\documentclass[a4paper,12pt]{article}
\begin{document}
\begin{center}
{\large «أعُوذُ بِاللّٰهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ\\
بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحِیمِ.»\\
«الحَمْدُ للّٰه رَبِّ العَالَمِینَ وَ الصَّلوةُ وَ السَّلامُ عَلَی النَیِّرِ الأَعْظَمِ وَ نَتِیجَةِ العَالَمِ، هَادِي السُّبُلِ وَ مُنجِي البَشَرِ سَیِّدِنا وَ مَولَانَا حَبِیبِ إِلهِ العَالَمِینَ أَبِي القَاسِمِ المُصطَفیٰ مُحَمَّدٍ وَ عَلیٰ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِینَ المُکَرَّمِینَ وَ اللَّعْنُ الدَّائِمُ عَلیٰ أَعدَائِهِم أَجمَعِینَ مِنَ الآنِ إِلیٰ قِیَامِ یَومِ الدِّینِ؛»}
\end{center}
روز تاسوعای حسینی است؛ انشاءالله به یمن و برکت صاحب امروز عباس بن علی بن ابیطالب (علیهمالسلام) در دنیا و آخرت در فهرست اقامهکنندگان عزای حسینی ثبت و ضبط بوده باشیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)؛
\begin{center}
{\large «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ.»}
\end{center}
\begin{center}
{\large «اَللَّهُمَّ لَكَ اَلْحَمْدُ حَمْدَ اَلشَّاكِرِينَ لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ رَزِيَّتِي اَللَّهُمَّ اُرْزُقْنِي شَفَاعَةَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَوْمَ اَلْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ اَلْحُسَيْنِ}\{{\large وَ أَوْلاَدِ اَلْحُسَيْنِ}\}{\large وَ أَصْحَابِ اَلْحُسَيْنِ اَلَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ {\Large{1}}؛»}
\end{center}
در میان ۱۴ معصوم، هیچ معصومی بهاندازه سیدالشهداء (علیهالسلام) دارای زیارت نیست؛ بیشترین زیارات از امام حسین (علیهالسلام) است؛ چه زیارات مطلقه چه زیارات مخصوصه.\\
زیارت عاشورا معروفترین زیارت سید و سالار شهیدان است و اگر به اعتبار ۱۰۰ لعن و صد سلام در نظر گرفته بشود طولانیترین زیارت هم هست. الان دیدید یک ساعت و نیم خواندن این زیارت به طول انجامید.\\
زیارت بسیار معتبری است در این زیارت عنصر تولی و تبری و بهخصوص عنصر تبری بسیار پررنگ است.\\
ما در تشیع هم تولی را شرط میدانیم و هم تبری را که اگر فقط تولی را در نظر بگیریم به یکباره جمعیت شیعیان دوبرابر میشود، همه مصریها میشوند شیعی، بسیاری از اهلسنت میشوند شیعی، ولی اینها شیعه بالمعنی الاخصّ نیستند؛ بلکه شیعه به معنای خاص کسی است که هم اهل تولی است و هم اهل تبری است و به ضرس قاطع میخواند و میداند و میگوید:
\begin{center}
{\large «اَللَّهُمَّ اِلْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِكَ اَللَّهُمَّ اِلْعَنِ اَلْعِصَابَةَ اَلَّتِي جَاهَدَتِ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ... اَللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّي وَ اِبْدَأْ بِهِ أَوَّلَ [أَوَّلاً] [اَلْأَذَلَّ] ثُمَّ اَلثَّانِيَ وَ [ثُمَّ] اَلثَّالِثَ وَ [ثُمَّ] اَلرَّابِعَ {\Large{2}}.»}
\end{center}
اگر عنصر تبری را از تشیع بگیریم تشیع به معنای خاص از دست میرود.\\
در زیارت عاشورا یکی از لطیفترین و پرعمقترین بخشهای زیارت همین سجده شیرینی است که در آخر زیارت سر به سجده میگذاریم و چهار جمله را با خدای خود نجوا میکنیم اگر خدای متعال به من توفیق داد مروری به محتوای این سجده شیرین خواهیم داشت؛\\
به روح صاحب امروز عباس بن علی بن ابیطالب (علیهمالسلام) باز هم هدیه کنید صلوات بر محمد و آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)؛
\begin{center}
{\large «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ.»}
\end{center}
عزیزی قبل از منبر تذکاری داد دیدم تذکر به جایی است!\\
ایشان گفتند که مرحوم شهید رئیسی (رحمتاللهعلیه) برای افتتاح یک پروژه آبی به منطقه رفت و برنگشت چه اینکه عباس بن علی (علیهالسلام) هم برای آبآوردن به علقمه رفت و برنگشت. چه خوب است که در تاسوعا از این شهید یاد کنیم به روح مطهر مرحوم آیتالله شهید رئیسی (رحمتاللهعلیه) و همراهانشان هدیه کنید صلوات بر محمد و آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)؛
\begin{center}
{\large «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ.»}
\end{center}
در سجده آخر زیارت عاشورا چهار جمله بیشتر نداریم؛
\begin{enumerate}
\item
{\large «اَللَّهُمَّ لَكَ اَلْحَمْدُ حَمْدَ اَلشَّاكِرِينَ لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ {\Large{3}}؛»}\\
خدایا حمد و سپاس ویژه توست بر مصیبت اهلبیت (علیهمالسلام) از جنس حمد سپاسگزاران!\\
