\documentclass[a4paper,12pt]{article}
\begin{document}
\\
{\large «أعوذُ بأللّٰهِ مِنَ ألشَّیطانِ ألرَّجیم\\
بِسمِ اللهِ ألرَّحمٰنِ ألرَّحیم\\
ألْحَمْدُ للّٰهِ ربِّ ألْعالَمین وَ ألْصَلاة وَ ألْسَلام عَلَي نَیِّرِ ألْأعْظَم وَ نَتیجَة ألعالَم، هادي ألسُّبُلِ وَ مُنجي ألبَشَر\\ سَیِّدِنا وَ مَولانا حَبیبِ إلهِ ألْعالَمین، أبِي القاسِم المُصطَفیٰ مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله)\\ وَ عَلیٰ آلِهِ ألطَّیِبینَ ألطاهِرینَ ألمَعصومینَ ألمُکَرَّمین وَ لَعْنُ ألدائِم عَلیٰ أعدائِهِم أَجمَعین مِنَ أَلان إلیٰ قیامِ یَومِ ألدِّین».}\\
{\large «قالَ الله تبارکَ وَ تعالی في کتابه ألکریم، أعوذُ بأللّٰهِ مِنَ ألشَّیطانِ ألرَّجیم: «وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ»».}\\
میلاد ابوالحجة، أبامحمد، امام حسن عسکری (سلام الله علیه) است؛ ان شاء الله به زودی زائر مرقد منورش، در سامرا بوده باشیم، به برکت صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله).\\
خب ما یک صلوات خاصهای برای ائمه اطهار (علیهم السلام) داریم که گلچین این صلوات خاصه خود امام عسکری (علیه السلام) است، شب میلاد امام عسکری (علیه السلام) است، این صلوات را با من تکرار کنید.\\
{\large «اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ التَّقِيِّ، الصَّادِقِ الْوَفِيِّ، النُّورِ الْمُضِيءِ\\خازِنِ عِلْمِكَ، وَالْمُذَكِّرِ بِتَوْحِيدِكَ، وَوَلِيِّ أَمْرِكَ، وَخَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ الْهُداةِ الرَّاشِدِينَ، وَالْحُجَّةِ عَلَىٰ أَهْلِ الدُّنْيا، فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيائِكَ وَحُجَجِكَ وَأَوْلادِ رُسُلِكَ يَا إِلٰهَ الْعالَمِينَ».}\\
به روح مطهر امام عسکری (علیه السلام) باز هم هدیه کنید صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله). بیوگرافی اجمالی از امام حسن عسکری (علیه السلام) خدمت عزیزان تقدیم میکنم.\\
نام مبارکشان حسن، اسم پدر علی، حسن بن علی (علیه السلام)، نام مادر حُدَیْثه یا سوسن یا سَلیل، کنیه مبارکشان ابومحمد، چون میدانید نام مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) محمد است و لذا امام عسکری (علیه السلام) کنیهشان أبامحمد است. القاب متعددی دارند، مشهورترین لقبشان عسکری است، نقي، زکي، صامت، هادی، رفیق، سراج، خالص، اینها القاب حضرت است؛ یک لقب هم با پدرشان و جدشان امام جواد (علیه السلام) مشترک دارند، إبن الرضا، إبن الرضا هم برای امام جواد (علیه السلام) گفته میشد، هم برای امام هادی (علیه السلام)، هم برای امام عسکری (علیه السلام).\\
تاریخ ولادتشان 232 هجری قمری است، 8 ربیع الثانی، دوساله بودند، هجرت کردند به سامرا در سال 234 هجری قمری همراه پدر، مدت امامتشان 6 سال است، تاریخ شهادتشان 8 ربیع الاول سال 260 هجری قمری است. یا 3 تا از خلفای بنی عباس معاصر هستند، هم معتز، هم مهتدی، هم معتمد، با این سه همعصر بودند و با این سه دوران گذراندند.\\
امام عسکری (علیه السلام) ویژگیهایی دارد مثل همه ائمه (علیهم السلام) که ویژگیهایی دارند. این نکته را ما از مقام معظم رهبری فرا گرفتیم. نکتهای است که ایشان فرمودند، در حقیقت ما وقتی داریم در تاریخ امامان شیعه بحث میکنیم، در حقیقت باید بدانیم کأنَّ از یک انسان 250 ساله داریم حرف میزنیم. یعنی گرچه آنها در موقعیتهای مختلف، به گونههای مختلف عمل کردند، در حقیقت این عملکردها، عملکرد یک انسان است، در مقاطع تاریخی مختلف عمل کردند و این نکته قابل توجه است.\\
در روایات ما به این نکته با این تعبیر اشاره شده است که
{\large «کُلُّهُم نورٌ واحِد»}
یا
{\large «کُلُّنا نورٌ واحد»،}
فرمودند همه ما یک نور هستیم یا مثلاً در تعبیرات روایی آمده است:
{\large «أوَّلُنَا مُحَمَّد أوْسَطُنا مُحَمَّد آخِرُنَا مُحَمَّد»،}
همه ما محمد هستیم، همه ما پیغمبر (صلی الله علیه و آله) هستیم که میخواهد به ما بفهماند هیچ فرقی از نقطة نظر امامت، بین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و امام عسکری و امام صادق و امام رضا (علیهم السلام) نیست و لذا اینکه در یک عملکرد غلط، ما شیعیان به برخی از ائمه (علیهم السلام) بیشتر اعتنا داریم، از زندگینامهشان بیشتر خبر داریم، از حیاتشان و عملکردشان بیشتر مطلع هستیم، این عملکرد درستی نیست. امام عسکری (علیه السلام) باید همان مقدار برای ما مهم باشد که امام صادق (علیه السلام)، رئیس مذهب یا سیدالشهداء، سفینة النجاة (سلام الله علیه) برای ما مهم است؛ اهمیتش از نظر امامت برای ما تفاوتی نباید نداشته باشد. در بین آنها که این وجه اشتراک است، هر کدام از ائمه (علیهم السلام) ویژگیهای خاصی هم دارند که من بعضی از ویژگیهای امام عسکری (علیه السلام) را خدمت شما عرض میکنم.
