list_icon_blue

اسماء و صفات الهی 2 (صفات جلالیه الهی 2)

جلسه ۲ از ۳۲
اخلاق اسلامی
برنامه هفتگی
برنامه تا آسمان شبکه خراسان رضوی
یکشنبه ۰۱ آبان ۱۴۰۱
اسماء و صفات الهی 2 (صفات جلالیه الهی 2)
list_icon_blue خلاصه جلسه
حضرت استاد در سیر این جلسه در مبحث اسماء و صفات الهی و با اهتمام به مباحث جلسه قبل به بررسی مواردی از افرادی که که مورد غضب و نفرت الهی قرار می‌گیرند، می‌پردازند. مواردی مانند فرمانروای ستمگر، فرد بخیل، فرد منت‌گذارنده و کاسبی که سوگند زیاد می‌خورد، مورد غضب و خشم خداوند هستند. استاد در این جلسه به پاسخ‌دادن به سوالات متعدد بینندگان که از جلسه قبل باقی مانده‌بود می‌پردازند. حضرت استاد در پاسخ به سوالی در این مورد که چرا در قرآن انذار بیشتر از تبشیر است و آیا این نشان‌دهنده این مسئله که غضب الهی اصل می‌باشد، نیست، می‌فرمایند که این مسئله نشان‌دهنده آن است که آدمی از انذار بیشتر از تبشیر اثر می‌پذیرد و نشانه اصل بودن غضب الهی نمی‌باشد.
دسته بندی اخلاق اسلامی
مکان برنامه تا آسمان شبکه خراسان رضوی
زمان یکشنبه ۰۱ آبان ۱۴۰۱
مناسبت برنامه هفتگی
شماره جلسه
جلسه ۲ از ۳۲
tag_icon_blue برچسب ها :
پسندیدم
video_icon_blue ویدیو سخنرانی
pencil_icon_blue متن سخنرانی
دریافت PDF
\documentclass[a4paper,12pt]{article} \usepackage{xepersian} \begin{document} \\ (مجری)\\ حجت الاسلام و المسلمین جناب حاج‌آقای شیخ علی رضایی تهرانی طبق روال روز‌های یک‌شنبه، سلام عرض می‌کنم، خیلی خوش‌آمدید.\\ \\ (استاد)\\ {\large «بِسمِ اللهِ أَلْرَّحمٰنِ أَلْرَّحیم»}\\ من هم عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت حضرت‌عالی و همه بینندگان ثابت‌قدم این برنامه.\\ \\ (مجری)\\ سلامت باشید، خیلی خوش‌آمدید، ممنونم از حضورتان، بحث ما اسماء و صفات الهی بود، از جلسه گذشته درباره اسماء و صفات جلالیه حضرت سبحان، حاج‌آقا بحثی را برایمان باز کردند و در این باره برایمان صحبت کردند که صفت بغض چه هست و غضب و انتقام، در این باره صحبت‌هایی شد، نکاتی مطرح شد، سوالاتش هم به دست ما رسید، تا جایی که وقت شد پاسخ دادیم، چهار‌پنج مورد سوال خیلی خوب باقی مانده که ان شاء الله در طی برنامه به آن خواهیم‌پرداخت و پاسخ را دریافت خواهیم‌کرد، اجازه بدهید با این سوال شروع کنم، حاج‌آقا چه کسانی را خدا دوست ندارد بلکه دشمن دارد؟\\ \\ (استاد)\\ بله، سوال بسیار خوبی است، همانطور که قبلاً عرض شد، خدای متعال صفات جمالی دارد و صفات جلالی دارد، صفات جمال جذب می‌کند، صفات جلال دور‌باش می‌زند و انسان مومن باید همانطور که به دنبال صفات جمال الهی و قرب الهی است، مواظب باشد مبادا مغضوب و مبغوض خدای متعال قرار بگیرد. ما در شبانه‌روز بارها و بارها در طول مدت عمر از بلوغ تا ارتحال هر روزه از خدا می‌خواهیم {\large «غَيرِ المَغضوبِ عَلَيهِم وَلَا الضّالّينَ 1».}\\ پس معلوم می‌شود مغضوب خدا قرار نگرفتن بسیار امر مهمی است. صفات جلال را از همین جهت بررسی می‌کنیم، ببینیم چه کسانی مغضوب درگاه الهی هستند، چه کار‌هایی، چه رفتاری، چه اخلاقی مغضوب درگاه الهی است و ما از آن‌ها خود را دور بداریم. مصادیق فراوانی در روایات ما نسبت به کسانی که مورد غضب خدای متعال قرار می‌گیرند وجود دارد که من خدمت عزیزان عرضه می‌دارم. \begin{enumerate} \normalsize \item فرمود فرمانروای ستمگر، اگر کسی به قدرت رسید و از قدرت سوء استفاده کرد و ستمگری کرد، فرمود خدای متعال او را نه تنها دوست نمی‌دارد، بلکه دشمن می‌دارد. \item دوم فرمود پیرمرد زناکار، ببینید این که در روایت می‌گوید پیرمرد زناکار، با این که زنا عرش الهی را به لرزه درمی‌آورد و روزی را تنگ می‌کند و ده‌ها اثر منفی روی زندگی انسان می‌گذارد و اصولاً زنا جامعه انسانی را تبدیل به جامعه جنگلی می‌کند چون انساب به هم می‌ریزد، فامیل به هم می‌ریزد، خویشاوند از بین می‌رود، به خاطر این است که حالا نسبت به جوان ممکن است فی‌الجمله توجیهی داشته‌باشد که حالا شهوت بر او غلب کرد، عقل او به نساب کمال نرسیده‌است، ولی اگر شیخی، پیرمردی، پیرزنی بخواهد به این بلیه دچار بشود، این دیگر واقعاً از چشم خدا می‌افتد و خدای متعال او را مورد غضب قرار می‌دهد. \item سوم، فرمود عابد متکبر، کسی که عبادت می‌کند اما در دل به خدای متعال کبر می‌فروشد، خیال می‌کند که حالا این عبادتی که کرده‌است، حالا هدیتی به پیشگاه پروردگار عرضه کرده‌است، تعبیر خدای متعال در قرآن کریم این است که {\large «وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُ2»،} بی‌نیاز است و هیچ نیازی به عبادت من ندارد. شاعر گفت: «گر جمله کائنات کافر گردند، بر دامن کبریاش ننشیند گرد». \item چهارم فقیر حیله‌گر، خب انسان گاهی ممکن است فقر به او روی آورد، اصلاً ورشکست شده‌است، اگر دنبال حیله‌گری بیفتد، دنبال این که از هر راهی شده‌است خودش را به غنا برساند، این را خدای متعال دوست ندارد.