\documentclass[a4paper,12pt]{article}
\usepackage{xepersian}
\begin{document}
\\
(مجری)\\
امروز روز یکشنبه است، بیستویکمین روز از اسفندماه و نوزدهمین روز از ماه شعبانالمعظم که خدمت شما عزیزان و سروران خودم هستم و حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی آقای رضایی تهرانی هم در برنامه ما حضور دارند که خدمتشان سلام عرض میکنم، عرض خوشآمد و تشکر از حضور حضرتعالی.\\
\\
(استاد)\\
{\large «بِسمِ اللهِ ألرَّحمٰن ألرَّحیم»}\\
من هم عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت حضرتعالی و همه بینندگان ثابتقدم این برنامه، من هم امیدوارم این پایان ماه شعبان و در آستانه ماه مبارک رمضان بودن و این پایان سال، بهترینها را خدای متعال برای همگان رقم بزند.\\
\\
(مجری)\\
خیلی خوش آمدید، ممنونم از حضورتان، ما خدمت حاجآقای رضایی تهرانی صفات الهی را که صحبت میکردیم و در مباحث آن حاجآقا برای ما صحبت میکردند. از جلسه گذشته حاجآقا در مورد صفت رزاقیت برای ما و شما صحبت میکنند؛ اینکه صفت رزق از صفات ذات الهی است یا از صفات فعلی، جلسه گذشته برایمان گفتند. اینکه چه تقسیماتی برای صفت رزق خدا وجود دارد را توضیح دادند، سوالات شما عزیزان هم تا آن جایی که فرصت کردیم پاسخ دادند، یک سوال هم باقی ماند که انشاءالله در خلال بحث خدمت حاجآقا مطرح میکنم اما امروز برای ورود به بحث این سوال را میخواهم خدمت حاجآقا مطرح کنم که حاجآقا آیا روزی مقدر است یا طلب در آن نقشی دارد، چه مقدار این طلب ما میتواند نقش داشته باشد، ضمن اینکه روزی مقدر قابل کم و زیاد شدن هست یا نه همین که قدیمیها گفتند که در پیشانینوشت شما این مبلغ و قد اندازه آن این مقدار است، میباشد؟\\
\\
(استاد)\\
درست است، سوال بسیار کاربردی و مفیدی است، سوال این است که آیا روزی مقدر است یا روزی غیرمقدر هم داریم و اینکه آیا روزی مقدر قابل کم و زیاد شدن هم هست یا نیست. ببینید ما برای عالم، عوالمی، برای هستی، جهانهایی قائلیم.\\
از بالا که شروع میکنیم ذات الهی را داریم، زیرمجموعه ذات الهی اسماء و صفات الهی است و بعد هم کار خدا است. خب ما بخشی از جهان هستی را به علم پروردگار گره میزنیم ، علم پروردگار یک علم لایتناهی است که کم و زیاد نمیشود و محدودیتبردار هم نیست. اگر هر چیزی را به اعتبار علم پروردگار در نظر بگیریم چون علم خدای متعال تغیرپذیر نیست، پس آن چیز هم به اعتبار علم خدا دیگر قابل تغییر نیست؛ این را اصطلاحاً در علم حکمت تعبیر میکنند، میگویند:
{\large «جُفَّ ألقَلَمُ بِما کانَ و ما یَکونُ وَ ما هُوَ کائِن».}\\
قلم تقدیر خشک شده، نسبت به آنچه که بوده، نسبت به آنچه که هست و نسبت به آنچه که خواهد بود. پس در حقیقت از این مقام ثبات علمی به لوح محفوظ تعبیر میکنیم. این لوح را اصلاً چرا به آن لوح محفوظ میگویند؟\\
میگویند که
{\large «لِأنَّهُ مَحفوظٌ عَنِ ألتَغَیُّرِ وَ ألتَبَدُّلِ»،}
از تغیر و تبدل محفوظ است. خب، یکی از مخلوقات خدای متعال انسان است و یکی از کمالاتی که خدای متعال به آدمی داده علم است، ما دانش داریم، بین دانش ما با دانش خدا فرقهایی است، یکی از فرقها این است که دانش ما متغیر است، دانش خدا ثابت است. دانش ما محدود است، دانش خدا نامحدود است. به اعتبار اینکه در یک طرف ما با دانش محدودِ متغیر روبرو هستیم و در یک طرف با دانش نامحدود، این تفاوت محدود و نامحدود باعث میشود که ما در بعضی از موارد خیال میکنیم که حالا دانش الهی هم در آن تغییری ایجاد شد یا عملکرد خدای متعال در آن یک تغیر و تبدلی ایجاد شد که قرار نبود ایجاد بشود؛ به این مرحله اصطلاحاً لوح محو و اثبات میگوییم. یعنی لوحی که مانند تختهای که ما یک کلمهای را مینویسیم، پاک میکنیم، مینویسیم، پاک میکنیم، در آن عالم امور کَأَنَّ مشمول تغییر میشود.\\
\\
(مجری)\\
یعنی قابل تغییر هست.\\
\\
(استاد)\\
قابل تغییر هست از نظر ما، طرف مثلاً چهل سال قراربوده عمر کند، حالا چون صله رحم کرده، چون دست دیگری را گرفته، چون به پدر و مادر خدمت کرده، بیست سال اضافه میشود، شصت سال میشود. این (عمر) چهل سال، شصت سال شدن، مربوط به لوح محو و اثبات است، مربوط به لوح محفوظ نیست. پس در این زمینه محدودیت علم ما نقش دارد، جهل ما نقش دارد، تبدل و تغیر داشتن ذات ما نقش دارد، در بحث رزق هم این چنین است. رزقی که معلوم پروردگار است که هر موجودی چه قدر، کجا، چه جور، نصیبش میشود، مکتوب است، آن قابل کم و زیاد شدن نیست؛ این مربوط به رزقی است که در لوح محفوظ رقم میخورد اما ما که به لوح محفوظ دسترسی نداریم، روزی خودمان هم نمیدانیم که چه مقدار است. به ما گفتند که اگر این سری کارها را بکنی، در توسعه روزی نقش دارد، اگر این سری کارها را بکنی در تضییق روزی نقش دارد، پس اگر سوال بشود آیا رزق انسان مقدر است؟\\
