\documentclass[a4paper,12pt]{article}
\begin{document}
\begin{center}
{\large «أعوذُ باللّٰهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم\\
\vspace*{5mm}
بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم وَ بِه نَستَعِینُ إنَّهُ خَیرُ مُوَفِّقٍ وَ مُعِینٍ.»}
\end{center}
\begin{center}
{\large «الحَمْدُ لِلّٰهِ ربِّ العَالَمِینَ وَ الصَّلوةُ وَ السَّلامُ عَلَی النَیِّرِ الأَعْظَمِ وَ نَتِیجَةِ العَالَمِ هَادِي السُّبُلِ وَ مُنجِي البَشَرِ سَیِّدِنا وَ مَولَا نَا حَبِیبِ إِلهِ العَالَمِینَ أَبِي القَاسِمِ المُصطَفیٰ مُحَمَّدٍ وَ عَلیٰ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِینَ المُکَرَّمِینَ وَ اللَّعْنُ الدَّائِمُ عَلیٰ أَعدَائِهِم أَجمَعِینَ مِنَ الان إِلیٰ قِیَامِ یَومِ الدِّینِ؛»}
\end{center}
\begin{center}
{\large «قال الله فی کتابه الکریم: لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ}\{{\large يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}\}{\textbf{1}}.»
\end{center}
شب مبعث نبی گرامی اسلام، انشاءالله با نابودی آل سعود، بهزودی زائر مرقد منورش در مدینه منوره باشیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم).\\
معمولاً روحانی و منبری، وقتی منبر میرود سخنرانی میکند. قاعده این است که مردم آن یک ربع اول سخنرانی را هم گوش میدهند و هم دل میدهند. آن یک ربع دوم را مردم گوش میدهند، اما دل نمیدهند. آن یک ربع سوم را مردم نه گوش میدهند و نه دل میدهند. آن یک ربع آخر را مردم فحش میدهند!\\
انشاءالله به آن یک ربع آخر نمیرسد. من زود تمام میکنم و از منبر پایین میآیم.\\
انشاءالله حاجات همه شما روا باشد در این شب مبروک و مبارک، باز هم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم).\\
سخنگفتن در ارتباط با رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کار بسیار مشکلی است. سِرّ مطلب هم آن است که ما در جهان هستی دومین موجود را پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میدانیم. موجود اول خدای عالم، ربالعالمین است. از خدا که بیاییم پایین، موجود دوم میشود رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم).\\
من برای اینکه کار پیغمبر را برای شما مشخص کنم که پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) چه کرده و ما باید چه بکنیم، نکاتی را عرض میکنم.\\
مطلب اول اینکه خدای متعال عالم را آفریده؛ اما این آفرینش عالم بدون هدف نیست. آسمان آفریده، زمین آفریده، دریاها، کوهها، صحراها، آنچه که ما میدانیم و نمیدانیم، آنچه که ما میبینیم و نمیبینیم. خلقت خدای متعال بیهدف نیست. هدف از آفرینش چیست؟ همه ادله دلالت دارد بر اینکه خدای متعال عالم را آفریده است تا آدم بیافریند.\\
یعنی اگر خدا نمیخواست من و شما را بیافریند، دست به آفرینش آسمان و زمین و کوه و بر و بحر نمیزد.
\newpage
{\Large{دو نکته}}\\
\\
نکته اول اینکه خدا آفریده؛ چون خلاق است؛ فیاض است؛ خدای بیفیض مثل خدای بیاثر است؛ مثل خورشید بیگرما و بیحرارت است. خدای متعال فیاض است؛ خلاق است. اما آفرینش بیهدف نیست.\\
نکته دوم اینکه چرا عالم آفریده؟ تا آدم بیافریند.