اولین ویژگی امام عسکری (علیه السلام) این است که آخرین وصی ظاهر غیر غائب رسول الله (صلی الله علیه و آله) است. یعنی در سلسله اوصیاء، آخرین وصیای که ظاهر است، مردم از حضور و ظهور او بدون غیبت استفاده بردند، امام عسکری (علیه السلام) است.\\
دومین ویژگی، امام عسکری (علیه السلام)، ابوالمهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، امام زمان فرزند بلافصل او است، پدر حجت زنده خدا در امروز است.
سوم، تنها امامی است که به ظاهر، به باطن کاری نداریم، به حج و عمره مشرف نشده است. امام عسکری (علیه السلام) دو سالگی سامرا آمدند، در سامرا آمدند، به سفر نرفتند، در سامرا شهید شدند، در سامرا دفن شدند و لذا به ظاهر امام عسکری (علیه السلام) نه حج و نه عمره مشرف شدند. ما به عنوان روحانی کاروان وقتی زائر را میبریم مسجد شجره یا مسجد جحفه برای اینکه میخواهند محرم بشوند برای عمره یا حج، بعضیها که بار دومشان است، بار سومشان است، میآیند در گوش ما میگویند حاجآقا ما میخواهیم به نیت امام عسکری (علیه السلام) محرم بشویم. من این را گفتهام، گفتهام شیعه بر اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) تعشق دارد، عشقورزی میکند. دهها مورد این خاطره در ذهن من هست، در مسجد شجره آمده، اشکهایش جاری است، میگوید که آقا من شنیدم در میان ائمه امام عسکری (علیه السلام) حج و عمره نرفته است، میخواهم به نیت حضرت محرم بشوم. درست است، این از ویژگیهای امام عسکری (علیه السلام) است.\\
تنها امامی است که یک فرزند دارد و او امام زمان (سلام الله علیه) است. در مورد امام رضا (علیه السلام) اختلاف است، الآن در ایران ما یک دختر و یک پسر غیر از امام جواد (علیه السلام) به عنوان فرزندان امام رضا (علیه السلام) زیارتگاه دارند اما امام عسکری (علیه السلام) یک فرزند بیشتر ندارند.\\
تنها امامی است که وظیفه داشته امامت امام بعد را مخفی نگه دارد، کاری که امام صادق (علیه السلام) هم کرد، امام صادق (علیه السلام) هم امامت امام بعد را مخفی نگه داشت؛ شش نفر را وصی خود کرد برای اینکه امامت امام کاظم (علیه السلام) مخفی بماند. امام عسکری (علیه السلام) وظیفه داشتند حتی وجود امام بعد از خود را مخفی نگه دارند و لذا در زمان امام عسکری (علیه السلام) خیلیها خبر نداشتند که امام زمانی هم هست. وقتی در نماز بر جنازه امام عسکری (علیه السلام)، امام زمان هفت ساله آمد، عبای جعفر را کشید، عمو برو کنار، من اولی هستم بر پدرم نمار بخوانم، جعفر تازه متوجه شد امام عسکری (علیه السلام) بچه دارد، فرزند دارد، مهدی دارد؛ خیلی با ظرافت امام عسکری (علیه السلام) وظیفه داشتند وجود امام بعد را مخفی نگه دارند. \\
خود امام عسکری (علیه السلام) فرمود که هیچ کدام از پدران من، به مانند من دچار انکار نشدند، از ویژگیهای امام عسکری (علیه السلام) است.\\
خیلی در زمان امام عسکری (علیه السلام) ما فرق منحرف داریم، غلات غوغا میکنند در جهان شیعه، حضرت فرمودند که هیچ کس به مانند من مبتلای به انکار نشده است.\\
تنها امامی است که در موردش بداء صورت گرفته است؛ بداء یعنی گویا خدا میخواسته است کاری بکند، آن کار را نکرده است، کار دیگری کرده است، این را بداء میگوییم.\\
وقتی امام عسکری (علیه السلام) به امامت رسید، امام هادی پشت کمر امام عسکری (علیهم السلام) زدند و فرمودند:
{\large «يَا بُنَيَّ أَحْدِثْ لِلَّهِ شُكْراً»،}
یک شکر جدید و تازه، یک سپاس شایان برای خدا انجام بده، چرا؟\\
فرمود بهخاطر اینکه خدای متعال در مورد تو بداءای برایش حاصل شد که در هیچ موردی حاصل نشده بود. قرار بر این بود که سید محمد برادر امام عسکری (علیه السلام) امام بشود، بداء صورت گرفت و امام عسکری (علیه السلام) امام شد. خدا ان شاء الله روزی کند، در راه سامرا زیارت سید محمد (علیه السلام) در شهر بلد میرویم، اگر ایندفعه رفتید، بالای سردر زیارتگاه حضرت سید محمد (علیه السلام) این دو بیت شعر نوشته شده است:
