list_icon_blue

عید غدیر خم، بحث ویژگی‌های امام و خلیفه در شیعه و اهل سنت

اهل بیت (علیهم‌السلام)
عید سعید غدیر خم
شاندیز
جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶
عید غدیر خم، بحث ویژگی‌های امام و خلیفه در شیعه و اهل سنت
list_icon_blue خلاصه جلسه
اختلاف بین شیعه و سنی در این نیست که چه کسی امام باشد؛ بلکه اختلاف در این است که امام دارای چه ویژگی‌هایی است. برخی از ویژگی‌هایی که شیعه برای امام مطرح می کند عبارتند از: 1- واسطه فیض بودن از طرف خدا 2- با همه موجودات عالم مرتبط بودن 3- زبان همه عالم را می‌داند 4- چون گناه کبیره و صغیره و کار خلاف مروت انجام نمی‌دهد، لذا الگو است 5- زمین از حجت خدا خالی نمی‌باشد.
مکان شاندیز
زمان جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶
مناسبت عید سعید غدیر خم
voice_icon_blue صوت سخنرانی
دریافت صوت
audio_icon_darkBlue audio_icon_darkBlue
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
pencil_icon_blue متن سخنرانی
دریافت PDF
\documentclass[a4paper,12pt]{article} \usepackage{xepersian} \begin{document} \\ سلام علیکم و رحمه الله.\\ {\large «أعوذُ بأللّٰهِ مِنَ ألشَّیطانِ ألرَّجیم\\ بِسمِ اللهِ ألرَّحمٰنِ ألرَّحیم\\ الحَمدُ للّٰهِ ربِّ ألعالَمین وَ الصَلاة وَ السَلام عَلَي النَیِّرِ الاعظَم وَ نَتیجَة العالَم، سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ، هادي السُّبُلِ وَ مُنجي البَشَر سَیِّدِنا وَ مَولانا حَبیبِ إلهِ الْعالَمین، ابِي القاسِم المُصطَفیٰ مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله) وَ عَلیٰ آلِهِ الطَّیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومینَ المُکَرَّمین وَ اللَعنُ الدائِم عَلیٰ اعدائِهِم اجمَعین مِنَ الان إلیٰ قیامِ یَومِ الدِّین».}\\ {\large «قال الحکیم فی مُحکَم کتابِه الکریم:\\ أعوذُ بأللّٰهِ مِنَ ألشَّیطانِ ألرَّجیم\\ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ 1».}\\ شب عید سعید غدیر، عید الله الاکبر، خداوند ان‌شاءالله در این دنیا به زودی زیارت نجف اشرف و در آخرت شفاعت علی بن ابی‌طالب، امیر مؤمنان (علیه السلام) را نصیب همه ما کند به برکت صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله).\\ گفتند منبری که بالای منبر می رود معمولاً این‌طور است که مردم که نشسته‌اند پایین منبر، آن یک ربع اول را خوب گوش می‌کنند و هم دل می‌دهند، یک ربع دوم را مردم گوش می‌کنند ولی دل نمی‌دهند، آن یک ربع سوم مردم نه گوش می‌کنند و نه دل می‌دهند و یک ربع آخر را مردم فحش می‌دهند. می‌گویند این چرا پایین نمی‌آید، یادش رفته که پایین بیاید.\\ حالا به ما گفتند که ما یک ساعت باید خدمت شما باشیم تا آقای مداح برسد که این وسط خلأ و فرجه‌ای پیش نیاید. ان‌شاءالله به یک ربع آخر نمی‌رسد.\\ به گل روی امیر‌المؤمنین (علیه السلام) هدیه کنید باز هم صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله).\\ از هر بچه شیعه ای بپرسیم آقا عید غدیر یعنی چه؟\\ می‌گوید یعنی عید ولایت. می‌گوییم عید ولایت یعنی چه؟\\ می‌گوید یعنی عید انتصاب امیر‌المؤمنین (علیه السلام) به جای پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عنوان وصی و جانشین.\\ همین مطلب را من باز می‌کنم مقداری بحث امروزمان را، بحث کلیدی و مهمی است، در ذهنشان (مطالب را) بکارند و بعد هم ان‌شاء‌الله وقتی از این در می‌خواهیم بیرون برویم، بر خودمان ببالیم و افتخار کنیم و با افتخار به مذهب و مکتبی که داریم، ان‌شاء‌الله این مجلس را ترک کنیم.\\ ببینید، من نمی‌دانم شما کدامتان مکه مشرف شدید. من مکرر خدا توفیق داده است مکه رفتم، ما با اهل سنت در زمینه‌های مختلف اختلاف داریم، اختلافاتمان هم اختلافات زیادی است. نه با وهابی‌ها، وهابیت یک دین استعماری است و از عمر آن 100 سال بیشتر نمی گذرد، کمتر از 100 سال (عمر وهابیت است)، ساخته و پرداخته انگلستان است، نه با وهابیت کاری نداریم.\\ با اهل سنت هم تفاوت‌های فراوانی داریم. از توحید بگیرید تا برسیم به معاد، در فقه و اصول و همه چیز، فراوان ما اختلاف داریم.\\ همه این اختلاف‌ها را اگر بخواهم در یک کپسول کنم، به جواب یک سوال بر‌می‌گردد و آن سوال این است که بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) چه کسی باید جای پیامبر بنشیند؟\\ ما می‌گوییم جانشین پیامبر کیست؟\\ حضرت علی (علیه السلام).\\ اهل سنت می‌گویند جانشین پیامبر کیست؟\\ ابوبکر.\\ تا الآن این را شنیده بودید، ما هم شنیده بودیم، من هم قبل از اینکه بروم حوزه علمیه، درس بخوانم، ملا بشوم، همین قدر بلد بودم، بیشتر بلد نبودم.\\ اما وقتی آمدیم حوزه و کتاب‌ها را بررسی کردیم و درس خواندیم، دیدیم نه، یک قدم باید برویم عقب‌تر.\\ تا الآن خیال می‌کردیم فرق ما با اهل سنت این است که ما شیعیان می‌گوییم جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله)، علی (علیه السلام )است و یک سنی می‌گوید که جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) ابوبکر است.\\ دیدیم نه، اختلاف از این‌جا شروع نمی‌شود و یک پله باید برویم عقب‌تر.\\ آن پله‌ای که باید برویم عقب‌تر چیست؟\\ آن پله‌ای که باید برویم عقب‌تر این است که اصلاً جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله) که از آن تعبیر به امامت می کنیم و جانشین پیامبر که از او تعبیر به امام می کنیم؛ چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد، چه خصوصیاتی باید داشته باشد. الآن یکی از مشکلاتی که در کشور خودمان داریم همین است که هر سال که می خواهد انتخابات ریاست جمهوری برگزار بشود، جک و لطیفه بین مردم راه می‌افتد، چرا؟