list_icon_blue

اسماء و صفات الهی 1 (صفات جلالیه الهی ۱)

جلسه ۱ از ۳۲
اخلاق اسلامی
برنامه هفتگی
برنامه تا آسمان شبکه خراسان رضوی
یکشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۱
اسماء و صفات الهی 1 (صفات جلالیه الهی ۱)
list_icon_blue خلاصه جلسه
جلال به صفات جلالیه و جمال به صفات جمالیه خداوند متعال اشاره دارد. صفات جلال از غضب و خشم خداوند حکایت داشته و خداوند با صفات جمال انسان را به خود جذب کرده و این صفات بوی محبت . مودت می‌دهد ولی اصل با صفات رحمت است. در این جلسه کسانی که مورد غضب و دشمنی خدا قرار دارند با توجه به سیر در آیات و روایات مشخص می‌شوند. خداوند متعال از ما می‌خواهد به تمامی صفات ا. متصف شویم ولی باید توجه داشت که تکبر ویژه خداوند است.
دسته بندی اخلاق اسلامی
مکان برنامه تا آسمان شبکه خراسان رضوی
زمان یکشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۱
مناسبت برنامه هفتگی
شماره جلسه
جلسه ۱ از ۳۲
tag_icon_blue برچسب ها :
پسندیدم
video_icon_blue ویدیو سخنرانی
voice_icon_blue صوت سخنرانی
دریافت صوت
audio_icon_darkBlue audio_icon_darkBlue
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
pencil_icon_blue متن سخنرانی
دریافت PDF
\documentclass[a4paper,12pt]{article} \usepackage{xepersian} \begin{document} (مجری)\\ روز یکشنبه است، بیست‌و‌چهارمین روز از مهر‌ماه و نوزدهمین روز از ماه ربیع‌الاول، روز پیوتد اولیاء و مربیان هم در تقویم ثبت شده‌است که ان شاء الله هر چه بیشتر پیوند بین اولیاء و مربیان برقرار بشود که این روز‌ها واقعاً مورد نیاز همگانی کشور خصوصاً نسل نوجوان و جوان کشور است.\\ اما حجت الاسلام والمسلمین، شیخ علی‌آقای رضایی تهرانی در برنامه ما طبق روال روز‌های یکشنبه حضور دارند که خدمتشان سلام عرض می‌کنم، عرض خوش‌آمد و تشکر از حضور حضرت‌عالی.\\ \\ (استاد)\\ \large{بِسمِ اللهِ أَلْرَّحمٰنِ أَلْرَّحیم}\\ \normalsize من هم عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت حضرت‌عالی و همه بینندگان ثابت‌قدم و با‌وفای برنامه تا آسمان.\\ \\ (مجری)\\ سلامت باشید، خیلی خوش آمدید.\\ بحث ما اسماء و صفات الهی است که حاج‌آقا چند جلسه است درباره صفت حب و دوست‌داشتن خداوند برایمان صحبت می‌کنند اما در مقابل صفت حب، صفت بغض و انتقام و غضب هم هست که جزو صفات جلالیه حضرت سبحان هست و امروز بخشی از صفات خداوند که صفات جلال هست را حاج‌آقا در موردش قرار است برایمان صحبت کنند، دعوت می‌کنم همراهی بفرمایید، نکات خوبی مثل همیشه از بیان شیوای جناب حاج‌آقای رضایی تهرانی خواهیم‌شنید، ان شاء الله.\\ در خدمت شما هستم.\\ \\ (استاد)\\ بله، یکی از صفاتی که در خدای متعال تبلور دارد، صفت جلال یا صفات جلال است. خدای متعال یا ذو‌أَلجلالِ و أَلْاکرام است که جلال به صفات جلالیه اشاره دارد و اکرام به صفات جمالیه (اشاره دارد).\\ خب، اولین نکته آن است که بفهمیم صفات جلال و صفات جمال یعنی چه. صفت جمال صفاتی است که خلق را، انسان را به خود جذب می‌کند و بوی محبت و مودت می‌دهد. صفات جلال صفاتی از صفات پرودگار است که این صفات گویا انسان را از خدای متعال دور می‌راند، دور‌باش می‌زند و به نوعی از غضب الهی حکایت دارد و لذا است که پایان صفات جمال را ما بهشت می‌بینیم، پایان صفات جلال را ما دوزخ می‌بینیم.\\ خب همین‌جا این نکته قابل تذکار است که چرا خدای متعال باید هم بهشت داشته‌باشد، هم دوزخ (داشته‌باشد)؟\\ هم صفات جمال و هم صفات جلال داشته‌باشد؟\\ نکته قضیه آن است که آدمی شاکله وجودی‌اش به گونه‌ای است که حتماً برای تربیت‌شدن به دو بال نیاز دارد، بال بیم و ترس و بال امید و رجاء.