{\large « ان الامامه ان عدتک فلم تکن تعدوک کلا رفعةو مقاما\\
یکفی مقامک انه فی رتبه لولا البداء لاخیک کنت اماما».}\\
نوشته اگر امامت از تو گذشت و به برادرت رسید، نه اینکه تو شأن امامت نداشتی، سید محمد (علیه السلام) از امامزادههایی در حد عظمت حضرت ابوالفضل و حضرت علی اکبر، در حد حضرت اسماعیل فرزند امام صادق (علیهم السلام) است؛ در آن حد از امامزادهها است، در حد زینب کبری (سلام الله علیها) است، از آن امامزادههایی است که نور امامت را در خود دارد.
خب، بداء فقط در مورد امام عسکری (علیه السلام) صورت گرفته است، در سایر ائمه (علیهم السلام) نداریم.\\
از ویژگیهای امام عسکری (علیه السلام) آن است که تنها امامی است که اینجور که تاریخ نقل کرده است، حضرت زن دائم یا زن موقت نگرفتند، فقط به یک کنیز بسنده کردند و او هم مادر امام زمان، نرجس خاتون (سلام الله علیها) است، حتی بعد از شهادت امام عسکری (علیه السلام) خلیفه بعد کنیزهای خانه امام عسکری (علیه السلام) را جمع کرد، از اینها خبر بگیرد، اینها به اتفاق گفتند که ما خدمتکار بودیم، دستی به سوی ما دراز نشد.\\
یعنی امام عسکری (علیه السلام) امامی است که کَأنَّ ازدواج دائم و موقت نداشته است، فقط با حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) بوده است و این از ویژگیهای امام عسکری (علیه السلام) است.\\
تنها امامی است که مبتلا به برادری ناباب است، ناباب یعنی اهل فسق و فجور و تعامل امام عسکری (علیه السلام) با این برادر عجیب است. همه ما مبتلاییم، در یک خانواده دو تا بچه مثبت، یک بچه منفی، دو تا بچه منفی، یک بچه مثبت، حالا چطور باید تعامل کرد، چطور باید زندگی کرد؟\\
داریم برادر امام رضا (علیه السلام) زید النار اما اهل فسق و فجور نیست، او در بصره یک قیام نابجایی کرد، وگرنه نگفتند مشروب میخورد، نگفتند با خلیفه مینشست و ترانه گوش میکرد، به زنان رقاصه گوش میکرد. ما در مورد جعفر چنین حرفهایی را داریم، جعفر کذاب اما همین جعفر کذاب دستگیر شد با امام عسکری (علیه السلام)، داخل زندان بردندشان، چند مدت بعد دستور آمد امام عسکری (علیه السلام) را آزاد کنند، حضرت آزاد شدند، دم در زندان آمدند، ایستادندو مأمورین حکومتی گفتند آقا در باز است، بفرمایید.\\
فرمودند که نمیروم.\\
گفتند چرا نمیروی؟\\
امام عسکری (علیه السلام) فرمودند که من وقتی آمدم با برادرم آمدم، الآن اگر برگردم، جواب زن و بچه او را چه بدهم؟\\
یا من را به زندان برگردانید، یا برادرم را آزاد کنید.\\
رفتند به خلیفه گزارش کردند، گفت آزادش کنید، جعفر هم آزاد شد. با اینکه برادری ناباب است اما امام او را هم باید مدیریت کند، فرزند امام هادی (علیه السلام) است، او را هم باید تدبیر کند. گرچه ما در برادر امام رضا (علیه السلام) داریم، گرچه ما در مورد محمد بن حنفیه یک مطلبی داریم که حالا بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) ادعای امامت کرد اما بعضی میگویند که یک پروسهای بوده تا امامت را همه بفهمند، جریانی دارد، ولی در مورد امام عسکری (علیه السلام) واقعا این برادر دردسرساز بود.\\
خب، یک مقداری من از سختیهای زندگی امام عسکری (علیه السلام) برایتان بگویم، قدر خودمان را در جمهوری اسلامی بدانیم، جمع شویم در مسجد، در مورد شیعه، در مورد اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) صحبت میکنیم، به برکت نهضت آن پیر کبیر انقلاب، این قدر آزادانه، اخیراً اکثر کسانی که ملاقات با آقای سیستانی در عراق دارند، ایشان یک جمله را ترجیع بند تکرار میکنند و آن جمله این است، میفرمایند: «گسترش تشیع را در جهان امروز ما وامدار نهضت خمینی هستیم».\\