{\large «هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا {\Large{2}}»،}
هر چه در زمین و آسمان است برای خدا است. اما خدا میفرماید من این را برای شما آفریدم. سوگلی جهان هستی آدم است؛ بنده و شما!\\
سؤال: خدا جهان را آفریده تا انسان بیافریند. عالم آفریده؟ تا آدم بیافریند. چرا؟ بنده و شما را چرا آفرید؟ فرمود من شما را آفریدم ویژه خودم. این حدیث قدسی را همه نقل کردهاند: که خدا فرمود:
\{{\large «عَبْدِي}\}{\large خَلَقْتُ اَلْأَشْيَاءَ لِأَجْلِكَ وَ خَلَقْتُكَ لِأَجْلِي {\Large{3}}.»}
ای بنیآدم، ای فرزند آدم، من هرچه آفریدم برای تو آفریدم و تو را برای خودم آفریدم.
\begin{center}
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
\hspace*{2.5cm}
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری {\textbf{4}}
\end{center}
پس خدا بنده و شما را برای خودش آفریده است. یعنی چه برای خودش؟ یعنی برای رسیدن به او، برای شناخت او، برای پرستش او.
{\large «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ {\Large{5}}.»}
فرمود من بنیآدم و جنیان را نیافریدم مگر برای اینکه برسند به پرستش من و خدا را بشناسند و درست بندگی کنند.\\
برای اینکه بنده و شما به آن هدفی که خدا برای ما تعیین کرده برسیم، به دو چیز نیاز داریم؛ هم نیاز به برنامه داریم و هم نیاز به الگو داریم. اگر برنامه نداشته باشیم راه را کج میرویم. اگر الگو نداشته باشیم باز هم راه را کج میرویم. بحث از دستمان نرود.
خدا عالم را آفریده تا آدم بیافریند. آدم را آفرید برای معرفت خودش و پرستش خودش. برایآنکه من به مقام معرفت و پرستش خدا برسم، هم برنامه نیاز دارم و هم الگو نیاز دارم. این برنامهای که میخواهد بیاید انسان را بسازد، اسمش را میگذاریم دین.\\
الان شما یک میکروفن بگیرید دستتان بروید در خیابان احمدآباد یا کوهسنگی \{مشهد مقدس\}، با افراد مصاحبه کنید، بگویید دین یعنی چه؟ میگوید؛ یعنی نماز بخوانیم، روزه بگیریم، پولدار شدیم حج برویم، حرام انجام ندهیم، مشروب نخوریم، زنا نکنیم. فهم مردم از دین این است. اما اگر این میکروفن را بگیرید در مقابل یک عالم دین، در مقابل علامه طباطبایی، در مقابل شهید مطهری، در مقابل مرحوم امام خمینی (رحمةاللهعلیهم) از اینها بپرسید دین یعنی چه؟ جواب یک کلمه است: جواب میدهد دین یعنی برنامه درست زندگیکردن. دین یعنی برنامه صحیح زندگیکردن.\\
همه ما روزی در این دنیا متولد شدهایم، به اختیار خودمان هم نبوده. بابای بنده عاشق مادر بنده شده، ازدواج کردهاند و بعد هم بنده به دنیا آمدهام. من هیچ حضوری و اختیاری در تولدم نداشتهام، معمولاً اختیاری هم در مرگ خودمان نداریم. کی میمیریم؟ چطور میمیریم؟ معلوم نیست.\\
رفیق ما میگفت رفتم بهشت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، بهشت حضرت زهرا پر از جمعیت بود. گفتم چه شده؟ مرجع تقلیدی فوت کرده؟ گفتند نه. گفتم پس چه شده است؟ گفتند: یک دختر و پسر شب عروسی مردهاند؛ میگفتم شب عروسی شب زنده شدن است چرا اینها مردهاند؟\\
به من گفته شد دشمن داشتند. دشمن آمده در عسلی که زن و شوهر شب عروسی دهان هم میگذارند، سیانور ریخته و اینها عسل را خوردهاند و مردهاند. این عروس و داماد گمان نمیکردند میمیرند، مردهاند. رفتند، ما هم خیلی معلوم نیست. دست ما هم نیست. نه آمدن ما دست ما بوده و نه رفتن ما دست ما است.\\
همه در این عالم زندگی میکنند. ترامپ زندگی میکند، امام خمینی (رحمتاللهعلیه) هم زندگی کرد، ما هم زندگی میکنیم. دین آمده به بنده و شما بگوید که چطور زندگی کنی. چرا؟ چطور زندگی کنی که به آن هدفی که خدا مشخص کرده است برسیم. به آن غایتی که خدا برای تو مشخص کرده برسی.\\
