list_icon_blue

جلسه پنجم شرح دعای افتتاح

جلسه ۵ از ۶
اخلاق اسلامی
رمضان
-
چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸
جلسه پنجم شرح دعای افتتاح
list_icon_blue خلاصه جلسه
در این جلسه در شرح دعای افتتاح بحث کرامت که در مضامین این دعا موجود است، بررسی می‌شود. در این دعا می‌خوانیم خداوند آن‌قدر کریم است که با بنده لئیم هم با بزرگی و کرامت رفتار می‌کند. کرامت از کلماتی است که معنایی معادل برای ان در زبان فارسی موجود نمی‌باشد. ویژگی‌های افراد کریم و شاخصه‌های آن‌ها با توجه به سیر در آیات و روایات مشخص شده و از آن جا که در سیره اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و بزرگان دینی ما کرامت به عنوان یک ویژگی عالی در وجود آن‌ها نهادینه بوده‌است، ما هم باید سعی کنیم این صفت را در وجود خود گسترش دهیم.
دسته بندی اخلاق اسلامی
مکان -
زمان چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸
مناسبت رمضان
شماره جلسه
جلسه ۵ از ۶
tag_icon_blue برچسب ها :
پسندیدم
voice_icon_blue صوت سخنرانی
دریافت صوت
audio_icon_darkBlue audio_icon_darkBlue
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
pencil_icon_blue متن سخنرانی
دریافت PDF
\documentclass[a4paper,12pt]{article} \usepackage{xepersian} \begin{document} \large{ أَعوذُ باللّٰهِ مِنَ أَلْشَیْطانِ أَلْرَّجیم\\ بِسمِ اللهِ أَلْرَّحمٰنِ أَلْرَّحیم\\ أَلْحَمْدُ للّٰهِ ربِّ أَلْعالَمین وَ أَلْصَلاة وَ أَلْسَلام عَلَي اَلْنَيِّرِ اَلْأَعْظَم وَ نَتیجَة أَلْعالَم، هادي ألْسُبُل وَ مُنجي أَلبَشَر، سَیِّدَنا وَ مَولانا، حَبیبِ إِلهِ أَلْعالَمین، ابِاالقاسِم المُصطَفیٰ مُحَمَّد (ص) وَ عَلیٰ آلِهِ أَلطَّیِبینَ أَلطاهِرینَ أَلمَعصومینَ أَلمُکَرَّمین وَ لَعْنُ ألدائِم عَلیٰ أَعدائِهِم أَجمَعین مِنَ أَلان إِلیٰ قیامِ یَومِ أَلدّین\\ } \normalsize روز میلاد سبط اکبر نبی گرامی اسلام (ص)، امام مجتبیٰ (سلام الله علیه)، ان شاء الله به زودی زائر مرقد مطهرش در بقیع در مدینه منوره با نابودی آل سعود بوده باشید باز هم به برکت صلوات بر محمد (ص) و آل محمد (ص)\\ \large{اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم}\\ \normalsize خب صلوات خاصه امام مجتبیٰ (علیه السلام) را با من زمزمه کنید:\\ \large{ \\ اَللَّهُمَّ صَلَّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ سَیَّدَ النَّبِیَینَ وَ وَصِیَّ اَمیرِالْمؤمِنینَ السَّلام ُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیَّدِ الْوَصَیّینَ، اَشْهَدُ اَنَّکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمْؤمِنینَ، اَمینُ اللّهِ وَ ابْنُ اَمیِنِه عِشْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَیْتَ شَهیداً و اَشْهَدُ اَنَّکَ الْأِمامُ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمهْدِیَّ اَللّهُمَّ صَلَّ عَلَیْهِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَجَسَدَهُ عَنّی فی هذهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ الْتَّحِیَّة وَ أَلْسَلام }\\ \normalsize صلواتی عنایت بفرمایید.