\documentclass[a4paper,12pt]{article}
\usepackage{xepersian}
\begin{document}
\\
{\large «بِسمِ أللهِ ألرَّحمنِ ألرَّحیم»}\\
وقتی حرکت کرد جمله پیغمبر (صلی الله علیه و آله) این بود:
{\large «قَد بَرَزَ الاِیمانُ کُلُّه إِلَی الکُفرِ کُلِّه 1»،}
همه ایمان به سمت همه کفر رفته است.\\
این فرصت را غنیمت شمردن است، ببینید عزیزان من، همه عمر ما فرصت است. حواسمان باشد، درست استفاده میکنیم، حواسمان نباشد، شب اول قبر جناب عزراییل آمد و ما به آن طرف رفتیم.\\
جمله پیغمبر (صلی الله علیه و آله) تحقق پیدا میکند، پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:
{\large «النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا 2».}\\
مردمخواب هستند، چه زمانی از خواب خرگوشی بلند میشوند؟\\
به مجرد اینکه از دنیا رفت، چشم آن به عالم برزخ باز شد، عالمی که اگر تمام این دنیا را داخل آن قرار دهیم، گم میشود، آن قدر آن عالم بزرگ است. عالمی که این عالم نسبت به آن عالم مانند رحم مادر است. نسبت به عالم دنیا فرمودند: «زمانی که آنجا قرار میگیرد، تازه بیدار میشود و تازه هوشیار میشود».
مورد سوم را عرض بکنم، امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جنگ بدر شبانگاهان به کنار جایگاه دشمن رسیدند. لشکر اسلام تشنه بودند زیرا ماه رمضان بود. پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «چه کسی میرود و برای ما آب میآورد؟».
آنجا هوا سرد بود، همچنین دشمنان مسلح بودند و هیچکس جرأت نکرد. امیرالمومنین (علیه السلام) بلند شدند و گفتند که من میروم. اینجا نیز سه بار تکرار کردند، اجازه گرفت مشک را برداشت، آمد به چاههای بدر رسید؛ وسیلهای نداشت که آب را بیرون بکشد و ایشان از چاه پایین رفتند، مشک را پر از آب کرد و از درون دشمن بیرون آمد و زمانی که ایشان برمیگردند، هوا تاریک و سرد بود و تکوتنها بودند، بادی وزیدن گرفت که آنقدر شدید بود که حضرت نشستند. برای بار دوم حرکت کرد، باز دوباره بادی وزیدن گرفت و برای بار سوم بادی وزیدن گرفت، نشست. پیغمبر (صلی الله علیه و آله) منتظر و دلنگران بودند، حضرت علی (علیه السلام) دیر آمده است. تا امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسیدند، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «علی جان خوش آمدید، با آب آمدید یا بدون آب آمدید؟».\\
حضرت فرمودند: «مشک من پر از آب است».\\
پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «سه بار نشستید؟».\\
حضرت فرمود: «بلی یا رسولالله، باد آمد».\\
و پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «باد نبود، بار اول جبرائیل با هزار فرشته بودند و به تو سلام کردند. بار دوم میکائیل با هزار فرشته بودند بر تو سلام کردند. بار سوم اسرافیل بود».
اینکه انسان بتواند فرصت را بشناسد و به چنگ آورد و در پرونده عملش ثبت کند. ما در حال حاضر کنار مسجدالحرام هستیم در اینکه چه مقدار طواف انجام دادهاید؟، و با چه حالی طواف را انجام دادهاید؟، در پروندهمان چه چیزی نوشتهایم؟\\
اینها فرصتهاست اینها را باید قدر دانست.
پس اولین نکتهای که کمتر به آن توجه شده در زندگی امیرالمومنین (علیه السلام) این است که تخصص امیرالمومنین(علیه السلام) در شناخت فرصتها، بهرهوری از فرصتها، استفاده از فرصتها است و ما باید اینها را قدر بدانیم، با این که فرصتها مختلف است. خدای متعال روزی شما قرار داده است، در یک برههای همسایه یک عالمی شدهاید، استفاده کنید. یک سفر مذهبی رفتید، استفاده کنید. خداوند به تو فرزندی داده است که به سمت حوزه رفته است و طلبه است و این فرزند در خانه تو میباشد، از علم او استفاده کنید و نگویید من پدر و مادر هستم. او در حال حاضر از شما باسوادتر است، پس از او استفاده کنید.\\
یک کسی است که اگر با او باشید، دین تو تقویت میشود؛ هزینه کنید، سعی کنید با او باشید. گفت:
\begin{center}
همنشین تو از تو به باید
\hspace*{2.5cm}
تا تو را عقل و دین بیفزاید
\end{center}
\\
فرصت را باید غنیمت شمرد.