مسلماً مقدر است. آیا طلب در رزق انسان نقش دارد؟\\
مسلماً نقش دارد، چرا؟\\
چون ما نمیدانیم رزق ما چه مقدار است که اگر به آن مقدار رسید، بگوییم ما دیگر یک قران، یک وجب بیشتر از این رزق به دستمان نمیرسد. چون این برای ما مجهول است، به ما گفتند که تو باید کوششت را داشته باشی، طلبت را داشته باشی و این طلب است که رزق خدا را بر تو میریزاند. البته ما طبق روایات رزق را دوبخشی میکنیم، یک رزقی که کسی بخواهد، نخواهد، بطلبد و نطلبد روزی او هست و به او میرسد. یک رزقی است که نه، طلب در آن نقش دارد به اعتبار لوح محو و اثبات. ما به اعتبار لوح محو و اثبات چون نمیدانیم روزیمان چه مقدارش به طلب گره خورده است، باید طلب کنیم ولی در عین حال بدانیم که هر مقدار هم بکوشیم، بیش از آن مقدار مقدر نصیب ما نمیشود ولی چون نمیدانیم به تعبیر جناب خواجه حافظ که گفت:
\begin{center}
گرچه وصالش نه به کوشش دهند
\hspace*{2.5cm}
آن قدر ای دل که توانی بکوش
\end{center}
\\
گرچه روزی الهی در لوح محفوظ مشخص است، پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:
{\large «ألا و إنّ الرُّوحَ الأمينَ نَفَثَ في رُوعِي أنّهُ لَن تَمُوتَ نفسٌ حتّى تَستَكمِلَ رِزقَها 1»،}
در دل من افتاد، در قلب من قرار دادند که هیچ بندهای تا آخرین لقمه روزیاش را نخورد، از دنیا نمیرود منتها این آخرین لقمه روزی من چه قدر است، کجا است، در چه حد است، برای من معلوم نیست؛ پس من باید طلبم را در ارتباط با روزی داشته باشم.\\
\\
(مجری)\\
همین نکته و بخش اولی که حاجآقا صحبت کردند، کلی میتواند گرهگشایی کند برای من، برای شما، برای آنهایی که در ایجاد کار و تلاش برای خودشان بیشتر از حدشان دارند وقت میگذارند، خودشان را اذیت میکنند یا اینکه بعضیها بیخیال هستند. میگویند که خب خدا قرار است به ما برساند اما نه، این لوح محو و اثباتی که حاجآقا در موردش گفتند، کلی سوالات را برای همه ما بازگشایی میکند. انشاءالله رزقمان حلال، طیب و طاهر و واسع و زیاد به دست همهمان برسد. یک بخشی را ببینیم، فرازهایی از خطبههای مولا علی (علیه السلام) در نهجالبلاغه را مرور کنیم، برمیگردیم و خدمت شما خواهیم بود.\\
\\
(تیزر)\\
خطبه 183\\
خدا را خدا را ای جمعیت انسانها پروا کنید، حال که تندرستید، نه بیمار و در حال گشایش هستید، نه تنگدست، در آزادی خویش پیش از آنکه درهای امید بسته شود بکوشید. در دل شبها با شبزندهداری و پرهیز از شکمبارگی به اطاعت برخیزید. با اموال خود انفاق کنید، از جسم خود بگیرید و بر جان خود بیفزایید و در بخشش بخل نورزید که خدای سبحان فرمود: «اگر خدا را یاری کنید، شما را پیروز میگرداند و قدمهای شما را استوار میدارد».\\
فرمود: «کیست که به خدا قرض نیکو دهد تا خداوند چند برابر عطا فرماید و برای او پاداش بیعیبونقصی قرار بدهد».\\
(پایان تیزر)\\
\\
(مجری)\\
بحث ما، بحث رزق هست و نکاتی که حاجآقا در بخش اول گفتند خیلی مفید بود، خیلی دقیق و موشکافانه برایمان گفتند که در لوح محفوظ چگونه روزی ما ثبت شده و در لوح محو و اثبات چطور با کوشش ما، با یک سری کارهایی که میتوانیم انجام بدهیم، جلسه پیش یک اشارهای کردید، 180 مورد هست از مواردی که میشود رزق را افزایش داد و یا باعث میشود که رزق کاهش پیدا کند که انشاءالله به آن خواهیم رسید.\\
اما حاجآقا این سوال را میخواهم بپرسم، آیا سپردن امورات روزی به میکائیل و زیرمجموعهاش با توحید در رزاقیت منافات ندارد؟\\
\\
(استاد)\\
درست است، یکی از اقسام توحید که ما باید به آن معتقد باشیم، توحید در رزاقیت است، روزیرسان خدای متعال است. اگر در روزی را ببندد بلکه در هستی را ببندد، یعنی خدای متعال به اسم ألظاهر جلوه کرده، بنده و شما اینجا نشستیم، به اسم الباطن جلوه کند و بگیرد، همه چیز پوچ اندر پوچ میشود، نیستی مطلق، خودش میماند و اصل فیض، نه مستفیض.\\
به هر حال، ولی حالا سوال این است که خدای متعال در عین اینکه در عالم حضور دارد، در هر چیزی حضور دارد. امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود:
{\large «داخِلٌ فِی الْاَشْیاءِ لا بِالْمُمازَجَةِ 2»،}
خدا در هر چیزی هست ولی با آن قاطی نیست.