\\ این صلوات‌های خاصه که ما ساعت 8 یا ساعت 20، صلوات خاصه امام رضا (ع) را قرائت می‌کنیم، از امام عسکری (علیه السلام) برای ما روایت شده است و برای چهارده معصوم ما صلوات خاصه داریم که امروز به مناسبت میلاد امام مجتبیٰ (ع) صلوات خاصه امام مجتبیٰ (ع) را قرائت کردیم. در پایان مفاتیح‌الجنان این صلوات‌ها آمده است، می‌توانید گهگاهی زبان خودتان را معطر به خواندن این صلوات‌ها کنید.\\ خب، در شرح و تفسیر دعای افتتاح یکی از مفاهیمی که در دعای افتتاح بیش از پنج بار از او یاد شده (است)، مبحث کرامت است. در روز میلاد کریم اهل بیت (ع)، در شرح دعای افتتاح به بحث کرامت می‌رسیم.\\ \large{فَلَمْ أَرَ مَوْلىً كَرِيماً أَصْبَرَ عَلَىٰ عَبْدٍ لَئِيمٍ مِنْكَ عَلَىَّ، يَا رَبِّ.}\\ \normalsize خدایا من بنده لئیم و پستی هستم، تو مولای کریمی هستی و من ندیدم، نیافتم، پیدا نکردم، بزرگ و کریمی را به مانند تو که نسبت به لئیمی به مانند من صبوری کند.\\ یا در اواخر دعا می‌خواندیم:\\ \large{اللّٰهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِى دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُا.}\\ \normalsize یا در اواسط دعا می‌خوانیم:\\ \large{لا تَزِيدُهُ كَثْرَةُ الْعَطاءِ إِلّا جُوداً وَ كَرَماً.}\\ \normalsize بحث کرامت در اسلام بحث بسیار ارزشمندی است، اولاً این نکته را باید بدانیم که ما در زبان‌شناسی گاه با محدودیت‌های زبانی رو‌به‌رو هستیم یعنی گاهی یک واژه در یک لغت، در یک زبان معنایی دارد که وقتی می‌خواهیم آن را برگردان کنیم در یک زبان دیگر، دست ما بسته است.\\ حالا واژه انگلیسی باشد به فارسی، فارسی باشد، به انگلیسی، عربی باشد به فارسی، فارسی باشد، به عربی، فرقی نمی‌کند.\\ یکی از واژگانی که ما در فارسی برای ترجمه‌اش معادل نداریم، برگردان تک‌واژه نداریم، واژه کرامت است. ما کرامت را در فارسی نمی‌توانیم با یک کلمه برگردان کنیم.\\ بگوییم چه؟\\ بگوییم ارجمندی، این بخشی از معنای کرامت است. گرامی بودن، این بخشی از معنای کرامت است. بگوییم جود و بخشش، این بخشی از معنای کرامت است. اگر بخواهیم کرامت را در فارسی برگردان کنیم باید یک جمله بگوییم. عرب می‌گوید یوم دافِئ، امروز دافِئ است، من دافِئ را بخواهم ترجمه کنم باید گرم مطلوب بگویم، با یک کلمه نمی‌توانم بگویم، باید دو کلمه بگویم تا دافِئ معنا شود. حالا کرامت یک واژه‌ای است که در فارسی با یک کلمه برگردان نمی‌شود. خیلی هم این بحث برای ما مهم نیست، مهم این است که ببینیم در قرآن و حدیث از کرامت چگونه یاد شده است. روز ولادت امام مجتبیٰ (علیه السلام)، کریم اهل بیت است. از ما خواستند به صفات الهی متصف شویم، به اسماء الهی مُتَسِم شویم. اگر خدا کریم است، ما هم کریم باشیم. اگر پیشوای ما امام مجتبیٰ (سلام الله علیه)، سبط اکبر رسول خدا (ص) کریم است، ما هم کریم باشیم. در تفحصی که من در روایات کردم تقریباً هفده شاخصه یا هجده شاخصه در ارتباط با کرامت و این که شخص کریم کیست، پیدا کردم، من این موارد را خدمتتان لیست کنم، یک توضیح مختصر (عرض کنم). شما هم باز هدیه کنید به روح کریم اهل بیت (ع)، صلوات بر محمد (ص) و آل محمد (ص).