list_icon_blue

شهادت امام حسن عسکری علیه السلام

اهل بیت (علیهم‌السلام)
شهادت امام عسکری علیه السلام
جلسه خانگی
سه شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱
شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
list_icon_blue خلاصه جلسه
استاد در این سخنرانی در شب شهادت امام عسکری (علیه السلام) در ابتدای امر به بیان خلاصه ای از زندگی، القاب و کنیه‌های امام عسکری (علیه السلام) می‌پردازند. حضرت آیت الله رضایی تهرانی سپس ویژگی‌هایی از امام عسکری (علیه السلام) که تنها مختص به ایشان است را بیان می‌کنند، مانند اینکه ایشان آخرین وصی غیر غائب رسول الله (صلی الله علیه و آله) هستند و یا این موضوع که امام عسکری (علیه السلام) تنها امامی هستند که در مورد امامتشان بداء الهی صورت گرفته است. استاد در ادامه بحث بخش از غربت و سختی‌های این امام همام را مورد بحث و گفتگو قرار داده و به عنوان بخش پایانی سخنان خود، کرامتی از امام عسکری (علیه السلام) را بیان می‌کنند.
مکان جلسه خانگی
زمان سه شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱
مناسبت شهادت امام عسکری علیه السلام
voice_icon_blue صوت سخنرانی
دریافت صوت
audio_icon_darkBlue audio_icon_darkBlue
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
pencil_icon_blue متن سخنرانی
دریافت PDF
\documentclass[a4paper,12pt]{article} \begin{document} \\ {\large «سلام علیکم و رحمة الله\\ أعوذُ بأللّٰهِ مِنَ ألشَّیطانِ ألرَّجیم\\ بِسمِ اللهِ ألرَّحمٰنِ ألرَّحیم\\ ألْحَمْدُ للّٰهِ ربِّ ألْعالَمین وَ ألْصَلاة وَ ألْسَلام عَلَي نَیِّرِ ألْأعْظَم وَ نَتیجَة ألعالَم\\ هادي ألسُّبُلِ وَ مُنجي ألبَشَر، سَیِّدِنا وَ مَولانا حَبیبِ إلهِ ألْعالَمین، أبِي القاسِم المُصطَفیٰ مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله) وَ عَلیٰ آلِهِ ألطَّیِبینَ ألطاهِرینَ ألمَعصومینَ ألمُکَرَّمین وَ لَعْنُ ألدائِم عَلیٰ أعدائِهِم أَجمَعین، مِنَ أَلان إلیٰ قیامِ یَومِ ألدِّین».}\\ {\large «قالَ أبامُحَمَّد ألحَسَن بن علی ألعسکري (علیه السلام): «مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَکُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ 1»».}\\ شب شهادت امام همام، امام عسکری (علیه السلام) است، ان شاء الله به زودی سامرا زائر مرقد منورش بوده باشیم، به برکت صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله).\\ {\large «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّد».}\\ صلوات خاصه حضرت را با من تکرار کنید:\\ {\large «بِسمِ اللهِ ألرَّحمٰنِ ألرَّحیم\\ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، الْبَرِّ التَّقِیِّ الصَّادِقِ الْوَفِیِّ النُّورِ الْمُضِیءِ\\ خَازِنِ عِلْمِکَ وَ الْمُذَکِّرِ بِتَوْحِیدِکَ وَ وَلِیِّ أَمْرِکَ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّینِ الْهُدَاةِ الرَّاشِدِینَ وَ الْحُجَّةِ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیَا، فَصَلِّ عَلَیْهِ یَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ حُجَجِکَ وَ أَوْلادِ رُسُلِکَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ».}\\ به روح مطهر ابوالحجة، هدیه کنید صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله).\\ {\large «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّد».}\\ ابتدا بیوگرافی اجمالی از حضرت عرضه کرده باشیم. نام مبارکش حسن، نام پدر علی، نام مادر حُدیث یا سوسن یا سَلیل، کنیه مبارک ابومحمد که وجه کنیه مشخص است، چون نام تک فرزند حضرت، نام پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است و لذا کنیه حضرت ابومحمد شده است. القاب مبارکشان عسکری که مشهور‌ترین لقب حضرت است. نقی که در این لقب با پدر بزرگوارشان امام علی النقي (علیه السلام) مشترک هستند، زکي، إبن ألرضا که در این لقب إبن ألرضا با پدر و جدشان مشترک هستند، یعنی به امام جواد (علیه السلام) هم إبن ألرضا گفته می‌شود، به امام هادی (علیه السلام) هم إبن ألرضا گفته می‌شد، به امام عسکری (علیه السلام) هم إبن ألرضا گفته می‌شد و این نشانگر شهرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در امامان متأخر است. صامت، هادی، رفیق، سراج، خالص، معمولاً کنیه واحد بوده اما القاب متعدد که هر لقبی بیانگر بعدی از ابعاد شخصیتی امامان ما است. ولادتشان هشت ربیع‌الثانی 232 هجری، تاریخ هجرتشان به همراه پدرشان به سامرا در دو سالگی، 234 هجری‌قمری (بوده است) و حضرت تا پایان عمر جز به اعجاز از سامرا خارج نشدند، مدت امامتشان شش سال، تاریخ شهادتشان هشت ربیع‌الاول سال 260 هجری‌قمری در سن 28 سالگی است.\\ با سه تا از خلفای عباسی معاصر بودند، المعتز بالله، سه سال، 252 تا 255 هجری؛ المهتدی بالله، یک سال، 255 تا 256؛ المعتمد بالله، از 256 تا 279 هجری که طولانی‌ترین دوران را در دوره معتمد بودند و به دست معتمد هم به شهادت رسیدند. مستحضرید که دوره خلافت بنی‌عباس را پنج دوره می‌کنند، تا انقراض در زمان هولاکوخان. دوره امامان هادی و عسکری (علیهما السلام) دوره ضعف بنی‌عباس است و دوره ازدهار و قدرت بنی‌عباس نیست؛ اما چه در دوران قدرت، چه در دوران ضعف، در سختگیری بر اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) فرقی ایجاد نشد؛ یعنی در همه دوران‌ها به عنوان یک رقیب، آن هم یک رقیب قدر و قوی به اهل‌بیت (علیهم السلام) نگاه می‌کردند و لذا است که امام عسکری (علیه السلام)، مثل امام هادی (علیه السلام) در درون دو یا سه زندان زندگی می‌کنند. سامرا شهر نظامی، منطقه عسکر، منطقه خاص نظامی و حضرت در حصر خانگی که امام عسکری (علیه السلام) در هر دوشنبه و در هر پنج‌شنبه باید به دربار می‌آمدند و اسم خود را با امضاء ثبت می‌کردند و تاریخ می‌زدند. چطور وقتی کسی توسط حکومت‌ها تبعید می‌شود، به او می‌گویند که حق خروج از شهر نداری. حالا گاه هر روز، گاه یک روز در میان، گاه هفته‌ای یک بار باید پاسگاه می‌رفتند، خود را معرفی می‌کردند، امضاء می‌کردند که من هستم. همین برخورد را خلفای عباسی غاصب با امامین همامین عسکریین داشتند.\\ به هر حال امام عسکری (علیه السلام) در این شش سال، آن قدر با زحمت بار امامت را به دوش کشید که در سخنی از سخنانشان فرمودند که هیچ کدام از پدران من، آنگونه که من مورد انکار قرار گرفتم، مورد انکار قرار نگرفتند. بخشی از ویژگی‌های امام عسکری (علیه السلام) را با هم مرور کنیم: \begin{enumerate} \item آخرین وصی ظاهر غیر‌غائب رسول الله (صلی الله علیه و آله) است. \item ابو المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، پدر حجت زمان است که {\large « يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ مَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً 2».} \item گویا به ظاهر تنها امامی است که نه حج مشرف شده است و نه عمره. من چون روحانی کاروان هم هستم، مکرر در مکرر دیدم، در عمره بیشتر، در حج استحبابی کمتر که زائر آمده است، می‌گویم که این بار به چه نیت داری محرم می‌شوی؟