{\large «وَ خارِجٌ عَنِ الْاَشْیاءِ لا بِالْمُبایَنَةِ»،}
از هر چیزی بیرون است ولی از او دور نیست. به من فرمود که من از رگ گردن به تو نزدیکترم،
{\large «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید 3».}\\
این خدا پس عالم را دارد اداره میکند، در هر جایی هست، در هر جایی حضور دارد ولی در عین حال از باب تشریفات مدیریت عالم، خدای متعال آمده از وسائط استفاده کرده است. اصلاً خدای متعال چرا در جهان سیستم علیت قرار داده است، علت و معلول، سبب و مسبب، برای اینکه خواسته وسائط کار خودشان را بکنند. یکی از این کارهایی که خدای متعال دارد انجام میدهد و از صفات فعل پروردگار است، رزاقیت است. رزاقیت طبق ادله شرعی ما به حضرت میکائیل و زیرمجموعه میکائیل سپرده شده است.
آیا اینکه رزاقیت به میکائیل و زیرمجموعه میکائیل سپرده شده، منافاتی با توحید در رزاقیت ندارد؟\\
جواب این است که ندارد. سر قضیه هم این است که هیچ موجودی در عالم استقلال ندارد. همه موجودات در اصل هستیشان، چه برسد به کارشان، چه برسد به صفتشان، عین ربط به پروردگارند، عین تجلی پروردگارند، عین ظهور پروردگارند.\\
پس ما میکائیلی مستقل از خدای متعال نداریم، میکائیل اگر دارد کاری را در محدوده رزق میکند، جبرئیل اگر دارد کاری در محدوده علم انجام میدهد، اسرافیل اگر کاری را در محدوده احیاء دارد انجام میدهد، عزرائیل اگر دارد کاری را در محدوده اماته و میراندن انجام میدهد، همه در مشت خدا دارند کار انجام میدهند. باذن الله به این معنی که استقلالی و اراده استقلالی و وجود استقلالی در مورد آنها مطرح نیست. بنابراین اینکه خدای متعال به اذن خود، با رضایت خود، با اختیار خود اداره بخشی از عالم را به وسائط میسپارد، معنایش منافات با توحید افعالی ندارد.\\
مرحوم علامه طباطبایی (اعلی الله مقامه) یک رسالة في ألوسائط دارند، ترجمه هم شده است، در آن رسالة فی ألوسائط همین بحث را مفصل مطرح میکنند و لذا است که شما ببینید، مثال دارم عرض میکنم، یکی از کارهایی که انجام میشود مرگ و میر است. خب میمیرند، والدین ما سه سال قبل زنده بودند، هر دو الآن از دنیا رفتند، خدا همه رفتگان را رحمت کند. حالا این کسی که دارد از دنیا میرود، روایت میگوید که دارد جانش را میگیرد؟\\
یک ملک جزئی (دارد جانش را میگیرد). این ملک جزئی دارد زیر نظر که کار میکند؟\\
جناب عزرائیل، عزرائیل دارد زیر نظر که کار میکند؟\\
(زیر نظر) خدای متعال. سه تا تعبیر داریم:
\begin{enumerate}
\item
{\large «تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا 4»،}
یعنی ملائکه زیرمجموعه عزرائیل
\item
{\large «يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ 5 »}
\item
خدای متعال،
{\large «اللهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ 6»}
\end{enumerate}
\\
هر سه در قرآن است، هر سه همزمان دارد کار میکند، هیچکدام جدای از دیگری نیست، من چه میبینم؟\\
بستگی دارد من در چه مقامی هستم. اگر مقام من اینجا است، من همین فرشته جزئی را میبینم. اگر مقامم بالاتر است، با خود حضرت عزرائیل روبرو میشوم. اگر مقامم بالاتر است، نه فرشته جزئی را میبینم، نه عزرائیل را بلکه میگویم که روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر، تو بیا و جان من را بگیر، در رزق هم همین است.\\
پس کار میکائیل (در بحث رزق و روزی) منافاتی با توحید در رزاقیت پروردگار ندارد، این چینش نظام علی و معلولی و وسائط و فرشتگان تشریفات اداره جهان هستی هست که توسط خود خدای متعال چیده شده است.\\
\\
(مجری)\\
ایا اصل وجود ماسوی الله رزق به حساب میآید؟\\
\\
(استاد)\\
در فهمی که ما میفهمیم، ما رزق را امری میدانیم که مایه ادامه وجود و ادامه کمال است کَأَنَّ اصل اینکه خدای متعال موجودات را از کتم عدم به عالم وجود بکشد، این را دیگر رزق به آن نمیگوییم، اگر بخواهم یککم اصطلاحی حرف بزنم، از دیدگاه فنی رزق مربوط به کون ثابت است، مربوط به کون تام نیست. یعنی مربوط به اصل وجود نیست، مربوط به ادامه وجود و مربوط به کمالات است ولی با یک نگاه عارفانه میشود اصل هستی شیء را و اصل هستی موجود را هم رزق دانست و آن نگاه عارفانه این است که در نگاه اهل عرفان ما یک حضرت علمی داریم، یک حضرت عینی داریم. خدای متعال اول نقشه عالم را کشیده در عالم علم، بعد آمده به این موجودات علمی وجود خارجی بخشیده است، همه آنچه هم که در حضرت علم پروردگار هست وجود خارجی پیدا نکرده، بعضاً فقط وجود علمی دارد. به این اعتبار میتوانیم بگوییم که بله حتی اصل هستی موجودات رزق پروردگار شاملشان شده، یعنی این از عین به علم آمدن، از عالم اعیان ثابته به فیض مقدس آمدن، از آن بالا به پایین کشیده شدن، پیاده شدن این نقشه علمی، به این میتوانیم بگوییم نوعی روزی است که خدای متعال به موجودات عنایت کرده است.\\
\\
(مجری)\\
درست است، خیلی متشکرم. یک بخشی را با هم ببینیم و برگردیم، سوالات دیگری را خدمت حاجآقا مطرح میکنم که پاسخش را دریافت کنید.\\
\\
(تیزر)\\
ای معبود من و ای پروردگار من، جز تو که را دارم که رفع گرفتاریام را از او درخواست کنم.