\\ \large{اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم}\\ \normalsize \begin{enumerate} \item اولین ویژگی انسان کریم آن است که اهل وفای به پیمان (است)، وفای به عهد می‌کند.\\ امیر المومنین (ع) فرمود: \large{«سُنَّةُ الكِرامِ الوَفاءُ بالعُهودِ».} \normalsize (انسان کریم) یا عهد و پیمان نمی‌بندد یا به پیمان وفا می‌کند. دیدید ما با شش قدرت جهانی پیمان بستیم، ما سر پیمان ایستادیم، دیگران شکستند، ما ایستادیم، ما مرد بودیم، ما پیمان را پیمان دانستیم.\\ \large{سُنَّةُ الكِرامِ الوَفاءُ بالعُهودِ.}\\ \normalsize اهل بیت فرمودند: «ما سبک زندگی‌مان این است که اگر به کسی وعده‌ای دادیم، این وعده را دین خود به حساب می‌آوریم».\\ اگر به رفیقم گفتم که تو برو زن بگیر من پنج میلیون ضمانت می‌کنم تو وام بگیری کَانَّ این دین من بر او است باید انجام بدهم.\\ خب این نکته قابل توجه است، بالاترین عهد و پیمان را بشر با خدا بسته است. \large{أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ.} \normalsize من با شما عهد نبستم آمدید در کره خاکی زندگی کنید، گول شیطان را نخورید، شیطان‌محور نباشید، این عهد را نباید از یاد برد. ما قبل از این که در این دنیا قدم بگذاریم، به خدا بله گفتیم.\\ وقتی خدا فرمود که \large{أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ،قالوا بَلیٰ} \normalsize (گفتیم). به تعبیر جناب شیخ بهایی، شیخ بهایی عالم بی‌نظیر یا کم‌نظیر جهان اسلام است. یک فقیه، فیلسوف، عارف، ادیب، شاعر، مهندس، منجم (است) که هنوز که هنوز است کارهای هندسی‌اش برای ما دیدنی است. جوری گنبد امام رضا (ع) را طراحی کرده (است) که شما از هر طرف نگاه می‌کنید بین دو تا مناره می‌بینید. وقتی نزدیک می‌شوید، می‌بینید یک مناره کنار گنبد است نه دو تا، طراحی مال شیخ بهایی است. جوری ایوان نجف را طراحی کرده (است) که در طول سال این ایوان نشان می‌دهد اذان صبح کی اتفاق می‌‌افتد. یک آخوند مهندس، قبرش هم مشهد است، گهگاهی زیارت علی ابن موسی‌الرضا (ع) می‌روید، دار‌الزهد بروید قبر شیخ بهایی را زیارت کنید. فرمود:\\ در روز الست بلیٰ گفتی \hspace*{1.5cm} امروز به بستر لا خفتی\\ به خدا بله گفتی، باید پای این بله بایستی.\\ \item دوم، فرمود یک انسان کریم اهل تغافل است، تغافل را اگر بخواهیم لُری معنا کنیم یعنی زیر‌سبیلی رد کردن، یعنی شتر دیدی، ندیدی.\\ اهل بیت عصمت و طهارت (ع) فرمودند که آخر‌الزمان در سبک زندگی‌تان سه واحد اگر در نظر بگیریم، دو واحد باید اهل زیرکی باشید، یک واحد اهل تغافل (باشید). تغافل هم جا دارد. انسان با دشمن باید اهل زیرکی باشد، تیز (باشد). مقام معظم رهبری را ببینید، بوی توطئه و انحراف را از صد کیلو‌متری می‌فهمد. تا برجام داشت امضا می‌شد فرمود: «من بوی نفوذ می‌شنوم». درست هم فرمود، دقیق هم گفت. هنوز کسی احتمال نمی‌داد، فرمودند من بوی