\\ چون قانون نقص دارد، بخاطر نقص قانون، بقال، چقال، خل، منگل؛ می‌بینید نصف کسانی که برای ریاست جمهوری اسم می‌نویسند، این‌ها هستند. آدم داشتیم رفته اسم نوشته ولی سواد نداشته است، اصلاً بی‌سواد بود. آدم داشتیم رفته اسم نوشته است، چوپان بوده است. گفته چون خیلی گوسفند چراندم، پس مردم را هم می‌توانم اداره کنم، کأنّ ما را گوسفند گرفته است. ضعف قانون باعث شده که هر سال در انتخابات ریاست جمهوری این اتفاقات بیفتد. حالا مجلس دارد یک فکری می کند که کاری انجام دهد. همه می‌روند اسم نویسی، درست است که پذیرفته نمی‌شوند ولی اسم‌نویسی می‌کنند.\\ ما قبل از اینکه از خودمان بپرسیم که امام علی ابن ابی‌طالب (علیه السلام) است یا ابوبکر أبی قحافه، یک سوال دیگر باید مطرح کنیم که اصلاً امامت شأن چه کسی است؟، چه کسی می‌تواند مردم را جلوداری کند؟، شرایطی دارد، صفاتی دارد، ویژگی‌هایی دارد یا نه؟\\ اینجاست که شیعه حرفی دارد و اهل سنت حرفی دیگر.\\ فاصله ما با اهل سنت در بحث شرایط امام، از زمین تا آسمان است، دقیقاً از زمین تا آسمان.\\ من این دو تا نظر را امشب توضیح بدهم تا افتخار کنید به شیعه بودن خودتان، باز هم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله).\\ تا زمان صفویه می‌دانید که ایران سنی‌نشین بود، از زمان صفویه همه کشور تقریباً شیعه شد. تا زمان صفویه سبزوار و قم و بخشی از ری و جاهای اندکی از کشور شیعه بودند، اصفهانی‌ها هم سنی بودند. گفتند یک شیعه با یک سنی اصفهانی دعوا کرده بود که این شیعه می‌گفت که امیر‌المومنین (علیه السلام) خلیفه است و ابوبکر خلیفه نیست. آن سنی می‌گفت که به چه دلیل؟\\ می‌گفت به دلیل جریان غدیر.\\ روز غدیر پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) را گرفت، برد بالا فرمود: {\large «من کنتُ مولاه فهذا علیٌ مولاه».}\\ سنی گفت که این حرف ها چه است؟\\ گفت که پس چه؟\\ گفت که علی (علیه السلام) آن زمان بِچه بود و آنجا شلوغ پلوغ شده بود و پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست علی (علیه السلام) را گرفت برد بالا گفت که شلوغ نکنید این بچه خفه شد.\\ واقع این است که بحث را باید ریشه‌ای‌تر مطرح کنید. ذره‌ای به من دل بدهید، ان‌شاء‌الله بحث را بگیرید. ما قبل از اینکه بیاییم به این مجلس شاندیز، دوستانی که قبلاً آمده بودند، گفتند الحمدلله جلسه خیلی خوب و مستمع خیلی خوب و آماده است. امیدواریم ان‌شاءالله با دست پر از این جلسه برویم.\\ من نظر شیعه را عرض می‌کنم، اگر اعتقاد شما این است که من می‌گویم، خوب است ولی اگر اعتقاد شما این چیزی که من عرض می‌کنم نیست؛ ذهن خود و اعتقاد خود را درست کنید یعنی این حرف‌هایی که امشب من می‌زنم به علی بن ابی‌طالب،حسن بن علی، حسین بن علی، امام سجاد، امام باقر (علیهم السلام)، بیایید تا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، این امام رضا (علیه السلام) که زیارت ایشان می‌روید، اعتقاد شما این باید باشد که من عرض می‌کنم.\\ شیعه می‌گوید: «امام یعنی حجت خدا».\\ حجت خدا یعنی چه؟\\ حجت خدا کسی است که طبق روایات ما 400 تا ویژگی دارد.\\ برسم من امشب 5 تا از آن‌ها را خدمت شما عرض کنم، کافی است. اولین ویژگی از ویژگی‌های امام، از شرایط امامت این است که امام کسی است که واسطه فیض خدا بر همه عالم است.\\ یعنی چه؟\\ یعنی ما الآن از خدا که بیاییم پایین، موجود دوم، نفر دوم عالم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، حجت خدا است و واسطه فیض است.\\ واسطه فیض یعنی چه؟\\ یعنی اگر به من دارد وجود می‌رسد، هستی می‌رسد، رزق می‌رسد، قدرت می‌رسد، علم می‌رسد، اراده می‌رسد، همه این‌ها را دارد حجت خدا به من می‌دهد، از طرف خدا.\\ اگر این دختان ویرانی و شاندیز دارند برگ می‌دهند، گل می‌دهند، میوه می‌دهند، زنده می‌شوند، پاییز که می‌شود می‌خوابند، همه این‌ها را دارد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به اذن خدا انجام می‌دهد.\\ اگر دیروز در مشهد باران آمد، هر قطره بارانی که در مشهد چکید، کار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود به اذن خدا.\\ ما در ماه رمضان یک شبی داریم که خیلی مهم است. اسم آن چیست؟\\ شب قدر، شب بیست‌و‌سوم ماه رمضان.\\ در شب قدر، ملائکه می‌آیند نزد حجت خدا، تمام مقدرات عالم را تا یک سال رقم می‌زنند. معنی شب قدر این است.\\ ببینید اعتقادات شیعی برای اهل سنت بازگو نشده است.\\ حجت خدا امیر‌المؤمنین، امام حسن، امام رضا (علیهم السلام)، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، پیامبر (صلی الله علیه و آله)، این‌ها واسطه فیض هستند، یعنی فقط برای آدمیان وساطت می کنند؟\\ نه.\\ برای ملائکه، برای جنیان، برای دریاییان، برای صحراییان، برای ملکوتیان، برای ملکیان، همه عوالم واسطه فیض آن حجت خدا است.\\ برای اینکه این مسئله روشن شود، خدمت شما عرض می کنم. همین امیر‌المؤمنین (علیه السلام) در ماه رمضان به دست ابن ملجم مرادی با شمشیر شهید شد. الآن ما برگردیم به سال 40 هجری، شب نوزدهم سحر بروید در مسجد کوفه می‌بینید سحر امیرالمؤمنین (علیه السلام) افتاده است، فرق سرش شکافته است، شمشیر خونین، ابن ملجم (امام را مجروح کرده است).\\ ظاهر قضیه این است که یک آقای 63 ساله روی زمین افتاده است، شمشیر هم دست ابن ملجم، زده به فرق سر امیر‌المؤمین (علیه السلام). او مظلوم است و این هم ظالم است. این مقتول است و او هم قاتل است. این ظاهر قضیه است.\\ باطن قضیه چیست؟\\ جناب ابن ملجم، شمشیر او، هوایی که دارد تنفس می‌کند، در و دیوار این مسجد کوفه، همه این‌ها دارد از علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) وجود می‌گیرد. همه را به اذن خدا او دارد هستی می‌بخشد. معنی واسطه فیض این است. معنی واسطه فیض این است که عالم را حجت خدا به اذن خدا اراده می‌کند.\\ روز عاشورا است، لحظات آخر است، 72 نفر افتاده‌اند، لت و پار، خود امام حسین (علیه السلام) 300 تا زخم خورده است، اما این ظاهر قضیه است.\\ باطن قضیه این است که تا امام حسین (علیه السلام) زنده است، دارد عالم را به اذن خدا او اداره می‌کند. این را می‌گوییم واسطه فیض الهی.