الان اوضاع فرق کرده است. پدر ما میگفت قدیم میوهها دودسته بود: میوههای کال نرسیده کرمخورده که میگفتند ما اینها را میدادیم به خر و گاو بخورند؛ و آن میوه رسیده آبدار شاهمیوه که این را میگذارند جلو سلطان، این را میگذارند در پیش مهمان.\\
انسانها معمولاً نارس از دنیا میروند و به آن هدف از آفرینش نمیرسند. انسان برای اینکه به هدف از آفرینش برسد به دو چیز نیاز دارد: برنامه و الگو نیاز دارد. برنامه میشود دین خدا و لذا از قبل از ازدواج تا بعد از اینکه آدم را در خاک قبر میگذارند، دین برای انسان برنامه دارد.\\
روزهای یکشنبه ما سه چهار سال است در صداوسیما ساعت یک ربع به یازده مزاحم مردم خراسان هستیم. الان بحث ما همین است.\\
گفتیم انسان ده مرحله دارد؛ قبل از جنین، جنین، نوزاد، کودک، نوجوان، جوان، میانسال، پیر، کهنسال تا وقتی که بمیرد. برای تمام این مراحل دین برنامه دارد.\\
خانمی که حامله شدی میخواهی بچهات خوب از کار دربیاید این کارها را بکن. آقایی که میخواهی بچهدار بشوی، میخواهی بچهات بشود شیخ انصاری، این کارها را بکن. آی نوجوان، میخواهی جوانیات، پیریات خیر ببینی، اینگونه زندگی کن. دین آمده برای ما برنامه داده است.\\
بگذارید یکم راحتتان کنم. یکی از کارهایی که ما خیلی در شبانهروز راحت انجام میدهیم این است که میرویم دستشویی. روزی چند بار میرویم دستشویی! برای دستشویی رفتن و آمدن، دین مبین اسلام 35 دستور دارد. میخواهی بروی داخل، پای چپ را بگذار داخل؛ سکته کردی نیافتی در دستشویی، بیافتی بیرون دستشویی.\\
به دنبال برنامه، الگو و مبلغ هم میخواهد. مبلغان دین اسمشان را میگذاریم پیامبران. پیامبران یعنی کسانی که از طرف خدا برنامه زندگی آوردهاند. از آدم و نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، شیث، ادریس و همینطور باقی انبیا (علیهمالسلام). انبیا یعنی کسانی که آمدهاند از طرف خدا برای بنده و شما برنامه آوردهاند و خودشان هم شدهاند الگوی عمل به این برنامه.\\
ما در جهان اسلام متدینتر از پیامبر کسی را نداریم. بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، متدینتر از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) کسی را نداریم. نامهای به پسرش امام حسن (علیهالسلام) در نهجالبلاغه نوشته است. ببینید طولانیترین نامه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بعد از عهد مالکاشتر، نامه به پسرشان است. میگوید: پسرم، هیچکس مثل پیامبر برای تو از پیش خدا خبر نمیآورد. حرفشان را گوش کن. آنها خبرهایشان صحیح است.\\
تا اینجا بحثم را جمعبندی کنم، خدا عالم آفریده تا آدم بیافریند. آدم آفریده تا به خدا برسد. برای رسیدن به خدا برنامه میخواهد. برنامه یعنی دین. این برنامه مبلغ میخواهد. الگو میخواهد. الگو و مبلغ یعنی پیامبران.\\
انسان از وقتی آفریده شده دائماً در حال تکامل است. هرچه انسان تکامل پیدا کرده، دین تکامل پیدا کرده است. هر چه دین تکامل پیدا کرده، پیامبران تکامل پیدا کردهاند. مقام نوح بالاتر از آدم است. مقام موسی بالاتر از نوح است. مقام عیسی بالاتر از مقام موسی است. بر اساس رشد دیانت بالا رفته تا رسیدهایم به خاتمالادیان و خاتمالانبیا حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) که دین اسلام شده است خاتمالادیان، برترین و بالاترین برنامه زندگی. پیغمبر ما هم خاتمالانبیا شده است.\\
خلیفه دوم یک برگه از معتبر تورات پیدا کرده بود. باعجله آمد نزد پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، پدرزن پیامبر بود. گفت: یا رسولالله ببینید چه پیدا کردهام. حضرت فرمود چه پیدا کردهای؟ گفت: یک برگه از تورات پیدا کردهام. نسخهای رونوشت از تورات اصلی. اینقدر پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) غضبناک شدند، گفتند:
{\large «دَعْ یَا عُمَرُ!»،}
رها کن عمر!