نفوذ می‌شنوم. دشمن می‌خواهد ذهن مدیران ما را مهندسی کند، حواستان باشد. فرمود یک سوم هم آدم باید اهل تغافل باشد، اهل شتر دیدی، ندیدی (باشد). این با دوستان است. حالا در زندگی خانوادگی است. حالا غلطی پسر شما کرد، خانه، محیط کار نیست، بزنی بالا اول در گوش بچه بخوابانی. فردا دیدی دین و ایمان و خدا و پیغمبر را کنار می‌گذارد، زیر‌سبیلی باید رد کنی. حالا با یک مشاور بنشینی مشورت بگیری، بگویی بچه من فیلم و صحنه ناجور در موبایلش دیده شده (است)، چه کار کنم؟، راهش چه است؟\\ تغافل یعنی منخدع شدن، گول خوردن، گول خوردن مثبت نه گول خوردن منفی، گول خوردن از روی صلاح و منفعت که این مربوط به خودی‌ها است. فرمود در آخر‌الزمان دو مکیال از سه مکیال زندگی، کیاست است، یک مکیال هم تغافل و خود را به ظاهر گول زدن است. عیال شما از جیب شما پول برمی‌دارد، بگذار بردارد. مو را از ماست کشیدن، چه کار می‌کند، خرج خانه می‌کند. این جا، جا، جای تغافل است.\\ پیغمبر (سلام الله علیه) خانه یکی از عیال‌ها بود، عیال دیگر آشی برای پیغمبر (ص) فرستاد. این عیال که نوبتش بود آمد دم در، ظرف آش را گرفت، پرت کرد زمین، ظرف شکست و آش‌ها ریخت.\\ سریع پیغمبر (ص) از حجره بیرون آمدند، روی زمین نشستند، از این آش‌هایی که رو قرار گرفته بود، خاکی نشده بود، یکی، دو انگشت خوردند.\\ به این پیک فرمودند: «به خانم أُم سلمه سلام برسان، بگو پیغمبر (ص) آش‌های تو را قبول کرد، از او هم خورد، من دیدم از او خورد». این تغافل است، این نوعی زرنگی است که اسمش به ظاهر، زرنگی نکردن است.\\ \item سوم، فرمود انسان کریم حقود نیست، کینه‌توز نیست، کینه شتری ندارد، دلش زود صاف می‌شود.\\ رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از كینه‌ها\\ وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو\\ این سینه نباید بجوشد، سینه باید غلغل کند، اصلاً باید بگذرد. در جنگ خونین جمل، مروان اسیر شد. مروان، خبیث، از خبیثان عالم بود. عثمان را او کشته (است). اصلاً جمل را کَأَنَّ او به پا کرده (است). دست به دامن حسنین شد، اهل‌بیت هم فرمودند: «ما سنتمان این است که به افتاده لگد نمی‌زنیم. افتاد، دیگر به او لگد نمی‌زنیم». این شفیع کرد پیش امیر‌المومنین (ع) (مروان از امیر‌المومنین (ع) درخواست شفاعت کرد)، امیر‌المومنین (ع) از او گذشت، رهایش کرد و حضرت فرمودند که من این را می‌بینم به حکومت می‌رسد و رسید و ملوک بنی‌مروان شد. انسان کریم کینه‌توز نیست، حقود نیست. \item چهارم، من روایاتش را هم نوشتم برای این که وقت را از دست ندهیم، روایاتش را نمی‌خوانم.\\ فرمود انسان کریم از دیگران درمی‌گذرد، \large{اَلْكَريم إِذا تَوَعَدَ عَفا.