ای خدای من و ای مولای من، تو بر من حکمی را جاری و مقدر داشتی که من در اجرای آن پیروی هوای نفس کردم و از فریبکاری دشمنم شیطان در این باره نهراسیدم و اینک ای معبود من در حالی به درگاهت آمدم که دربارهات کوتاهی کردم و بر انجام گناه پافشاری نمودهام و حال عذرخواه و پشیمان و دلشکسته و شرمسار از گناهانم هستم و به گناه خویش اقرار و اعتراف دارم و راه گریزی از آنچه از من سر زده نمییابم و پناهگاهی که بدان روی آورم ندارم جز آنکه عذرم را بپذیری و من را در سایه رحمتت درآوری. پس ای خدای من عذرم را بپذیر و بر حال سخت و پریشانیام رحم کن.\\
فرازی از دعای کمیل\\
\\
(مجری)\\
خدمت شما عزیزان هستیم و این بحثی که در مورد رزق است، ما در این گذشته تا آسمان، این پنج سال و چند ماهی که خدمت شما هستیم، از نگاههای مختلف در مورد بحث رزق صحبت کردیم اما حاجآقا در مورد بحث صفت رزاقیت خدا که صحبت میکنند، نکاتی را میگویند که من خودم یادم نیست اینها را شنیده باشم، شما را هم دعوت میکنم همراهی بفرمایید، نکات جالبی دستگیرتان خواهد شد.
حاجآقا بحث معنای رزق
{\large «مِن حَیثُ لا یَحتَسِب 7»،}
چیست، این آیا به نوعی سورپرایز خدا است، حالا اگر نخواهم از این کلمه استفاده کنم، یک پوئن اضافه، در واقع یک امتیاز اضافی است که خدا برای بعضیها قائل میشود، منشاء آن چیست، جهل یا لطف الهی است؟\\
\\
(استاد)\\
درست است، ببینید همانطور که در جواب سوال اول امروز عرض کردم، علم ما محدود است. به تعبیر قرآن کریم،
{\large «وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا 8».}\\
یکی از محدودیتهای علمی ما این است، ما عالم را در همان محدوده سبب و مسبب میبینیم، در همان محدوده علت و معلول میبینیم. طبیعی است اگر یک موقعی چیزی به ما برسد که به ظاهر علت روشنی نداشته، این برای من امر جدیدی جلوه میکند. چطور طرف دارد چاه میکند، میخواهد به آب برسد، به گنج میرسد. چون چاه علیالقاعده باید به آب برسد نه به گنج برسد، وقتی به گنج میرسد سورپرایز میشود و احساس میکند به او لطفی شده است. ما هم گاهی مواقع میبینیم یک نعمتی به ما رسید که این نعمت به تعبیر قرآن کریم در معادلات عادی و طبیعی جایگزین نمیشد، نعمت از جای دیگری رسیده است. قرآن کریم میفرماید که یکی از آثار فراوان تقوای الهی این است،
{\large «وَيَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ».}\\
ببینید روزی از جایی میرسد که اصلاً طرف توقع نداشته، اصلاً به ذهن او خطور نمیکرده است. این نه اینکه برای خدای متعال یک امر عجیبی است چون علم او نامحدود است، برای من که علمم محدود است (عجیب است).\\
پس اگر بپرسید منشاء روزی
{\large «مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ»}
آیا جهل ما یا لطف الهی است؟\\
میگوییم هر دو است، هر دو نقش دارد و لذا است که برای انبیاء و اولیاء که علمشان به علم الهی متصل است، رزق
{\large «مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ»}
معنا ندارد. عجیب است این روایت، اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) فرمودند که ما صبوریم، ما صابریم اما شیعه از ما صابرتر است، خیلی تعبیر عجیبی است.\\
{\large «إِنَّا صُبَّرٌ وَ شِيعَتُنَا أَصْبَرُ مِنَّا 9»،}
ما انسانهای شکیبایی هستیم، شیعه از ما شکیباتر است. خب جای سوال است، صبر یک صفت کمالی است، چطور میشود انسان از امام خود صبورتر باشد؟\\
حضرت (امام صادق) علت را ذکر میکنند، میفرمایند:
{\large «لِأَنَّا نَصْبِرُ عَلَى مَا نَعْلَمُ وَ شِيعَتُنَا يَصْبِرُونَ عَلَى مَا لاَ يَعْلَمُونَ»،}
ما صبر میکنیم بر چیزی که میدانیم. امام حسین (علیه السلام) تکتک وقایع عاشورا را مثل روز میدانست اما شیعه ما بر چیزی صبر میکند که نمیداند. روزی هم همین است، چون برای خدای متعال که
{\large «وَ لَيْسَ عِنْدَ رَبِّكَ صَبَاحٌ وَ لَا مَسَاءٌ 10»،}
نه زمان مطرح است، نه مکان مطرح است، همه قوانین علیت را خودش ساخته است، برای او سورپرایز نیست، برای من سورپرایز هست، چرا؟\\
این بحشیاش به جهل من برمیگردد، بخشیاش هم استفاده از این جهل من توسط لطف الهی است. خدای متعال لطف میکند، حالا سوال این است، من چطور به روزیهایی برسم که
{\large «مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ»}
باشد.\\
فرمود به این کیفیت که اهل تقوا باشیم. گفت:
\begin{center}
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
\hspace*{2.5cm}
که رحم اگر نکند مدعی، خدا بکند
\end{center}
\\