گرفتاریهای امام عسکری (علیه السلام) را برایتان بگویم:
\begin{enumerate}
\item
غربت و تبعید از دو سالگی، نه فامیلی در کنار او است، نه وطن، وطن او است، نه شهر، شهر او است. یک نکته را عزیزان طلاب هم در جلسه هستند، رصد کنیم، خیلی نکته قابل توجه است.\\
تعدادی از اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) مجبور شدند از مدینه کوچ کنند، همه اینها که مجبور شدند از مدینه کوچ کنند، با اشک دیده از مدینه رفتند، اولینش امیرالمومنین (علیه السلام) است، شاید قبل از امیرالمومنین (علیه السلام) ابوذر بود، تبعید شد. امیرالمومین (علیه السلام) بهخاطر اداره حکومت مجبور شد و به کوفه آمد. امام حسین (علیه السلام) بهخاطر رقم زدن نهضت مجبور شدند بروند به مکه و بعد به سمت کوفه بروند.\\
خب، امام رضا (علیه السلام) ولینعمت ما به مرو تبعید شد، امام هادی و امام عسکری (علیهم السلام) به سامرا تبعید شدند. من رصد کردم، همه اینها که از مدینه بیرون آمدند، با اشک چشم آمدند و فرمودند که اگر به اختیار ما بود، ما مدینه را از دست نمیدادیم. امام صادق (علیه السلام) یک روز عیدی بود، مثل فردا که میلاد است و عید است، یک روز عیدی بود امام صادق (علیه السلام) مسجدالنبي آمدند، سر قبر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) رفتند، السلام علیک یا رسول الله، بعد فرمودند که ما مدنیها بر همه مردم فضیلت داریم، فقط بهخاطر اینکه در مدینه زندگی میکنیم، بعد فرمودند حتی بر اهل مکه، حتی بر کسانی که کنار مسجد الحرام هستند.\\
درس میخواهم بگیرم، یک کسی که دارد در مشهد الرضا زندگی میکند، خدا به او نعمت داده است. خیلیها در مشهد هستند،همه عشق و آرزواش است یک بار به فرانسه برود زندگی بکند، یک روز برود کانادا زندگی بکند، یک روز برود تهران زندگی بکند، که چه؟\\
کنار مضجع نورانی علی بن موسی الرضا (علیه السلام) که پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:
{\large «سَتُدْفَنُ بَضْعَةٌ مِنِّی بِخُرَاسَانَ مَا زَارَهَا مَکْرُوبٌ إِلَّا نَفَّسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ کَرْبَهُ وَ لَا مُذْنِبٌ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ».}
اصلاً دلتان را غم گرفت، برو صحن مطهر، یک سلام بده و بیا، ببین غمت برداشته نمیشود.\\
پس اولین گرفتاری امام عسکری (علیه السلام) این است که غریب است، در تبعید به سر میبرد. اگر امام رضا (علیه السلام) آخر عمر غریب شد، امام عسکری (علیه السلام) از دو سالگی غربت را تجربه کرد.
\item
دوم، زندان، امام عسکری (علیه السلام) در سه تا زندان دارد زندگی میکند؛ زندان بزرگ سامرا که سامرا یک شهر نیمه نظامی است، در این زندان بزرگ، در محله عسکر، یک جایی که اصلاً منطقه، منطقه نظامی است، حالا در این محله عسکر، در خانهای که خانه محاصره خانگی است، حصر خانگی است که راوی میگوید من رفتم در سامرا به لطالیف الحیل وارد خانه امام هادی (علیه السلام) شدم، امام عسکری (علیه السلام) کودک بود و دیدم امام هادی (علیه السلام) در یک اتاق نشسته است، نه حصیری، نه فرشی، در مقابل امام هادی (علیه السلام) قبری کنده است، امام را مجبور کردند کنار این قبر بنشیند، به حضرت عرض کردم، چرا آقا اینجا؟\\
فرمود که من را گفتند اینجا بنشین، برای اینکه دائماً به من تلقین کنند تو را زنده به گور میکنیم.
راوی میگوید که من اشکم جاری شد، زندانی در زندان و در زندانی امام عسکری (علیه السلام) دارد زندگی میکند، پس غربت و تبعید و زندان به این کیفیت (عرض شد).