\\ ما باید از خانه بیرون بیاییم، دنیال کار و کسب باشیم، دنبال روزی حلال باشیم، اما این که بخواهیم روزی به دست بیاوریم به هر کیفیتی که شده‌است، این مورد غضب و بغض پروردگار است. \item پنجم، انسان بخیل، بخل را خدای متعال دوست ندارد، فرمود: {\large «وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 3».}\\ اگر کسی بتواند بخل را در درون خود مدیریت و کنترل کند، نگذارد بخل دامن او را بگیرد. خیلی عجیب است، روایت می‌گوید: «بخیل از پانصدسال مانده به بهشت بوی بهشت را استشمام نمی‌کند».\\ با این که بوی بهشت از هزاران کیلو‌متر به هر حال آن‌طرف‌تر (استشمام می‌شود)، آن‌قدر این بو، بوی جالبی است، شنیده می‌شود. خدای متعال جواد است، جود را دوست دارد و بخل را دوست ندارد و بخل منشاء بسیاری از رذالت‌ها است. چون طرف بخیل است، قطع رحم می‌کند که مبادا چیزی از او به کسی برسد، چون بخیل است، به والدین خود اعتنا نمی‌کند، چون بخیل است، حقوق واجب مالی‌اش را ادا نمی‌کند، چون بخیل است، حج واجب را نمی‌رود، اطعام نمی‌کند. خب این‌ها مشکلاتی است که از بخل می‌جوشد. \item صفت دیگر، انسان منت‌گذارنده است، أَلْمَنان، کسی که حالا اگر هم کار خیری کرد، می‌آید پس از کار خیرش منت می‌نهد. \item صفت دیگر کاسبی است که پر‌سوگند است، خب داری کسب می‌کنی، کسب کن، این که بخواهی به هر کیفتی که شده‌است این جنس را قالب کنی به مخاطب و بخواهی این خریدار را به گونه‌ای جذب کنی ولو این‌گونه این باشد که در روز پانصد قسم بخوری.\\ والله، بالله، به خدا، خب می‌دانید سوگند، دروغش که بسیار زشت است، سوگند راست هم مکروه است. لذا اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) فقط در هنگام ضرورتِ ضرورتِ ضرورت، سوگند می‌خوردند و ما بدترین و بیشترین سوگند‌ها را در بازار داریم.\\ \\ (مجری)\\ متأسفانه بله.\\ \\ (استاد)\\ برای این که سلعه خود (را بفروشد)، بازار که عرض می‌کنم، در همه عالم نه این که حالا اختصاص به بازار کشوری دون کشوری داشته‌باشد.\\ کاسب پر‌سوگند را که حالا به تعبیر روایت، {\large «أَلْتَّاجِر وَ أَلْبیَّاع، أَلْحَلَّاف 4».} کسی که در مقام تجارت پر‌سوگند است، خدای متعال او را دوست نمی‌دارد بلکه دشمن می‌دارد. \item مورد دیگر پیر نادان، ببینید یک موقع جوان نابخردی می‌کند، می‌گوییم جوان است، هنوز رشدی نکرده‌است اما یک نفر که هشتاد‌سالش است، هفتاد‌سالش است، سنی از او گذشته‌است، این اگر بخواهد جهل به کار ببرد، جهالت به کار ببرد، نادانی از خود بروز دهد، این را خدای متعال نمی‌پسندد و شیخُ أَلجَهول، این باید به تعبیر ما پخته شده‌باشد، آفتابش لب بام است. \item دیگر از موارد ثروتمند غیر‌بخشنده است و دیگر از موارد گدای مسرف است. آن کسی که دارد، دستش بسته باشد، ثروت دارد اما نمی‌بخشد و در مقابل کسی که گدا است، مشکل مالی دارد اما اسراف می‌کند.\\ خدای متعال می‌گوید تو که حالا به هر دلیلی دستت بسته است، تو بخواهی بروی به در و دیوار بزنی حالا مثلاً گوشی اپل بگیری که حالا چرا، به چه دلیل؟\\ به خاطر چشم‌‌و‌هم‌چشمی.\\ بخواهی بروی تلویزیونی در فلان اینچ بگیری و من دیدم بسیاری از مواردی که طرف از فقر می‌نالد و می‌گرید از کمبود، اگر یک مقدار زندگی‌اش را تنظیم کند می‌تواند راحت زندگی کند.\\ اصطلاحاً در روایات ما می‌گوید اصلاً در آخرالزمان یکی از مهم‌ترین کار‌ها که باید انجام بشود {\large «تَقدیرُ أَلْمَعیشَة»} است، انسان بتواند اولویت‌هایش را بچیند، بر اساس اولویت‌هایش زندگی کند.\\ اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) فرمودند که خدا ما را این‌جوری بار آورده‌است، ما این‌طور از طرف خدای متعال ادب شدیم که به جیبمان نگاه می‌کنیم، خرج می‌کنیم.\\ {\large «إِذا أوسَعَ عَلَينا الله»،} خدا بر ما وسعت داد، ما هم وسعت می‌دهیم، دیدیم یک‌مقداری تنگ شد، مدیریت می‌کنیم.\\ لذا خدای متعال فرمود از {\large «أَلْسَّائلَ أَلْمُحْلِف وَ أَلْفَقیرَ أَلْمُسْرِف»،} کسی که فقیر است، مسرف است، از این خدای متعال بدش می‌آید. درمورد فقیر باز این نکته را داریم که خدا بدش می‌آید، مغضوب خدای متعال است، آن گدا و فقیری که سوگند زیاد می‌خورد، پررویی می‌کند و احیاناً فحش می‌دهد.\\ خب این مطلب، تو آمدی تقاضایی داری، حالا طرف یا به تو می‌بخشد یا نمی‌بخشد، اولاً گدایی‌کردن را بعضی از فقهای صدر اسلام و صدر غیبت صغری حرام می‌دانستند، اگر هم حرام نباشد، به شدت مکروه است و اگر مجوزی داشته‌باشد فقط در زمانه اعسار و به قدر ضرورت است، آن هم انسان باید خَجِل باشد، گدایی برایش حرفه نشود، حالا این بیاید بخواهد سوگند بخورد، پررویی بکند، خب این را خدای متعال دوست ندارد. \item از موارد دیگر کسی است که به خانواده او تعرض بشود و او از خانواده‌اش دفاع نکند.