گفت که یک آه سحرگاهان، میبینی کلی روزی را اضافه میکند. از اهلبیت (علیهم السلام) پرسیدند، چرا کسانی که نماز شب میخوانند، این قدر خوشصورت هستند، نورانی هستند؟\\
فرمود که اینان با خدا خلوت میکنند، خدا حولهای از نور به وجودشان میپوشاند. هفتاد تا خاصیت برای نماز شب داریم، یکیاش گسترش روزی است، انشاءالله میرسیم، این گسترش روزی کی مزهاش بیشتر میشود؟\\
موقعی که روزی به گونهای به من میرسد که من اصلاً توقع و تصور نداشتم.\\
\\
(مجری)\\
درست است، آیا روزی هم به مانند رحمت الهیه، به رحمانیه و رحیمیه تقسیم میشود، یعنی چه؟\\
\\
(استاد)\\
بله، در حقیقت چطور ما رحمت را به رحمانیه و رحیمیه تقسیم میکنیم. میگوییم رحمت رحمانیه شامل همه موجودات میشود.\\
\\
(مجری)\\
رحیمیه خاصتر است.\\
(استاد)\\
{\large «یا مَن وَسَعَت رَحمتُهُ کُلَّ شَیء»،}
اما رحیمیه مخصوص کسانی است که خدا آنها را دوست دارد، روزی هم همینطور است. این نکته را اول باید توضیح بدهیم. ببینید تا روزی میگوییم، به نظر میرسد احیاناً خوردنی و پوشیدنی و ماشین و خانه و همسر خوب و در همین امور (برای ما) محدود میشود؛ با اینکه دایره روزی خیلی وسیع است. الآن در همین صلوات هر روزه ظهر ماه شعبان، ما به خدای متعال اینطور میگوییم که
{\large «وَ ارْزُقْنِی»،}
خدایا به من روزی بده، چه را میخواهم در این
{\large «وَ ارْزُقْنِی»،}
روزیام چه باشد؟\\
{\large «وَ ارْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ، بِما وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ، وَنَشَرْتَ عَلَیَّ مِنْ عَدْلِکَ».}\\
این را روزی من کن که من بتوانم با کسی که ندارد و تو به من دادی و من دارم مواسات به خرج بدهم، نمیخواهد اهل ایثار باشم، الاقل اهل مواسات باشم. ببینید مواسات یک صفت اخلاقی است، میگوید که این صفت اخلاقی روزی پروردگار است. پس ما رزق هم مانند رحمت به رحمانیه و رحیمیه تقسیم میکنیم، رزق رحمانیه روزیای است که همه عالم دارند
{\large «وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا 11»،}
از کهکشانها بگیرید تا موجودات زیردریایی و موجودات تکسلولی (این روزی شاملشان میشود). رحمت رحیمیه و رزق رحیمیه برای کسی است که خدای متعال او را دوست دارد، او هم خدا را دوست دارد، این دوستی دوطرفه که
{\large «رَضِيَ اللَّهُ عَنهُم وَرَضوا عَنهُ 12»،}
این باعث میشود خدای متعال این رزق خاص را به او بدهد. یک مورد مثال بزنم، فرمود:
{\large «وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ 13».}\\
چطور در بحث تقوا فرمود که
{\large «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا وَ يَرْزُقْهُ»،}
یکی از این روزیها علم است و قبلاً هم گفتیم که هویت آدمی علم است.\\
\begin{center}
ای برادر تو همه اندیشهای
\hspace*{2.5cm}
مابقی خود استخوان و ریشهای
\end{center}
\\
خب خدای متعال بیاید علم نافع که حقیقت من را میسازد روزی من کند، از این روزی بالاتر وجود ندارد.\\
\\
(مجری)\\
یک سوال بیننده را بپرسم که در مورد رزق معنوی جمادات پرسیدند، آیا جمادات هم رزق معنوی دارند؟\\
لطفاً در مورد این شعر مولوی که
\begin{center}
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم
\hspace*{2.5cm}
با شما نامحرمان ما ناخوشیم
\end{center}
\\
توضیح بفرمایید.\\
آیا اینکه مثلاً در روز عاشورا از میان سنگ در دست علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) خون جاری شد، لطفاً توضیح بدهید. میشود گفت که این امور به نوعی همان رزق معنوی برای جمادات است؟\\
\\
(استاد)\\
درست است، ببینید از دیدگاه فلسفه ما هستی را به صورت هرم تصویر میکنیم، رأس هرم را که بینهایت است، خدا میبینیم؛ پایینترین مسئله هستی را هم به اصطلاح خودشان مادة المواد یا هیولای اولی میبینیم که مادة المواد و هیولای اولی دو مرحله از ماده فیزیکی رقیقتر است. ماده فیزیکی را همه میشناسیم که ماده و انرژی با هم تبادل و تبدل دارند، دو مرحله از ماده فیزیکی حتی پایینتر است. این هستی در آنچه که مربوط به کمالات هستی است مشترک است. یعنی در هر مرحلهای، شما انگشت روی هر کمالی گذاشتی که این کمال برای این مرحله نیست، برای اصل هستی است، این در همه موجودات مشترک است. علم باشد، قدرت باشد، حیات باشد، پس شعور، علم، ادراک، قدرت و حیات مربوط به همه موجودات است. ایشان فرمود جمادات، درست است. قرآن کریم فرمود که جمادات
\begin{enumerate}
\item
حی هستند
\item
شاعر به معنای ادراککننده هستند
\item
مسبح هستند،
{\large «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ 14»،}
\end{enumerate}
\\