\item
سوم، احاطه شدن توسط جاسوسان حتی در محیط خانه، در طول زندگی امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام)، از دربان و از سقا و از نگهبان همه جاسوس حکومت هستند و عجیب است که بنیعباس در زمان امام هادی (علیه السلام) و امام عسکری (علیه السلام) در اوج ضعف هستند؛ یعنی امروزه حکومت بنی عباس را چهار دوره کنی، دوره امام هادی و عسکری (علیهما السلام) اوج ضعف حکومت است، ترکها حاکمند، ترکها میآمدند در یک روز خلیفه برکنار میکردند، خلیفه نصب میکردند، این قدر قدرت داشتند اما در حین اینکه در اوج ضعف هستند، در یک مورد قوی عمل میکنند و آن کنترل امام شیعه است، امام شیعه را کنترل میکنند، ولی را میخواهند کنترل بکنند، میخواهند مجبتش را از دل مردم بربایند، لذا دور تا دور امام جاسوسان بودند.
\item
چهارم، نفاق دشمن بخصوص در زمان معتمد، معتمد وقتی خلیفه شد میآمد جلوی امام دست به سینه میگذاشت، احترام میکرد ولی از پشت خنجر میزد.
\item
پنجم، گریه دارد، روز ولادت امام عسکری (علیه السلام) است، هر دوشنبه و پنجشنبه امام باید وارد دربار میشد اعلام حضور میکرد، مثل اینها که تبعید می شوند، باید کلانتری بروند امضا بکنند که ما در شهر هستیم، بیرون نرفتیم. هر دوشنبه و هر پنجشنبه.
\item
ششم، سختی ارتباطگیری حتی با نزدیکترین نزدیکان، حضرت نمیتوانستد که ارتباط بگیرند.
\end{enumerate}
\\
سختیهای حضرت فراوان است، از این بگذرم، یک مقدار مأموریتهای حضرت را بررسی کنیم، من زمان را هم در نظر دارم.
\begin{enumerate}
\item
حفظ و بالندگی و تمرکزگرایی در دستگاه عظیم وکالت، از زمان امام جواد (علیه السلام)، بلکه از زمان امام موسي بن جعفر (علیه السلام)، شیعه به این سمت رفته که نیرو پرورش دهد و مراکز نیمهمستقل ایجاد کند. اصلاً علت اینکه یکسری واقفیه شدند، چه شد؟\\
برخی از این نیروهای نیمهمستقل دُم درآوردند، قد علم کردند، پول دستشان بود، حالا امام کاظم (علیه السلام) از دنیا رفته است، صدها هزار دینار وجوه شیعه دستشان است. گفت خب، {نا مفهوم 25:14}، میحوریم، واقفیه شدند، درست؟\\
در زمان امام عسکری (علیه السلام) حضرت به این سمت رفتند که آن را چنان تقویت کنند که وقتی غیبت شروع میشود شیعه به مشکل نخورد، شیعه مشکل پیدا نکند. شیعهای که عادت کرده است از زمان امیرالمومنین (علیه السلام) هر موقع اراده کند، خدمت امامش برسد، مسئلهاش را بپرسد، سوالش را بپرسد، حالا یکدفعه در بحث غیبت، حالا وکلا هم نباشند، نواب هم نباشند، این را امام عسکری (علیه السلام) در بالندگی و تمرکزگراییاش دقت کرد.
\item
دوم، عرض کردم، حفظ جان امام پس از خود، حفظ جان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خیلی از امام عسکری (علیه السلام) جان گرفت، خیلی سخت بود، تمان دربار بنی عباس دقت کرده بودند که این جمله پیغمبر (صلی الله علیه و آله) اتفاق نیفتد که پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود دوازدهمین وصی من مهدی (علیه السلام) است، تمام دربار روی آن دقت کرده بودند. از یک خانوادهای که در سه تا زندان سامرا، محله عسکر، خانه خود حضرت، خدا کمک کرد، حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) تا لحظهای که زایمان کرد، شکم نیاورد، اصلاً حاملگیاش مشخص نبود، حکیمه خاتون نمیدانست.\\ وقتی امام عسکری (علیه السلام) به او فرمود که امشب پیش ما باش، خدا به ما مولودی میدهد، گفت از که؟\\
فرمود از نرجس. حالا به دنیا آمده است، تا هفت سالگی جعفر نباید بفهمد آنجا چه خبر است، این ماموریت امام عسکری (علیه السلام) بود.
\item
در عین حال سومین مأموریت این است که امام زمانی هست، لذا حضرت به خواص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نشان دادند؛ تا چند نفر خصوصی بودند، میفرمودند که پرده را کنار بزنید، کنار میرفت، این آقا پسر پنج ساله، شش ساله میآمد.\\
یعنی هم باید از یک طرف جان حضرت را نگه دارد، هم از یک طرف باید او را به افراد معرفی کند که اصلش انکار نشود، چه اینکه الآن بعضی در جهان دارند اصلش را انکار میکنند، میگویند که امام عسکری (علیه السلام) اصلاً بچه نداشت.
\item
آمادهسازی جامعه شیعه برای عصر غیبت.