\\ اشک‌هایش جاری می‌شود، می‌گوید که به نیت امام حسن عسکری (علیه السلام)، چون آقا حج عمره نرفتند. سال آخر عمرشان، مادرشان را با سختی فرستادند به حج اما خودشان از سامرا چون بیرون نمی‌رفتند، حج عمره هم به ظاهر مشرف نشدند. \item تنها امامی است که طبق آنچه که تاریخ برای ما نقل کرده است، غیر از نرجس خانم، ازدواج دیگری نداشتند، نه عقد دائم، نه عقد موقت، کنیزانی داشته اما ازدواج با این کنیزان طبق گفته تاریخ صورت نگرفته است. \item تنها امامی است که فقط یک فرزند دارد. امام رضا (علیه السلام) مورد اختلاف است. مرحوم شیخ مفید می‌گوید که تنها فرزندش امام جواد (علیه السلام) است اما دیگران گفتند که نه، امام رضا (علیه السلام) یک پسر دیگر و یک دختر دیگر هم دارند، که ما الآن در کشور خودمان، امامزاده بلافصل از امام رضا (علیه السلام) داریم، غیر از امام جواد (علیه السلام). \item تنها امامی است که علاوه بر مخفی نگه داشتن امامت امام بعدی، باید اصل وجود امام بعدی هم را مخفی نگه می‌داشت.\\ امام صادق (علیه السلام) وقتی خواستند از دنیا بروند، وصیت کردند، پنج نفر را به عنوان وصی خود معرفی کردند. اول منصور دوانیقی، بعد حاکم مدینه، بعد همسرشان حمیده خانم، این وسط‌ها بعد عبدالله افطح، یکی هم امام کاظم (علیه السلام). منصور به فرماندار مدینه نامه نوشت که وصی جعفر بن محمد (علیه السلام) را پیدا کن، گردنش را بزن. حاکم مدینه به منصور نامه نوشت که حضرت‌عالی باید تشریف بیاورید مدینه، من باید اول گردن شما را بزنم، بعد هم گردن خودم را بزنم، بعد هم گردن سه نفر دیگر را بزنم، چون پنج نفر را جعفر بن محمد (علیه السلام) وصی خود کرده است. شیعه فهمید چه خبر است، منصور ظالم بود، به ظالم عهد امامت نمی‌رسد، حاکم مدینه ظالم بود، به او امامت نمی‌رسد. حمیده خانم زن بود، زن امام نمی‌شود، عبدالله افطح کف پایش صاف بود، کسی که عیب جسمانی دارد، امام نمی‌شود، امامت بر امام کاظم (علیه السلام) متعین شد، شیعه گرفت. امام صادق (علیه السلام) امامت امام بعدی را مخفی کرد اما امام عسکری (علیه السلام) باید اصل وجود حجت بعد از خود را برای عموم و نه برای خواص مخفی می‌داشت.\\ کسانی که فضای مجازی و شبهات مهدویت را دنبال می‌کنند، خوب می‌دانند که یکی از شبهات بسیار مورد اعتنا و تاکید معاندان شیعه الآن این است که می‌گویند امامت دوازده امام به تواتر ثابت نیست و چون مسئله از اصول است و نه از فروع، خبر واحد در این مورد حجت نیست و آنچه در مورد امامت هر امام وارد شده است اخبار واحد است، خبر متواتر نیست و این مسئله را در ارتباط با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با تأکید بیشتری خواهد، می‌گویند و می‌خواهند به کرسی بنشانند. قوی‌ترین سایت ضد شیعه سایت فیصل نور است که در ایران فیلتر است، اگر مراجعه کنید، می‌بینید چه خبر است، در این زمینه چقدر گرد وخاک می‌کنند. امام (علیه السلام) باید برای حفظ جان امام زمان (علیه السلام)، اصل وجود امام مهدی (علیه السلام) را مورد خفا قرار می‌داد و مخفی نگه می‌داشت. \item تنها امامی است که در مورد امامتش بداء الهی صورت گرفته است، آن هم پیچیده‌ترین بداء، شیعه گمان می‌کرد سید محمد، فرزند بزرگ امام هادی (علیه السلام) امام است. خدا روزی کند، سامرا که می‌روید، می‌خواهید کاظمین بروید، بلد می‌روید. اگر نگاه کرده باشید، بالای سردر ورودی امامزاده سید محمد (علیه السلام) را، دو بیت شعر نوشته است.\\ {\large « ان الامامه ان عددک فلم تکن تعدوک کلا رفقتا \\ و مقاما یکفی مقامک انه فی رتبه لولا البداء لاخیک کنت اماما».