\\ {\large «إنَّ اللّهَ عزّ وجلّ يُبغِضُ رجُلاً يُدخَلُ علَيهِ في بَيتِهِ ولا يُقاتِلُ 5».}\\ نمی‌جنگد، یعنی چه؟\\ یعنی غیرت از خود نشان نمی‌دهد. \end{enumerate} \\ (مجری)\\ یک بخشی را با هم ببینیم و برگردیم، موارد دیگری هم هست که خداوند آن‌ها را دوست ندارد و آن‌ها دشمن خدا هستند. آیاتی از کلام وحی را با هم مرور می‌کنیم.\\ \\ (تیزر)\\ {\large «لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ ۖ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (60)\\ وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ مَا تَرَكَ عَلَيْهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَٰكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ (62)\\ وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا يَكْرَهُونَ وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَىٰ ۖ لَا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَأَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ (63) »}\\ صفت بد از آن کسانی است که به آخرت ایمان ندارند و صفت برتر از آن خدا است زیرا او قدرتمند و حکیم است.\\ اگر خداوند بخواهد مردم را به خاطر ظلمشان مجازات کند هیچ جنبنده‌ای بر روی زمین باقی نخواهد‌ماند اما خدا اراده کرده‌است تا مدتی معین به آن‌ها مهلت بدهد، آنگاه وقتی اجلشان فرا برسد نه ساعتی تأخیر کنند و نه ساعتی جلوتر بیایند.\\ آن‌ها چیز‌هایی را که خود نمی‌پسندند برای خدا می‌خواهند و زبان‌هایشان به دروغ می‌گوید که تمام خوبی‌ها متعلق به آن‌ها است، بی‌شک آتش نصیب آن‌ها است، بلکه آنان پیشگامان به سوی آتش هستند.\\ سوره مبارکه نحل\\ (پایان تیزر)\\ \\ (مجری)\\ خدمت شما عزیزان هستیم، در مورد صفات جلالیه حضرت سبحان حاج‌آقا صحبت می‌کنند و صفت غضب که از جلسه گذشته باقی مانده‌است، ادامه صحبت، اما چند تا سوال از جلسه قبل بود که اجازه بدهید همین جا پاسخ سوالات را بفرمایند که هفته قبل از حاج‌آقا قول گرفتم. اگر کسی از روی نادانی خدا را دشمن بدارد، آیا خدا به قلب او نگاه می‌کند یا به احساس او؟\\ \\ (استاد)\\ یقیناً به قلب او نگاه می‌کند، یعنی خدای متعال با ما این تفاوت را دارد که خدای متعال حق است و جز حق در ساحت او حضور و ظهور ندارد، فرمود: {\large «أَلْحَقُّ مِنْ رَّبِّک 6».}\\ خدای متعال با واقعیات کار دارد، اگر کسی خدا را به ظاهر دشمن می‌دارد ولی در قلب او چیزی نیست، خدای متعال آن قلب را نگاه می‌کند و بر اساس آن حکم می‌کند و یقیناً چنین کسی را خدای متعال دستگیری می‌کند.\\ \\ (مجری)\\ چرا کسانی را که خدا دوست دارد، در سختی هستند و آن‌هایی را که دشمن می‌دارد در رفاه هستند؟\\ \\ (استاد)\\ این سوال شاید چندین بار در این برنامه مطرح شده‌است.\\ \\ (مجری)\\ به زبان‌های مختلف (تکرار شده‌است).\\ \\ (استاد)\\ بله، جوابش هم روشن است، به صورت کلی چنین نیست، ثانیاً ما سختی را و خوشی را نباید در خوشی و سختی مادی منحصر کنیم.\\ مثلاً خدای متعال فرمود: {\large «َأَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ 7».}\\ این کسی که به ظاهر همه چیز او در رفاه است ولی با خدا آشتی نیست و قهر است، چنین کسی در سختی درونی است.\\ ما بیشترین خودکشی را و بیشترین افسردگی را در کشور‌های پیشرفته داریم، چرا، مگر آن‌ها در رفاه نیستند، چرا افسردگی و تیمارستان، چرا ناخوشی؟\\ چون ظرف وجودی انسان با خدا پر می‌شود و آن‌ها با خدا آشتی نیستند.\\ سوماً، ثالثاً، بخشی از آن سختی‌ها برای ارتفاع درجه مومن است، {\large «أَلْبَلآءُ لِلْوِلاءِ 8».}\\ \begin{center} هر که در این بزم مقرب‌تر است \hspace*{1.5cm} جام بلا بیشترش می‌دهند \end{center} \\ ما دیگر که از انبیاء و اولیاء مقرب‌تر نداشتیم، چهارده تا معصوم داشتیم، یکی‌اش زنده نگه داشته شده، باقی به شهادت رسیدند یا مرگی مانند شهادت داشتند.\\ این نشانگر آن است که سختی‌ها در این دنیا حکمت‌هایی دارد که بخشی از این حکمت‌ها مربوط به خود عالم دنیا نیست، گذشته از این عرض کردم، قاعده هم قاعده کلی نیست و بسیاری از خوبان در رفاه هستند و بسیاری از بدان در رفاه نیستند.\\ \\ (مجری)\\ آیا کسی که دشمن خدا نیست و دوست خدا هم نیست، انسان بدی است؟\\ \\ (استاد)\\ ببینید، اصولاً اگر چنین کسی مستضعف باشد، یک حکم دارد، اگر مستضعف نباشد، حکم دیگری دارد. اگر مستضعف باشد، مستضعفین پرونده‌شان ویژه در روز قیامت بررسی می‌شود و خدای متعال با عنایت و رحمتش دستی به سر آن‌ها می‌کشد.\\ مستضعف یعنی کسی که یا حق به او نرسیده‌است یا اگر رسیده‌است قدرت درک و فهم حق را نداشته‌است اما اگر کسی مستضعف نیست، خدا را می‌شناسد، نعمت‌های الهی را می‌داند و چنین کسی خدای متعال را دوست ندارد، خدای متعال در قرآن فرمود که این با خدا اعلان جنگ کرده‌است.