\\ عزیزان من نام حضرت را می برم، بلند شوید و 7،8 متر بیایید جلو {\large «اللهم صلّ و سلّم علی القائم المؤمل و العدل المنتظر و حفّه 2».}\\ بگذرم از این بحث. اولین ویژگی امام این است که امام واسطه فیض خدا است. وقتی می‌روید زیارت امام رضا (علیه السلام) گاهی زیارت جامعه کبیره را بخوانید، به معنای آن هم دقت کنید. در زیارت جامعه می‌گویی، امام رضا تو کسی هستی که باران به برکت تو نازل می شود، آسمان به برکت تو بر پا است، زمین و آسمان به برکت تو دارد می‌چرخد.\\ {\large «.بکم فتح الله و بکم یختم و بکم ینزّل الغیث و بکم یمسک السماء أن تقع علی الأرض إلاّ بإذنه 3».}\\ ویژگی دوم:\\ چون حجت خدا واسطه فیض خدا است؛ باید با همه موجودات ارتباط داشته باشد، از باطن نه از ظاهر.\\ همه موجودات در اختیار او است، با همه مرتبط است.\\ انسان های عادی مثل من و شما، ما پشت این دیوار را نمی‌بینیم، نمی‌فهمیم، چشممان آن جا را نمی‌بیند اما حجت خدا کسی است که با من با شما با حیوانات با گیاهان با جمادات با فرشتگان با جنیان با همه عالم از درونشان ارتباط دارد چون واسطه فیض خدا است و باید ارتباط داشته باشد.\\ باید بداند، باید ببیند.\\ طرف می‌گوید من خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدم، نشستم، حضرت فرمودند: «چرا آن کار را دیروز انجام دادی؟».\\ گفت که آقا چکار کردم؟\\ فرمودند: «تو می‌گویی یا من بگویم؟».\\ گفت که آقا شما بفرمایید.\\ فرمودند: «تو معلم قرآن هستی».\\ گفت که درست است.\\ فرمودند: «شاگرد خصوصی هم داری».\\ گفت که درست است.\\ فرمودند: «یکی از شاگردان تو خانمی است که تو به او تدریس می‌کنی در خانه خود او».\\ گفت که درست است.\\ فرمودند: «دیروز بعد‌از‌ظهر رفته بودی برای تعلیم قرآن، وسط کلاس یک شوخی کردی، او خندید، تو خندیدی، گل گفتی، گل شنیدی؛ این چه غلطی بود کردی».\\ گفت که آقا شما آن‌جا حضور داشتی؟\\ فرمودند: «اگر این دیوارها بخواهند بین شما حجاب باشند و برای ما هم حجاب باشند؛ پس ما چه فرقی با شما داریم. بله که من بودم ،بله که من می‌دانم».\\ اگر حجت خدا است، واسطه فیض خدا است و اگر واسطه فیض خدا است، با همه عالم مرتبط است.\\ سوم:\\ امام چون واسطه فیض خدا است و با همه عالم مرتبط است پس زبان همه عالم را هم می‌داند. زبان جن می‌داند، زبان پری می‌داند، زبان فرشته می‌داند، زبان جماد می‌داند، زبان گیاه می‌داند، زبان حیوان می‌داند. همه لغات عالم را می‌داند.\\ طرف می‌گوید که رفتم سامرا، گروهی از هند، شیعیان هند آمده بودند نزد حضرت. می‌گوید نشستم یک گوشه دیدم امام مثل بلبل دارد با آن‌ها هندی حرف می‌زند. آن‌هایی که زبان‌شناس هستند می‌دانند که زبان عربی با زبان هندی خیلی فاصله دارد. عرب‌ها معلوماً حلقی حرف می‌زنند ولی هندی‌ها معمولاً نوک زبانی حرف می‌زنند.\\ دیدم امام مثل خودشان دارد هندی حرف می‌زند. جلسه تمام شد و این‌ها بلند شدند رفتند، من به امام هادی (علیه السلام) عرض کردم، آقا ببخشید شما هندی حرف می‌زدید؟\\ فرمودند: «بله».\\ گفتم آقا، شما هندی هم می‌دانید؟\\ فرمودند: «بله. همه زبان‌ها را می‌دانیم وگرنه امام نبودیم». این راوی می‌گوید؛ وقتی امام داشت هندی سخن می‌گفت، من خیلی تلاش کردم یکی دو کلمه هندی تمرین کنم، دیدم اصلاً زبانم نمی‌چرخد.\\ گفتم آقا خواستم هندی حرف بزنم، نتوانستم.\\ حضرت دست کردند زیر این پوستین که که روی آن نشسته بودند یک ریگ برداشتند و فرمودند این را بگذار زیر زبانت.\\ گذاشتم زیر زبانم، یک دفعه دیدم به 70 زبان می توانم صحبت کنم. حالا این چی بوده IC بوده CPU بوده جنسش را من نمی‌دانم، هندی حرف می‌زند.\\ من یک کتابی دارم هنوز چاپ نشده است؛ مواردی که یک امام از ائمه ما فارسی سخن گفته است.\\ موارد متعددی، امیر‌المؤمنین، امام حسن، امام حسین،خود امام رضا (علیهم السلام)، فارسی سخن گفته‌اند.\\ از این بالاتر، ما وقتی می‌رویم زیارت امام رضا (علیه السلام) دست می‌گذاریم روی سینه و می‌گوییم السلام علیک یا ضامن آهو.\\ یعنی امام رضا (علیه السلام) زبان آهو می‌داند.\\ چند میلیون سال از عمر بشر گذشته است، هنوز که هنوز است انسان در ارتباط با زبان حیوانات گنگ گنگ است، هیچ نمی‌داند. یعنی ما یک دانشکده نداریم، یک دپارتمان نداریم، یک دانشگاه نداریم که بگوید ما زبان حیوان یاد می‌دهیم. اصلاً ارتباطات زبانی حیوان برای ما مفهوم نیست، نمی‌فهمیم.\\ اما امام رضا (علیه السلام) می‌آید و با یک آهو سخن می‌گوید و او درد‌دل می‌کند و می‌گوید این صیاد نامرد من را گرفته است و بچه‌های من شیر ندارند الآن شیر بخورند. من را رها کنید که آخرین بار بروم و این‌ها را شیر بدهم، برمی‌گردم می‌آیم.\\ حضرت هم ضمانت می‌کند، طرف هم می‌رود بعد برمی‌گردد.\\ پس آهو را می‌شناسد با آهو ارتباط دارد، زبان آهو را می‌داند، باید بداند، اگر نداند که امام نیست.\\ امام صادق (علیه السلام) از مدینه داشتند به مکه می‌رفتند، برای عمل حج یا عمره.\\ در إبواء که قبر مادر پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم در همین منطقه است؛ حضرت نشسته بودند که صبحانه بخورند دیدند یک کبوتری شروع کرد بقبقو‌کنان نشست روی شانه حضرت.\\ گردن او هم زخمی بوده است، مقداری در گوش امام صادق (علیه السلام) بقبقو بقبقو کرد. حضرت هم در گوش او چیزهایی گفتند و بلند شد و رفت.\\ چند دقیقه دیگر گذشت و دیدند یک کبوتر دیگری آمد سالم و نشست روی شانه حضرت و مقداری بقبقو کرد و حضرت هم یک چیزی در گوش او گفتند و بلند شد رفت. خود امام صادق (علیه السلام) خندید. فرمودند که فهمیدید چه شد؟\\ آن کبوتر اولی ماده بود و دومی شوهر او بود و این شوهر اخیراً به این زن بدبین شده بود و بین آن‌ها دعوا شده بود. این ماده به نر گفت: «حجت خدا امام صادق (علیه السلام) در راه است، اجازه می دهی او حکومت کند؟».\\ گفت: «بله».