} \\ وقتی امام هادی (علیه السلام) فرزندش سید محمد در عنفوان جوانی از دنیا رفت که امام عسکری (علیه السلام) در مصیبت او گریبان چاک کرد و زار زار گریست، امام هادی (علیه السلام) به پشت امام عسکری (علیه السلام) زدند و فرمودند: {\large «يَا بُنَيَّ أَحْدِثْ لِلَّهِ شُكْراً فَقَدْ أَحْدَثَ فِيكَ أَمْراً 3»،} یک شکر جدیدی به جا بیاور، چون خدای متعال در مورد تو برایش بداء حاصل شد. بداء یک مسئله کلامی است که معنای آن ظهور بعد از خفا است، یک بحث علمی پیچیده دارد، از مختصات شیعه است به یک معنا، به هر حال تنها امامی است که در مورد امامتش بداء حاصل شده است، امام عسکری (علیه السلام) است. \item جزو شاید بگوییم تنها امامی است که مبتلا به برادری ناباب است و باید او را مدیریت کند. امام رضا (علیه السلام) هم مبتلا بود، به زید النار که در بصره خانه‌های عباسی‌ها را آتش زد، گرد و خاک کرد، امام رضا (علیه السلام) اذیت شد، چون اوج نزدیک بودن امام به دربار بود در ظاهر. دیگران هم بودند، مثلاً به تعبیری می‌توان گفت که حالا جناب محمد بن حنفیه هم ادعای امامت کرد، عبدالله افطح هم فی الجمله ادعای امامت داشت اما ما در مورد عبدالله افطح و حضرت محمد بن حنفیه فسق و فجور حکایت نداریم؛ حداکثر یک ادعای امامت است که بعضا ممکن است سناریویی بوده است، مثل محمد بن حنفیه که بتواند مقام امامت را روشن‌تر کند. ولی در مورد امام هادی (علیه السلام) خیلی با سختی حضرت جعفر را کنترل کرد. یک نمونه، حضرت و جعفر دستگیر شدند به زندان، بعد از مدتی عفو امام صادر شد، غلامان و ملازمان خلیفه آمدند که بفرمایید شما آزاد هستید. حضرت لباس پوشیدند، آمدند دم در زندان ایستادند، فرمودند که بیرون نمی‌روم.\\ گفتند آقا چرا (بیرون نمی‌روید)؟\\ فرمود که من با جعفر آمدم، بی جعفر بروم، خانواده او به من اعتراض می‌کند و من جوابی ندارم. با اینکه خون به دل امام عسکری (علیه السلام) کرده بود جعفر، حتی بعد از امام عسکری (علیه السلام) آمده بود و امامت را با نماز خواندن به بدن امام عسکری (علیه السلام) غصب کند، برای بار سوم، یعنی در کار خطای خودش مستقر و مستمر بود. ولی امام عسکری (علیه السلام) با لطایف توانستند مدیریت کنند. \end{enumerate} \\ خب بخشی از ویژگی‌ها را عرض کردیم، بخشی از غربت حضرت هم شب شهادت بگوییم، بحث را تمام کنیم. \begin{enumerate} \item اولین غربت و گرفتاری حضرت تبعید حضرت است. من یک بررسی کردم، دیدم که اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) هیچ کجا را برای زندگی بهتر از مدینه نمی‌دانستند، هر کدامشان خواستند از مدینه بروند، اشک ریختند. امیر‌المومنین (علیه السلام) خواست از مدینه به کوفه بیاید، سر قبر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) رفت و اشک ریخت، امام حسین (علیه السلام)خواست از مدینه حرکت کند به سمت مکه، سر قبر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) رفت، روی قبر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) افتاد، یا رسول الله {\large «أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ فاطِمَةَ، أَنَا فَرْخُکَ وَابْنُ فَرْخَتِکَ 4»،} من همان حسین کوچولوی توهستم، مجبورم بروم، من را می‌خواهند در مدینه بکشند، اشک ریخت. امام کاظم (علیه السلام) را خواستند از مدینه به بغداد ببرند، اشک ریخت. امام رضا (علیه السلام) خواستند از مدینه به طوس بروند، فامیل را جمع کرد، خانواده را جمع کرد، خود گریست، فرمود که بر من بگریید. گفتند که آقا گریه پیش پای مسافر شگون ندارد. فرمود که آن مسافری است که می‌داند برمی‌گردد، من از این سفر برنمی‌گردم.