مطلب دوم: امیرالمؤمنین (علیه السلام) دین را حداکثری میخواهند، یک کلمه از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) شنیده است، بنده و شما هم شنیدیم، ما عمل نمیکنیم او عمل میکند. حدیث پیغمبر (صلی الله علیه و آله) چه چیزی بود؟\\
{\large «تَنَاكَحُوا تَنَاسَلُوا تَكْثُرُوا فَإِنِّي أُبَاهِي بِكُمُ اَلْأُمَمَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ 3»،}
فرمودند که نسلتان را زیاد کنید، من در روز قیامت به نسل شما و به مسلمین زیاد افتخار میکنم. ادامه روایت این است:
{\large «وَ لَوْ بِالسِّقْطِ»،}
ولی آن کودکانی که نارس از دنیا رفتند. در روایت دیگری فرمودند:
{\large «اِثقِل اَلارضَ بقائِل لا اله الا الله 4»}\\
زمین را با گوینده لا اله الا الله سنگین کنید. امیرالمومنین (علیه السلام) 63 سال عمر کرده است، 27 فرزند دارد.\\
به یک خانمی میگوییم چند فرزند دارید؟\\
میگوید: «دو تا فرزند دارم». میگوییم که تعداد فرزند را به سه عدد برسان. میگوید: «نه حاجآقا».\\
این فرق من و امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.
او میخواهد دین و کلام پیغمبر را محقق کند، من به دنبال رفاه هستم. این دو کافی است و سه تا زیاد هست و چطور ادارهاش کنم. \\
بله، او علی بن ابیطالب (علیه السلام) میشود و من هم شیخ علی رضایی میشوم و این دلیل قضیه است. ایشان دین را حداکثری میخواهد و به دنبال این است که حرف پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بر کرسی بنشیند.
مطلب سوم، امیرالمؤمنین (علیه السلام) یک ثروتمند عالم بود. بعضی افراد خیال میکنند علی بن ابیطالب (علیه السلام) گرسنه و فقیر بود. وقتی حضرت از دنیا رفت، بر سر حق تولیه اوقاف حضرت دعوا بود، آنقدر حضرت وقف کردند. حق تولیه حضرت آنقدر بالا بود که گاهی بین حسن و حسین اختلافاتی پیش بیاورند. هنوز که هنوز است، ما شب به اینجا آمدیم، اگر روز به این مکان میآمدیم، از مدینه به مکه که میآییم، تابلوهایی به نام ابیار علی (علیه السلام) دارد، جمع کلمه بئر است و بئر به معنای چاه است.\\ چاههایی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) با دست خودش ایجاد کردند، یکی از آنها روبهروی مسجد شجره است، من رفتم، که شما نیز از آب نوشیدید. باغ ایجاد می کرد و ایشان بسیار ثروتمند بود اما ثروت در کنار قناعت است، بهینه زندگی کردند. در طول مدت عمرشان با نان جوین اکتفا کردند، با دوتا لباس اکتفا کردند.