\\ آمدند پیش من و به شوهر گفتم که این کار را نکن، زن تو سالم است.\\ در روایات هم داریم که اگر زن خوبی دارید حساس نشوید، بد‌بینی ایجاد می‌شود، زندگی کنید چرا بدبینی ایجاد می‌کنید، وقتی سالم است، سالم است دیگر.\\ می روی سر موبایل او، می‌روی ببینی که چه کسی به او ایمیل زده است، اس‌ام‌اس زده است. خب اگر مریض هم نباشد مریض می‌شود. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «به این نر گفتم که این کار‌ها را نکن این زن سالم است، چرا اینگونه عمل می کنی».\\ پس امام صادق (علیه السلام) زبان بقبقویی می‌داند؟\\ بله می‌داند باید هم بداند حجت خدا است واسطه فیض الهی است، باید بداند.\\ شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. از مولا بگویم.\\ امیر‌المؤمنین (علیه السلام) روی منبر نشسته بودند در مسجد کوفه، مردم هم داشتند سخنرانی حضرت را گوش می‌کردند، دیدند یک افعی آمد که همه فرار کردند و این مار آمد روی منبر و امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم نشسته است. این زبانش را آورد کنار گوش امیرالمؤمنین (علیه السلام) و سر و صدا کرد.\\ حضرت هم در گوش آن مار به همان زبان صحبت کردند و او هم از منبر آمد پایین و از در مسجد بیرون رفت.\\ اصحاب فرمودند که آقا چه بود؟\\ حضرت فرمود: «سوالی داشت،جواب او را دادم».\\ گفتند که چه مار بزرگی بود.\\ حضرت فرمودند: «مار نبود، خودش را به شکل مار در آورده بود، این یکی از پادشاهان جن است و بین آن‌ها اختلاف شده بود و حکم را من قرار داده بودند و آمدند و از من سوال کردند و من هم جواب دادم».\\ همین کرامت امیرالمؤمنین (علیه السلام) جوشید، باعث شد آن دری که این مار از آن داخل مسجد شد، اسم آن را گذاشتند باب الثعبان یعنی در افعی.\\ بعدها معاویه (لعنت الله علیه) که حاکم شد بر جهان اسلام، دستور دادند از هند یک فیل قلچماقی آوردند و جلوی این در چند سال بستند و یواش یواش زبان مردم برگشت و اسم این در را گذاشتند باب الفیل.\\ چون وقتی باب الثعبان گفته می‌شد، مردم می‌پرسیدند چرا باب الثعبان است؟\\ می‌گفتند که چون یک افعی آمده است و با امیرالمؤمنین (علیه السلام) صحبت کرده است.\\ فیل آوردند که یواش یواش این فضیلت امیرالمؤمنین (علیه السلام) برداشته شود.\\ زمان صدام هم آن‌جا باب الفیل نوشته شده بود.\\ من شنیدم که آیت الله سیستانی (حفظه الله) چند سال قبل دستور داده بودند که تابلوی باب الفیل کنده شود و دوباره باب الثعبان نصب شود.\\ امیر‌المؤمنین (علیه السلام) زبان جن می‌داند؟\\ بله می‌داند.\\ زبان اژدها می‌داند؟\\ بله می‌داند.\\ باید هم بداند.\\ یک روایت از امام حسین (علیه السلام) داریم که می‌گوید ذکر هر حیوانی چیست.\\ ذکر پروانه چیست، ذکر کبوتر چیست، ذکر طوطی چیست، ذکر بلبل چیست و این‌ها را امام می‌شنود و می‌داند، باید هم بداند.\\ سه تا ویژگی تا حالا عرض کردم.\\ حجت خدا واسطه فیض خدا است، بر همه عالم جن و ملک و پری و انسان و همه موجودات، پرندگان، خزندگان، چرندگان، چون واسطه فیض خدا است، با همه ارتباط دارد، همه او را می‌شناسند.\\ چون واسطه فیض خدا است و همه او را می‌شناسند، زبان همه را می‌داند وبا هر کسی با زبان خودش ارتباط برقرار می‌کند.\\ الآن شده برخی اوقات که تابستان می روم زیارت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) می‌بینم لر آمده، کرد آمده، ترک آمده، عرب آمده، انگلیسی‌زبان آمده است. الآن ما در مشهد از 50،60 تا ملیت فقط در جامعه المصطفی آخوند و طلبه داریم.\\ این‌ها همه می‌آیند خدمت امام رضا (علیه السلام) و هر کسی هم با هر زبانی صحبت می‌کند و حاجتش را هم می‌گیرد.\\ یکی می‌گوید فدات بشوم و یکی می گوید سن گوربان، هر دو را هم امام رضا (علیه السلام) می‌فهمد چون حجت خدا است.\\ چهارم:\\ امام از دیدگاه ما شیعیان چون حجت خدا است، الگو است و چون الگو است، در طول مدت عمرش گناه کبیره و گناه صغیره نمی‌کند، کار خلاف مروت انجام نمی‌دهد.\\ نه تنها چنین است بلکه در همه خوبی‌ها و در همه فضایل در زمان خودش وجود اول است. یعنی حجت خدا در هر زمان شجاع‌ترین اوست، دانشمند‌ترین اوست، بخشنده‌ترین اوست، باسواد‌ترین اوست، فهیم‌ترین اوست، نه تنها گناه نمی‌کند، بلکه خطا هم نمی‌کند. نه تنها خطا نمی‌کند، سهو و عصیان ندارد، محال است. از همه دانشمند‌تر است، از هم شجاع‌تر است.\\ در تاریخ داریم روزی امیر‌المؤمنین (علیه السلام) داشتند با عمر بن خطاب می‌رفتند.\\ عمر رو کرد به امیر‌المؤمنین (علیه السلام) گفت: «یا امیر المؤمنین همه چیز تو خوب است اما یک اشکال داری».\\ حضرت فرمودند: «اشکال من چیست؟».\\ گفت: «اشکال تو این است که هر چه از تو سوال می کنند؛ جواب می‌دهی و زود هم جواب می‌دهی».\\ حضرت فرمودند: «پس چکار کنم؟».\\ گفت: «کسی که از تو سوال می‌کند، اولاً بعضی وقت‌ها بگو نمی‌دانم».\\ حضرت فرمودند: «این که دروغ است».\\ گفت: «خب اگر می‌دانی، فکری بکن، تأملی بکن، دستی به پیشانی بکش. هنوز طرف سوال نکرده؛ جواب را می‌گذاری کف دستش».\\ حضرت دیدند با این نمی‌شود بحث کرد لذا چیزی به او نگفت.\\ فردا یا پس فردای آن روز با هم هم مسیر شدند، در مدینه داشتند می‌رفتند، امیر‌المؤمنین (علیه السلام) به عمر فرمودند: «این چند تا است؟».\\ عمر گفت که 5 تا است. حضرت فرمودند: «چقدر زود جواب می‌دهی،مقداری فکر کن».\\ گفت «این که معلوم است که 5 تا است».\\ حضرت فرمودند که همه چیز برای ما اینگونه است. همه چیز برای حجت خدا جوابش مثل این 5 تا است. عالم‌ترین، شجاع‌ترین، سیاستمدار‌ترین، فهیم ترین (فرد در هر زمانه‌ای حجت خدا است).\\ یک سوال ما از اهل سنت می‌کنیم، من این سوال را مدینه از سنی‌ها پرسیدم، ماندند، توی گِل ماندند.\\ سوال این است، من از او می‌پرسم تو مقلد چه کسی هستی؟\\ می گوید: «امام اعظم أبو‌حنیفه».\\ می گویم که أبو‌حنیفه استاد هم دیده است».\\ می گوید: «110 تا استاد دیده است».\\ از دیگری می پرسی از چه کسی تقلید می‌کنی؟