\\ امام هادی (علیه السلام) را خواستند سامرا بیاورند، اشک ریخت، امام عسکری (علیه السلام)، چرا؟\\ چون امام صادق (علیه السلام) یک روزی در عید آمدند قبر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را زیارت کردند، به اطرافیان فرمودند ما مدنی‌ها برتریم، حتی بر اهل مکه، فقط به این خاطر که می‌توانیم قبر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را هر موقع اراده کردیم، زیارت کنیم. مشهدی‌ها قدر بدانند، تمام تلاشش را گذاشته آن طرف آب برود، در تمام آمریکا شما یک امامزاده ندارید، در تمام اروپا شما چهار تا قبر شهید ندارید، قبر علی بن موسي الرضا (علیه السلام) کنار شماست که هر بار زیارت، ثواب یک میلیون حج مقبول، یک میلیون عمره مقبول است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «همین که ما می‌توانیم هر موقع اراده کردیم، بیاییم و قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را زیارت کنیم، همین باعث برتری مدنی‌ها بر همه اهل عالم، حتی بر اهل مکه است».\\ لذا این‌ها بودن در مدینه را قدر می‌دانستند، خود پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بعد از جنگ حنین، وقتی غنایم را بخشید به کسانی که تازه پس از فتح مکه مسلمان شده بودند، چند روز بود مسلمان شده بودند، انصار شروع کردند به وزوز کردن و نق‌نق کردن که چشمش به خانواده‌اش افتاد، ما را فراموش کرد. پیغمبر (صلی الله علیه و آله) مجلسی تشکیل داد، فرمودند که جز انصار کسی نباشد، همه نشستند. پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند که خبر‌هایی به من رسیده است. بعد پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند که شما با هم جنگ نداشتید، من آمدم صلح کردید؟\\ شما بت نمی‌پرستیدید، من آمدم از بت‌پرستی دست برداشتید؟\\ شما ذلیل عالم نبودید، من آمدم عزیز عالم شدید؟\\ سرها پایین افتاد، فرمودند که شما هم بگویید، بگویید تو در خانه خودت ذلیل بودی، ما به تو عزت بخشیدیم؛ قوم خودت بیرونت کردند، ما به تو جا دادیم؛ قوم خودت کمک مالی که نکردند، اموالت را هم مصادره کردند، ما خانه وزندگیمان را در اختیار تو و خاندانت قرار دادیم؛ بگویید، باز سر‌های اینها این‌ها پایین‌تر آمد. یک جمله گفت، اشک بر صورت انصار جاری شد، فرمودند که شما این نکته را بفهمید، مکی‌ها دارند با گاو و گوسفند و زره و شمشیر غنیمتی برمی‌گردند، شما دارید رسول خدا را با خودتان همراه به مدینه می‌برید. من مکه برایم بهترین مکان برای زندگی بوده و هست، ولی دارم از مکه چشم می‌پوشم و می‌آیم مدینه، مدینه النبی. \\ حالا امام عسکری (علیه السلام) اصلاً دو سال در مدینه بوده است. \item حضرت در زندان زندگی می‌کند، عرض کردم سه تا زندان. \item سوم، در خود آن‌جا، آنطور که تاریخ گفته است، در خود سامرا، عسکر جزو محلات پست‌نشین است. \item چهارم، احاطه شدن توسط جاسوسان در محیط خانه؛ ما خانه می‌آییم، می‌خواهیم احساس امنیت و آرامش کنیم. ببینید چند روزی که در کشور امنیت مقداری تکان خورد، چقدر اذیت شدیم، چند روز طول کشید؟\\ حالا امام عسکری (علیه السلام) در خانه‌ای زندگی می‌کند که دورتادور را معتمد جاسوس کاشته است و در این فضا باید زندگی کند. نفاق دشمن، معتمد در ظاهر احترام می‌کرد، گاهی حضرت را بالادست خود می‌نشاند، ولی از پشت خنجر می‌زد.\\ سختی ارتباط حتی با نزدیک‌ترین نزدیکان. \item رعایت نکردن تقیه توسط شیعه که اهل‌بیت (علیهم السلام) فرمودند کسی تقیه را رعایت نکند، ما را کشته است، نه خطا، عمد. تعبیرش این است: {\large «َمَن تَرَکَ تَقیَّةً فَکَأنَّهُ قَتَلَنا قَتلَ ألْعَمد لا خَطَأٍ».