{\large «وَ لَوْ كَانَ مُوسَى حَيّاً}\{{\large مَا وَسِعَهُ}\}{\large إِلاَّ اِتِّبَاعِي {\Large{6}}.»}
اگر موسی زنده بود، آستانبوس خانه ما بود. موسی کجا، پیغمبر ما کجا!\\
دین ما خیر الأدیان، اکبر الأدیان، کاملترین دین، پیغمبر ما بالاترین پیغمبر، سیدالانبیا است؛ لذا خدای متعال به بنده و شما منت گذاشته است. خدا اهل منت نیست. به ما هم گفته اهل منت نباشید. به کسی چک دادی، سفته دادی، کارش را راه انداختی. منت نگذار، منت عملت را باطل میکند. دست کسی را گرفتی، دختری نمیتوانست عروس شود جهیزیهاش را درست کردی. پسری نمیتوانست داماد بشود کمکش کردی. شغل به کسی دادی، منت نگذار. \\
{\large «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ {\Large{7}}.»}
خدا فرمود من هم منت نمیگذارم.\\
در تمام قرآن کریم، خدا یک جا بر من و شما منت گذاشته است. این آیه را خواندم. آیه در سوره آلعمران است:
{\large «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ}\{{\large يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ {\Large{8}}\}}.»\\
خدا منت گذاشته بر بنیآدم که از دل آنها، از جنس آنها، از خود آنها، برای آنها پیغمبر آورده، آن هم پیامبری مثل پیامبر ما که لطافت محض، آقایی مطلق، بزرگمنش
\{و دارای\}
اخلاق و رفتاری بینظیر است.\\
لذا خدای متعال به بنده و شما در قرآن دستور داد و فرمود به دو دید به پیغمبر نگاه کنید. یک به دید مبلغ، به دید الگو.
{\large «وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ}\{{\large وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا {\Large{9}}}\}.»\\
هر چه پیامبر برای شما آورد روی چشم. میگوید: آقا دیه زن نصف دیه مرد است، بگو چشم. چونوچرا ندارد. میگوید زن باید حجاب داشته باشد، بگو چشم. میگوید خمس مالت را بده، بگو چشم. میگوید پولدار بودی یکبار حج برو، بگو چشم.\\
من روحانی کاروان حج هستم، خدا لطف کرده 38 سفر رفتهام. بسیاری از متمولین خیال میکنند مستطیع نیستند، مستطیعاند. خانه دارد، دو تا آپارتمان دارد، دو تا ماشین دارد، زنش ماشین دارد، باز هم میگوید دخترم را پسرم را به خانه بخت بفرستم بعد حج میروم. یعنی چه؟ از هر مرجعی میخواهید بپرسید. لازم نیست از ایران بروید. نشد از اروپا برو، از عراق برو. لازم نیست صبر کنی تا از ایران بروی. واجب است. گفت حج برو، بگو چشم.\\
خدای متعال در مورد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود اگر مطلبی را حتی اگر یک کلمه باشد بر ما بهدروغ ببندد، رگ حیاتش را میزنیم. خیلی تعبیر تند است.