\\ می‌گوید: «مالک».\\ مالک شاگردی هم کرده است؟\\ می گوید: «مالک 70 تا استاد دیده است».\\ همه آن‌ها اینگونه هستند، 60 تا، 50 تا، 40 تا، 30 تا استاد دارند.\\ خب، می‌رسیم به امام باقر (علیه السلام)، خودشان گفتند که امام باقر (علیه السلام) از همه در زمان خودش ملا‌تر است.\\ می گوییم که چند تا استاد دارد؟\\ می گویند: «هیچ».\\ امام صادق (علیه السلام)، همین امام رضا (علیه السلام) خودمان که در مناظراتش با بی دین‌ها، مسیحی‌ها ، یهودی‌ها همه را بیچاره کرده است.\\ می‌گوییم که چقدر کلاس رفته است، چقدر حوزه و دانشگاه رفته است؟\\ هیچی.\\ چرا هیچی؟\\ چون علم امامت مثل علم نبوت است، کتاب خواندنی نیست، تحصیل کردنی نیست، موهبت الهی است. این حجت خدا است، علمش، علم خدا است.\\ خودشان در این ماندند که می‌گویند جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام)، عالم علماست.\\ ابو حنیفه شاگردش بوده، مالک شاگردش بوده است، اساتید اهل سنت و عجیب است که ما ندیدیم کلاس برود، مدرسه برود.\\ پس چهارم چه چیزی شد؟\\ امام، حجت خدا کسی است که گناه کبیره ندارد، گناه صغیره ندارد.\\ یکی از مشکلاتی که ما با مخالفین داریم همین است که می‌گوییم ابوبکر چندسال عمر کرد؟\\ می‌‌گویند 63 سال.\\ می‌گوییم چند سال از آن مسلمان بود؟\\ می‌گویند 20 سال.\\ می‌گوییم پس 43 سال بت پرستیده است؟\\ می‌گویندکه بله.\\ دیگران هم همین هستند.\\ ولی علی بن ابی طالب (علیه السلام) حتی یک گناه هم نکرده است.\\ مادرش وقتی می‌خواست برود داخل کعبه زایمان کند، از در رفت یا از دیوار رفت؟\\ از دیوار رفت. اسم آنجایی که علی (علیه السلام) وارد شده چیست؟\\ مستجار.\\ ایرانی‌ها می‌روند روبروی آن‌جا می‌نشینند.\\ چرا از دیوار رفت؟\\ علتش این است که بالای سر در کعبه دو تا بت بزرگ بود، اگر فاطمه بنت اسد می‌خواست از در وارد شود؛ عملاً از زیر بت‌ها وارد شده بود و کسی که حامله است و یک انسان بت شکن از زیر بت رد نمی‌شود.\\ دیوار شکافت، دوباره برای بیرون آمدن هم دیوار شکافت، شد مستجار.\\ حرف ما این است که می‌گوییم که امام از دیدگاه من شیعه، حالا داعشی هر غلطی می‌خواهد کند، نمی‌فهمد. ما می‌گوییم امام یعنی کسی که گناه کبیره ندارد، گناه صغیره ندارد، خلاف مروت ندارد، سهو ندارد، نسیان ندارد، فراموشی ندارد، اشتباه در کار او نیست، بلکه در همه فضیلت‌ها در شجاعت، در علم، در سیاست، در مردم‌داری، در خوش‌اخلاقی، درهمه این‌ها بر همه مقدم است.\\ می دانید پیامبر (صلی الله علیه و آله) حجت خدا است، در طول عمر پیامبر (صلی الله علیه و آله) هیچ کس نتوانست زودتر به پیامبر (صلی الله علیه و آله) بگوید سلام‌علیکم. سبقت در سلام برای پیامبر بود.\\ یکی از اصحاب می گوید من به دلم ماند که یک بار اول من سلام کنم، چون کسی که زود تر سلام می‌کند ثوابش خیلی بیشتر است. رفتم پشت یک دیوار ایستادم پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد رد بشود، بگویم سلام علیکم.\\ 10 متری، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «کسی که پشت دیوار هستی؛ سلام علیکم». داشتیم صفات حجت خدا را عرض می‌کردیم. یکی از ویژگی های حجت خدا این است که هیچ‌گاه زمین خالی از حجت خدا نیست.\\ من جهت اطلاع شما عرض می‌کنم. اولین کسی که در این دنیا از انسان‌ها خلق شد، بابا بزرگ ما اسمش چه بود؟\\ حضرت آدم.\\ کجا دفن است؟\\ عراق، در نجف دفن است.\\ برای اینکه اطلاعاتت بیشتر بشود می‌گویم، وقتی حضرت آدم (علیه السلام) از دنیا رفت، جنازه او در همان در کوه أبوقبیس، نزدیک مسجد الحرام امانت بود تا طوفان نوح انجام شود، بعد از طوفان نوح منتقل شد به نجف.\\ حضرت آدم و نوح (علیهما السلام) خیلی زرنگ بودند، آمدند دو طرف امیرالمؤمنان (علیه السلام) را گرفتند. یعنی قبر امیر‌المؤمنین (علیه السلام) این‌جا است، نوح یک طرف و آدم هم یک طرف است. لذا ما نجف که می رویم مستحب است علاوه بر زیارت امیر‌الؤمنین (علیه السلام) آدم و نوح را هم زیارت کنیم. {\large «السلام علیک و علی ضجیعیک آدم و نوح»} و آن قبری که امیر‌المؤمنین (علیه السلام) در آن خوابید؛ آن را نوح برای امیرالمؤمنین (علیه السلام) کنده بوده است، 700 سال قبل از طوفان.\\ چقدر بعضی زرنگ‌اند، چقدر انبیاء زرنگ‌اند.\\ خب، پدر بزرگ ما اسمش چی شد؟\\ آدم.\\ آدم حجت خدا است، یعنی اولین انسانی که پایش آمده به این کره خاکی؛ حضرت آدم است. در زمان رجعت آخرین کسی که از دنیا می رود، آن هم امام است.\\ حالا کدام یک از ائمه (علیهم السلام) است؛ در بحث رجعت اختلاف است. امام رضا است، امام زمان است، امام حسین است، امیر‌المؤمنین (علیهم السلام) است. ولی به هر حال آن کسی از دنیا می‌رود آن هم امام است و حجت خدا است.\\ لذا روایات ما می گوید اگر یک لحظه پای یک حجت خدا روی این زمین نباشد این کره زمین مقهوریت دارد که همة آدم ها، حیوانات، گیاهان، جمادات، همه را ببلعد.\\ {\large «لولا الحجه لصاخت الأرض بأهلها 4»،} اگر حجت خدا روی زمین نباشد؛ همه اهل عالم را زمین می برد.\\ برای اینکه اطلاعات شما بیشتر بشود عرض می‌کنم، امام حسین (علیه السلام) که شهید شدند، امام سجاد (علیه السلام) مریض بود، روی تخت افتاده بود. تا امام حسین (علیه السلام) شهید شدند، زمین شروع کرد به لرزیدن با اینکه امام سجاد (علیه السلام) تب داشت، مریض‌احوال بود، خودش را از بالای تخت حضرت انداخت زمین، دست‌های مبارکش را گذاشت بر زمین، فرمود: {\large «یا أرض ما لکِ الحجه علیک».} \\ زمین آرام گرفت.\\ یک لحظه الآن حجت بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پایش روی این کره خاکی نباشد، من و شما را زمین می‌خورد، می‌بلعد.\\ ما که می‌گوییم عید غدیر بالاترین عید است برای این است که می‌گوییم امام دارد معرفی می شود و امام یعنی 400 تا ویژگی که 5 تا را من گفتم. واسطه فیض خدا است، حجت خدا روی زمین است، آسمان به برکت او می بارد، زمین به برکت او می‌رویاند، با همه عالم مرتبط است، همه زبان‌ها را می داند.