در نهجالبلاغه فرمود:
{\large «اَلا وَ اِنَّ اِمامَكُمْ قَدِ اكْتَفى مِنْ دُنياهُ بِطِمْرَيْهِ، وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ 5»،}
به دو جامه کهنه و از خوراکش به دو قرص نان قناعت نموده است. دو عدد لباس دارم یعنی تولید، حداکثری است؛ مصرف حداقلی است. یعنی
{\large «کثیر المَعونةِ خفیف المؤونة 6»،}
وقتی می خواهد به دیگران خدمت کند، ماشاءالله تولید ثروت میکند و بریز و بپاش میکند و ایشان باغشان را فروخت به غلامش فرمود که فقرای مدینه را صدا کنید، دستیار حضرت بود، بعضی گفتند به مقداد گفت. به مسجدالنبی تکیه داد، درهم و دینارها را داخل دامنش ریخت، فقرای مدینه به ستون، یک به یک ایستادند و هر کسی آمد و یک مشت درهم گرفت. بلند شد و دامنش را تکان داد و به منزل رفت.\\
حضرت گرسنه بودند و رو به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) کردند و گفتند که فاطمهجان غذا چه چیزی داریم؟\\
حضرت فرمودند: «یا علیجان، چیزی نداریم».\\
زن و شوهر گاهی اوقات با هم به صورت طنز صحبت میکنند. حضرت زهرا (سلام الله علیها) به طنز فرمودند: «علیجان!، ما را نیز یکی از فقرای مدینه حساب میکردید».\\
حالا چرا نکردند؟\\
حال امیرالمومنین (علیه السلام) این است که یک دست جلوی آن دراز است و یک مشت درهم مانده است؛ نمیتواند برای خودش نگهدارد، اصطلاحاً در عرف دینی به این ایثار میگوییم.\\
{\large «وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ 7»،}
به ما گفتند که اهل انصاف باشیم ولی خودشان اهل ایثار هستند و ایثارگر یعنی این که لقمهای را که میخواهد در دهان خودش بگذارد، به دیگران می دهد.\\
{\large «وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِینًا وَیتِیمًا وَأَسِیرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا 8».}\\
مثلهایی که ما داریم برای ما است، چراغی که به خانه روا است، به مسجد حرام است، این مربوط به اهل ایثار نمیباشد و مربوط به حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) نیست. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نیز راضی هستند و به طنز این حرف را میگویند. حال حضرت فاطمه (سلام الله علیها) هم حال امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.\\
اینکه انسان ثروت دارد و مکنت دارد اما اهل ایثار و نثار است، اهل این است که دیگران را بر خود مقدم بدارد.\\
این است که میشود علی بن ابیطالب (علیه السلام)، که ما دور کعبه میگردیم، نیت ما این است که به دور ولایت میگردیم.\\
{\large «علی حُبُّه جُنَّة قَسیمُ النّارِ و الجَنَّة وَصیُّ المصطفی حَقّاً إمامُ الإنسِ و الجِنَّة 9».}\\
یکی از ابعاد کمتر دقت شده زندگی امیرالمؤمنین (علیه السلام) این است و بحث را ببندم.
اینکه علی بن ابیطالب (علیه السلام) جامع اضداد است. صفیالدین هندی شعر بلندی دارد
{\large «جمعت فی صفاتک الأضداد و لهذا عزت بک الأنداد خلقٌ یخجل النسیم من اللّطف و بأسن یذوب عنه الجماد 10».}\\
علی بن ابیطالب (علیه السلام) جامع اضداد است، معمولاً شجاعان عالم است به شدت بخیل هستند، حضرت علی (علیه السلام) هم شجاع و جواد است. پیش معاویه آمد گفت از کجا میآیید؟\\
میخواست چاپلوسی کند
{\large «جِئَتُك مِن عِند وأبخل النَّاس»،}
از پیش کسی میآیم که از همه بخیلتر است و آن علی بن ابیطالب (علیه السلام)است.\\
معاویه گفت:
{\large «فَقالَ له مُعاوية: مه وَ فهو فاک»،}
خفه شو، خدا دهانت را بشکند.\\
{\large «ولكنّا نتحدّث أن لوَ كان لعليّ بيت من تبن وآخر من تبر لأنفد التبر قبل بيت التبن 11»،}
اگر علی (علیه السلام) دو تا اتاق در دستش باشد، یکی اتاق کاه باشد و دیگری اتاق طلا. آن اتاق طلا را زودتر از اتاق کاه در راه خدا انفاق میکند.\\
و معاویه گفت،