\\ فرمود که أَیُها أَلمؤمنون شما باید خدا برایتان محبوب‌تر باشد از زنتان، بچه‌تان، مالتان، تجارتتان، قبیله‌تان، فامیلتان، مسکنتان، خیلی آیه، آیه عجیبی است. فرمود که اگر ذره‌ای این‌ها را از خدا بیشتر دوست داشته‌باشد کَأَنَّ شما با خدا اعلان جنگ کردید.\\ حکم هم حکم عقلی است، خدای متعال مُنْعِم بر ما است، خالق ما است، همه چیز ما از او است، پس باید اولین، بیشترین عشق و محبت به او باشد.\\ \\ (مجری)\\ آیا ممکن است خداوند مغبوض انسانی باشد، آیا این مغبوض بودن هم مانند محبوب بودن صفت خدا به حساب می‌آید؟\\ \\ (استاد)\\ نه، ببینید یقیناً ممکن است انسانی مغبوض خود بگیرد خدا را، مغضوب خود بگیرد خدا را، از خدا متنفر باشد، از خدا بدش بیاید، الان بسیاری از این آتئیست‌ها می‌گویند این‌طور است، بسیاری از شیطان‌پرست‌ها این‌طور هستند، با خدا از در لجاجت وارد می‌شوند اما این برای خدای متعال یک صفت ایجاد نمی‌کند.\\ یعنی در مورد محبت داریم، {\large «يُحِبُّهُم وَيُحِبّونَهُ 9»،} هم خدا محب است هم خدا محبوب است اما {\large «یُغْبِضُهُم وَ یُغْبِضونَه»،} برای خدا صفت ایجاد نمی‌کند.\\ خدای متعال شأنش محبوب‌بودن است، اگر کسی به او غضب ورزید یا نسبت به خدای متعال کینه به دل گرفت و بغض به دل گرفت، این تخیل است، از واقعیت بهره‌ای ندارد، یعنی چه؟\\ یعنی دارد با تصور خود، با خیال خود، با خرافه خود می‌جنگد و چنین کسی، موجودی (از واقعیت بهره‌ای ندارد).\\ خدای متعال درباره شرک چه فرمود؟\\ فرمود: «شرک نیست، شما دنبال چه هستید؟».\\ {\large «لا بُرهانَ لَهُ عِندَ رَبِّه 10»،} شرک وجودخارجی ندارد، پس کسی که مشرک است دارد با تصورات غلط خودش زندگی می‌کند، پس کسی که خدا را مغضوب می‌داند و مبغوض می‌داند، برای خدا صفت ایجاد نمی‌کند، خودش با خودش در جنگ است.\\ (مجری)\\ درست است، من یک‌و‌نیم دقیقه فرصت دارم، آیا می‌شود گفت یکی از کارهای شیطان ایجاد حس نفرت از خدا است؟\\ \\ (استاد)\\ اصولاً شیطان روز قیامت یک ادعا دارد، کارکردی که در دنیا دارد، به گونه دیگری است. روز قیامت می‌گوید که من با بنی‌آدم یک کار بیشتر نکردم و او دعوت بود، من فقط سوت زدم گفتم بیایید، آن‌ها هم دنبالم دویدند، من کسی را مجبور نکردم. این در بعد عملی است ولی در دنیا می‌بینیم همین‌گونه است، یعنی کار اساسی شیطان این است که بیاید و بتواند ارتباط بین عبد و معبود را ببرد، بیاید در دل انسان رین و چرک و کثافت بنشاند و به گونه‌ای بشود که انسان آیات الهی را تکذیب کند، بشود {\large «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ 11»،} و قهراً از چشمش بیفتد و یواش‌یواش نسبت به خدا غضب و نفرت پیدا کند با این که گفتیم این غضب و نفرت برای خدا صفت ایجاد نمی‌کند، تخیل است، توهم است. ولی چرا، یکی از کارهای اساسی شیطان این است که بتواند من را نسبت به خدا بد کند و خدا را در ذهن من بد جلوه بدهد.\\ \\ (مجری)\\ درست است.\\ قبول باشد نماز اول وقت شما عزیزان، ما امروز خدمت حاج‌آقای رضایی تهرانی در مورد صفات جلال حضرت سبحان صحبت کردیم و در مورد غضب و سوالات شما عزیزان بیننده که از جلسه قبل باقی مانده‌بود را پاسخ گفتند. سوالات جدید را هم ان شاء الله تا جایی که برسیم به آن پاسخ خواهیم‌داد، اجازه بدهید بحثمان را یک مقدار پیش ببریم، سوال در این باره بود که چه کسانی را خدا دوست ندارد و بلکه دشمن می‌دارد، موارد را حاج‌آقا گفتند و موارد دیگری را باز بشنویم که خدا کند جزو این‌ها ما نباشیم.\\ \\ (استاد)\\ ان شاء الله، فرمود از کسانی که خداوند دشمن می‌دارد، {\large «المُعَبِّسَ في وُجوهِ إخوانِهِ 12»،} کسی که با دوستانش، با دوستان ایمانی‌اش وقتی برخورد می‌کند ترشرو است، خب ترشرویی برای چه، پیغمبر ما تبسم از لب او نمی‌افتاد و همیشه متبسم بود.\\ این که انسانی در برخورد با دیگران به خصوص اخوان مومنین ترشرویی کند مورد غضب الهی است، اما یک‌جایی ترشرویی در اسلام تأکید شده‌است، فرمود، تعبیر این است، {\large «قابِلوا أَهْلَ أَلْکَبائِر بِوُجوهٍ مُکْفَهِرة».}\\ اگر کسی علنی دارد گناه کبیره می‌کند، با او باید ترشرویی کرد. سنگ را برداشته‌است، دارد بانک می‌شکند، دارد دستگاه خود‌پرداز آتش می‌زند، این را باید با اقتدار و ترشرویی با او برخورد کرد.\\ دیگر از موارد انسانی است که در زمان حیات بخیل است، موقعی که مرگش فرا می‌رسد جواد می‌شود. چند تا آپارتمان دارد، باغ دارد، ماشین دارد اما قطره آبی از دستش نمی‌چکد، حالا دکتر به او گفته‌است سرطان خون داری، شش ماه دیگر می‌میری، حالا می‌خواهد وارث را از ارث محروم کند، آن باغ را به فلان خیریه بدهید، این آپارتمان را به (خیریه) بدهید، این کسی که در موقع مرگ جواد می‌شود، در حیات بخیل است و لذا مسئله فقهی دارد، مریضی‌ای که به فوت منتهی می‌شود، من در اموالم بیش از ثلث حق وصیت‌کردن ندارم.