\item
دفاع علمی و عملی از کیان اسلام، به آقا خبر دادند که یک آقایی به نام کندی پیدا شده است، دارد کتابی مینویسد تناقضات قرآن و این کندی غیر از آن فیلسوف شهیر است، یک آدم دیگری است، آن کندی فیلسوف نیست، یک آدم دیگر است.\\
حضرت یک نفر را صدا زدند، گفتند که پیش جناب کندی برو، بگو تو داری تناقضات قرآن را جمع میکنی، داری دو آیه را پشت سر هم میگذاری، میگویی اینجا تناقض است. یکجایی رب المشرقین و رب المغربین است، یک جایی میگوید رب المشارق و المغارب، بالاخره دو تا مشرق و مغرب است یا چند تا مغرب و مشرق است؟\\
این تناقض است مثلاً، حضرت فرمودند که تو احتمال نمیدهی این آیاتی را که تو داری میفهمی، آن کسی که فرستاده است، یک معنای دیگری را اراده کرده باشد، گفت که آقا همینجور به او بگویم؟\\
حضرت فرمودند: «بگو».\\
کندی آدم فهمیدهای است، شبههای برایش پیش آمده است، همین را برو به او بگو، پیش جناب کندی رفت، جناب کندی گفت که این حرف مال تو نیست، مال که است؟\\
گفت: شما چه کار داری؟».\\
(کندی) گفت: «نه، این حرف برای چه کسی است؟».\\
(فرستاده امام) گفت: «حرف، حرف امام عسکری (علیه السلام) است».\\
(کندی) گفت: «درست است». برگههایش را شروع به پاره کردن کرد. گرچه در سامرا است، اما حواسش به امت اسلام است، حواسش به نگهداری مکتب است، مکتب را دارد نگهداری میکند.\\
آن راهب میآمد، دست به آسمان بلند میکرد، باران میآمد، هرچه مسلمانان نماز باران میخواندند، باران نمیآمد، دو بار این قضیه تکرار شد، خلیفه رسید خدمت امام عسکری (علیه السلام)، گفت به داد امت جدت برس، دارند مسیحی میشوند. حضرت فرمودند که تا این دفعه آمد دعا کند، من را صدا کن.\\
نصاری جمع شدند، ایم راهب پیر آمد برای باران دعا کند، امام را صدا کردند، حضرت به یک نفر گفتند که میروی تا دستش را به طرف آسمان برد، بین انگشت وسطی و سبابه او یک استخوان است، این استخوان، استخوان پیغمبری از پیغمبران است، این را که به آسمان میگیرد، خدای متعال باران نازل میکند، این را از دستش بگیر.\\
این هم رفت و از پشت سر این را گرفت، دیگر باران نبارید.\\
دارد نجات میدهد مردم را، که چه؟\\
که مردم نصرانی نشوند، امام عسکری (علیه السلام) حواسشان به همه جا هست.
\item
از اهدافی که امام دنبال کردند و از مأموریتها، جلوگیری از افسردگی شیعیان بهخاطر کمتر در دسترس بودن امام است. امام در خانهاش باز است ولی دشمن نمیگذارد. امام (علیه السلام) برای اینکه این مطلب اتفاق نیفتد، شیعه افسرده نشود، سعی میکردند با شیعه ارتباط داشته باشند.
\end{enumerate}
\\
این داستان را برایتان بگویم، جعفر بن شریف جرجانی، جرجان همین گرگان خودمان است، جعفر بن شریف جرجانی میگوید که قصد حج کردم، قبلش در سامرا خدمت امام عسکری (علیه السلام) رسیدم، اموالی از شیعیان دستم بود، خدمت حضرت دادم. قبل از اینکه اموال را بدهم، حضرت نیت من را خواندند، گفتند که به خادمم مبارک بده، اسم خادم حضرت مبارک است، اموال را دادم.
به امام عسکری (علیه السلام) عرض کردم شیعیان گرگان به شما سلام میرسانند.\\
حضرت فرمودند: «تو داری حج میروی؟».\\
گفتم بله، دارم حج میروم.\\
حضرت فرمودند: «170 روز دیگر وارد گرگان میشوی، یعنی روز سوم ربیع الثانی وارد گرگان میشوی، آن روز که وارد میشوی، صبح جمعه است، شیعیان به دیدار تو میآیند، حج رفتی، به دیدار تو که آمدند، بگو عصر در فلان منزل جمع بشوند، من از سامرا به دیدن آنها میآیم».\\
گفت: «آقا شما از سامرا به دیدن ما میآیی؟».\\
آقا فرمودند: «بله».\\