چیزی نیست که خدا را تسبیح نکند. بنابراین اگر گفتیم که همه موجودات زندهاند، شاعر و مدرک هستند و مسبح پروردگار هستند، اینها یعنی روزیخوار پروردگار هستند. پس دارند روزی میخورند، پس این شیشه، این گل مصنوعی، این آب داخل این لیوان، همه اینها مدرک هستند، شاعر هستند و مسبح هستند. در آن تحقیقی که آن ژاپنی کرده بود، دیده بود وقتی اسماء الهی بر آب خوانده میشود، آب واکنش نشان میدهد، با اینکه این جماد است، با اینکه این جماد است، ادراک دارد، روزی دارد و به اندازه خودش خداشناسی دارد.\\
\\
(مجری)\\
درست است، سوالات بینندگان را اجازه بدهید در همین بخش بپرسم. آیا میتوان گفت که به یک معنا همه روزیهای خداوند
{\large «مِن حَیثُ لا یَحتَسِب»}
است؟\\
\\
(استاد)\\
درست است، به یک معنا این را میشود گفت، درست است. سوال، سوال خوبی است. ببینید چرا همه روزیها
{\large «مِن حَیثُ لا یَحتَسِب»}
حساب میشود؟\\
چون گرچه خدای متعال علت و معلول را چیده، (این مسئله) درست است. گرچه خدای متعال بر اساس سبب و مسبب جهان را چیده اما دست خودش را نبسته است، دست خودش باز است. گاهی میشود
\begin{center}
از قضا سرکنگبین صفرا فزود
\hspace*{2.5cm}
روغن بادام خشکی مینمود
\end{center}
\\
یعنی میبینی دکترِ متحصص محتاج (است)، بیسوادی که امضاء بلد نیست، میلیاردر است، روایت میگوید چرا؟\\
من خدا میخواهم این را به کرسی بنشانم که کار از دست من بیرون نیست. چون میفهمیم کار از دست خدا بیرون نیست، چه بسا با چند تا تخصص طرف گرسنه است؛ چه بسا کسی که انسان خیال میکرد این نمیتواند خودش را مدیریت کند، دارد جمعی را اداره میکند. میفهمیم پس کَأَنَّ همه روزیها
{\large «مِن حَیثُ لا یَحتَسِب»}
است. این طور نیست که خیلی قواعد مانند ریاضی بتواند جوابگو باشد.\\
\\
(مجری)\\
همیشه دودو تا چهار تا نیست.\\
\\
(استاد)\\
نیست، نخیر اینگونه نیست.\\
\\
(مجری)\\
روزی ما در زمین گسترده است، پس چرا خداوند میفرماید:
{\large «وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ 15».}\\
\\
(استاد)\\
درست است، سوال خوبی است. ببینید، آسمان و زمین هر به تصحیح قرآن کریم هر دو عبد خدا هستند. فرمود وقتی که ما آسمانها و زمین را آفریدیم، به این دو گفتیم
{\large «ائْتِيَا»،}
بیایید،
{\large «طَوْعًا أَوْ كَرْهًا»،}
یا از سر اختیار یا میآورمتان.\\
{\large «قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ 16»،}
گفتند که خدایا ما نوکریم و لذا وقتی ماه رمضان میشود ما رو به ماه میکنیم و میگوییم که
{\large «ألسَّلامُ عَلَیکَ أیُّها ألعبدُ ألطَّائِع»،}
تو بنده مطیع پروردگاری. چند میلون سال است خورشید دارد کار خودش را میکند، ماه دارد کار خودش را میکند، زمین دارد کار خودش را میکند؟\\
پس اینها عبد پروردگارند و این دو عبد پروردگار برای من ساخته شده است. خدای متعال عالم آفریده تا آدم بیافریند، جهان آفریده تا انسان بیافریند و لذا است که هر چه روی کره خاکی است برای من است،
{\large «خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا 17»،}
و فرمود که
{\large «وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ».}\\
شما فرض کنید ما اگر در کره خاکی یک ماه خورشید را نداشته باشیم، چه داریم؟\\
هیچی (نداریم). خدا فرمود که اگر من آب را از شما بگیرم، آب زمین در هسته مرکزی برود، باران هم نبارم، چه داریم؟\\
هیچی (نداریم). چرا میگوید
{\large «وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ»؟}\\
نکته تفسیریاش این است، میگوید که نگاه تو به بالا باشد، زمینی نباش، آسمانی باش
{\large «اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ 18»،}
نباش، اهل عروج باش، اهل سلوک باش.\\
چرا ما وقتی دعا میکنیم دستانمان را به آسمان میگیریم، صورتمان را به سمت آسمان میگیریم؟\\
در دعای کمیل مردم هر هفته میخوانند،
{\large «نَصَبتُ إلَیکَ وَجهي»،}
مستحب است انسان سرش را بالا بیاورد،
{\large «وَ مَدَدتُ إلَیکَ یَدي»،}
چرا؟، مگر خدا در آسمان است؟\\
پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود که
{\large «لو دُلِّیتُم»،}
اگر شما به آن طبقه زیرین زمین بروید،
{\large «بِحَبلٍ الى الارض لَهَبِطَ عَلَى الله 19»،}
اگر به آسمان هفتم بروید باز هم میهمان خدا هستید ولی چرا دست به طرف آسمان است؟\\
از ما خواستند رتبه را بلند بگیریم و بدانیم اراده الهی از بالا به پایین اعمال میشود و ما باید به منشاء اراده الهی توجه کنیم. منشاء اراده الهی در فوق تصور میشود و لذا دست را به سمت آسمان نزدیک میکنیم.\\
\\
(مجری)\\