} \normalsize می‌دانید یک انسان کریم خصوصیتش این است که وعده بدهد، وعده را انجام می‌دهد. تهدید کرد، نه (انجام نمی‌دهد). خدا هم همینطور است. خدا فرمود من هر جا وعده دادم، \large{لا یُخْلِفُ اللهُ میعاد،} \normalsize خدا حرفش دو تا نمی‌شود، وعده‌اش دو تا نمی‌شود اما اگر جایی توعید کردم یعنی تهدید کردم، این جا من کریم هستم و ما هم باید این طور باشیم. به بچه‌ات گفتی اگر معدلت بالای نوزده شد، یک دوچرخه برایت می‌خرم. حتماً بخر، اگر نوزده شد، اگر نوزده‌و‌نیم شد، اگر بیست شد ولی اگر گفتی اگر زیر نوزده شدی برایت دوچرخه نمی‌خرم، حالا هفده شد، باز هم بخر. وعید را، تهدید را کریم تخلف می‌کند، مشکلی هم ندارد. وعده است که نباید تخلف شود. فرمود، جمله از امیر‌المومنین (سلام الله علیه) است، \large{اَلْكَريم إِذا تَوَعَدَ عَفا.} \normalsize \item خب، پنجم، فرمود که نه تنها می‌بخشد، زود می‌بخشد. طرف را دق‌مرگ نمی‌کند تا ببخشد. ما مواردی داریم که طرف به هر دلیلی غلطی کرده (است)، آدم کشته (است). بنای اولیای دم هم بر این است که او را ببخشند، کی می‌بخشد، این بدبخت را روی صندلی گذاشته‌اند، طناب را بر گردنش گذاشتند، صندلی را کنار زدند، این یک سه، چهار قلوپ مرگ را چشیده (است)، بیهوش شده است حالا می‌بخشیم. خب می‌خواهی ببخشی دو ساعت قبل ببخش. انسان کریم کسی است که \large{اَلْمُبادرةُ إِلى اَلْعَفو مِن أَخلاقِ اَلكِرام،} \normalsize زودی می‌بخشد.\\ امیر‌المومنین (ع) به امام مجتبیٰ (ع) فرمود: «من اگر زنده بمانم خودم ولی دم خودم هستم و من ابن‌ملجم را می‌بخشم»، اما امام مجتبیٰ (ع) به خاطر شرایط سیاسی جامعه نبخشید و باید نمی‌بخشید چون معاویه دُم در آورده بود، جاسوس فرستاده بود. حضرت دیدند باید یک کار انقلابی انجام دهند. \item ششم، انسان کریم دستش مانند دریا است. \large{سُنَّةُ الكِرامِ الجُودُ،} \normalsize می‌ریزد، می‌بخشد. من در زندگی‌ام دیدم اصلاً خدا به کسانی که جواد هستند می‌دهد، به کسانی که بخیل‌اند، نمی‌دهد و ما اگر می‌خواهیم اهل بیتی باشیم، امام رضایی باشیم، امام حسنی باشیم، ما در زیارت جامعه به اهل‌بیت می‌گوییم که \large{وَ سَجِیَّتکمُ أَلْکَرَم،} \normalsize سجیت شما، سرشت شما، ژن شما، سلول‌های بنیادین شما کَأَنَّ کرم است. یعنی اهل‌بیت عصمت و طهارت بخواهند نبخشند، نمی‌توانند. امام مجتبیٰ (ع) یک اسبی داشت این در مدینه نمونه بود، یک اسب دیدنی‌ای بود. مروان به این اسب طمع کرد که این اسب را از دست حضرت بیرون بیاورد. فهمید برود بخرد، حضرت نمی‌فروشد، راهی به نظرش رسید. غلامش را صدا کرد گفت می‌روی سر راه حسن ابن علی (ع) می‌ایستی، وقتی آمد این آقا رد شود به این اسبش خیره خیره نگاه کن، گفت چشم.\\ آمد سر راه امام مجتبیٰ (ع) ایستاد، وقتی حضرت آمد رد شود این شروع کرد، زل زد به این اسب، خیره شد. حضرت فرمودند: «چشمت را گرفته است؟». گفت: «بله آقا». از اسب پایین آمدند، افسار اسب را دستش دادند، گفتند که مبارک است.\\ \large{وَ سَجِیَّتکمُ أَلْکَرَم،} \normalsize این مثل چه است؟\\ مثل این است که شما یک ماشین پورشه داری، پارک است، می‌آیی سوار شوی می‌بینی یک کارتن‌خوابی دارد نگاه می‌کند. بگویی چشمت را گرفته است؟