{\large «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ.»}
رگ حیاتش را میزنیم اگر یک کلمه زیرورو بکند! مبلغ امین و از آن طرف الگو.\\
من هم قرار شد به آن یک ربع آخر نرسم که فحش نخورم. شب مبعث است. به پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به چشم الگو نگاه کنید. چرا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) رشد کرد؟\\
خودش فرمود:
{\large «وَ لَقَدْ كُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِيلِ أَثَرَ أُمِّهِ.»}
شما ندیدی، من دیدم بچه شتر دنبال مادرش راه میافتد. پایش را میگذارد جای پای مادر. فرمود: من دنبال پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) راه افتادم، پایم را جای پای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) گذاشتم.\\
پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) برای من شد الگو. پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) الگو است و در همه چیز الگو است. پیغمبر لباس میپوشید، پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) سروصورتش را میآراست، پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) عطر میزد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با خانمش ارتباط داشته است، با رفیقش ارتباط داشته است. از ارتباطات بینالمللی بگیرید حبشه، ایران قدیم، روم تا ارتباط در خانه. بگیرد شغل، بگیرد تا کار. بگیرد الگو است. یاد بگیرد و عمل کنید.\\
من شب مبعث است نمیخواهم زیاد سخن گفته باشم. چند مورد از سیره پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میخوانم، الگوبرداری کنید. انشاءالله دو سه خط شعر، بعد هم دعا میکنم.\\
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فروتن بود، متواضع بود؛ اما خودش را خار نمیکرد. بعضی، تواضع را با چاپلوسی یکی دانستهاند؛ نه، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) عزیز بود، متواضع بود؛ اما خودش را خار نمیکرد. با هیچکسی در هیچچیزی شریک نمیشد مگر اینکه زودتر دست نکشید، دیرتر دست میکشید. حالا داشتند خدمتی میکردند؛ آخرین کسی بود که از کار دست میکشید. داشتند مسجد قبا را میساختند. اصحاب خسته شده بودند، میگفتند یا رسولالله، دستبردار. فرمودند: نه، شما بروید، من دست میکشم. اگر با کسی شریک میشد، بیشتر کار میکرد.\\
بین هیچ دو کاری مخیر نشد، مگر اینکه دشوارترینش را انتخاب میکرد؛ آن یکی را که در راه خدا زحمت بیشتری داشت. بسیار مؤدب بود، هرگز پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) جلوی کسی پای خود را دراز نکرد. هرگز در حال تکیهدادن غذا نخورد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) مؤدب سر سفره مینشست. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرمودند:
«\{{\large أَنَا عَبْدٌ}\}{\large آكُلُ كَمَا يَأْكُلُ اَلْعَبْدُ}\{{\large وَ أَجْلِسُ كَمَا يَجْلِسُ اَلْعَبْدُ {\Large{10}}}\}.»
من بندهام، مثل بندهها غذا میخورم.\\
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اگر کسی چیزی از او تقاضا میکرد، رد نمیکرد. میتوانست انجام میداد؛ نمیتوانست، وعده میداد. میگفت: الان ندارم، ده روز دیگر بیا میدهم. اگر نه میتوانست و نه وعده بدهد، دلداری میدادند: خدا بده، انشاءالله درست میشود، انشاءالله کارت راه میافتد.\\
قرآن دستور داده است به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم):
{\large «وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ {\Large{11}}»،}
اگر کسی از تو تقاضایی داشت، سرش داد نزن. نداری، بگو خدا بدهد. البته صحبت سر سائل واقعی است. این گداهایی که میلیاردر هستند، حرفهای هستند، ده تا من و شما را آزاد میکنند. اینها نه! اینها اگر حاکم اسلامی قدرتی داشت، باید آنها را تعزیر میکرد.\\
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) وقتی مهمانی میداد، قبل از همه شروع میکرد که کسی خجالت نکشد. آخر از همه دست میکشید که کسی خجالت نکشد، هر چقدر میخواهد بخورد و استفاده کند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نگاهشان را بین افراد تقسیم میکرد. مبادا یکی از بچههای شما خیال کند که تو او را بیشتر دوست داری و دیگری خیال کند که او را کمتر دوست داری.\\
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با هر کسی طوری برخورد میکرد که گمان میکرد آن شخص پیش پیامبر از همه محبوبتر است. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با دیگران شوخی میکرد؛ ولی در مقام شوخی جز حق بر زبان نمیراند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) غالباً روبهقبله مینشست. الان اینطور که شما نشستهاید، غالباً روبهقبله هستید. میفرمودند:
{\large «خَيْرُ اَلْمَجَالِسِ مَا اُسْتُقْبِلَ بِهِ اَلْقِبْلَةُ {\Large{12}}.»}