}\\ رعایت نمی‌کردند، می‌کشیدند سامرا می‌آمدند، در علن خودشان را به حضرت نزدیک می‌کردند، مجبور بودند حضرت یک‌جوری به این‌ها بفهمانند که نکنید، جان من در خطر است که آخر هم حضرت در 28 سالگی به شهادت رسیدند. \end{enumerate} \\ خب، یک کرامت از امام عسکری (علیه السلام) نقل کنم، سخن را تمام کنم. جعفر بن شریف جرجانی می‌گوید که در سالی قصد حج کردم، سر راه آمدم سامرا خدمت حضرت، مالی در دستم بود، به امام عسکری (علیه السلام) دادم، سوال هم از حضرت داشتم. قبل از اینکه سوالم را مطرح کنم، قبل از اینکه بگویم مال دست من است، حضرت فرمودند که اموال را به مبارک خادم بده.\\ دادم، یه حضرت عرض کردم که آقا شیعیان جرجان خدمت شما سلام دارند. جرجان همین گرگان است. حضرت فرمودند که تو بعد از حج عازم جرجانی؟\\ گفتم که بله آقا، جرجان برمی‌گردم.\\ حضرت فرمودند: «170 روز دیگر، صبح جمعه، سوم ربیع‌الثانی به شهرت به سلامت می‌رسی».\\ یعنی می‌روی، الآن سامرا هستی، می‌روی مدینه و مکه، حجت را هم به جا می‌آوری، 170 روز دیگر خانه‌ات می‌رسی. ما الآن حجمان هتل حج است. در تاریخ می‌خواندم 1100 نفر از اصفهان حرکت کردند، در زمان قاجار، رفتند مکه، سه بار در راه جنگیدند، وقتی برگشتند، حدود 600 نفرشان زنده مانده بودند، حج‌کردن‌های قدیم اوضاعی بود، الآن خیلی متفاوت شده است.\\ فرمودند که 170 روز دیگر، تو به گرگان می‌رسی، سوم ربیع‌الثانی، صبح جمعه، تا رسیدی به شیعیان خبر بده که من عصر آن روز به جرجان می‌آیم. پسر تو به نام شریف، خدا پسری به او می‌دهد، نامش را صلت بگذار که از شیعیان ما می‌شود.\\ به آقا عرض کردم آقا، ابراهیم بن اسماعیل جرجانی از شیعیان ثروتمند شما است، سالیانه بیش از صد هزار درهم برای شیعه هزینه می‌کند. حضرت فرمودند: «خدا خیرش بدهد، گناهش را بیامرزد و خدا به او پسری روزی کند، وقتی پسرش به دنیا آمد، بگو نامش را احمد بگذارد». به هر حال، جعفر بن شریف جرجانی می‌گوید رفتم مدینه، رفتم مکه، برگشتم همانطور که حضرت فرموده بودند، سوم ربیع‌الثانی، رسیدم جرجان، همه آمدند دیدارم، ماجرا را به آن‌ها گفتم، گفتم که عصر امام در منزل من است، شما هم تشریف بیاورید.\\ همه عصر آمدند، ناگاه امام عسکری (علیه السلام) وارد شد، جرجان کجا، سامرا کجا، خدمت حضرت سلام عرض کردیم، دستش را بوسیدیم. حضرت تا نشستند، فرمودند که من به جعفر بن شریف جرجانی قول داده بودم و ما اهل‌بیت (علیهم السلام) اگر قول بدهیم، وفا می‌کنیم. نماز ظهر و عصر را در سامرا خواندم، به سمت شما حرکت کردم.\\ خب نماز ظهر و عصر را که خواندند، از سامرا تا گرگان جز با طیر الارض قابل پیمایش نیست. جعفر می‌گوید که مسائل و حاجاتشان را پرسیدند. نضر بن جابر گفت که آقا، فرزندم چند ماه است که کور شده است. قدیم بهداشت و پزشکی مثل امروزه نبود. حضرت فرمودند که بیاوریدش.\\ پسرش را آوردند، دست کشید، بلافاصله چشم‌ها باز شد و بینا شد. تک‌تک آمدند و حوائجشان را از حضرت خواستند؛ برای همه حضرت دعا کردند.\\ احمد بن اسحاق آمد، گفت آقا نمی‌توانم جز به سمت چپ بخوابم، موقعی که می‌خوابم، فقط به سمت چپ خوابم می‌برد و حال اینکه شما اهل‌بیت (علیهم السلام) فرمودید که مستحب است انسان به سمت راست بخوابد.\\ حضرت فرمودند: «بایست».\\ ایستادند، دست مبارکشان را از بالا تا پایین بدن جناب احمد بن اسحاق کشیدند، تمام شد. گفت که از آن به بعد، جز به دست راست من نمی‌توانستم بخوابم و خوابم ببرد.\\ همان روز هم به سامرا برگشتند.\\ \\ {\large «صَلَّي الله عَلَیکَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ\\ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا\\ يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ الله».