\\ اگر دکتر به من گفت سرطان خون داری، شش ماه دیگر می‌میری، دستم بسته شد، در دو‌سوم اعمالم دیگر حق تصرف ندارم، در ثلث اموالم حق تصرف دارم.\\ خب، کسی از مسلمانان مرد، یک انبار‌خرمایی داشت، وصیت کرد که بعد از فوتش انبار خرما در راه خدا صدقه داده‌بشود، پیغمبر فرمود: «اگر یک خرما را در زمان حیاتش با دست خودش صدقه می‌داد ثوابش از تمام این صدقه یک انبار خرما بیشتر بود».\\ خب، دیگر از موارد بداخلاقی است، خدا آدم بداخلاق را دشمن می‌دارد. روایات می‌گوید شما پول که ندارید، دیگران را با پولتان، با ثروتتان راضی نگه‌دارید، فرمود با حسن‌خلق (آن‌ها را از خود راضی نگه‌دارید). پس بداخلاقی است که خدای متعال دوست ندارد، در روایات داریم بداخلاقی در آتش است.\\ از دیگر موارد ذواق و ذواقة است.\\ \\ (مجری)\\ چشم‌چران.\\ \\ (استاد)\\ نه، ذواق یعنی کسی که به دنبال لذت جنسی است ولو از راه حلال ولی بسیار، دنبال این است که زن‌بارگی بکند ولو به وجه حلالش یا یک خانمی، مانع هم ندارد ولی می‌خواهد ذواقة باشد، این برای خدای متعال مطلوب نیست و فرمود خدا لعنت می‌کند، امام باقر (علیه‌السلام) فرمود، پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرموده‌است: {\large «إنَّ اللهَ عَزَّوجلَّ يُبغِضُ أو يَلعَنُ كُلَ ذَوّاقٍ مِنَ الرِّجالِ، وكُلَّ ذَوّاقَةٍ مِن النِّساءِ 13».}\\ ما داریم، همین‌جا من این نکته را عرض کنم، ببینید عزیزان بیننده، ما منکر قوت غریزه جنسی نیستیم اما غریزه جنسی یکی از غرایز ما است، اگر بخواهد بیست سال، سی سال عمر من را فقط این غریزه مدیریت کند، من روی سعادت به خود نمی‌بینم، من باید غریزه خداجویی، کمال‌خواهی، زیبایی‌طلبی، فطرت توحیدی، همه این‌ها باید در وجود من فعال باشد، خب در همین راستا خدای متعال مرد مطلاقِ ذواق را دوست ندارد، مطلاق یعنی کسی که پر‌طلاق است، اصلاً خواهیم‌گفت خدای متعال به شدت طلاق را مکروه می‌دارد. ما الان داریم انسان‌هایی را که مغضوب هستند می‌گوییم، اگر به کار‌ها برسیم، خواهیم‌گفت که خدای متعال امر حلالی که مغضوب‌تر و مبغوض‌تر از طلاق باشد، در نظر خود ندارد، خدا محور وصل است، گفت: \begin{center} ما برای وصل‌کردن آمدیم \hspace*{2.3cm} نی برای فصل‌کردن آمدیم \end{center} \\ دیگر از مواردی را که خدا یک انسانی را غضب می‌کند، بغض نسبت به او دارد، دوستش ندارد، یک آدمی است که در دنیا‌شناسی زیرک، در آخرت‌شناسی کَأَنَّ ابله (است).\\ یعنی وقتی می‌خواهد مغازه کفش‌فروشی‌اش را بچیند، این مغازه طلا‌فروشی‌اش را بچیند، چنان این مغازه را می‌چیند که هر کس که می‌بیند، می‌گوید دست مریزاد، حالا همین می‌خواهد نماز بخواند، اگر بخواند، آخر وقت، یک وضوی چپ‌اندر‌قیچی، یک مهر کثیف جلویش بیندازد، الله اکبر، نه اذانی، نه اقامه‌ای. این کسی است که در مسائل دنیوی تیز است، به مسائل آخرتی که می‌رسد ابله است، تعبیر این است، پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: {\large «إنَّ اللّه َ تباركَ و تعالى يُبغِضُ كلَّ عالِمٍ بالدُّنيا جاهلٍ بالآخِرَةِ 14».}\\ به امور آخرتی که می‌رسد نه مسئله شرعی بلد است، نه ظرایف دین را می‌داند ولی در امور دنیوی تیز و تند‌فهم خود را حساب می‌کند.\\ از موارد دیگر که خیلی مغضوب است بدعت‌گذار است، خدا نکند که یک آدمی به این‌جا برسد که بیاید و بدعتی بنهد و دیگران بیایند و از این بدعت چه کنند؟\\ تبعیت کنند، این بدعت‌گذاری که دیگران هم از او پیروی می‌کنند، این‌ها کسانی هستند که خیلی مورد غضب پروردگار هستند. از کسانی که خیلی خدا بدش می‌آید خبر‌چین است، روایت از امام رضا (علیه‌السلام) است، ولی نعمت ما، سلام الله علیه، امام رضا (علیه‌السلام) فرمود: «موسی ابن عمران به خدا گفت که خدایا هر طرف رفتیم، اذیت شدیم».\\ بنی‌اسرائیل هم گفتند، گفتند که قبل از این که تو بیایی ما اذیت می‌شدیم، تو هم که آمدی ما اذیت می‌شویم، {\large «أُوذِينَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا 15».}\\ موسی (علیه‌السلام) این را که به خدا عرضه داشت، خدای متعال فرمود: {\large «یا موسيٰ إِنَّ في عَسْکَرِک غَمَّازاً».}\\ تو در لشکرت، در میان افرادت، یک آدم پر‌خبر‌چین داری، خیلی خبر‌چینی می‌کند.\\ {\large «فَقالَ یا ربِّ دُلَّني عَلَیه».} (موسی) گفت که خدایا بگو که است، گوشش را بگیریم بیندازیم بیرون، آدمش کنیم، تربیتش کنیم.\\ {\large «فَأَوحی الله تَعالی إلَیهِ أنی أَبْغض اَلغَمَّاز فَکَیفَ أَغمز 16».}\\ (خدا گفت) من می‌گویم خبر‌چین‌ بد است، خودم خبر‌چینی کنم، باید به گونه دیگری او را بیابی و تربیت کنی، پس این را هم خدای متعال دوست ندارد.\\ از کسانی که خدای متعال دوست ندارد طعنه‌زننده است، {\large «إنَّ اللّهَ يُبغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ 17».