرفتند و از دربار خودشان را دور کردند با اصرار آمدند مدینه زندگی کردند در بین راه هم مانور قدرت نشان دادند، آمدند کوفه در مسجد کوفه حضرت دو کار کردند شبانگاه نماز جماعتی خواندند بینظیر، مانند آن نماز عید امام رضا علیهالسلام قبل از اینکه نماز جماعت بخوانند درخت سدری آنجا بود حضرت در کنار آن وضو گرفتند، وضوی حضرت نماز که تمام شد برگشتند درخت خشکیده سدر داد و مردم از سدر آن خوردند؛ یعنی در بین راه حضرت مانور قدرت دارند؛\\
نکته دیگر اینکه به خواصّ دائماً خطر ام فضل و نامرادیهایی که از دست او میکشیدند را گزارش میکردند و این در همان زمان در بین شیعه مشتهر بود، همه اینها باعث میشد که در این جریان مأمون نتواند موفق باشد، یعنی نتواند با یک ازدواج که این ازدواجها عمدتاً سیاسی است و هیچ رنگ و بوی عشق و محبت ندارد بخواهد امامت را مصادره کند و بگیرد و ببرد؛
از ویژگیهای امام جواد علیهالسلام میگفتیم، تنها امامی است که ظاهراً برادر و خواهر ندارد طبق نظر مشهور، شیخ مفید (ره) فرمودند که برای ایشان برادر و خواهر ندارند.\\
قهراً اینجا یک سؤال مطرح میشود که اگر حضرت برادر و خواهری ندارند ما سید رضوی نباید داشته باشیم؛ چون سادات را به پدر و جد نسبت میدهند اگر سیدی ولد امام رضا علیهالسلام است باید بشود رضوی، اما اگر سادات ولد امام رضا علیهالسلام نیستند نباید به سید رضوی مشتهر بشوند باید همه سادات تقوی باشند از نسل امام جواد علیهالسلام، ساداتی که در آن تیره هستند!\\
جواب آن هم روشن است؛ زیرا عمده ساداتی که از نسل امام رضا علیهالسلام هستند و از نسل امام جواد علیهالسلام از موسی مبرقع هستند و او چون از امامزادگانی است که خوش ندرخشیده است و اعمال خوبی ندارد و یک شخصیتی تقریباً مثل جعفر کذاب در مورد او داریم؛ اما در یکرشته دیگر چون از سرکردگان سپاه بود و به او برخی کارهای ناشایست را نسبت میدهند فرزندان موسی مبرقع به احترام به امام رضا علیهالسلام نسبت داده شدند و رضوی خوانده شدند؛\\
توجیه دیگر این است که امام رضا علیهالسلام پسر و دخترهای دیگری دارد که در کشور ما هم بعضی از بقاع مقدسه به ایشان منسوب هستند؛ اما بنابر نظر مشهور امام جواد علیهالسلام تنها امامی است که برادر و خواهر ندارد؛\\
ظاهراً امام جواد علیهالسلام تنها امامی است که باجناغ پدرش است مأمون یک دختر به امام رضا و یک دختر به امام جواد علیهالسلام داده است؛ البته این جریان راجع به امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهمالسلام بنابر نقلی گزارش شده است.