خیلی متشکرم، یک بخشی را ببینیم، آیاتی از کلام وحی را مرور کنیم، برگردیم، ببینم چه قدر فرصت دارم.\\
\\
(تیزر)\\
{\large «إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ (29)\\
لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ (30)»}\\
کسانی که کتاب الهی را تلاوت میکنند و نماز به پای میدارند و از آنچه روزیشان کردیم دیگران را چه آشکار و چه پنهان بهرهمند میکنند. امیدوار به تجارتی هستند که هرگز زیان نمیکند. خدا پاداششان را بیکموکاست میدهد بلکه از فضل و کرم خود بر آن میافزاید، زیرا او آمرزنده و قدرشناس است.\\
سوره مبارکه فاطر\\
(پایان تیزر)\\
\\
(مجری)\\
حدوداً هشت دقیقه فرصت دارم خدمت حاجآقای رضایی تهرانی باشم، باز هم از سوالات شما میخوانم که لطف کردید برایمان فرستادید. حاجآقا گفتند آیا این که شکر نعمت، نعمتت افزون کند، درست است؟\\
بسیاری از جهانیان که نه تنها شاید خدا را شکر نکنند بلکه عده کثیری حتی خداپرست هم نیستند، پس چرا غرق در نعمتند؟\\
\\
(استاد)\\
مشکل سوالکننده در این سوال، تفسیر صحیح نعمت است. ما گمان میکنیم نعمت آنچه است که فقط دنیای ما را آباد میکند، با اینکه بسیاری از چیزهایی که دنیای ما را آباد میکند، خدای متعال میفرماید این نقمت است، نعمت نیست. گاهی وقتها خدای متعال میفرماید که من ثروت میدهم، عشیره میدهم، قبیله میدهم، بچه میدهم، نوه میدهم، چرا؟\\
{\large «لِيَزْدَادُوا إِثْمًا 20»،}
برای اینکه اینها گناه بیشتری کنند، عقابشان بیشتر بشود. در آن آیه که ما چند بار در این برنامه خواندیم، فرمود که اگر همه مردم کافر نمیشدند،
{\large «وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَٰنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ 21».}\\
یعنی ما خانههایی برایشان تهیه میکردیم که اینها سقفشان از طلا و نقره باشد. پس در حقیقت گمان بر این نباشد که اگر کسی عیش و نوش مادیاش بیشتر بود؛ این نعمت است و آن کسی که حالا غرق در مصیبت بود، این نعمت ندارد. ببینید یزید در تخت جواهرنشان نشسته، تاجش هم جواهرنشان است، در اوج قدرت امپراطوری آن موقع، زینب کبری (سلام الله علیها) هم ایستاده با لباس وصلهدار، چهل منزل را با آن سختی (طی کرده است).\\
یک آدم ظاهربین میگوید اینکه اصلاً خداشناس نیست، این امام حسین (علیه السلام) را کشته، این چرا غرق در نعمت است؟\\
اگر یک کسی خوب دقت کند، میبیند نه، این غرق در نقمت است و زینب کبری (سلام الله علیها) که آن معرفت را دارد، آن مقام معنوی را دارد که یک کتاب توحید را در یک جمله خلاصه میکند، میگوید:
{\large «ما رَأیتُ ألَّا جَمیلاً 22»،}
او غرق در نعمت است.\\
پس این را باید بدانیم کافر در اوج نعمت هم که باشد، قرآن فرمود که اینها معیشت ضنک دارند. مومن در اوج زحمت هم که باشد،
{\large «أَلاَ بِذِکْرِ الله تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب 23»،}
و لذا شما میبینید که حتی در پیشرفتهترین کشورهای اروپایی و آمریکایی میبینید بالاترین درصد خودکشی را دارند، با این که همه چیز دارد، فراوان دارد، صد سال بخواهد بخورد، دارد؛ چه چیزی را ندارد؟\\
آن رحمت رحیمیه را ندارد گرچه نعمت رحمانیه را داشته باشد.\\
\\
(مجری)\\
گفتند بنا به توصیههای موکد درباره نماز شب، چرا با وجود خواندن نماز شب حتی به مدت دو، سه ماه حضور قلب در نماز ندارم و همچنان مشکلات مادی زیادی هم دارم؟\\
\\
(استاد)\\
دو تا سوال است، یک بحث حضور قلب است، یک بخش مشکلات است. اولاً با دو، سه ماه خیلی هنوز کار راه نمیافتد، این دیگر دستگرمی است، یک مقدار جلو برود بالاخره خدای متعال بیش از این امتحان کند.\\
ببینید، حضور قلب یک گوهر است، این گوهر خیلی راحت بدست نمیآید. من گمان میکنم اگر برای حضور قلب بخواهیم یک نسخه بپیچیم، مثالی که من میزنم این است. ببینید یک نفر را برمیدارند تا برود در المپیک فوتبال بازی کند و این یک سال است که پایش به توپ نخورده است، این هر که باشد، خوب فوتبال بازی نمیکند، کی خوب بازی میکند؟\\
زمانی که هر روز پنج ساعت، شش ساعت تمرین کرده باشد. حضور قلب یک امری است که تدریجی به دست میآید. من باید در شبانهروز، در تمام اوقات یک سیمم وصل باشد، به این مراقبه میگوییم؛ اگر این مراقبه آمد، در نماز هم حضور قلب هست. اگر من 23 ساعت را میخواهم غافل باشم، آن نیم ساعتی که در نمازهایم میگویم الله اکبر، مثل امیرالمومنین (علیه السلام) نماز بخوانم، این شدنی نیست. پس حضور قلب یک امری تدریجی است، همان حضور قلبی که تلاش میکنی در نمازت باشد، همان را به 24 ساعت زندگیات بکش، به یک هفته نمیکشد میبینی نمازت طعم دیگری پیدا کرد.