}\\ ببینید، حالا مثلاً می‌گویند ما که معصوم نیستیم، حالا یک‌ غلطی کسی کرده‌است، تو بخواهی مدام این را به رخ او بکشی. در محیط خانواده، حالا عیال شما یک اشتباهی کرد، حالا شوهر شما یک خطایی کرد، این را مدام بخواهی کینه شتری داشته‌باشی، به رویش بکشی، طعنه بزنی، این صحیح نیست و خدای متعال دوست ندارد.\\ از مواردی که خدای متعال بدش می‌آید {\large «شیخٌ یَتَصَبّی»} است، یعنی چه {\large «شیخٌ یَتَصَبّی»}؟\\ یعنی پیرمرد و پیرزنی که می‌خواهد حالا جوانی کند، یعنی بیاید کار‌هایی کند که در شأن وقار او نیست، تعبیر روایت این است، {\large «إنَّ اللّه َ يُبغِضُ ابنَ السَّبعينَ في هَيئَةِ ابنِ عِشرينَ».}\\ خانم تو هفتاد‌سالت است دیگر، تو مثل یک دختر پانزده‌ساله که نباید آرایش بکنی، تو که مثل او نباید لباس بپوشی، بدش می‌آید کسی بخواهد، سنی از او گذشته‌است، رعایت این سن را نکند و مومن شل و مومن ول را خدای متعال دوست ندارد، تعبیر این است، {\large «إِنَّ اللهَ لَیُبْغِضُ أَلْمؤمِنَ أَلْضَّعیفَ أَلَّذي لا زَبرَ لَهُ 18».}\\ کسی که نتواند خودش را جمع کند، نتواند خودش و خانواده‌اش را مدیریت کند، مدام دیگران باید او را به گونه‌ای مدیریت کنند، خدا چنین آدمی را دشمن می‌دارد و دوست ندارد.\\ مومن تارک از نهی از منکر، بگذارید یک ذره بحث را باز کنم، خدا فرمود: {\large «کُنْتُم خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلْنَّاس تأمُرونَ بُالمَعروفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ أَلْمُنْکَر 19».}\\ همه آیه را نخواستم بخوانم، فرمود شما موقعی بهترین امت هستید که علاوه بر ایمان به خدا اهل امر به معروف و نهی از منکر باشید. سرش هم این است، اگر گفتم موسی به راه خود، عیسی به راه خود، اگر گفتم تو را در قبر من نمی‌گذارند، من را در قبر تو نمی‌گذارند، نتیجه‌اش حرف پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است، فرمود که کشتی‌نشستگانی که یک نفر بردارد زیر پای خودش را سوراخ کند، بگوید آقا جایم است، اختیاری است. نمی‌شود، انسان‌ها سرنوشتشان به هم مشترک است، بنی‌آدم اعضای یکدیگرند. اگر دختر من در یک آپارتمانی که حالا بیست واحد در آن آپارتمان وجود دارد، کثیف باشد و آلوده باشد، پسر تو را هم آلوده می‌کند، همسر تو را هم ضربه می‌زند.\\ پس اگر مومنی نهی از منکر را ترک کند، خدای متعال او را دوست ندارد، خدا دوست دارد انسان در دینش غیرت داشته‌باشد، امیر‌المومنین (علیه‌السلام( دو بار در راه خدا فرقش شکافته است، من در راه خدا یک فحش نخوردم، یک تو به من نگفتند، نه یک سیلی نخوردم، خب این درست نیست، باید انسان در این راه غیور باشد.\\ یکی از موارد دیگر بی‌باکی در گناه است، نعوذ بالله، یک موقع انسان گناه می‌کند، پیش خدا شرمسار است، خدایا شتر دیدی، ندیدی، بالاخره نفهمیدیم، این خوب است، بد نیست اما یک موقع یک انسانی در گناه‌کردن بی‌باک است، عکس برهنه خودش و زنش را استوری می‌کند، خب آخر انسان نفهم، چرا می‌خواهی دیگران را آلوده کنی، هر غلطی می‌کنی، در خانه خودت (انجام بده). این که کسی متجری بر معاصی باشد، خدای متعال فرمود (او را مورد غضب قرار می‌دهد). ببینید این نکته مهم است، بحث حجاب مطرح است، در بحث حجاب ما بر یک پدیده اجتماعی رو‌به‌رو هستیم، خدای متعال در دینش، در پدیده‌های اجتماعی غیرت دارد، مثال، اگر کسی در خانه‌اش چهل سال روزه‌خواری کرد، کاریش ندارند، آمد بیرون علنی روزه‌خوانی کرد، روز اول تعذیر است، روز دوم علنی روزه‌خواری کرد، بار دوم تعذیر است، بار سوم در پرونده‌اش دیدند دو بار این علنی روزه‌خواری کرده‌است، بار سوم اعدام است. می‌گویی آقا آزادی است، نه، در آن‌جا که بحث اجتماع است، خدای متعال اجازه دین را ضعیف کردن، قانون را زیر پا گذاشتن، نمی‌دهد، قانون‌هایی که الهی است و منبعش حکمت پروردگار است.\\ \\ (مجری)\\ خیلی متشکرم، کلی سوال از شما به دستم رسیده‌است، ان شاء الله می‌خوانم بعد از این که یک بخشی را ببینیم، یک پیامش را همین ‌جا می‌خوانم.\\ دست شما بابت ساخت برنامه به این خوبی درد نکند، یک حسن مهم این برنامه این است که یک نفر فقط گوینده نیست، بقیه شنونده، فی‌الواقع گفت و شنود و پرسش و پاسخ و نهایتاً یاد‌دهنده و آموزش‌دهنده است. خیلی متشکرم، یک بخشی را ببینیم، برمی‌گردیم.\\ \\ (تیزر)\\ ای معبود من و ای پروردگار من جز تو که را دارم که رفع گرفتاری‌ام را از او درخواست کنم، ای خدای من و ای مولای من تو بر من حکمی را جاری و مقرر داشتی که من در اجرای آن پیروی هوای نفس کردم و از فریبکاری دشمنم شیطان در این باره نهراسیدم و اینک ای معبود من در حالی به درگاهت آمدم که درباره‌ات کوتاهی کردم و بر انجام گناه پافشاری نمودم و حال عذرخواه و پشیمانم و دلشکسته و شرمسار از گناهانم هستم و به گناه خویش اقرار و اعتراف کردم و راه گریزی از آن چه از من سر زده‌است نمی‌یابم و پناهگاهی که بدان روی آورم، ندارم، جز آن که عذرم را بپذیری و من را در سایه رحمتت درآوری.