آنچه که میخواهم عرض کنم در انتها حرکت فرهنگیسیاسی امام جواد علیهالسلام در سه محور است؛
\begin{enumerate}
\item
اولین محور در زمان امام جواد علیهالسلام اوج فعالیتهای مختلف را داریم، زیدیه، واقفیه، غلات، مجسمه و... .\\
در زمان مأمون به دلیل بیتالحکمه و دارالحکمه که مأمون ایجاد کرد، نهضت ترجمه داریم و در این نهضت ترجمه تعداد زیادی از کتب یونانیها منتشر شد و ترجمه شد و این باعث شد که بسیاری از افکار آشکار شود؛ لذا امام جواد علیهالسلام در مقابل این نحلهها اولین حرکتشان شفافسازی نظراتشان است.\\
کمتر بهصراحت لعن فرق منحرفه را در لسان ائمه اطهار علیهمالسلام مثل لسان امام جواد علیهالسلام داریم، فرقه واقفیه غلات و مجسمه و با بخشنامههای رسمی حضرت نامه نوشتند به وکلای خود که اگر کسی قائل به تجسیم است که بسیاری از اهلسنت بهتبع اشاعره اینچنین قایلاند شیعیان ما پشت سر آنها نماز نخوانند و با آنها ارتباط از این جهت برقرار نکنند این شفافیت در موضعگیری در مقابل نحل و فرق منحرف از اموری است که قابل توجه است؛\\
امام جواد علیهالسلام با اینکه خودش در فشار است فتوا داد به قتل ابوالمهری و ابن ابی الزرقاء که اگر دیدید بکشید آنها را (دیدید فتوایی که راجع به سلمان رشدی داده شد فتوای به قتل اینها را امام خمینی (ره) داد) که اینها از غلات هستند و اینها دارند شیعه را بدنام میکنند و شواهدی داریم که اینها دستشان در دست دشمن است و غلات یک بحث پیچیدهای دارد، به نظر ما عملکرد غلات همیشه صددرصد اعتقادی نیست؛ بلکه رگههای سیاسی دارد؛ یعنی انتهای قضیه دست دستگاه خلافت است که این شواهدی دارد که اگر موقعی بحث شد من عرض خواهم کرد؛
\item
نکته دیگر توسعه بحث وکالت بود که حضرت در تمام جهان اسلام وکلای خود را گماشت و همان مشکلی که هارون پس از شهادت موسی بن جعفر علیهالسلام پیدا کرد، مأمون بعد از شهادت امام رضا علیهالسلام پیدا کرد؛ یعنی نفرت در حدی شد که نمیتوانست دست خودش را به شهادت دو امام بیالاید؛ ده سال امام رضا علیهالسلام با هارون زندگی کرد و کوچکترین تعرضی نسبت به امام رضا علیهالسلام نبود و مأمون نیز پانزده سال با امام جواد علیهالسلام زندگی کرد؛ اما تعرضی نیست و از همین عدم تعرض ظاهری حضرت استفاده کردند دایره وکالتشان را بسیار گستردند که خیلی هم با لطافت انجام شده است؛ یک نمونه عرض کنم امام جواد علیهالسلام به ابراهیم بن محمد نامه نوشتند و در نامه دیگر نوشتند آن نامه را باز نکن تا فوت یحیی بن عمران؛ امر امام واجبالاطاعه است، ابراهیم بن محمد میگوید نامه را باز نکردم، چند سال بعد که یحیی بن عمران از دنیا رفت نامه را باز کردم دیدم حضرت نوشتند تمام مناصبی که از طرف من به دست یحیی بن عمران بوده است الان در اختیار توست و من هم به شیعیان میگویم همه به تو مراجعه کنند نامه را قبلاً نوشتند و زمینهسازی کردند و اینطور سیستم وکالت را مدیریت کردند.
\item
آخرین مطلب اینکه امام جواد علیهالسلام در سیستم حکومتی نفوذ کردند و بعضی از مقاصد خود را پیاده کردند در کنار جاسوسی مثل ام فضل؛\\
نمونه عرض کنم نوح بن درّاج از شیعیان بزرگ است اسمش در روایات آمده است قاضی بغداد است و بغداد یعنی مرکز خلافت و او اولین قاضی بغداد است و بعد از آن میشود قاضی شهر کوفه یا نمونه دیگر محمد بن اسمعیل بن بزیع نیشابوری از وزرای خلافت عباسی است و کسی است که نامه به امام نوشت مخفیانه که من هر روز ممکن است شناسایی بشوم و کشته بشوم و بمیرم و من میخواهم یک پیراهن از شما داشته باشم بهعنوان کفنم استفاده کنم، حضرت آرام و پنهانی پیراهن را فرستادند و این نفوذ دادن بهترین شاگردان در دستگاه خلافت و به این وسیله مدیریت بعضی از بخشهای بدنه حکومت از کارهای دیگر امام جواد علیهالسلام بود.