\\ حالا حرف شیعه چیست؟\\ حرف شیعه این است که همین گونه که بنده و شما به عنوان انسان نمی‌توانیم پیامبران را بشناسیم.\\ چه کسی می‌داند ابولهب کی بود؟\\ عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله).\\ عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) است ولی پیامبر را نمی‌شناسد. پشت سر پیامبر (صلی الله علیه و آله) راه می افتد ادا در می‌آورد. می‌آمدند از اطراف که مسلمان شوند، کفار قریش عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را می‌آورند.\\ می‌گفتند این را ما می‌شناسیم، به پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌گفت که این از بچگی دیوانه بود، مداوا می‌کردیم، خوب می‌شد.\\ عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) است، قریشی است، فرزند عبدالمطلب است، اما پیامبر (صلی الله علیه و آله) را نمی‌شناسد.\\ لذا خداوند در قرآن فرمود: {\large «الله اعلمُ حیثُ یجعلَ رسالتَه 5»،} خدا می داند چه کسی بهتر است برای اینکه پیامبر شود. خدا موسی (علیه السلام) را می‌شناسد، خدا هارون (علیه السلام) را می‌شناسد، خدا ادریس (علیه السلام) را می‌شناسد، خدا شیث (علیه السلام) را می شناسد، خدا آدم و نوح (علیهما السلام) را می‌شناسد.\\ فهمیدن شرایط حجت خدا بودن به عقل بنده و شما قد نمی‌دهد. شیعه می‌گوید که امام هم همین‌گونه است، یعنی فهمیدن اینکه چه کسی حجت خدا است به عنوان امام این را هم ما نمی‌فهمیم.\\ ابوطالب 10 تا پسر دارد یکی از آنها علی (علیه السلام) است. امیر‌المؤمنین (علیه السلام) 27 تا فرزند دارد یکی از آنها حسن و حسین (علیهما السلام) هستند.\\ امام حسین (علیه السلام) 6 تا پسر دارد، یکی از آنها امام سجاد (علیه السلام) است.\\ موسی بن جعفر (علیه السلام) 37 تا فرزند دارد، اصلاً شعار دو تا فرزند کافی است را موسی بن جعفر (علیه السلام) قبول نداشته است.\\ یکی بود می‌گفت 4 سال یا 7 سال حضرت زندان بوده است و إلاّ می‌شد 50،60 تا.\\ می‌دانید که اگر همین‌گونه ما کنترل موالید می‌کردیم و مقام معظم رهبری به داد ما نمی‌رسید، کمتر از 20 سال نمی‌گذشت که رئیس‌جمهور کشور هم باید سنی می‌بود. یعنی سنی در این خواب 17 ساله ما 4 تا4 تا زن گرفتند و 40 تا 40 تا بچه زائیدند.\\ من خودم دیدم یک بچه 12 ساله داشت چوپانی می کرد، گفتم اسمت چیست؟\\ گفت: «داریوش». \\ گفتم که سنی هستی یا شیعه؟\\ گفت: «سنی».\\ گفتم که خواهر و برادر داری؟\\ گفت: «22 تا».\\ گفتم که بابایت چند سالش است؟\\ گفت: «42 سال».\\ ما گفتیم دو تا بچه کافی است و نسل شیعه را اخته کردیم. آن‌ها هم گرفتند، الآن در خیلی از شهر‌ها می‌بینی که شورای شهر سنی، رئیس شورا سنی شد.\\ در سیستان بلوچستان دو تا بلوار داریم. بلوار ابوبکر صدیق، بزرگراه عمر الفاروق.\\ خب، موسی بن جعفر (علیه السلام) 37 تا بچه دارد که یکی از آن‌ها امام رضا (علیه السلام) است.\\ حرف شیعه چیست؟\\ می می‌خواهم بگویم که مانند بنده و شما، انسان نمی‌تواند امام بشناسد.\\ باید دست گدایی به سمت خدا دراز کند. خدایا تو باید تعیین کنی.\\ چطور پیامبران را 124000 نفر را خدا تعیین کرده است پس وصی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را هم خدا باید تعیین کند.\\ من نمی‌دانم آن چه کسی است که گناه نمی‌کند، من نمی‌دانم آن چه کسی است که واسطه فیض خدا است، من نمی‌دانم که از همه شجاع‌تر است، دانشمند‌تر است، سیاستمدار‌تر است، نمی‌توانم کشف کنم. او باید بگوید، علی، حسن، حسین، سجاد، باقر (علیهم السلام)، چه اینکه او گفته است نوح، ابراهیم، شیث، ادریس، موسی و عیسی (علیهم السلام).\\ این است اعتقاد ما، در یک جمله شیعه می‌گوید قبل از اینکه بگوییم امام کیست، باید بگوییم امامت یعنی چی.\\ امامت یعنی واسطه فیض خدا بودن، الگو بودن، گناه نداشتن، سهو و خطا نداشتن، اعلم بودن، اشجع بودن، بهترین بودن، همه زبان‌ها را بلد بودن، با همه مرتبط بودن و این را باید خدا تعیین کند و خدا این کار را کرده است.\\ پیامبر (صلی الله علیه و آله) معرفی کرده است. تعداد افرادی که در غدیر خم زیر علم پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشسته بودند، کمترین عددی که من در تاریخ دیدم گفته شده است، 90 هزار نفر است.\\ تا 150 هزار نفر هم گفته‌اند. من متولد تهرانم، گاهی وقت‌ها شده مثلاً فرودگاه پیاده شدیم، می‌خواستیم برویم داخل شهر به طرف منزل، همان موقع ورزشگاه آزادی بازی استقلال و پیروزی تمام شده و خلق الله ریخته‌اند بیرون. ورزشگاه آزادی 100 هزار نفره است. این 100 هزار نفر که ریخته اند بیرون، من خیال کردم که تظاهرات شده، خیلی است. جلوی 100 هزار نفر پیامبر (صلی الله علیه و آله) مثل فردایی دست علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) را گرفته است، برده بالا آن هم روی کوهان‌های شتر یعنی 7،8 متر ارتفاع مثل یک تپه، جلو همه ایستاده است و کلمه به کلمه حرف زده است. لب این سخنرانی هم یک جمله بوده است که همه شما هم می‌دانید، فرمود: {\large «من کنتُ مولاه فهذا علیٌ مولاه اللهم وال مَن والاه و عاد مَن عاداه 6».}\\ اصحاب روایت غدیر را نقل کردند، 86 نفر از تابعین نقل کرده‌اند. چند صد نفر از علمای اهل سنت کتاب مستقل درمورد آن نوشته‌اند. قبل از آن هم پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من از خود شما به شما اولی نیستم؟».\\ گفتند: «بله».\\ معنا کرد مولا را که نگویند مولا یعنی دوست، یعنی یاور. آن هم در آن گرما، سه روز مردم را در وسط گرما (نگه داشت)، دوتا خیمه برپا کرده است، در خیمه علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) نشسته است و مردم که 100 هزار (نفر بودند)، یکی یکی آمدند با علی (علیه السلام) دست دادند و بیعت کردند. خانم‌ها چکار کردند؟