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اگر یکی از اصحابش را نمیدید، سراغش را میگرفت. سه روز اگر میگذشت و یکی از اصحاب را نمیدید، سراغ میگرفت. اگر در سفر بود دعا میکرد، اگر مریض بود به عیادت میرفت. اگر سالم بود میگفت بیاید، ببینمش، دلتنگش شدهام. مؤمن با مؤمن باید ارتباط داشته باشد.\\
ما رفته بودیم عمره، یک جوانی پیش من آمد. گفت: حاجآقای رضایی، هیچ حال معنوی ندارم، هیچ حال خوشی ندارم. میروم مسجدالنبی انگار رفتهام داخل یکی از مسجدهای مشهد، هیچ فرقی برایم نمیکند. گفتم هیچ حال معنوی نداری؟ هیچ. گفت هیچ. گفتم اشکی، نالهای، سوزی، آهی؟ گفت هیچ. خدا به زبان من جاری کرد. گفتم ارتباطت با والدینت چطور است؟ گفت هشت سال با پدر قهرم. گفتم خاک بر سرت، چرا آمدی مکه؟ هشت سال با پدر قهری!\\
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) رفیقش را نمیدید، دلتنگ میشد، سؤال میکرد، میپرسید، گرم میگرفت. آقایان دقت کنند، چون مربوط به آقایان است. هیچگاه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در امور دنیوی خشم نکرد. حالا رفتی وارد خانه شدی، ناهار امروز ته گرفته است، خب به درک! حالا غذا شور شده، خب شده باشد! حالا یک روز بینمک شده، به قول خانمها با نمک خودت بخور. چرا قابلمه پرت میکنی؟ اصلاً پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در امور دنیوی خشمگین نمیشد.\\
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بهشدت از اسراف پرهیز میکرد. این را خانمها گوش کنند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: من با یک صاع غسل میکنم، با یک مُدّ وضو میگیرم. خانم میرود زیر دوش، یک ساعت و نیم غسل میکند. ما یک رفیقی داشتیم که حمام میرفت، برای غسل کردن چهارده ساعت طول میکشید. وسواس دیوانه میکند.\\
دوستان مرحوم علامه آیتالله قاضی، عارف کامل نجف، گفتند: روز جمعه بود، خدمت ایشان بودیم، مهمانشان بودیم. گفت: ببخشید، من عادت دارم به غسل جمعه، نمیتوانم غسل جمعه نکنم. رفت یک کاسه آب آورد، دست را زد داخل کاسه، زدند به پیشانیشان. دست را دوباره داخل کاسه کردند، زدن به صورت خود و غسل که تمام شد گفته شد غسل شما همین بود؟ فرمود: بله، در وضو جریان آب شرط است، در غسل جریان آب شرط نیست، تر بشود کافی است، ولو آب راه نیفتد.\\
یعنی در غسل اگر شما دست را گذاشتی در آب به بدن زدی، این غسل صحیح است. این مسئله شرعی است. دیگر دو ساعت همینطور آب مملکت را مصرف میکند. بعد ادامه روایت شیرین است. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: در آخرالزمان کسانی میآیند، میگویند مگر میشود با یک کتری غسل کنیم؟ با یک لیوان وضو بگیریم؟ فرمود: اینها از من نیستند، استبعاد کنی، از پیامبر نیستی.\\
ما نباید کاتولیکتر از پاپ باشیم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود من اهل اسراف نیستم. افراد را با نام نیک صدا میکرد، اگر کسی نامش بد بود، عوض میکرد. برخیها فکر میکنند؛ مثلاً من دیدم در این کاروانهایی که با ما میآیند، افراد با فامیلیهایی که هیچکس آنها را نمیپسندد. مثلاً آقایی بود که فامیلیاش "فیل" بود. من گفتم فامیلت را که صدا میکنم، میترسم. از آسمان که نیامده، برو عوضش کن. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تا میدید کسی اسمش بد است، عوض میکرد.\\
نام خیلیها را داریم که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) عوض کرده است. سلمان نامش سلمان نیست؛ پیامبر سلمان گذاشته است. روی بچههایتان نام خوب بگذارید، نامی که معنا داشته باشد.\\
گفته شده یکی از شکایتهای بچهها از پدر و مادرشان در روز قیامت این است که میگویند خدایا، بابا روی ما نام خوب نگذاشت. از وظایف پدر و مادر، نامگذاری خوب است.\\
یک کتاب به شما معرفی کنم: کتاب "سنن النبی" از علامه طباطبایی که چهار ترجمه دارد و بهترینش ترجمه آقای حسین استادولی است. سیره پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را نوشته است که در خانه چطور بود، با خانمش چطور بود، با بچهاش چطور بود، با دوستش چطور بود، چطور نماز میخواند، چطور صدقه میداد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هر موقع قربانی میکرد، دو تا قربانی میکرد. یاد بگیریم، پولدارهای ما یاد بگیرند.\\
پیامبر دو قربانی میداد، یکی از جانب خودش و یکی از جانب فقرای امت که نمیتوانستند قربانی دهند. چه اشکال دارد؟ آقا میخواهد قربانی کند، روز عید قربان دو تا بدهد؛ یکی از طرف خودش و یکی هم بگوید خدایا، هر کس میخواسته بدهد و نداشته بدهد، از طرف او میدهم.\\
حالا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) قربانی کرده بود، یکی از خانمهای پیامبر آمد، گفت یا رسولالله، همه قربانی رفت، یک سردست ماند. پیامبر فرمود اشتباه کردی؛ همهاش ماند، یک سردستش رفت. چرا؟\\
{\large «مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ}\{{\large وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ {\Large{13}}}\}.»