\\ این کلید، فلان آدرس بیا سند را به نام بزنم. \large{وَ سَجِیَّتکمُ أَلْکَرَم،} \normalsize یک موقع امام مجتبیٰ (ع) دستش تنگ شد، در مدینه پیچید که حسن (ع) دیگر جود و بخشش ندارد. امام مجتبیٰ (ع) فرستادند از کسی هزار درهم قرض کردند به مُصَدِق یعنی آن کسی که خیرات و مبرات را جمع می‌کرد و بر فقرا پخش می‌کرد، هزار درهم را فرستادند. مردم گفتند که نه معلوم است دارد که هنوز دارد می‌دهد، اصلاً بنای اهل‌بیت (ع) بر این است. \item هفتم، نه تنها اهل جود و بخشش‌اند، پیش از سوال می‌بخشد. \large{أمّا الكَرَمُ فالتَّبرُّعُ بالمَعروفِ و الإعطاءُ قَبلَ السُّؤالِ.} \normalsize اگر آمد دستش را دراز کرد، رو زد، اصرار کرد، دادی، کار مهمی نکردی، معامله کردی و آن چیزی که او فروخته است، گران‌قیمت‌تر است چون آو آبرویش را فروخته (است)، تو یک کم اسکناس کف دستش گذاشته‌ای. او آبرو داده (است)، تو یک مقدار پول کف دستش گذاشتی. فرمود که انسان کریم نمی‌گذارد برادر مومنش به سوال بکشد. من مشهد‌الرضا (ع) برای یک فامیلی، چند سال قبل یک ماه رمضانی شب‌ها صحبت داشتم. دیدم که این فامیل و جلسه فامیلی از یک کسی به بزرگی خیلی نام برده می‌شود، فوت کرده بود. یکی از جوان‌های جلسه را خواستم، گفتم که این فلانی، بزرگ خاندان که اخیراً هم فوت کرده (است)، چه صفتی داشت این قدر همه شیفته او هستند؟\\ گفت: «آقا، مکارم اخلاق داشت، یکی از مکارم اخلاقش این بود که رصد می‌کرد، بجا دستگیری می‌کرد. من تازه ازدواج کرده بودم، زیر قرض رفتم، خانه خریدم. دو روز بعد دیدم تلفن من زنگ زد، خودش بود. گفت شماره حساب به من بده. گفتم دایی‌جان چه کار داری؟».\\ گفت: «تو چه کار داری، شماره حساب به من بده».\\ (جوان) گفت: «شماره حسابی از من گرفت، آن موقع دیدم پنج میلیون تومان به حساب من واریز شده است. زنگ زدم دایی، این چه بود، که بود، کجا بود».\\ فرمود: «مگر تو خانه نخریدی، مگر تو قرض نداری، خدا بزرگ است. داشتی بعداً بده، نداشتی خیر امواتت».\\ این است، خیال می‌کنید با ریش و پشم سفید، انسان بزرگ خاندان می‌شود. بزرگ خاندان شدن، بزرگی هزینه دارد.\\ فرمود قبل از سوال می‌بخشد.\\ \item هشتم، فرمود حالا بخشید، صد بار خودش را تف و لعنت نمی‌کند.\\ امام سجاد (ع) فرمود: \large{«إنّ الكريمَ يَبتَهِجُ بفَضلِهِ».} \normalsize انسان کریم بعد از کرم خوشحال است. من دیدم این عرب‌ها سفره می‌اندازند، دو هزار نفر. کنار این سفره راه می‌رود، لذت می‌برد نه این که یک مهمان آمد دم در، صدای زنگ که آمد به بچه‌اش می‌گوید: «بدبخت شدیم، برو ببین که است دارد در می‌زند». نه، انسان کریم \large{يَبتَهِجُ بفَضلِهِ.} \normalsize پدر ما نقل می‌کرد، می‌فرمودند: «در بازار اصفهان (استاد می‌فرمایند که ما اصالتاً اصفهانی هستیم) یک مرد ثروتمند و متدین و خسیسی بود چون متدین بود، روزی را که سال حساب سالی‌اش بود، مشخص کرده بود. از قبل، خودش می‌نشست، حساب و کتاب‌ها را می‌کرد. چه قدر ورودی، چک، سفته، طلب و بدهکاری، این‌ها را حساب می‌کرد بعد داخل یک دفترچه می‌نوشت خمسش چه قدر است، سهم امام چه قدر است، سهم سادات چه قدر است. به دوستانش گفته بود که روز موعود که روز حساب سال من است در حجره بیایید، بیایید در مغازه، اول دست و پای من را ببندید. بعد کلید گاو‌صندوق را روی طاقچه است بردارید، بعد در گاو‌صندوق