}\\ دو، سه کلمه عرض توسل و شب شهادت امام عسکری (علیه السلام)، پدر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، علی القاعده جایی روضه پدر برپا باشد، پسر هم شرکت می‌کند. \begin{center} یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست \hspace*{2.5cm} کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست \end{center} \begin{center} سامرایی شده ام ، راه گدایی بلدم \hspace*{3.5cm} لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست \end{center} \begin{center} قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند \hspace*{3.6cm} بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست \end{center} \begin{center} یازده بار به جای تو به مشهد رفتم \hspace*{4.6cm} بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست \end{center} \begin{center} زخم دندان تو و جام پر از خون آبه \hspace*{3.5cm} ماجرایی ست که در ایل تو چندان کم نیست \end{center} \begin{center} بوسه ی جام به لب های تو یعنی این بار \hspace*{2.5cm} خیزران نیست ولی روضه ی دندان کم نیست \end{center} \begin{center} از همان دم پسر کوچکتان باران شد \hspace*{3cm} تا همین لحظه که خون گریه‌ی باران کم نیست \end{center} \begin{center} در بقیع حرمت با دل خون می گفتم \hspace*{3.9cm} که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست \end{center} \\ عقید خادم می‌گوید که آقایم امام عسکری (علیه السلام) به من فرمودند که آب مصطکی درست کن. آب مصطکی درست کردم، نتوانستم به دهان آقا بریزم. فرمود که از آن حجره پسرم را صدا کن. ماه صورت پنج ساله‌ای آمد، {\large «يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتِهِ اسْقِنِي الْمَصطَکي»،} ای بزرگ خاندان به من مصطکی بنوشان.\\ این آقازاده پنج ساله این ظرف را به دهان حضرت نزدیک کرد، مدام این کاسه به صورت و دندان حضرت اصابت می‌کرد تا مقداری نوشید.\\ شروع کرد پسرش را نصیحت کردن، پسرم تو حجت خدا هستی، تو عمر طولانی و درازی داری، پسرم دشمن به دنبال تو است، از این بیابان به آن بیابان، از این صحرا به آن صحرا کوچ کن، مبادا دشمن به تو دست پیدا کند.\\ یک جمله روضه من و تمام، بگو یا ابامحمد العسکري (علیه السلام)، آقازاده شما به اعجاز الهی از این بیابان به آن بیابان کوچ می‌کند تا جان خودش را حفظ کند اما یک خانواده‌ای هم از این بیابان به آن بیابان چهل منزل (آواره بودند).\\ امام سجاد (علیه السلام) فرمود: {\large «إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ 5».}\\ اگر کسی اشکی می‌ریخت یا آهی از او برمی‌خاست با کعب نی به سر و صورت او می‌زدند. بیخود نبود که خواهرش صدا زد حسین جان: \begin{center} حال که ای همسفر، بی تو سفر می‌کنم \hspace*{2.5cm} زادِ ره خویش را اشک بصر می‌کنم \end{center} \begin{center} هرچه مرا می‌زنند، نام تو را می‌برم \hspace*{2.5cm} در عوض از دخترت رفع خطر می‌کنم \end{center} \\ حسین جان، حسین جان، حسین جان ... \newpage \begin{center} \Large{فهرست منابع} \end{center} \begin{enumerate} \item بحار الأنوار : 78/374/35. \item کشف المحجة لثمرة المهجة، جلد ۱، صفحه۱۰۶. \item الکافي (ط - الإسلامیة)، ج 1، ص 326. \item مقتل الحسین خوارزمى، ج 1، ص 186؛ فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 26. \item اقبال؛ سیدبن طاووس، ج 3، ص 89. \end{enumerate} \end{document}