\\ پس ای خدای من عذرم را بپذیر و بر حال سخت و پریشانی‌ام رحم کن.\\ فرازی از دعای کمیل امام علی (علیه‌السلام)\\ (پایان تیزر)\\ \\ (مجری)\\ من شش دقیقه بیشتر وقت ندارم خدمت حاج‌آقا باشم و کلی سوال و مطلب و کسانی که خدا آن‌ها را دوست ندارد، هنوز خیلی مانده‌است که گذاشتیم جلسه آینده مفصل به آن بپردازیم اما سوالات شما را می‌خوانم.\\ یک مورد پیشنهادی بوده‌است که گفتند هفته گذشته اشاره‌ای به شیطان داشتیم، لطفاً در جلسات آینده در شیطان‌شناسی هم توضیحاتی بفرمایید چون اگر شیطان استکبار نمی‌ورزید و دشمن انسان نمی‌شد، امتحان الهی و بهشت و جهنم چطور رقم می‌خورد و هدف از خلقت چه می‌شد، آیا خدا شیطان را از قبل از خلقت برنامه‌ریزی‌شده و فقط بابت امتحان انسان‌ها نیافریده‌است که ان شاء الله به آن در جلسات آینده خواهیم‌پرداخت.\\ شما فرمودید که گدای حیله‌گر باعث می‌شود خدا دوستش نداشته‌باشد یا گدای مسرف یعنی این دو مورد شامل ثروتمندان نمی‌شود؟\\ \\ (استاد)\\ چرا، ببینید ما در روایات گاهی روی یک نقطه‌ای جهت اعلی است، بیشتر تمرکز می‌کنند اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام). اسراف همیشه بد است ولی تو که حالا دستت تنگ است بخواهی اسراف بکنی، خب این دیگر خیلی بد است، از این جهت تأکید شده‌است.\\ \\ (مجری)\\ چطور می‌شود شاد بود وقتی خدا گفته‌است {\large «إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ 20».}\\ \\ (استاد)\\ در جلسه پیشین که این جمله گفته‌ شد، عرض کردیم خدای متعال از ما تبسم خواسته‌است البته به همراه کمی حزن دل ولی فَرِح به معنای کسی است که اظهار شادی می‌کند به صورت افراطی، ما تعبیر کردیم خوشحال بی‌عار که از آن به مترف تعبیر می‌کنیم. ما در تعبیر فارسی می‌گوییم کسانی که خوشی زیر دلشان زده‌است نه کسانی که حالا خوشحالی دارند، آن هم بعضاً بسیاری از خوشحالی‌ها در دین ما خوشحالی معنوی است، ما روز میلاد پیغمبر (صلی الله علیه و آله) خوشحال هستیم، روز عید غدیر خوشحالیم، این خوشحالی‌ها که اصلاً مورد نظر نیست، خوشحالی‌ای که از سر بی‌دردی و دنیا‌طلبی و بی‌عاری است، فَرِح یعنی چنین کسی.\\ \\ (مجری)\\ بنده در زندگی‌ام دنبال رضایت الهی هستم، 43 سال عمر کردم، وقتی اعمالم را مرور می‌کنم، با این که خداوند همیشه لطفش شامل من شده‌است ولی من کاری برای خدا نکردم و از این بابت ناراحت هستم، نمی‌دانم خدا از ما چه می‌خواهد، همان کار را انجام بدهم.\\ \\ (استاد)\\ اگر به حق چنین گفته‌باشند که خودشان را نسبت به خدای متعال مقصر می‌بینند، این بالا‌ترین کار است، یعنی باید به این برادر یا خواهر تبریک گفت که بعد از 43 سال که می‌دانید از چهل‌سالگی به بالا بر انسان یک‌مقداری محکم‌تر می‌گیرند چون عقل کامل می‌شود. انسان بفهمد هر کاری که در پیشگاه الهی بکند، هیچ کاری نکرده‌است.\\ \\ (مجری)\\ گاهی در داستان انبیاء مانند ابراهیم (علیه‌السلام)، انبیاء مهربان‌تر از خدا به تصویر کشیده شده‌اند، این چه معنایی دارد؟\\ \\ (استاد)\\ بله آیه قرآن هم همین است که در جریان حضرت لوط (علیه‌السلام) که فرشتگان به خدمت حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) آمدند و با تصرف الهی خدا فرشتگان که آمدند، نگذاشت حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) آن‌ها را بشناسند چون در صورت انسان آمده‌بودند و لذا بلافاصله رفت چون بسیار مهمان‌نواز بود، {\large «فَجَاءَ بِعِجْلٍ»،} رفت یک گوساله آماده‌ی پخته آورد برای مهمان‌ها.\\ {\large «فَلَمَّا رَأَىٰ أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ»،} دید این‌ها دست دراز نمی‌کنند غذا بخورند، ترسید، {\large «وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً، قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمِ لُوطٍ 21».}\\ گفتند که ما فرشته هستیم و ما غذا نمی‌خوریم، حالا تو زحمتت را کشیدی، جود و مهمان‌نوازی‌ات هم سر جایش است، گفت: «خب، چه کار داری؟».\\ گفتند: «ما داریم می‌رویم قوم لوط که قوم لوط را نابود کنیم».\\ تعبیر قرآن کریم این است که ابراهیم (علیه‌السلام) شروع به چانه‌زدن با ما کرد، خدا هم به ابراهیم (علیه‌السلام) فرمود: {\large «يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَٰذَا 22»،} دیگر کار تمام است، درست؟\\ به ظاهر این‌طور است که خدا می‌خواهد عذاب بکند، ابراهیم (علیه‌السلام) می‌خواهد عذاب نکند.\\ \\ (مجری)\\ برگرفته از این جهت است.\\ \\ (استاد)\\ از این جهت است، معنای این تعامل ابراهیم (علیه‌السلام) به تصویر کشیدن سعه نبوت برای مردم است، وگرنه سعه‌ای که خدای متعال دارد قابل قیاس با سعه ابراهیم (علیه‌السلام) نیست اما خدا وقتی می‌خواهد بفهماند که من چه کسانی را پیغمبر کردم، {\large «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ 23».