را باز کنید، بعد به مقدار سهمین بردارید، بعداً بروید فرار کنید، یکی دیگر بیاید دست و پای من را باز کند. پدر ما می‌گفت که من این را دیده بودم، می‌گفت دوستانش نقل می‌کردند که این‌ها وقتی کلید را برمی‌داشتند، می‌گفت، نکنید. در گاو‌صندوق را باز می‌کردند، می‌گفت که این پول‌ها با سختی به دست آمده است، نکنید. این‌ها هم قرار بود گوش نکنند دیگر. می‌گفت این پول را که برمی‌داشتند، از مغازه می‌رفتند، می‌خواست جان بدهد. خب این که کرم نشد، \large{الكريمَ يَبتَهِجُ بفَضلِهِ.} \normalsize \item خب، نهم، امام صادق فرمود: «انسان کریم خشم خودش را فرو می‌خورد».\\ \large{ثَلاثة تَدُلُّ عَلىٰ كَرَمَ اَلْمَرء،} \normalsize سه چیز است که بر کرامت مرد دلالت دارد.\\ یک، \large{کَظْمُ أَلْغیظ} \normalsize است. من به اعتبار شغل عزیزان عرض می‌کنم مبادا در منزل هم عزیزان من نظامی باشند. این لباس، دم در، در آورده می‌شود. شوهر خانه، شوهر خانه است نه یک پاسدار در حال انجام وظیفه که حالا می‌خواهد پوست بعضی‌ها را بکند، ان شاء الله پوست ترامپ را بکند و باید هم بکند. \large{کَظْمُ أَلْغیظ،} \normalsize گاهی با ازدواج با پاسدار مشکل داریم، چرا؟، چون طرف می‌خواهد دختر بدهد، می‌گوید این‌ها نظامی هستند، خشن‌اند، منظم‌اند. منظم‌اند اما خشن نیستند، چرا؟، چون سپاه شعارش این است که \large{أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم.} \normalsize امیر‌المومنین (ع) در جنگ صفین، لیلة‌الهریر، 710 نفر را حضرت در یک شب کشت، از کجا فهمیدند. هر کسی که حضرت می‌کشت، یک تکبیر می‌گفت، \large{الله اکبر، فَعُدَّت تَکْبیراتُه،} \normalsize تکبیرات حضرت را می‌شمارند. دیدند 710 نفر را در یک شب به هلاکت وا‌داشت. همین امیر‌المومنین فرمود: «من یتیمی را می‌بینم، مخصوصاً یتیمی که دست خانواده‌اش به دهانش نمی‌رسد، فرمود دلم مثل دیگ می‌جوشد، اشک‌ها جاری می‌شود». این علوی زندگی کردن می‌شود. فرمود \large{کَظمُ أَلْغیظ.} \normalsize \item دهم، حالا اگر هم خواست خشمش را بروز دهد و عقوبت کند و انتقام بگیرد، عجله نمی‌کند. \large{لَيْسَ مِنْ شِيَمِ اَلْكِرَامِ تَعْجِيلُ اَلاِنْتِقَامِ،} \normalsize یک کسی را که باید انتقام گرفت ولی عجله نمی‌کند شاید طرف توبه کرد، شاید برگشت، شاید کاری کرد که دیگر انتقام لازم نباشد. لذا خود امام مجتبیٰ (ع) دارد می‌رود، فردی هم جلوی او ایستاد حالا حضرت هم با اصحاب هستند، گفت و گفت و گفت. اول پرسید تو حسن ابن علی (ع) هستی؟\\ حضرت فرمودند: «بله». گفت، گفت، گفت، بعد امام مجتبیٰ (ع) فرمودند: «ببینم از کجا هستی؟».\\ (در جواب گفت) از شام آمدم.\\ (امام) فرمود: \large{«شِنْشنَةٌ أَعْرفُهَا مِنْ أَخْزَمِ،} \normalsize معلوم است، از آن جایی که تو آمدی باید هم نگاه تو این باشد».\\ حالا، حرف من این است. امام مجتبیٰ (ع) فرمود: «اگر گرسنه‌ای ما مضیف (یعنی مهمانخانه) داریم. اگر لباست نامناسب است، لباس داریم. اگر مرکبت خسته است، مرکب داریم. تا وقتی هم در مدینه هستی، میهمان منی».