\\ یک تشت آب پر کردند، امیر‌المؤمنین (علیه السلام) و زنان هم دست را می‌کردند در این تشت و با امیر‌المؤمنین (علیه السلام) بیعت می کردند.\\ سه روز مردم را معطل کرده است و دستش را برده بالا که هر کوری ببیند. عجیب است اولین نفر و دومین نفر که آمدند بیعت کردند؛ اولی و دومی هستند. شعار می دادند {\large «بخٍ بخٍ یا علی 7».}\\ هم عمر گفته است و هم ابوبکر. خوشبحالت، {\large «أصبحتَ مولای»،} تو شدی مولای ما، سید ما، آقای ما. {\large «و مولی کلّ مؤمن و مؤمنه 8».}\\ این حرف شیعه است.\\ شیعه می‌گوید که علی (علیه السلام) را خدا باید معرفی کند چون امام یک انسانی است که اصلاً با این عقل نمی‌شود او را شناخت. واسطه فیض خدا است، همه زبان‌ها را می‌داند، ارتباط با همه دارد. این نظر شیعه است.\\ دو جمله نظر اهل سنت را بگویم، وقت من رو به اتمام است.\\ سنی می‌گوید امام یعنی که؟\\ چون جلسه، جلسه دانشجویی و حوزوی نیست که بخواهم معادله خدمت شما عرض کنم ولی تک تک حرف‌هایی که تا الآن زدم آدرس دارد، بعدش هم آدرس دارد.\\ سنی می گوید: «امام کسی است رفت نشست روی تخت سلطنت و خلافت». می‌گوییم شرایط؟\\ می گویند: «شرایط به عرب‌ها ماکو».\\ شرط بی شرط.\\ مسلمان جمع شدند و یک نفر را انتخاب کردند و این خلیفه است. قبلی، بعدی را معرفی کرد؛ این خلیفه است مثل عمر که ابوبکر او را معرفی کرده است. شورا تشکیل دادند 6،7 نفر و یک نفر آمد بالا؛ این خلیفه است. ببخشید کودتا کرد و آمد بالا، می‌گویند که این خلیفه است. بابایش بود، بچه‌اش را معرفی کرد و شد ولیعهد، می‌گویند این خلیفه است.\\ می‌گوییم لازم است اعلم باشد؟\\ می گوید: «سواد نداشته باشد».\\ می‌گوییم که لازم است اشجع باشد؟\\ می گویند: «نه ترسو باشد».\\ می گوییم که لازم است آدم خوبی باشد و گناه نکند؟\\ می گویند: «نه، حتی اگر آدم بکشد».\\ هر کسی نشست بالا، خلیفه است.\\ خودم در مسجد النبی دیدم که نماز ظهر تمام شد، دو سال قبل امام جماعت حذیفی بود، برگشت ایستاد پشت بلندگو، معمولاً امام جماعت آن‌جا خیلی کم صحبت می‌کند.\\ گفت: {\large «إنّ امیر المؤمنین و إمام المسلمین عبدالله بن عبدالعزیز قد أمرنا بصلاه الإستثقی».}\\ امیر‌المؤمنین و امام المسلمین عبد الله پسر عبدالعزیز این به ما امر کرده است که نماز باران بخوانید. لذا فردا نماز باران می‌خوانیم.\ به سنی می‌گوییم امیر عبدالله خلیفه است؟\\ می گوییم که نماز نمی‌خواند.\\ می گوید «نخواند».\\ می گوییم که مشروب می‌خورد.\\ می گوید: «بخورد».\\ می گوییم این همه کاره است.\\ می گوید: «باشد».\\ این خلیفه است چون قدرت دست او است. خودم در عربستان دیدم در یک کتابی نوشته بود حقائق عن حیات امیر‌المؤمنین یزید (لعنت الله علیه)، حقایقی پیرامون زندگی امیر‌المؤمنین یزید بن معاویه.\\ علمای آن‌ها به صراحت نوشتند که حسین (علیه السلام) اشتباه کرد چون یزید خلیفه بود. با خلیفه نباید شورید. به صراحت می‌گویند.\\ در افغانستان چند وقت قبل چه کسی را خلیفه کردند؟\\ هنوز هم زنده است. ملا محمد عمر، یک چشمش هم کور است.\\ می‌گوییم ملا محمد عمر خلیفه است؟\\ می گویند: «آره».\\ الآن در موصل چه کسی را خلیفه کردند؟\\ ابوبکر البغدادی.\\ می‌گوییم: «این سواد ندارد».\\ می‌گویند: «باشد».\\ زاویه را ببینید، ما به چه کسی می‌گوییم امام، آن‌ها به چه کسی می گویند امام.\\ ما یک نفر می‌خواهد نائب اماممان باشد، آن هم نائب عام نه نائب خاص به اسم ولی فقیه؛ می گوییم 10 تا صفت باید داشته باشد. باید اعلم مردم باشد، أسیس مردم باشد، فقیه باشد. عادل باشد، دنیا‌پرست نباشد. همانگونه که الآن مقام معظم رهبری این‌گونه است.\\ آقای حداد عادل به خود ما گفتند. ایشان با آقای خامنه‌ای فامیل هستند.\\ گفتند که آقا به من فرمودند، آقای حداد من اگر بخواهم اثاث‌کشی کنم، کل اثاث‌های خانه‌ام در یک وانت جمع می‌شود، إلاّ کتاب‌ها که عمدتاً هم به من هدیه کردند.\\ جز کتاب ها، همه زندگی من در یک وانت جمع می‌شود.\\ منِ بچه طلبه بخواهم از این خانه بروم به آن خانه دو تا 10 چرخ می خواهم وسایلم را بار کنند.\\ این نائب امام است، آن هم نائب عام.\\ این قدر شیعه حساس است، این قدر شیعه دقیق است. سنی چه می‌گوید؟\\ می‌گوید: «هر کسی که به قدرت رسید».\\ مثال بزنم؛ می‌گوییم که عبدالملک مروان امام است؟\\ می گویند: «بله».\\ همین عبدالملک مروان نشسته بود که داشت قرآن می خواند که به او خبر دادند که قبلی مُرد و الآن نوبت تو است.\\ این قرآن را بست و گفت که {\large «هذا فراق بینی و بینک»،} خداحافظ.\\ آمد نشست روی تخت، گفت حالا ما مدتی است که قرآن می‌خوانیم، حالا یک تفأل به قرآن بزنیم، ببینیم که این سلطنت ما چطور است.\\ تفأل زد به قرآن و آیه آمد که {\large «وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ 9»،} هر جبار ستمگر بدبخت شد.\\ گفت: «به من می گویی جبار عنید!».\\ همان قرآن را گذاشت روبرو 70 تا تیر به قرآن زد.\\ همین عبدالملک مروان می‌گفت که دو تا استخر ساخته بود که یکی شراب سرخ و دیگری هم شراب سفید. یک روز لخت می‌شد، می‌افتاد در این و یک روز هم لخت می‌شد می‌افتاد در آن.\\ به اطرافیان گفته بود که من را موقعی بکشید بالا که یک ذره هم که شده سر استخر خالی شده باشد. او را بالا کشیدند و موقع نماز صبح شد و به محراب رفت، دوازده رکعت نماز صبح خواند، گفتند که دو رکعت است. گفت که امروز خیلی دوست دارم (نماز بخوانم).\\ نکند در این باغ‌های شاندیز و طرقبه شب‌های عروسی مشروب توزیع کنند. بچه حزب‌اللهی‌ها باید غیور باشند. من مکرر به شمالی‌ها گفتم که به فکر این نباشید که دولت مرکزی تهران بخواهد برای شما کاری بکند.\\ گفتم من بچه تهرانم و جنوب شهر می‌نشستیم. تا یک باران می‌آمد؛ آب‌های صاف برای بالا شهر بود و فاضلاب‌ها برای پایین شهر. ما مدرسه می‌خواستیم برویم باید از روی فاضلاب رد می‌شدیم. گفتم تهرانی‌ها نیایند آن‌جا زندگی کنند و فسادشان برای شما شمالی‌ها باشد.