}\\ ابراهیمی را پیغمبر قرار می‌دهد که حتی می‌خواهد آن‌جایی که دارد قضاء و قدر حتمی می‌شود، جلوی صفت جلال را با اسم جمال بگیرد.\\ \\ (مجری)\\ من ممنونم از عزیزان دو دقیقه به ما وقت دادند. گفته شده‌است که خدا خنده بدون تعجب را دشمن می‌داند، این یعنی چه؟\\ \\ (استاد)\\ ما دو نوع خنده داریم: \begin{enumerate} \item یک خنده‌ای که عامل دارد \item یک خنده‌ای که باز از سر بی‌عاری و بی‌هدفی و یعنی کسی که خنده‌اش حساب ندارد \end{enumerate} \\ انسان همانطور که گریه‌اش باید حساب داشته‌باشد، خنده‌اش هم باید حساب داشته‌باشد، چون می‌دانید از نظر فلسفه هم می‌گوییم عامل اصلی خنده تعجب و شگفت است، چرا وقتی جوک می‌گویند انسان می‌خندد؟\\ چون با یک چیز غیر عادی رو‌به‌رو می‌شود، خب می‌گوید اگر انسان خنده‌ای داشته‌باشد، خنده بدون سبب موجه، این خنده را خدا دوست ندارد چون حالات انسان، خنده انسان، گریه انسان، چه این که خدا جزع را هم دوست ندارد، حالا بچه تو از دنیا رفت، گریبان پاره کنی، جزع کنی، این را هم خدای متعال دوست ندارد، همانطور که آن‌طرفش را دوست ندارد، این‌طرفش را هم خدای متعال دوست ندارد.\\ \\ (مجری)\\ چرا در قرآن انذار بیشتر از تبشیر است، آیا این نشانه اصل بودن غضب و جلال نیست؟\\ \\ (استاد)\\ نه، نشانه اصل بودن غضب و جلال نیست ولی نشانه این که آدمی از انذار بیشتر از تبشیر اثر می‌پذیرد، هست. یعنی خدای متعال فرموده‌است نماز صبح نخوانی، دوزخ است، می‌پرم ولو ده دقیقه به آفتاب وضو می‌گیرم، نماز می‌خوانم. خدای متعال فرموده‌است نماز شب هفتاد خاصیت دارد ولی بر تو واجب نیست، چهل سال نماز شب نمی‌خوانم.\\ \\ (مجری)\\ درست است.\\ \\ (استاد)\\ این نشان می‌دهد، ما قبلاً هم گفتیم، گفتیم نود درصد کسانی که قبول می‌شوند از ترس رفوزگی و تجدید است، آن‌هایی که کنکور نمره می‌آورند از ترس نمره‌نیاوردن است، این شاکله آدمی است که انذار بیشتر از تبشیر بر روی او تأثیر‌گذار است.\\ \\ (مجری)\\ چرا خداوند متعال صفت جلال دارد مگر خدا منبع محبت نیست؟\\ \\ (استاد)\\ خداوند منبع محبت است ولی صفت جلال او صفت ذات او نیست، صفت فعل او است و این اقتضای فعل الهی است، فعل الهی همانطور که جمال می‌طلبد، جلال هم می‌طلبد چون این دو، دو عامل تربیت است، ما به بیم و امید تعبیر می‌کردیم، خوف و رجاء، این دو بال پرواز است، اگر خدای متعال صفت جلال نداشته‌باشد، اصلاً با عدالت الهی سازگار نیست.\\ \\ (مجری)\\ از کجا بفهمیم که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را بیشتر از همسر و فرزندان خود دوست داریم؟\\ \\ (استاد)\\ البته آن چه که در قرآن آمده‌است راجع به خود خدای متعال و پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است، ولی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) هم به تبع، از این جا که اگر جایی رضایت خانواده، عشیره و امثال ذلک با رضایت خدا تعارض کرد، سخط آن‌ها یا سخط خدا تعارض کرد، من کدام طرف را می‌گیرم؟\\ خانم می‌خواهد آرایش کند، بیرون برود و من می‌بینم خدا اجازه نداده‌است. می‌خواهد ادکلن بزند، بیرون برود، می‌بینم خدا اجازه نداده‌است. آقا می‌خواهد محاسنش را با تیغ بتراشد، این خانم هم اصرار دارد و حال این که خدا اجازه نداده‌است. باید ببینم کجا حرف خدا را گوش می‌کند.\\ \\ (مجری)\\ درست است، می‌شود تشخیص داد.\\ \\ (استاد)\\ بله قابل تشخیص است. \newpage \begin{center} \large{فهرست مراجع} \end{center} \begin{enumerate} \item قرآن کریم، سوره حمد، آیه 7 \item قرآن کریم، سوره فاطر، آیه 16 \item قرآن کریم، سوره حشر، آیه 9 \item عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية؛ ج 1؛ ص 263 \item عيون أخبار الرضا عليه السلام؛ ج 2؛ ص 28 \item قرآن کریم، سوره بقره، آیه 47 \item قرآن کریم، سوره رعد، آیه 28 \item شرح مصباح الشريعة / ترجمه عبد الرزاق گيلانى؛ ص 356 \item قرآن کریم، سوره مائده، آیه 54 \item قرآن کریم، سوره مومنون، آیه 117 \item قرآن کریم، سوره روم، آیه 10 \item كشف الريبة (شهید ثانی)؛ ص 83 \item الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج 6؛ ص 54 \item نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله)؛ ص 316 \item قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 129 \item صحيفة الإمام الرضا عليه السلام؛ ص 55 \item تحف العقول؛ النص؛ ص 300 \item معاني الأخبار؛ النص؛ ص 344 \item قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه 110 \item قرآن کریم، سوره قصص، آیه 76 \item قرآن کریم، سوره هود، آیه 70 \item قرآن کریم، سوره هود، آیه 76 \item قرآن کریم، سوره انعام، آیه 124 \end{enumerate} \end{document}