\end{enumerate}
\\
شهادت مولی الموالی جواد الأئمه علیهالسلام را خدمت امامزمان ارواحنا له الفداء و همه شما تسلیت عرض میکنیم؛\\
امیدواریم انشاءالله بتوانیم از فرهنگ معارفی امام جواد علیهالسلام بیشازپیش بهرهمند باشیم نثار روح مطهر امام جواد علیهالسلام صلواتی ختم بفرمایید.
\begin{center}
{\large «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّد.»}
\end{center}
\newpage
\begin{center}
\Large{فهرست منابع}
\end{center}
\begin{enumerate}
\item
مفید، محمد بن محمد، و مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث. ۱۴۱۳. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد. ۲ ج. قم - ایران: المؤتمر العالمي لألفية الشيخ المفيد، ج 2، ص 275.
\item
برای مطالعه بیشتر ر ک به عطاردی قوچانی، عزیز الله. ۱۴۱۰. مسند الإمام الجواد أبي جعفر محمد بن علي الرضا عليهما السلام. ۱ ج. مشهد مقدس ایران: المؤتمر العالمي للإمام الرضا (علیهالسلام).
\item
از امام رضا علیه السلام نیز نقل دارد؛ خطیب بغدادی، احمد بن علی، و عطا، مصطفی عبدالقادر. ۱۴۱۷–۱۹۹۷. تاریخ بغداد. ۲۴ ج. بیروت - لبنان: دار الکتب العلمية، ج 19، صص 134-142.
\item
برای مطالعه بیشتر ر ک به داداشنژاد، منصور، «بررسی کتاب مفقود معالم العترة النبویه جنابذی (د 611)»، تاریخ و فرهنگ، 84، شماره 42، ۱۳۸۹، ص 123-40.
\item
با اندکی تغییر: وَ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لِزَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ الْقُمِّيِّ حِينَ قَالَ اَلشَّيْخُ عِنْدَهُ يَا سَيِّدِي إِنِّي أُرِيدُ الْخُرُوجَ عَنْ أَهْلِ بَيْتِي فَقَدْ كَثُرَتِ السُّفَهَاءُ فَقَالَ لاَ تَفْعَلْ فَإِنَّ الْبَلاَءَ يُدْفَعُ بِكَ عَنْ أَهْلِ قُمَّ كَمَا يُدْفَعُ الْبَلاَءُ عَنْ أَهْلِ بَغْدَادَ بِأَبِي الْحَسَنِ الْكَاظِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ؛ مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مسترحمی، هدایتالله، غفاری، علیاکبر، بهبودی، محمدباقر، مصباح یزدی، محمد تقی، محمودی، محمدباقر، خرسان، محمدمهدی، و دیگران. ۱۴۰۳. بحار الأنوار. ۱۱۱ ج. بیروت - لبنان: دار إحياء التراث العربي، جلد 57، ص 217.
\item
برای اطلاع از این همایش به پیوند ذیل مراجعه کنید،\\
https://rezaeitehrani.ir/lectures/79
\item
برای مطالعه بیشتر ر ک به مرکز صهبا، «انسان ۲۵۰ ساله : بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسی-مبارزاتی ائمه معصومین علیهم السلام».
\item
غفاری، علیاکبر، کلینی، محمد بن یعقوب، و آخوندی، محمد. ۱۳۶۳. الکافي. ۸ ج. تهران - ایران: دار الکتب الإسلامیة، ج 6، ص 360 و 361.
\item
غفاری، علیاکبر، کلینی، محمد بن یعقوب، و آخوندی، محمد. ۱۳۶۳.
الکافي. ۸ ج. تهران - ایران: دار الکتب الإسلامیة، ج 1، ص 321.
\item
مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مسترحمی، هدایتالله، غفاری، علیاکبر، بهبودی، محمدباقر، مصباح یزدی، محمد تقی، محمودی، محمدباقر، خرسان، محمدمهدی، و دیگران. ۱۴۰۳. بحار الأنوار. ۱۱۱ ج. بیروت - لبنان: دار إحياء التراث العربي، ج 50، ص 68-69.
\item
. برای مطالعه بیشتر ر ک به حصین، سعد بن عبدالرحمن، و موسوی، موسی. بدون تاریخ. الشيعة و التصحيح. ۱ ج.
\end{enumerate}
\end{document}