{\large «و الفَضلُ ما شَهِدَت به الاعداءُ 12»،}
و کسی نتواند انکار کند.\\
مامور شجاعان عالم، قسی القلب است. علی بن ابی طالب (علیه السلام) در لیله الهریر، شب سوم شروع جنگ صفین، در یک شب، هفتصد نفر را کشت، از کجا فهمیدند؟\\
هر یک نفر را که حضرت میکشتند، فریاد میزدنند الله اکبر؛ نشان میدادند که یک نفر دیگر به درک واصل شد. همین علی بن ابی طالب (علیه السلام) که در یک شب هفتصد و ده نفر را کشته است، یک بچه یتیم می بیند که حال عقبمانده و آسیبپذیر است، زارزار شروع به گریه کردند، این جمع اضداد است. این علی بن ابیطالب (علیه السلام) است و به آقایتان ببالید و به امامتان و به انتخابتان ببالید. چه چیزی خدای متعال روزی ما کرده است؟\\
ما میبینیم که همسایه شرقی ما مگر هندوستان نیست، تعداد زیادی در این کشور چیزهایی را میپرستند و مقدس می پندارند که من از این تریبون خجالت میکشم نام ببرم که آنها چه چیزی را می پرستند و به زبان بیاورم و آنها نیز به ظاهر انسان هستند و زندگی میکنند.\\
محبوب و معشوق ما علی بن ابیطالب (علیه السلام) است و محبوب دیگران نیز چیزهای دیگر است. این است که باید به خودمان ببالیم و از اعماق درونمان تکرار کنیم:\\
{\large «ألحمَدللُه اَلَّذی جَعَلَنا مِنَ اَلمُتمَسِّکینَ بِوِلایَته علي ابن ابي طالب وَ اولاده المَعصومين صلوات الله عَلَيهِم اجمَعين».}
چند بیت قصیده بخوانیم و بعد یک مقدار مولودی بخوانیم و آمادهایم که جوایز را پخش کنیم. دیگر نصیبمان بشود تا آخر عمر، که در روز غدیر در کنار امیرالمومنین (علیه السلام) باشیم و یا نباشیم، بعد از حج و عمره تمتع باشد.\\
من در این سفر حساب کردم، دیدم انسانهایی که مانند ما مدینه قبل هستند و بعد از اعمال منا دارند زندگی میکنند، طبق آیات و روایات 22 بار بخشیده شدهاند، چند بار گفتم؟\\
22 بار، که در آخر آن چیزی نمانده است، باید ارتفاع درجه بگیریم و باید از خدای متعال سلوک بگیریم، سیر بخواهید، معنویت بخواهید، کور و کر از دنیا نروید. باید به سمت تکامل روحی و معنوی بروید وگرنه فرمود که بدترین حاجی آن کسی است که عصر عرفه در عرفات میخواهد به مشعر برود، یقین نداشته باشد خدا او را آمرزیده است و از این انسان بدتر وجود ندارد.\\
در حال حاضر چه مقدار با مکان غدیر ما فاصله داریم؟\\
مدیر کاروان این مطلب را نگوید. من در حال حاضر که اینجا ایستادهام، چه مقدار با غدیر فاصله دارم و تا جحفه چه مقدار فاصله دارم؟\\
تا آخر جلسه فکر کنید و رقم به من بدهید.
ما چهارده معصوم داریم، در دو جا، زمانی که میروید دست خود را بر روی سینه بگذارید و بگویید:
{\large «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَبَتاه»،}
پدر، سلام میگویم. یکی در مدینه است، من زمانی که خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میرسم، هیچ ذکر و سلامی اینطور حال من را دگرگون نمیکند. دستم را روی سینهام میگذارم و رو به گنبد پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میگویم:
{\large «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَبَتاه13»،}
پدر، سلام عرض میکنم. پدرها به فرزندها طوری دیگر نگاه میکنند، یکی دیگر نجف رفتید و دست خود را بر روی سینهتان بگذارید و بگویید:
{\large «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَبَتاه».}\\
پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
{\large «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ».}
کسانی که شیر دادند و به گردن ما حق دارند و مادرانی که سر به تیره تراب آورند، پدر سرکار خانم عسکریپور که امشب لیله الدفن او است و ما باید نماز لیله دفن بخوانیم و بزرگوارانی که دخترشان در اینجا دور خانه خدا میگردد و او به آن عالم منتقل شده است و همه آنان بهره ببرند.