خب، جعفر بن شریف میگوید که ما رفتیم حجمان را انجام دادیم، مکه، مدینه، به سمت گرگان برگشتم، وارد که شدم، یکدفعه یادم افتاد هم روز جمعه است و هم سوم ربیع الثانی است.تا وارد شدم، شیعیان به استقبالم آمدند، در گوششان گفتم که بعدازظهر جمع بشوید آقا به دیدن شما میآید. همه شیعیان گرگان جمع شدند، بعدازظهر منتظر نشستیم، امام عسکری (علیه السلام) وارد شد. بلند شدیم، دست حضرت را بوسیدیم، پیشانی حضرت را بوسیدیم. \\
حضرت فرمودند که من به جعفر بن شریف قول داده بودم و ما اهل بیت (علیهم السلام) اگر قول بدهیم، به وعدهمان عمل میکنیم. حالا هرکس هر سوال و حاجتی دارد، بگوید، من در خدمت شما هستم؛ تعبیر خود جعفر بن شریف است. تعبیر خود حضرت هم این است، فرمودند که نماز ظهر و عصرم را در سامرا خواندم و حرکت کردم.\\
بین سامرا و گرگان چقدر راه است؟\\
میگوید که جابر خدمت حضرت آمد، گفت که آقا من فرزند پسری دارم، چند وقتی است این پسرم کور شده است، نمیبیند، فرمودند که بیاوریدش.\\
تا آمدند، امام (علیه السلام) دستی بر صورت این پسر کشیدند، چشمها بینا شد.\\
بگو یا امام عسکری (علیه السلام) میشود یک دستی بر دلهای ما بکشی، این دلها بینا شود، شب ولادت حضرت است دیگر.\\
گفت:
\begin{center}
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
\hspace*{2.5cm}
آیا شود گوشهچشمی به ما کنند
\end{center}
\\
اصلاً امام عسکری (علیه السلام) امام جوانها است دیگر، میدانید، سن حضرت به سی سالگی نرسیده است که از دنیا رفته است.\\
خب، تک تک آمدند، حاجتهایشان را گفتند، بعد حضرت برای همه دعا کردند، راوی روایت میگوید که حضرت چند بار برای همه دعا کردند.\\
حالا در یک داستان دیگر، احمد بن اسحاق میگوید خدمت امام عسکری (علیه السلام) رفتم، گفتم آقا من در روایات خواندم انسان مومن یا طاقباز میخوابد یا بر پهلوی راست و خوب است انسان مومن به سمت راست بخوابد، میدانید مستحب است، مستحب است که ما طوری بخوابیم، شب که میخواهیم بخوابیم، طوری بخوابیم که همه بدنمان به سمت قبله باشد. یعنی اگر کسی میخواهد در مسجد بخوابد، طوری بخوابد که که سر به این طرف، پا به این طرف که وقتی روی دست راستش میخوابد همه بدن به سمت قبله باشد، این سنت اسلامی است.\\
احمد بن اسحاق میگوید آقا من چون در روایات شنیدم ولی نمیتوانم، تا میآیم به سمت راست بخوابم، خوابم نمیبرد، به سمت چب خوابم میبرد.\\
حضرت فرمودند جلو بیا، دست مبارکشان را از بالا به سمت پایین کشیدند، دو مرتبه. احمد بن اسحاق میگوید که شب رفتیم بخوابیم، هر کاری کردیم به سمت چپ خوابمان نبرد، درست شد؟\\
دیگر خواب آمد روی سمت راست، یعنی سنت دیگر اجرایی شد و آمد.\\
خیلی زندگی امام عسکری (علیه السلام) زندگی پرمطلبی است. ابوهاشم میگوید که خیلی تنگدست بودم، رفتم خدمت امام گدایی کنم، حجالت کشیدم، هیچی نگفتم، برگشتم، رسیدم به منزل، حضرت با خادمشان صد دینار برایم فرستادند. صد دینار یعنی صد تا سکه بهار آزادی، قیمت چند شده است آقا؟\\
سه میلیون، صد تا سکه بهار آزادی و بعد پیغام دادند که هر موقع نیاز داشتی، بیا بگو، شرم نکن، ما خاندان عصمت و طهارت نباید کسی برای این امور نزدمان شرم کند، نیاز داری، بیا نیازت را بگیر.\\
همین ابو هاشم معلوم است خوش روزی هم بوده است، میگوید روزی با امام به صحرا رفتیم، من پشت سر حضرت راه میرفتم، به ذهنم رسید فلان قرض کلانی که دارم، وقتش رسیده است، چه کار کنم؟\\
امام جلو جلو داشتند راه میرفتند، فرمودند که خدا سببساز است، غصه نخور. خم شدند با تازیانهای که دستشان بود، یک خط بر روی زمین کشیدند، دیدم که یک شمش طلا پیدا شد، فرمودند که برش دار، بگیر، کتمان کن. یک ذره جلو رفتیم، به ذهنم رسید حالا آن برای قرضمان ، زمستان دارد میآید، لباس گرم نداریم، کاپشن نداریم، جوراب کلفت نداریم، حضرت فرمودند که خدا سببساز است؛ باز خم شدند، یک تازیانه کشیدند، یک شمش نقره پیدا شد، فرمودندبردار، کتمان کن.