اما بحث مشکلات مالی، مشکلات مالی علل مختلفی میتواند داشته باشد، ما الآن خواهیم گفت که هشتاد تا عامل برای تنگی روزی داریم، ممکن است آن عوامل (باعث تنگی روزی شود).\\
مثلاً عرض میکنم، به خانهای فرشته وارد بشود، روزی گشاده میشود، ارواح خبیثه وارد بشود، روزی تنگ میشود. در خانهای که مجسمه باشد، فرشته وارد نمیشود. در خانهای که موسیقی باشد، غناء باشد، فرشته وارد نمیشود. در خانهای که زبالهها را من شب از خانه بیرون نگذارم، مخصوصاً زبالههای نجس را، فرشته وارد نمیشود. در خانهای که نعوذ بالله مشروب باشد، سگ باشد، فرشته وارد نمیشود، روزی من تنگ میشود. پدر و مادر از من راضی نباشند، روزی من گشاده نمیشود. دلی از من به ناحق گرفته باشد، روزی من گشاده نمیشود. ببینید، حرف بر سر این است که فقط یک عامل نیست، آن نماز شب را ادامه بدهند، باقی هم رعایت بکنند، انشاءالله درست میشود.\\
\\
(مجری)\\
من یکی، دو تا سوال از بیننده دارم، سعی میکنم خیلی سریع بخوانم. صفت رزاقیت خداوند در مقام عذاب الهی و در مقام پاداش و ثواب با چه صفاتی ضمیمه میشود؟\\
\\
(استاد)\\
درست است، ببینید صفت رزاقیت از صفاتی است که قابل ترکیب است. اگر این صفت رزاقیت، بخواهد صفت رحیمیه باشد، با صفات جمال ترکیب میشود؛ اگر این رزاقیت بخواهد پدر دربیاورد با صفات جلال جمع میشود، یعنی چه؟\\
یعنی میبینی طرف به سمت ثروت رفت، یواشیواش نماز رفت، روزه رفت، حجاب خانمش رفت، سفر خارجی، بعد هم میگوید که این طرف آب اصلاً نمیشود زندگی کرد اما از آن طرف اگر صفات جمال باشد، رزاقیت به گونهای مدیریت میشود که میشود
{\large «وَ خَيرُ الرِّزقِ ما يَكفي 24»،}
و انسان طغیان نمیکند.\\
\\
(مجری)\\
خواهشمندم از حاجآقا بپرسید در دعای کمیل هم که در بخش قبلی پخش کردید، میگوییم که خدا حکم کرد که من گناه کردم، اولاً مگر از اسماء خدا هادی نیست؟\\
دوماً میگوییم که چرا یک فردی را پرروزی قرار داده و دیگری را کمروزی قرار داده و اگر گناه حکم خدا است، چرا در روزیها تأثیر دارد؟\\
\\
(استاد)\\
اینکه گناه حکم خدا است احتیاج به توضیح مفصل دارد و ما قبلاً در همین برنامه به آن پرداختیم. اگر مراد این است که هر کاری که در عالم بشود، از اراده خدا بیرون نیست، هر برگی که میافتد از اراده خدا بیرون نیست، درست است اما اگر این گناه را بخواهیم منتسب به خدا کنیم و بگوییم که ما در او نقشی نداریم که این نوعی جبر است، این درست نیست. پس حکم الهی مراد آن حکمی است که در همه موارد است و اما گشاده بودن و تنگ بودن روزی همانطور که فرمودید، عواملی دارد، چه اینکه هادی بودن الهی معنایش این است که خداوند متعال من را دعوت به خیر کرده، امکانات هدایت را هم به من داده، کمکم هم میکند.\\
اما اگر در مقابل این کمککردنها، هدایتکردنها، فرستادن انبیاء، فرستادن کتب، من بایستم و حرف شیطان را گوش بدهم، اینجا دیگر هدایتگری خدا لطمه نمیبیند، گفت:
\begin{center}
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
\hspace*{2.5cm}
هر عیب که است از مسلمانی ماست
\end{center}
\\
هدایت الهی هست، هدایت الهی خیلی هم گسترده است ولی اینکه من در مقابل همه ابزار و عوامل هدایت بایستم و اختیاراً چیز دیگری را انتخاب کنم، این به هدایت الهی لطمه نمیزند.\\
\\
(مجری)\\
من یک دقیقه و نیم فرصت دارم، این سوال را هم بخوانم. آیا انسانها در بهشت و جهنم هم روزیخوار خدا هستند؟\\
\\
(استاد)\\
یقیناً، ببینید، روزی قرار شد چیزی باشد که عامل ادامه حیات است. این جهنمی در جهنم حالتی بین مرده و زنده دارد. نه زنده به معنی زندگی کردن برای او هست، نه میمیرد. خدای متعال میگوید که بارها از خدای متعال تقاضا میکند که خدایا تمامش کن. (خدا) میگوید که نه. میگوید که این پوست میسوزد،
{\large «كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ 25»،}
این پوست که سوخت، پوست جدید میآید، میسوزد، پوست جدید میآید، پوست جدید روزی است که دارد میآید ولی روزیای است که همراه با اسماء جلالیه پروردگار است. بهشتیها که غرق در روزی الهی هستند، روزیهایی که خدای متعال فرمود:
{\large «مَا لاَ عَيْنٌ رَأَتْ وَ لاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لاَ خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ 26»،}
نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده، نه بر کسی و بر ذهن کسی گذشته است، این قدر روزی گسترده است و هر دو هم خالد هستند، بهشتیها و جهنمیها روزیخور خدا هستند، دو نوع روزی جمالی و جلالی و در این دو هم خلود دارند.\\
\\
(مجری)\\
خیلی متشکرم.
\newpage
\begin{center}
\Large{فهرست منابع}
\end{center}
\begin{enumerate}
\item
الكافي: 2/74/2.
\item
نهجالبلاغه
\item
سوره ق، آیه 16
\item
سوره انعام، آیه 61
\item
سوره سجده، آیه 11
\item
سوره زمر، آیه 42
\item
سوره طلاق، آیه 3
\item
سوره اسراء، آیه 85
\item
الکافي، جلد 2، صفحه 93
\item
مجمع البحرین، ج 2، ص 576
\item
سوره هود، آیه 6
\item
سوره مائده، آیه 119
\item
سوره بقره، آیه 282
\item
سوره اسراء، آیه 44
\item
سوره ذاریات، آیه 22
\item
سوره فصلت، آیه 11
\item
سوره بقره، آیه 29
\item
سوره توبه، آیه 38
\item
بحار الانوار، ج۵۵، ص۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ سنن ترمذي، ج۵، ص۷۸.
\item
سوره آل عمران، آیه 178
\item
سوره زخرف، آیه 33
\item
اللهوف علی قتلی الطفوف، سید بن طاووس، ص ۱۶۰
\item
سوره رعد، آیه 28
\item
تنبيه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورّام)، جلد۲، صفحه 31
\item
سوره نساء، آیه 56
\item
كنز العمّال : 43069، بحار الأنوار : 8/191/168 مع تفاوت يسير في اللفظ
\end{enumerate}
\end{document}