\\ صفات جمال الهی با بخش وجودی این قسمت یعنی رجاء و امید ما گره می‌خورد، صفات جلالی پروردگار با آن بخش ترس و خوف و بیم من گره می‌خورد و انسان چنانچه علمای اخلاق فرمودند اگر فقط دارای رجاء و امید باشد، گمراه می‌شود، اگر فقط هم دارای بیم و ترس باشد، گمراه می‌شود، هر دوی این‌ها انسان را به بی‌عملی می‌کشاند. اگر انسان امید مطلق باشد، می‌گوید ما که خرمان از پل گذشته (است)، چه نماز بخوانیم، چه نخوانیم، چه روزه بگیریم چه روزه نگیریم. کسی هم که بیم و ترس و امید سراپای وجود او را فرا گرفته (است)، می‌گوید که بالاتر از سیاهی رنگی نیست، ما که جهنمی هستیم، حالا اغتشاش بکنیم یا نکنیم، آجر پرت بکنیم یا نکنیم، فحش بدهیم یا ندهیم، خب، این‌ها نباید بر یکدیگر برتری پیدا کند. گفتند که مومن تا آن لحظه آخر عمرش که عزرائیل سراغش می‌آید جانش را بگیرد باید بین و امیدش هم‌تراز باشد و لذا اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) یکی از شاخصه‌هایشان این است در امید و رجاء در اوج هستند، در بیم و ترس هم در اوج هستند. یعنی از خوف خدا غش می‌کند، از آن طرف هم آن‌قدر امید پروردگار در وجودش عالی است که \large{لَولا الآجالُ الّتي كُتِبَ اللهُ علَيهِم لَم تَسْتَقَرَّ أرواحُهُم في أجسادِهِم شَوقاً إلَى الثَّوابِ.} \normalsize آن قدر اشتیاق به خدا و ثواب الهی دارد که اگر قضا و قدر الهی نبود و مرگ مقدر نبود، جان از پیکره بیرون می‌آمد.\\ پس صفات جمال الهی تأمین‌کننده نیاز رجاء و امید من است، صفات جلال الهی تأمین‌کننده بیم و خوف و ترس من است، مثل چه؟\\ مثلاً صفات جلالی مثل صفت مبارک یا قَهّار، صفت مبارک یا مُعَذِّب، صفت مبارک یا مُنْتَقِم، صفت مبارک یا مالک‌َالنّار، صفت مبروک یا ذو‌أَلبئسِ‌أَلشدید، این‌ها صفات، صفات جلالیه است، جزو صفات جمالیه نیست.\\ خب، پس در حقیقت خدای متعال صفات جلال و جمال دارد، هر دو لازم است، برای تربیت خلق و تربیت بشر هر دو کاربرد دارد و این را هم می‌دانیم که صفات خدای متعال از ذات الهی می‌جوشد و به گونه‌ای حکایت‌گر ذات پروردگار است چون به ما فرمودند شما حقیقت ذات را درک نمی‌کنید. خدا را باید با همین اسماء و صفات بشناسیم و فرمودند اگر در ذات شما تأمل کنید، دیوانه می‌شوید.\\ \large{لَا تَتَفَكَّرُوا فِي‌ ذَاتِ اللهِ فَتهلِکوا.}\\ \normalsize پس ما خدا‌شناسی‌مان وامدار صفات الهی است و این صفات الهی است که زندگی ما را تأمین می‌کند.\\ قبلاً در آغاز بحث اسماء و صفات الهی این جمله را از عارف معاصر فقیه کم‌نظیر، مرحوم سید علی آقای قاضی نقل کردیم که فرمودند: «بعد از علم توحید، هیچ علمی در شرافت به پای علم اسماء و صفات الهی نمی‌رسد».\\ چرا؟\\ چون مومن باید از صبح تا شب با صفات الهی کار کند، با صفات الهی باید زندگی کند، با صفات الهی باید به گونه‌ای برخورد کند که آن صفات در وجود او، در زندگی او حاکم باشد و بتواند یک زندگی الهی داشته‌باشد.\\ \\ (مجری)\\ خیلی متشکرم، ان شاء الله که این صفات جلالیه خداوند شامل حالمان نشده‌باشد. گاهی وقت‌ها خب همین ذکر این‌ها آدم را درست است که خوف و رجاء هر دو باید باشد و انسان را بیم می‌دهد اما این که مورد قهر خدا قرار بگیریم، خدا نکند، خدا نکند کسی این‌طور باشد.\\ یک بخشی را ببینیم، آیاتی از کلام‌الله وحی را مرور کنیم، برمی‌گردیم و ادامه سوالات را خدمت حاج‌آقا عرض خواهم‌کرد.\\ \\ (تیزر)\\ \large{ بِسمِ اللهِ أَلْرَحمٰنِ أَلْرَحیم\\ مَن كانَ يُريدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَميعًا، إِلَيهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ العَمَلُ الصّالِحُ يَرفَعُهُ، وَ الَّذينَ يَمكُرونَ السَّيِّئَاتِ لَهُم عَذابٌ شَديدٌ، وَ مَكرُ أُولٰئِكَ هُوَ يَبورُ.}\\ \normalsize هر کسی خواهان عزت است، بداند که تمامی عزت و اقتدار از آن خدا است، سخنان پاکیزه به سوی او بالا می‌روند و این عملکرد خوب است که آن‌ها را به اوج الهی می‌رساند و آن‌هایی که فریب‌کارانه دست به کار زشتی‌ها می‌شوند، برایشان عذاب سختی مهیا است، حال آن که فریبکاری اینان نابود‌شدنی است.\\ (پایان تیزر)\\ \\ (مجری)\\ امروز خدمت جناب ‌آقای رضایی تهرانی در مورد صفات جلالیه خداوند صحبت می‌کنیم، بغض و غضب و انتقام.\\ من یکی‌دوتا سوال را با هم بخوانم، جواب بدهید.\\ حاج‌آقا تا به استقبال اذان برویم حدوداً ده دقیقه فرصت دارم. چه نسبتی میان صفات جمال و صفات جلال وجود دارد و کدام اصل است و دیگری فرع است؟\\ ضمن این که این سوال را می‌خواهم بپرسم، خسط و خشم الهی که از بغض خداوند نسبت به کاری یا فردی می‌جوشد، این به چه معنا است؟