برداشتیم، کتمان کردیم، آمدیم منزل، طلا را قیمت کردیم، نقره را قیمت کردیم، دقیقاً طلا به قیمت قرضمان درآمد، نقره هم به قیمت مخارج زمستانمان در آمد.\\
نکته این است که اگر الآن در آن صلوات خاصه حضرت که خواندیم، میگوییم امام (علیه السلام)
{\large «الْبَرِّ التَّقِيِّ ألنَّقّيِّ ألْزَّکي»،}
اینها را در عمل نشان دادند. خدا حفظ کند مقام معظم رهبری را، باز از نکاتی که ما از ایشان یاد گرفتیم، واقعاً از ایشان من این نکته را فرا گرفتم این است، ایشان فرمودند که شیعیان در ارتباط با اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) دو دسته بودند، این دو دسته را ایشان اینطور تشبیه کردند، دو نفر رفتند روی کوه دماوند ایستادند، شروع میکنند از این کوه و زیباییها و قله تعریف کردن، یکی فقط تعریف میکند، یکی میگوید که حالا این کفش کوهنوردیمان را آماده کنیم، لباس کوهنوردی را آماده کنیم، یک کوله آماده کنیم، بعد هم یا علی، بسم الله را بگوییم، راه بیفتیم، برویم، ببینیم تا کجا میرسیم.\\
ایشان فرمودند دو جور شیعه داریم، یک شیعهای که در مجلس امام عسکری (علیه السلام) میآید، گوش میدهد، بعد هم که خانه رفت، یادش میرود. یکی میآید به امیرالمومنین، به امام مجتبی، به امام حسین (علیهم السلام) نگاه میکند و سعی میکند مانند آنها رفتار کند، سعی میکنند مانند آنها رفتار کند.\\
چیزی از میلاد حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) نگذشته است، طوری زندگی میکند این امامزاده که با چهار واسطه به امام مجتبی (علیه السلام) میرسد که امام هادی به او میگوید:
{\large «أنْتَ وَلِیُّنَا حَقّاً»؛}
تو ولی ما هستی، تو موالی ما هستی، تو اهل عمل هستی. یعنی این شهدای ما، حججیها، همتها، برونسیها، اینها هنرشان این بود، صبر نکردند که فقط بگویند سیدالشهداء (علیه السلام) قربانش برویم، حضرت علی اکبر (علیه السلام) را قربانش بشویم، نه، راه افتاده است، ذرهای از این فضائل را در خودش پیاده کند، یعنی این شیعه واقعی میشود، میشود
{\large «أنْتَ وَلِیُّنَا حَقّاً»،}
و اصلاً شیعه این چنین است، یعنی حتی وقتی در مقام رهبری جامعه قرار میگیرد، من فکر میکردم، دیدم مقام معظم رهبری اگر گفت زندان داریم، خودش رفته است، گفته تبعید شویم، خودش رفته است، گفته جانباز شویم، خودش شده است، گفته رزمنده باشیم، خودش شده است، اگر گفته جان بگذاریم، وقت بگذاریم؛ هشتاد سالش است ایشان، مثل یک جوان هفتاد ساله دارد، مثل یک جوان هجده ساله دارد کار میکند. من دو، سه مورد گزارش دیدم، جلوی ایشان گفتند که آقا شما پیر شدید، ایشان نه به طنز، یه حقیقت گفته استغفار کن، توبه کن، خودت پیر شدهای. اخیراً آقای راشد نقل میکردند، به خود من، آقای راشد میگفتند من به مقام معظم رهبری میگفتم آقا شما در خودتان احساس پیری میکنید؟\\
فرمودند: «در سه چیز نه، یکی در مطالعه، هر چه مطالعه میکنم، سیر نمیشوم، یکی در سخن گفتن، تدریس باشد، سخنرانی باشد، یکی هم در آرمانها، یک وجب هم از آرمانها عقب نیامدم».\\
چون آدمها وقتی سنشان بالا میرود، همتها کم میشود، یواش یواش آرمانها در ذاتشان ریزش پیدا میکند، فرمودند نه، شیعه کسی است که وقتی در جلسات اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) مینشیند، فضائل اهلبیت (علیهم السلام) را میشنود، سعی کند خودش را مثل آنها تربیت کند.\\
زیادهگویی کردم، شب میلاد امام عسکری (علیه السلام) است، فیض آماده است.\\
خدایا در فرج فرزند امام عسکری، حجت بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تعجیل بفرما. \\
ظهر ماه رمضان که نیست، بلند الهی آمین بگویید.\\
قلب مقدس و مطهرش را از ما راضی و خشنود بدار.\\
نائب بر حقش مؤید و منصور بدار.\\
شر دشمنان، بخصوص آمریکا، انگلیس، داعشیها، سلفیهای خبیث به خودشان بازگردان.\\
به زودی با نابودی آل سعود، زیارت حرمین شریفین را روزی ما بفرما.\\
مریضان ما، مریضان منظور شفای عاجل عنایت بفرما.\\
این قلیل عرض ارادت به امام عسکری (علیه السلام) ذخیره قبر و برزخ و قیامت ما قرار بده.\\
خدایا اسباب ازدواج و اشتغال جوانان ما برآورده بفرما.\\
آنچه خواستیم و نخواستیم، صلاح ما در آن است، برای ما مقدر بفرما.\\
کسانی که به گردن ما حق دارند، شهدا، شهدای مدافع حرم، گذشتگان، گذشتگان این جمع سر سفره امام عسکری (علیه السلام) میهمان بفرما.\\
تا مولودی خوانده میشود، به روح مطهر امام عسکری (علیه السلام) سه تا صلوات محمدی ختم بفرمایید.
\begin{center}
{\large «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّد».}
\end{center}
\end{document}