\\ مشهدی‌ها، تهرانی‌ها آن‌جا زندگی نکنند و مشروب‌خوری آن‌ها زیر گوش شما باشد. خودتان بجنبید، هسته تشکیل بدهید، سر‌وصدا کنید، چوب بردارید، فریاد کنید، نگذارید این‌جا را کثیف کنند. محیط، محیط شماست، شاندیز برای شماست.\\ می‌گوییم که این عبدالملک امام است؟\\ می گویند: «بله امام است».\\ این است که ما به غدیر و امامانمان می بالیم. این است که مردم از آن طرف دنیا پیاده می‌آیند به زیارت قبر علی بن موسی الرضا (علیه السلام). این آقا کجا، مأمون کجا؛ این آقا کجا، هارون کجا؛ این آقا کجا، ملک عبدالعزیز و ملک عبدالله کجا.\\ این آقا کسی است که مأمون وقتی می‌خواست علی بن موسی الرضا (علیه السلام) را گول بزند، دستور داد آقا ساعت 11 بیایند به طرف قصر برای اینکه برای ناهار، ظهر پیش مأمون باشد.\\ خود امام رضا (علیه السلام) می‌فرماید که من در را باز کردم دیدم دو طرف جاده تا خانه مأمون در هر دو طرف کنیز‌های خوشگل آن زمان ایستاده بودند. با بدن های نیمه برهنه، {\large «و بیدِ کلِّ واحدة منهنَّ الریحان»،} هر کدام از آن‌ها هم یک گل در دست دارد. بعدها مأمون از این کنیز‌ها پرسید چه شد؟\\ گفتند: «امام رضا (علیه السلام) تا در را باز کرد نگاهش افتاد به زمین و وقتی سرش را بلند کرد که روبروی تخت شما بود». این است امام رضا (علیه السلام).\\ همین است که وقتی آن ساحر نامرد می‌آید در مجلس و امام رضا (علیه السلام) را اذیت می‌کند، حضرت یک نگاه غضب‌آلود به او کردند و یک نگاه هم کردند به این پرده شیر که روی دیوار بالای سر مأمون بود. دو کلمه فرمودندکه {\large «أسد الله خُذ عدوّالله».} شیر خدا عدو خدا را بگیر. شیر زنده شد و آمد این ساحر را خورد. تعبیر تاریخ این است که این را که خورد، جلوی مأمون ایستاد و چشمانش هم از حدقه بیرون زده بود. مأمون غش کرد و در روایت داریم کار خرابی هم کرد و تخت را محتاج به شستن کرد، تا 40 روز بیمار بود. حجت خدا است، در و دیوار در اختیار او است، درست است که تسلیم است، راضی است.\\ این جمله را از امیر‌المؤمنین (علیه السلام) بگویم و تمام کنم.\\ امیر‌المؤمنین (علیه السلام) را وقتی که داشتند در کوچه و بازار می کشیدند برای بیعت، با طناب می‌کشیدند. یک یهودی نشسته بود بالای یک بالکن و داشت نگاه می‌کرد.\\ نگاه کرد و چشمانش را مالید و دومرتبه نگاه کرد و چشمانش را مالید، آمد پایین و گفت: «این علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) است؟».\\ گفتند: «بله».\\ گفت: «این همان است که در خیبر را کند؟».\\ گفتند: «بله».\\ گفت: {\large «أشهد أن لاإله إلاّ الله».}\\ این دین است که این‌گونه انسان تربیت می کند، با آن قدرت ملکی و ملکوتی، یک دری را که 44 نفر آن را تکان می‌دادند و باز و بسته می‌کردند؛ یک دستی امیر‌المؤمنین (علیه السلام) آن را گرفته است. خودش هم فرمود: «من با قدرت بدنی آن را نگرفتم. با قوه ملکوتی بود، با آن قوه امامت بود».\\ فرمود که دست من اصلاً به آن نخورد، یعنی بالای دست نگه داشته بود.\\ آن وقت به ما می‌گویند که علی (علیه السلام) را رها کنید.\\ گفت هر کس به کسی نازد و ما هم به علی نازیم.\\ شب غدیر و عید امیر‌المؤمنین (علیه السلام) و فیض هم آماده است و من هم فیض خودم را بردم.\\ خواستیم بگوییم تمام اختلافات ما با دیگران به یک مطلب بر‌می‌گردد، این که شما بگویید الگوی انسان باید چه کسی باشد؛ جلو دار باید چه کسی باشد، امام یعنی چه کسی؟\\ امام یعنی جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله)، این را شما هم قبول دارید.\\ می‌شود جانشین نور، ظلمت شود؟\\ نمی‌شود.\\ پیامبر (صلی الله علیه و آله) اعلم مردم است، می‌شود جانشین او کسی شود که هر چه سوال می‌کنند می گوید که نمی‌دانم. بعد هم 70 مرتبه در عمرش می‌گوید: {\large «لولا علیٌ لهلک عمر».} اگر علی (علیه السلام) نبود، ما بدبخت و بیچاره بودیم.\\ لذا فرمود: {\large «أنا مدینة العلم و علیٌ بابُها 10».}\\ من شهر علم هستم و علی (علیه السلام) در آن شهر است.\\ یک سنی با من بحث می‌کرد. من این روایت را خواندم، گفت که ادامه آن این است که {\large «و ابوبکر حیطانها و عمر سقفها»،} یعنی ابوبکر دیوار‌های آن شهر می‌باشد و عمر هم سقف آن است.\\ گفتم که خانه سقف دارد ولی شهر که سقف ندارد.\\ یک دستی به پیشانی کشید و گفت که من بیست سال است که اصلاً این به فکرم نخورده بود.\\ ملاهای ما گفتند که اگر علی (علیه السلام) در آن شهر است، دیوارهای آن ابوبکر است و سقف آن هم عمر است.\\ دیگر باید گفت: {\large «الحمدُ لله الذی جَعَلَ أعدائنا من الحُمقاء».}\\ خدایا دست ما را بگیر.\\ در این دنیا، در قیامت، در برزخ، در بهشت لحظه‌ای ما را از علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) جدا نکن.\\ خدایا به زودی زیارت مرقد مطهرش را نصیب ما بفرما.\\ ما را از شیعیان با اخلاص و با صفای حضرتش در این شب نام‌نویسی بفرما.\\ خدایا دشمنان شیعه، دشمنان اسلام، داعشی‌ها، سلفی ها، آمریکایی‌ها ،انگلیسی‌ها همه آن‌ها را نیست و نابود بفرما.\\ رهبر ما سایه‌اش را بر سر جهان اسلام مستدام بدار.\\ این قلیل مجلس ما برای امیر‌المؤمنین (علیه السلام) را ذخیره قبر و برزخ و قیامت ما قرار بده.\\ آنچه که به خوبان برگزارکنندگان جشن علوی عنایت کردی، به ما هم عنایت بفرما.\\ خدایا اسباب ازدواج و اشتغال جوانان ما را فراهم بفرما.\\ نثار روح امیر‌المؤمنین (علیه السلام) تا عزیز دلم شروع می‌کند، هدیه کنید سه صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله). \newpage \begin{center} \Large{فهرست منابع} \end{center} \begin{enumerate} \item سوره مائده، آیه 67 \item دعای افتتاح \item زیارت جامعه کبیره \item اصول کافی، ج 1، ص 334 \item سوره انعام، آیه 124 \item سنن إبن ماجه، ج4، ص 249 \item کتاب سلیم بن قیس، ج 2، ص 829 \item کتاب سلیم بن قیس، ج 2، ص 829 \item سوره ابراهیم، آیه 15 \item الإحتجاج، ج 1، ص 78 \end{enumerate} \end{document}