\\ آیا معنای بغض خدا فقط عدم محبت است یا بالاتر از آن است؟\\ \\ (استاد)\\ بله، سوال خوبی است. ببینید به هر حال این صفات، صفات یک موجود بسیط است و لذا این صفات به یک معنا در هم تنیده است. استاد ما مرحوم علامه طهرانی می‌فرمودند که جلال، شدت جمال است. مثال می‌زدند، می‌گفتند: «شما الان این‌جایی که هستید، ببینید دارید از نور‌و‌گرمای خورشید استفاده می‌کنید. خب از این حرارت، از این درجه‌ای از نور و گرما دارید به عنوان انرژی بهره می‌برید. حالا اگر در عمود نور آفتاب بالا بروید، اگر یک مقدار زیادی نزدیک بشوید، پودر می‌شوید، آب می‌شوید».\\ در حقیقت صفت جلال اوج تجلی صفت جمال است، اگر خدای متعال با صفت جلال با کسی برخورد بکند، همان‌طور که شما فرمودید، خدا نکند که بشود وگرنه \large{نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَ أَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ. كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا،} \normalsize در جهنم پوست می‌سوزد، پوست جدید (ایجاد می‌شود)، \large{لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ،} \normalsize برای این که این چشیدن عذاب از بین نرود و اما این که آیا یکی اصل است و دیگری فرع است، بله چنین است.\\ از ادله‌ای که می‌فرماید: \large{«یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ».}\\ \normalsize ای کسی که رحمت او بر غضب او مقدم است، سابق است که این سبقت هم به مانند این نیست که حالا دو تا ماشین در دو تا لاین دارند راه می‌روند، یکی بر دیگری سبقت بگیرد. نه، بلکه رحمت عامه الهی است که غضب خدا را مدیریت می‌کند و در حقیقت غضب توسط رحمت تدبیر می‌شود و لذا است که مکرر در این برنامه، این مطلب را گفته‌ایم که حتیٰ آتش دوزخ که بالاترین مظهر غضب و خشم و انتقام الهی است که \large{لا يُعَذِّب بالنَّارِ إلَّا ربُّ النَّارِ.} \normalsize این آتش دوزخ با یک دید دیگری عین رحمت می‌شود.\\ \large{يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ، فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ.}\\ \normalsize به تعبیر استاد ما حضرت آیت الله جوادی آملی، 99درصد بچه‌ها از ترس رفوزگی قبول می‌شوند، از ترس تجدیدی قبول می‌شوند، از ترس افتادن در کنکور در کنکور رتبه می‌آورند. انسان تنبل بالذات است، اگر آن وعده به آتش نبود، بسیاری از انسان‌ها آن رشد لازم را نمی‌کردند. مثل امیر‌المومنینی می‌خواهد که بگوید: \large{«مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لاَ طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ بَل عَبَدْتُك لأَنّکَ أَهْلاً لِلْعِبَادَةِ».}\\ \normalsize من از ترس آتش عبادت نمی‌کنم، ما این‌چنین نیستیم، اکثر مردم این‌چنین نیستند. پس صفات جمال و جلال هر دو دسته صفات پروردگار هستند و این صفات پروردگار از ذات الهی می‌جوشد ولی اصل با صفات رحمت است و لذا ما در 114 سوره قرآن اول هر سوره می‌گوییم: \large{«بِسمِ اللهِ أَلْرَّحمٰنِ أَلْرَّحیم».}\\ \normalsize و خب می‌شد بگوییم \large{بِسمِ اللهِ أَلمُنْتَقم أَلْمُعَذِّب،} \normalsize این‌طور نیست، \large{بِسمِ اللهِ أَلْرَّحمٰنِ أَلْرَّحیم،} \normalsize حداکثر خدای متعال در سوره برائت چون با عذاب شروع کرده‌است و می‌خواهد یک مقدار دز عذاب را بالا ببرد،اولش بِسْمِ الله نازل نمی‌کند، نه \large{بِسْمِ اللهِ أَلغَضبانِ أَلْمُتتقِم} \normalsize اولش نازل کند.\\ \large{یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ،} \normalsize دلالت می‌کند بر این که رحمت اصل است و غضب به دنبال رحمت بر اثر بعضی از عوامل پیدا می‌شود. در آیه قرآن هم دارد \large{َلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا،} \normalsize وقتی فرعونیان مثلاً دیگر بعد فرو‌فرستادن آیاتٍ بَیِّنات، 9 تا معجزه، در یک بازه زمانی نسبتاً کوتاه عناد ورزیدند، کودکان پسر را سر بریدند، جلوی مادران ذبح کردند \large{وَأَسْتَحْيُواْ نِسَآءَهُمْ.}\\ \normalsize این‌جا خب دیگ غیرت الهی به جوش می‌آید، می‌شود \large{فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُم.}\\ \normalsize پس اصل اولی بر رحمت و مودت و عطوفت است، این روایت خیلی روایت شیرینی در روایات قدسی است که خدای متعال فرمود که ببینید اگر یک بنده‌ای در شب تاریک ظلمانی باید یک مسیری را طی کند، مرکب خود را گم می‌کند، تک‌و‌تنها، چه حالی به او دست می‌دهد؟\\ در آستانه مرگ است، تک‌و‌تنها در یک بیابان ظلمانی، حالا مرکب راهوارش گم شد. این اگر بگردد، بگردد، بگردد، یکباره جلوی خودش مرکب خودش را ببیند، چه حالی از خوشحالی به او دست می‌دهد؟\\ وقتی بشر به خدای متعال رجوع می‌کند، گویا خدای متعال منتظر است، آن‌قدر خوشحال می‌شود.\\ در آن روایت قدسی دیگر چه فرمود؟\\ فرمود: \large{«لَو عَلِمَ المُدبِرونَ عَنّي كَيفَ أَلاشتیاقي بِهِم، لَماتوا شوقاً».}\\ \normalsize اگر کسانی که از من پشت کردند، بدانند من چه‌قدر مشتاق بازگشت آن‌ها هستم، از این درصد اشتیاق من به بازگشت آن‌ها می‌میرند، \large{لَماتوا شوقاً.}\\ \normalsize این نشانگر آن است که اصل رحمت و مودت الهی است، منتهیٰ هیچ سیستم تربیتی بدون بیم و امید به نصاب کمال نمی‌رسد.\\ پس باید خدای متعال در کنار بهشتش، دوزخ داشته‌باشد، در کنار اسماء جمالیه، اسماء جلالیه داشته‌باشد.\\ \\ (مجری)\\ در واقع این ضرورت صفات است.\\ \\ (استاد)\\ ضرورت است البته می‌دانیم هم اسماءجمالیه و هم اسماء جلالیه می‌تواند صفت فعل باشد و معنی صفت فعل همین است که در حقیقت این‌گونه نیست که در ذات الهی ما خشم و غضب داشته‌باشیم، خدای متعال کاری انجام می‌دهد، از آن کاری که خدای متعال انجام می‌دهد، ما در ذهن خود انتقام را، غضب را برداشت می‌کنیم وگرنه در ذات الهی جز خیر و محبت و مودت چیزی نیست.\\ \\ (مجری)\\ من این سوالم را تکرار کنم که سخط و خشم الهی که از بعض خداوند نسبت به کاری یا فردی می‌جوشد، به چه معنا است؟\\ آیا معنای بغض خدا فقط عدم محبت است یا بالا‌تر است؟\\ ببینید خدای متعال وقتی کسی را گمراه می‌کند، یعنی چه می‌کند؟\\ یعنی دست هدایت را از سر او برمی‌دارد.\\ \\ (مجری)\\ حدا خودش که گمراه نمی‌کند؟\\ \\ (استاد)\\ معنایش این است، یعنی چه؟\\ یعنی خدای متعال گمراه می‌کند، یَهدي وَ یَضِّل، یکی از صفات الهی ضال و مُضِّل است.\\ اصلاً شیطان مظهر اسم یا ضال خدا است منتهیٰ گمراه‌کردن خدا به این معنا است که وقتی یک بار گفت، دوبار گفت، وجدان گفت، عقل گفت، پیغمبر گفت، امام گفت، قرآن گفت و این عناد ورزید، گوش نکرد و گوش نکرد و گوش نکرد، \large{نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُ} \normalsize می‌شود.\\ خدای متعال دست هدایت را از سر او برمی‌دارد. قدیم یک شتری را مثلاً خدمتی کرده‌بود، نمی‌خواستند بکشند، عرب‌ها او را در بیابان می‌بردند، رها می‌کردند. وقتی رها می‌شد یا در دره‌ای سقوط می‌کرد، یا حیوان درنده دیگری به او حمله می‌کرد، او را می‌خورد و از بین می‌رفت. خدای متعال دست افراد را می‌گیرد، اگر مدام دستت را کشیدی، مدام کشیدی، مدام کشیدی و در این کشیدن اصرار کردی، خدای متعال دستت را چه می‌کند؟\\ رها می‌کند.\\ \large{الهي لَا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ،} \normalsize ، یعنی خدایا من را ادب بکن ولی با عقوبت خود ادب نکن که ادب با عقوبت الهی یکی از مصادیقش تأدیب‌نکردن خدا است. خدا او را رها می‌کند، رها‌ که شد، معلوم است که از کجا سر در می‌آورد و به کجا‌ها کشیده می‌شود.\\ پس در حقیقت حداکثر این است که خدای متعال محبتش را از انسانی دریغ کند، خود دریغ‌کردن محبت عین بغض و سخط و غضب الهی است و آثار سوء‌ برای او به دنبال دارد.\\ \\ (مجری)\\ درست است، بخش دوم برنامه را هم با ما برنامه‌ریزی داشته‌باشید که همراهی کنید. ما امروز درباره صفات جلالیه حضرت سبحان، خداوند متعال صحبت می‌کنیم و حاج‌آقای رضایی تهرانی خیلی دقیق مانند همیشه و در واقع گویا مطالب را می‌فرمایند که مورد استفاده همگان باشد.\\ من یک سوال بپرسم که یک مقدار بیشتر در مورد مصادیق این صفات جلالیه حاج‌آقا برایمان صحبت کنند، بعد سراغ سوالات شما می‌روم که تعدادش هم زیاد شد.\\ چه کسانی را خدا دوست ندارد، بلکه دشمن می‌دارد؟