\begin{center}
شکر ایزد که پی زلف پریشان شدهام
\hspace*{2.9cm}
در شب بعثتان حوریه باران شدهام\\
تا که از محضر عرفانی حق باز آیی
\hspace*{2.8cm}
پای این کوه حرا سربهگریبان شدهام\\
یهای عرضه كن ای معتكف غار حرا
\hspace*{3.5cm}
قلباً آماده بشنیدن قرآن شدهام\\
به حدیثی نبوی روح مرا تصفیه كن
\hspace*{2.8cm}
كه سراپا همه بازیچه شیطان شدهام\\
تهنیت باد پیمبر شدنت مرد امین
\hspace*{3.5cm}
كه درآمیخته با سیل مریدان شدهام\\
منم آن گمشده در وادی سرگردانی
\hspace*{2.9cm}
كه به دستان كریم تو مسلمان شدهام\\
نبیاللهترین ای سبب خلقت انس
\hspace*{2.4cm}
تازه از بعد تو حس میکنم انسان شدهام\\
بركه بیرمق و مردهدلی بودم و حال
\hspace*{2.4cm}
از عنایات تو چون رود خروشان شدهام\\
بودم آن بتکده مملو از لات و هبل
\hspace*{2.8cm}
كه به دستان پسر عَمِّ تو ویران شدهام\\
حمد لله به نمایندگی از قوم عجم
\hspace*{2.8cm}
روزبه بودم و از عشق تو سلمان شدهام
\end{center}
\newpage
\begin{center}
\Large{فهرست منابع}
\end{center}
\begin{enumerate}
\item
سوره آل عمران، آیه 164.
\item
سوره بقره، آیه 29.
\item
حر عاملی، محمد بن حسن، کاظمی خلخالی، زینالعابدین، و کاتب، کمال. ۱۳۸۰. کلیات حدیث قدسی. ۱ ج. تهران - ایران: دهقان، ص 710.
\item
گلستان سعدی، یخش دیباچه.
\item
سوره ذاریات، آیه 56.
\item
با اندک تغییری؛ ابنبابویه، محمد بن علی، و غفاری، علیاکبر. ۱۳۶۱. معاني الأخبار. ۱ ج. قم - ایران: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. دفتر انتشارات اسلامی، ص 282.
\item
سوره بقره، آیه 264.
\item
سوره آل عمران، آیه 164.
\item
سوره حشر، آیه 7.
\item
مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مسترحمی، هدایتالله، غفاری، علیاکبر، بهبودی، محمدباقر، مصباح یزدی، محمد تقی، محمودی، محمدباقر، خرسان، محمدمهدی، و دیگران. ۱۴۰۳. بحار الأنوار. ۱۱۱ ج. بیروت - لبنان: دار إحياء التراث العربي، ج 16، ص 241 و 242.
\item
سوره ضحی، آیه 10.
\item
شیخ بهایی، محمد بن حسین. بدون تاریخ. مفتاح الفلاح في عمل الیوم و اللیلة من الواجبات و المستحبات. ۱ ج. نامشخص -: دار الکتاب الإسلامي، ص 21.
\item
سوره نحل، آیه 96.
\end{enumerate}
\end{document}