یاد میکنیم از همه شهدا و جانبازان و کسانی که اگر ما کشور و ملت داریم و روی پایمان ایستادهایم، در برههای از زمان، شرق و غرب عالم تلاش کردند ما را به زمین بزنند، نتوانستند و من گفتم جنگی تحمیلی ما، جنگ جهانی سوم بود. دو تا کشور ضعیف از ما دفاع کردند، دو کشور که فی الجمله طمعی به ما داشتند که از ما دفاع کردند و تمام دنیا با ما جنگیدند. شوروی سابق، آمریکا، اروپا، اسرائیل، کشورهای عربی، اتحادیه خلیج فارس و همه ولی این ملت ایستاد و هشت سال جنگ را اداره کرد. شهید و جانباز دادیم و ما میهمان خانواده شهدا در این کاروان هستیم. خانم جاوید، دختر شهید است و دختر شهید برونسی مهمان این کاروان است. جانباز داریم که در مجلس شرکت دارند، جانبازهایی متعدد داریم، خدا را شکر. اگر ایستادیم چون علی بنابیطالب (علیه السلام) ایستاد، چون حسین بن علی (علیه السلام) ایستاد، چون الگو داریم و از همه آنان یاد میکنیم. بهترینها را در آن عالم بر سر سفره علی بن ابیطالب (علیه السلام) برایشان خواستاریم و امیدواریم انشاءالله راه شهادت بسته نشود و خدای متعال عاقبت ما را هم ختم به خیر کند.\\
بحث را پیگیری کنیم من زیاد پرگویی کردم ان شاءالله علوی بمانیم و علوی بمیریم و علوی مبعوث بشویم و دستمان را امیرالمومنین (علیه السلام) بگیرند که من خدمت شما عرض میکنم گرفته است. در یک جلسهای امام صادق (علیه السلام) نشسته بودند، شیعه نشسته بودند و دو الی سه تا اهل سنت نشسته بودند حضرت رو به شیعه کردند و فرمودند:
{\large «كُلُّكُم فی الجنّةَ15».}
یعنی چه؟\\
همه شما در بهشت هستید. این سنیها حواسشان جمع شد و یکی رو به حضرت کرد و گفت:
{\large «حَتَّیٰ معصی مِنهُم؟»،}
آن بدکارها نیز بهشت میروند؟\\
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «خوبان با عملشان میروند و بدهای آنان را نیز ما شفاعت میکنیم». به تعبیر من: به کوری چشم شما. نثار روح چهارده معصوم پاک صلواتی ختم کنید.
\newpage
\begin{center}
\Large{فهرست منابع}
\end{center}
\begin{enumerate}
\item
محمد بن علی بن عثمان کراجکی طرابلسی، كنز الفوائد، بیروت: دارالاضواء، 1405، ج 1 ص 297.
\item
محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار ، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. , ج۴،ص43.
\item
محمد بن محمد شعيري، جامع الأخبار، نجف: مطبعة حيدرية، بى تا، ج۱، ص101.
\item
محمدبن علي بن حسين ابن بايوه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،قم: انتشارات شريف رضي،1406، ص 9.
\item
محمد بن حسين شريف الرضي، نهج البلاغه، مشهد: موسسه الاعلمي للمطبوعات،1426، نامه 45.
\item
محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج23، ص۲۱۱.
\item
سوره حشر، آیه9.
\item
سوره انسان، آیه8.
\item
سلیمان بن ابراهیم، قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، دارالاسوه، بیتا. ج۱، ص۲۵۴.
\item
ابي محمدالحسن بن محمد الديلمي، ارشاد القلوب، قم: شريف الرضي، ۱۴۰۹ق، ج2، ص72.
\item
محمد محمدی ری شهری، موسوعة الإمام علي بن أبي طالب (ع) في الكتاب والسنة والتاريخ، بی جا: دارالحدیث،1380، ج ٨،ص378.
\item
احمد بن عبد الله بکرى، الأنوار فی مولد النبی ص، محقق، مصحح، احمد روحانى، قم، دار الشریف الرضی، چاپ اول، 1411ق، ص 279.
\item
عبدالله البحراني الاصفهاني، عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، قم: موسسه الامام المهدي، 1382، ج۱۱، ص۹۳۰.
\item
محمد باقرمجلسی، بحار الأنوار، ج66، ص۳۴۳.
\item
محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۶۵، ص۶۵
\end{enumerate}
\end{document}