\\ \\ (پاسخ استاد)\\ بله، ببینید قانون اساسی دین ما قرآن کریم است، ما در هر مسئله‌ای ابتدا باید به قرآن مراجعه کنیم و سنت را ذیل قرآن تعریف کنیم.\\ به قرآن که مراجعه می‌کنیم، در جلسات قبل دیدیم که چه کسانی را خدا دوست دارد، چه کسانی خدا را دوست دارند، از دیدگاه قرآن این بحث را پیگیری کردیم. حالا سوال این است که در قرآن کریم چه کسانی را خدا دوست ندارد که در بخش پیشین، قبل از نماز عرض کردیم اگر کسی را خدا دوست نداشت یعنی خدا او را دشمن می‌دارد. خدا در دوستی و دشمنی خنثیٰ نیست، یا خدا کسی را دوست دارد یا دشمن می‌دارد.\\ فرمود: \large{«إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ».}\\ \normalsize که این در قرآن کریم فراوان تکرار شده‌است، خدا کسانی را که اهل تجاوز هستند، دوست ندارد. این آقایی که آجر برمی‌دارد، بانک را می‌شکند، می‌سوزاند یا به اموال عمومی اعتدیٰ دارد، تجاوز دارد، این محبوب خدای متعال نیست. تجاوز از حد و حدود مورد بغض الهی است.\\ فرمود: \large{«وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ».}\\ \normalsize خدای متعال کافران گنهکار را دوست ندارد. اصولاً هیچ مقوله‌ای به مانند کفر و شرک مبغوض پروردگار نیست.\\ فرمود: \large{«إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ».}\\ \normalsize خدای متعال، کفر را، شرک را نمی‌بخشد از شرک و کفر بدش می‌آید، نسبت به شرک و کفر بغض دارد. لذا خدا کافر اثیم، کافر گنهکار را که بد‌ترین گناه کفر است، بد‌ترین گناه شرک است، خدا دوست ندارد.\\ فرمود: \large{«إِنَّ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظّالِمينَ».}\\ \normalsize خدای متعال ظالم را دوست ندارد. این هم در قرآن کریم فراوان تکرار شده‌است.\\ \\ (مجری)\\ ظالم، مصادیق مختلفی هم دارد.\\ \\ (پاسخ استاد)\\ ظلم مصادیق فراوانی دارد.\\ \\ (مجری)\\ حالا کم و زیاد (ظلم) و این‌ها (است).\\ \\ (استاد)\\ از ظلم به بچه، از ظلم به زن، از ظلم به خانواده، از ظلم به خود. خدای متعال استعدادی در وجود تو گذاشته‌است، این استعداد را بخواهی تباه کنی، این استعداد را بخواهی به جای این که خرج داخل کنی، خرج خارج کنی، به جای این که خرج دوست کنی، خرج دشمن کنی، همه این‌ها ظلم و ستم است. ظلم این‌گونه نیست که فقط مورد خاصی داشته‌باشد، بدترین ظلم، ظلم به خود است.\\ خدای متعال فرمود: «هرکس ظلم می‌کند، اول به خودش ظلم می‌کند، یَظلِمُ نَفْسَه».\\ فرمود: \large{«إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخور».}\\ \normalsize خدا آدم خیال‌پرداز فخر‌فروش را دوست ندارد، ما امروزه آدم‌های خود‌شیفته می‌گوییم. کسانی که با تخیلی زندگی می‌کنند، با خیالاتی دم می‌کنند و در ذهن خود می‌پزند و حال این که هیچ‌گونه واقعیتی ندارد و فخر‌فروشی می‌کنند.\\ امیر‌المومنین (علیه‌السلام) فرمود که به چه می‌خواهی فخر کنی؟\\ اولت مشخص است، \large{نُطْفَةٌ مَذِرَةٌ،} \normalsize آخرت مشخص است، \large{جِيفَةٌ قَذِرَةٌ،} \normalsize این وسط‌ها هم که انسان خب معمولاً به خاطر موقعیت مادی بودنش یک توالت متحرک است، چه را می‌خواهی تو به رخ دیگران و به رخ خدای متعال بکشی.\\ فرمود: \large{«إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا».}\\ \normalsize خدا انسان خیانتگر را دوست ندارد. در روایت امام معصوم (علیه‌السلام) فرمود: «اگر قاتل علی ابن ابیطالب (علیه‌السلام) آن شمشیری که علی ابن ابیطالب (علیه‌السلام) را با او کشته‌است، به ما امانت دهد، ما در امانت خیانت نمی‌کنیم».\\ \\ (مجری)\\ مثال را آدم دقت کند متوجه می‌شود.\\ \\ (استاد)\\ یعنی انسان باید امین باشد، باید اهل خیانت نباشد. حالا خیانت به گونه‌های مختلف، نعوذبالله، نعوذبالله، زن بخواهد به شوهر خیانت کند، شوهر بخواهد به زن خیانت کند، بچه بخواهد به والدین خیانت کند. معلم بخواهد درحق کودک که این کودک، نونهالی است به دست او سپردند، با ایمان و تقوا و علم و دانش او را پرورش بدهد، نه او را فرض کنید سفارش به اغتشاش کند، سفارش به بی‌دینی کند. پس فرمود که خدای متعال انسان خیانتگر گنهکار را دوست ندارد.