\\ ببینید اخلاق چه کار می‌کند. (مرد شامی) گفت: «والله وقتی از شام بیرون ‌آمدم، مبغوض‌ترین انسان پیش من حسن ابن علی (ع) و پدرش بود، الان محبوب‌ترین انسان نزد من حسن ابن علی (ع) و پدر او است».\\ \large{ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ أَلْسَیِئَة.} \normalsize ما چه طور در دل مردم منطقه جا کردیم؟، چه کار کردیم؟، اصلاً حزب الله لبنان در لبنان چه طور آغاز کرد؟\\ اول شهرداری را گرفت، اول خدمت شهری به مردم را گرفت. مردم دیدند یک سری جوان پیدا شدند، بی‌منت دارند آشغال‌های ما را جمع می‌کنند، شهر را تمیز می‌کنند، از این‌ها دفاع می‌کنند، محبت ایجاد شد.\\ \large{ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ.}\\ \normalsize خدا فرمود: «اگر در مقابل بدی، خوبی کردی. دشمن خونی تو گاهی دوست تو می‌شود».\\ می‌دانید مردم سه دسته‌اند، این سه دسته را خواجه عبدالله در این جمله گفته است، بگویم، سخنم را امروز تمام کنم. خواجه عبدالله انصاری کلمات قصار دارد. خواجه می‌گوید: «بدی را بدی کردن سگساری است». آن قدر من این جمله را در خانه گفته‌ام که تا می‌خواهم بگویم بچه‌ها حفظ هستند دیگر، می‌خوانند، می‌گویند بابا شروع کرد.\\ بدی را بدی کردن سگساری است. به سگ، سنگ می‌زنی، سگ هم حمله می‌کند، می‌خواهد پاچه‌ات را بگیرد. خوبی را خوبی کردن خر‌خاری است. یک ذره علف به الاغ می‌دهی، دمش را برایت تکان می‌دهد. بدی را خوبی کردن کار خواجه عبدالله انصاری است. انسان بدی را بتواند خوبی کند، حالا همسر او غفلتی کرد، اشتباهی کرد، بدی را خوبی کردن. مرحوم شهید مطهری اضافه‌ای دارند می‌گویند که بعضی‌ها هم این جور هستند که این نوع چهارم است، این را دیگر خواجه عبدالله نگفته است. خوبی را بدی کردن، ایشان می‌گوید کار بعضی از ما ایرانی‌ها است که ما خوبی را می‌خواهیم بدی کنیم.\\ نه دیگر، انسان مومن باید بدی را خوبی کند، \large{فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ.} \normalsize به همین مقدار بسنده کنم گرچه بحث کرم و کرامت ما به پایان نرسید.\\ \end{enumerate} \\ خدایا به حق امام مجتبیٰ (ع) دست ما را بگیر.\\ کریم اهل‌بیت (ع) را شفیع ما قرار بده.\\ خدایا چشم ما به بقیع ساخته‌شده منور بفرما.\\ دستی که بقیع و سامرا خراب کرد، خانه‌خراب بفرما.\\ خدایا گذشتگان ما، شهدای ما، گذشتگان این جمع، شهدای مدافع حرم، رهبر راحل سر سفره کرمت میهمان بفرما.\\ نیمی از ماه رمضان گذشت، خدایا در نیم باقی توفیق ادراک فضیلت شب قدر روزی ما بفرما.\\ بارالها هر کس بر علیه این ملت، خواب آشفته دیده است، خوابش بر علیه خودش تعبیر بفرما.\\ آن چه خواستیم و نخواستیم، صلاح ما در آن است برای ما مقدر بفرما.\\ رهبر ما، تاج سر ما به حق امام مجتبیٰ (ع) منصور، موید قرار بده. دعای همیشگی ما \large{ أَللَّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ أَلْفَرَج.}\\ \normalsize نثار روح مطهر امام مجتبیٰ (ع) \large{صَلوا عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد.}\\ \normalsize پایان جلسه پنجم شرح دعای افتتاح \end{document}