\\ فرمود: \large{«وَ أللَّهَ لَا يُحِبُّ ألْمُفْسِدِينَ».}\\ \normalsize این هم در قرآن مکرر ذکر شده‌است، خدا اهل فساد را دوست ندارد، انسان باید اهل صلاح باشد، اهل خیر باشد.\\ ما در مورد خدا می‌گوییم: \large{«و الشَّرُّ ليس إلَيک».}\\ \normalsize شر از تو سر نمی‌زند، انسان خدایی کسی است که \large{أَلْخَيْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ،} \normalsize امام رضا (علیه‌السلام) ولی‌نعمت ما فرمود، \large{َالشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ.}\\ \normalsize انسان کامل عاقل‌العقل کسی است که همه از او انتظار خیر دارند و کسی از او انتظار شر ندارد. فساد خوب نیست، ملائکه هم همین را به رخ خدا کشیدند، گفتند: \large{«أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ».}\\ \normalsize می‌خواهی در کره خاکی مفسد بفرستی؟\\ \\ (مجری)\\ خون بریزد.\\ \\ (استاد)\\ نشان می‌دهد در حقیقت فساد مقوله زشتی است.\\ فرمود: \large{«إِنَّهُ لا يُحِبُّ المُسرِفينَ».}\\ \normalsize خدا اسراف‌کنندگان را دوست ندارد. یک رئیس‌جمهوری از یکی از کشور‌های آفریقایی به ایران آمده‌بود، آمار را خوانده‌بود، با ناراحتی به رئیس‌جمهور وقت گفته‌بود این مقدار که شما در ایران، فقط در تهران نان در زباله می‌ریزید، مصرف یک‌سال کشور ما با یک‌ماه این نان‌های داخل زباله تهران تأمین می‌شود.\\ عذاب نازل نمی‌شود آقای قاسمیان، خیلی است. ما این‌گونه نانی را که حالا می‌دانید بخشی از درآمد دولت به سوبسید نان می‌گذرد. یعنی اگر نان مثلاً به اندازه قیمت گوشت بود، طبیعی بود که من این مقدار دور‌ریز نان نداشتم.\\ نه نانوا آن‌طور نان می‌پخت و نه من این‌طور مصرف می‌کردم.\\ \\ (مجری)\\ (باید) مدیریت شود، درست است.\\ \\ (استاد)\\ خدای متعال اسراف را دوست ندارد. با امیرالمومنین (علیه‌السلام) کنار فرات ایستاده‌بود، آب خورد، باقی آب را روی خاک ریخت، حضرت فرمودند: «أَسْرَفْتَ، آب را روی آب بریز، پایین‌دست برود، کسی استفاده کند، کشاورزی کند، بنوشد، چرا آب را روی خاک می‌ریزی که بخار بشود».\\ فرمود: \large{«وَ اللهَ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ».}\\ \normalsize خدا آدم‌هایی که اهل کبر و اهل تکبر هستند، هرگز دوست ندارد. اصولاً می‌دانید ما گرفتاری‌هایمان از استکبار شروع شد، یعنی موجودی به نام شیطان پیدا شد، وَ أَسْتَکْبَرَ، استکبار ورزید، بر آدم سجده نکرد، بغض آدمی و آدمیان را به دل گرفت، عالمی را به آتش کشید. در روایت داریم حسد و استکبار گناهان اولیه‌ای هستند که به وسیله آن‌ها خلقی گمراه شده‌است. خدای متعال در قرآن فرمود: «استکبار جایش در دوزخ است».\\ به صراحت خدای متعال فرمود که اگر کسی اهل تکبر و استکبار باشد، تعبیر قرآن این است که \large{في جَهنَّمَ داخِرین،} \normalsize مستکبر با سر در جهنم قرار می‌گیرد.\\ خدای متعال همه صفاتش را تقریباً خواسته‌است که ما به او متصف شویم اما فرموده‌است تکبر ویژه من است، \large{اَلْكِبْرِيَاءُ رِدَائِي فَمَنْ نَازَعَنِي فِي رِدائي،} \normalsize اگر کسی خواست بیاید صفت کبریائیت به تن کند، من او را به زمین می‌زنم.\\ \\ (استاد)\\ ببینید، مثلاً می‌گویم، \large{أَن تَرْضيٰ بدونِ أَلمَجلِس،} \normalsize اگر من رفتم، داخل یک مجلسی شدم، برایم فرق کند کجا بنشینم، کجا ننشینم، می‌گوید تو مستکبر هستی. اگر من نوع لباس خاصی برای من مطرح شد که اگر ما دون آن لباس پوشیدم، گمان کنم من شخصیتم فرو‌افتاده‌است.\\ پیغمبر (سلام الله علیه) پارچه لباسشان از کم‌قیمت‌ترین پارچه‌های مدینه بود ولی همیشه تمیز بود.\\ حضرت زهرا (سلام الله علیها)، سلمان می‌گوید: «از در خانه بیرون آمد دیدم در چادر حضرت هفت تا وصله وجود دارد، اشک ریختم». وصله است، پاره نیست، رفو شده‌است ولی در حقیقت تمیز است.\\ پببینید، عمده آن است که هر چیزی که ما را بخواهد از آن حدود عبودیت الهی بیرون بکشد. در راه رفتن، جناب لقمان به پسرش گفت که چه خبرت است، پایت را محکم روی زمین می‌کوبی، سرت را بالا می‌گیری، هر چه هم سرت را بالا بگیری به کوه‌ها نمی‌رسی، پای تو هم زمین را \large{لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا،} \normalsize نه می‌توانی زمین را بشکافی، درست، متواضع، مثل آدم راه برو.\\ \\ (مجری)\\ می‌گویم خدا نکند یک کسی به من یک‌کمی بد‌جور سلام کند یا کمرنگ سلام کند.\\ \\ (استاد)\\ گمان می‌کنیم از دماغ فیل افتاده‌ایم و از این‌جا بگیرید تا آن‌جایی که ما در دعای افتتاح می‌خوانیم \large{يَضَعُ الْمُسْتَكْبِرِينَ، وَ يُهْلِكُ مُلُوكاً وَ يَسْتَخْلِفُ آخَرِينَ،} \normalsize یعنی خدای متعال می‌آید کسی را که، محمدرضا شاه ژاندارم منطقه بود، روس‌ها، آمریکایی‌ها، اروپایی‌ها، عرب‌ها، صهیونیست‌ها یعنی همه عالم پشت او بودند، با چه ذلت و خفتی از این کشور فرار کرد، پدر او به جزیره موریس تبعید شد، با چه ذلت و خفتی استکبار را خدای متعال (سرنگون کرد).\\ \\ (مجری)\\ ممنون که توضیح بیشتر فرمودید، ادامه بحث را (داشته باشیم).\\ \\ (استاد)\\ بله، \large{لا یُحِبُّ أَلْفَرِحین،} \normalsize خدای متعال خوشحالان بی‌درد را دوست ندارد، کسانی که مترف و خوشحال بی‌درد و عالم را آب ببرد، آن‌ها را خواب می‌برد، این‌ها را خدای متعال دوست ندارد.\\ انسان مومن گفت\\ \begin{center} بنی‌آدم اعضای یکدیگرند \hspace*{0.9cm} که در آفرینش زیک گوهرند \end{center} تفسیر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) این است که \large{وَ مَنْ أَصْبَحَ لاَ يَهْتَمُّ بِأُمُورِ اَلْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مُسْلِم.}\\ \normalsize اگر صبح از خواب بیدار شدی، دغدغه چکت را داری، دغدغه تحصیل بچه‌ات را داری، دغدغه این که ماشینت باید تعمیر برود را داری، دغدغه این که خانمت می‌خواهد فردا آرایشگاه برای عروسی برود را داری اما حالا در یمن چه می‌گذرد، در فلسطین اشغالی، در کرانه باختری چه خبر است. نه، در پایین‌شهر شهر خودت چه خبر است، در مدارس حاشیه شهر چه می‌گذرد، دغدغه نداشته‌باشی، فرمود تو مسلمان نیستی و این قابل‌توجه است.\\ پس قرآن کریم افرادی را معرفی می‌کند و به صراحت می‌گوید خدا آن‌ها را دوست ندارد. اول برنامه گفتم، خدا که کسی را دوست دارد، مرحوم ملکی تبریزی آن عارف کامل فقیه فرمودند که معنی‌اش این است که خودش می‌آید متکفل زندگی او می‌شود، بهترین‌ها را به او روزی می‌کند که یکی از بهترین‌ها این است که عاقبت‌بخیر می‌شود، پرده‌ها از جلوی چشمش کنار می‌رود، واقعیات را می‌بیند. می‌فهمد چه بشنود، چه بگوید، چه بخواند، چه ببیند. ما الان خیلی (از افراد را) داریم که این‌ها اخبار را فقط از آن طرف آب می‌گیرند.\\ \\ (مجری)\\ بله متأسفانه.\\ \\ (استاد)\\ خب این در حقیقت باعث می‌شود که خوراک ذهنی به هم می‌ریزد، داده که خراب شد، تحلیل هم خراب می‌شود، تحلیل که خراب شد، تصمیم هم خراب می‌شود و این نباید چنین باشد.\\ \\ (استاد)\\ خب این در حقیقت باعث می‌شود که خوراک ذهنی به هم می‌ریزد، داده که خراب شد، تحلیل هم خراب می‌شود، تحلیل که خراب شد، تصمیم هم خراب می‌شود و این نباید چنین باشد.\\ \\ (تیزر)\\ خطبه 192\\ ستایش خداوندی را سزا است که لباس بزرگی و عزت پوشید و آن دو را برای خود انتخاب و از دیگر پدیده‌ها باز‌داشت. آن دو را مرز میان خود و دیگران قرار داد و آن دو را برای بزرگی و عظمت خویش برگزید و لعنت کرد آن کس را که در آرزوی عزت و بزرگی با خدا به ستیزه بپردازد.\\ از این رو فرشتگان مقرب خود را آزمود و فروتنان را از گردن‌کشان جدا فرمود.\\ خداوند اگر اراده می‌کرد، آدم (علیه‌السلام) را از نوری که چشم‌ها را خیره کند و زیبایی‌اش عقل‌ها را مبهوت سازد و عطر و پاگیزگی‌اش حس بویایی را تسخیر کند، می‌آفرید که اگر چنین می‌کرد، گردن‌ها در برابر آدم فروتنی می‌کردند و آزمایش فرشتگان برای سجده آدم آسان می‌شد اما خداوند مخلوقات خود را با اموری که آگاهی ندارند، آزمایش می‌کند تا بد و خوب تمییز داده‌شود و تکبر و خود‌پسندی را از آن‌ها بزداید و خود‌بزرگ‌بینی را از آنان دور کند.\\ (پایان تیزر)\\ \\ (مجری)\\ زمانمان خیلی زود به پایان می‌رسد، پنج دقیقه بیشتر فرصت ندارم، کلی سوال (موجود است)، تا آن جا که بتوانم سوالات را مطرح می‌کنم، مابقی‌اش برای جلسه آینده می‌ماند، ان شاء الله حاج‌آقا ادامه بحث را می‌فرمایند، سوالات شما را هم حتماً پاسخ خواهیم‌داد.\\ این که انسان باید متصف به صفات الهی شود، شامل صفات جلال الهی هم می‌شود یا خیر؟\\ اگر شامل می‌شود کدام صفات از صفات جلالی است و در چه حد است؟\\ این را هم پرسیدند که توجه به صفات جلالیه خدا لازم است یا تمرکز باید بر صفات جمال باشد؟\\ \\ (استاد)\\ دو تا سوال است، نسبت به سوال اول، بله، انسان باید همان‌طور که به صفات جمال الهی متصف می‌شود، به صفات جلال الهی هم متصف بشود.\\ قرآن فرمود: \large{«وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً».}\\ \normalsize کافر باید از شما خشونت ببیند، غلظت ببیند، یعنی مومن همان طور که فرمود رحمت دارد، \large{أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم، رُحَماءُ بَينَهُم} \normalsize صفت جمال است، \large{أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ} \normalsize صفت جلال است.\\ الان ما دوست داریم صهیونیسم را نابود کنیم و از خشم صهیونیسم در دل آتشی داریم، این آتش مقدس است.\\ مرحوم شهید مطهری کتاب نوشتند، جاذبه و دافعه امیر‌مومنان (علیه‌السلام)، این دافعه همان تحقق صفات جلال در ما است و اما سوال دوم، ببینید ما تمرکزمان باید بر صفات جمال باشد، چرا؟\\ چون تمرکز خدا بر صفات جمال است. گفتیم \large{یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ،} \normalsize اگر در خدای متعال اصل رحمت است که \large{وَ لِذلِکَ خَلَقَهُم،} \normalsize برای رحمت خلقت داشته‌است، ما هم باید اصل در وجودمان خیرخواهی و نصح و رحمت و صفات جمال باشد اما جایی که ضرورت پیدا می‌کند که به صفت جلالی متصف بشویم، طبیعی است مثل خدای متعال باید صفات جلال را در وجود خود داشته‌باشیم.\\ \\ (مجری)\\ چه موجودی را خداوند بیش از همه دشمن می‌دارد، چرا؟\\ \\ (پاسخ استاد)\\ أَبغض خلائق پیش خدای متعال شیطان است. سر مسئله هم این است که شیطان دعوی دارد در مقابل خدای متعال، یعنی در حقیقت آمده‌است در مقابل یزدان، اهریمنی می‌کند.\\ لذا أَبْغَضُ‌أَلْخَلائِق عندَ الله در کل هستی شیطان است به خاطر عملکرد او که از حضرت آدم (علیه‌السلام) و آن شجره ممنوعه بگیرید تا آخرین کسی که گناه می‌کند، دستی از شیطان در پشت قضیه دارد کار می‌کند اما وقتی می‌رسیم که در میان انسان‌ها چه کسانی أَبغض هستند، این یک بحث مفصلی دارد، حتماً هفته دیگر ان شاء الله در خدمتتان خواهیم‌بود.\\ \\ (مجری) \\ جزو سوالاتمان هم هست که أَبغض‌أَلناس یعنی کسانی که خداوند از همه بیشتر آن‌ها را دشمن می‌دارد (چه کسانی هستند).\\ چرا خداوند متعال در کار‌های غیر اختیاری مانند سید‌بودن محبت خود را خرج می‌کند، آیا این مصداق، ظلم نیست؟\\ \\ (پاسخ استاد)\\ اصولاً ببینید آن چه که خدای متعال از خوبی‌ها به ماسویٰ خود داده (است)، در ماسویٰ پخش کرده‌است، همه خوبی‌ها به کسی داده نشده‌است. الان ما سید زیاد داشتیم، امام‌کُش (بودند)، یعنی چه؟\\ یعنی مأمون و هارون از نسل عباس هستند، عباس قریشی است، عموی پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است، ما سادات را از بنی‌هاشم سید می‌دانیم.\\ پس مأمون و امین و هارون و همه این‌ها سید هستند، منتهیٰ سید امام‌کش (هستند).\\ ما در مثل فارسی سید جد به کمر زده می‌گوییم.\\ پس در حقیقت خدای متعال خوبی‌ها را بین افراد پخش کرده‌است و بر آن چه عمل اختیاری انسان نیست، خدای متعال هیچ ثواب و فضیلتی قرار نمی‌دهد.\\ این دختر است، این پسر است، حالا او قدش 180 است، او 150 است، بگوییم خدا این که 180 است را بیشتر دوست دارد، آن که یوسف است نسبت به آن که یوسف نیست، بیشتر دوست دارد، نه، چنین نیست.\\ فرمود: \large{ « لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ».}\\ \normalsize سعی، عملکرد من است.\\ \\ (مجری)\\ درست است، وقت ما به پایان رسید، من سی‌ثانیه فرصت دارم، کلی سوال دیگر که عذر‌خواهی می‌کنم، وقتمان به پایان رسیده‌است اما از حاج‌آقا قول می‌گیرم که ان شاء الله در جلسه آینده، در ادامه بحث، پاسخگوی سوالات شما عزیزان هم باشند. \end{document}