{\large «اَللَّهُمَّ»،}
بار خدایا،
{\large «لَكَ اَلْحَمْدُ»،}
حمد ویژه تو است، حمد بر چه؟\\
{\large «عَلَى مُصَابِهِمْ»،}
بر مصیبت اهلبیت (علیهمالسلام)، چه نوع حمدی؟\\
{\large «حَمْدَ اَلشَّاكِرِينَ لَكَ حمد»،}
حمد کسانی که در مقام سپاس تو هستند.\\
این جمله با تمام اختصارش چند تا مطلب را در خود دارد؛\\
نکته اول اینکه اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) مصیبت دیدهاند،
{\large «مُصَاب»}
مصدر میمی از
{\large «أَصَابَ یُصِیبُ؛ مُصَابِهِمْ؛»}\\
خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسلام) مصیبت دیدهاند. این یک قانون کلی است؛ به تعبیر شاعر:\\
هرکه در این بزم مقربتر است
\hspace*{2.5cm}
جام بلا بیشترش میدهند {\textbf{4}}\\
در روایات ما هم فرمودند:
{\large «البَلَاءُ لِلوِلَاءِ {\Large{5}}»،}
اصلاً بلا برای ولاء است.\\
مرد عرب بیابانی آمد پیش پیغمبر، اهلبیت پیغمبر (علیهمالسلام) هم بودند، به رسولالله عرضه داشت:
{\large «يَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنِّي أُحِبُّكَ»،}
دوستت دارم،
{\large «أحبّ ولدیک الحسن و الحسین؛»}
این دوتا آقازاده را نیز دوست دارم؛
{\large «و أحبّ علیاً و فاطمة»T}
علی و فاطمه (علیهمالسلام) را نیز دوست دارم؛ نصاب محبت به خمسه طیبه که تکمیل شد؛ پیغمبر (علیهالسلام) بلافاصله فرمودند:
{\large «اِسْتَعِدَّ لِلْبَلاَءِ {\Large{6}}.»}\\
اگر ما پنج نفر را دوست داری آماده بلا باش!\\
روایت است که بلا بهخصوص در آخرالزمان از آن سیلابی که از سر کوه روان میشود و به وادی میرسد سریعتر به انسان مؤمن میرسد. یا همسایه بدی گیرش میآید یا همکار بدی نصیبش میشود؛ امسال ایرانیها رفتند حج به جا بیاورند، حاجآقای نیّری در جلسه هستند، لذت حج را آل سعود از دماغ حاجی ایرانی درآورده است!\\
مسجدالحرام خلوت و خالی است، نمیگذارد کسی بنشیند!\\
میگوید آقا کسی در صحن مسجد نیست؛ ولی مسجد را پوشانده و مانع گذاشته تا کسی در صحن مسجد ننشیند! مگر خانه پدر توست! تو اینجا نوکری و خادمالحرمین هستی!\\
سردمدار مصیبتکشان عالم اهلبیت (علیهمالسلام) هستند.\\
نکته دوم انسانهای فهمیده و بزرگ کسانی هستند که نه فقط بر نعمتهای الهی شکر میکنند که بر نقمتهای ظاهری که نعمتهای واقعی و باطنی است هم شکر میکنند و من در مقام زیارتخوان امام حسین (علیهالسلام) میگویم من نیز از آن دسته هستم؛
{\large «اَللَّهُمَّ لَكَ اَلْحَمْدُ حَمْدَ اَلشَّاكِرِينَ لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ {\Large{7}}؛»}
خدایا به این خاطر که اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) مصیبت دیدند، اجرشان بالا رفت، مقامشان بالا رفت، من دارم تو را میستایم و حمد میکنم. فرمود: چه در خوشحالی چه در ناراحتی دستت را بگیر بالا و بگو:
{\large «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى اَلسَّرَّاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ}\{{\large وَ اَلشِدَّةِ وَ اَلرَّخَاءِ {\Large{8}}}\}.»\\
من در خوشی خدا را میستایم، در ناخوشی هم خدا را میستایم، دهش او نعمت است، ندادن او هم حکمت است و نعمت است. اینگونه نیست که همش
{\large «اَلسَّرَّاءِ»}
حمد بخواهد بلکه
{\large «اَلضَّرَّاءِ»}
نیز حمد میخواهد.\\
چند سال است که ما تحریم هستیم؟!\\
چهلوچند سال است، هشتاد درصد رشد ملت ایران بهخاطر این فشارها و تحریمها بود. ما الان در بنزین قدرت صادرات داریم!\\
یک موقع بدن مسئولین میلرزید که اگر بنزین به ما ندهند چه خاکی به سر کنیم!\\
تحریم بنزین ما را خودکفا کرد و ما بنزین تولید میکنیم و به کشورهای دیگر صادر میکنیم.\\
پس مصیبت و نقمت گاه در متن واقع نعمت است.
امام حسین (علیهالسلام) در مکه است، فردی از خویشان حضرت آمده خدمت حضرت که آقا از این سفر درگذر! به کوفه نرو!\\
کوفه را که تو میشناسی با پدرت چه کردند با برادرانت چه کردند!\\
حضرت فرمودند: فکر میکنم، تأمل میکنم روی پیشنهاد شما تأمل میکنم. عبدالله بن جعفر دید صبح علیالطلوع آقا دارند حرکت میکنند!\\ دواندوان خودش را رساند به امام حسین (علیهالسلام)، (داماد امیرالمؤمنین و شوهر حضرت زینب (علیهمالسلام) است و محترم است) گفت: حسین جان مگر نگفتی من روی پیشنهاد شما تأمل میکنم!\\
چون خودی بود حضرت جواب دقیق را به او دادند و فرمودند: دیشب جدم رسول خدا را در خواب دیدم به من امر کرد
{\large «يا حسين أخرج إلى العراق}\{{\large فإنّ اللّه قد شاء أن يراك قتيلا {\Large{9}}}\}»؛
{\large «وَ إِنَّ لَكَ فِي اَلْجَنَّةِ دَرَجَاتٍ لاَ تَنَالُهَا إِلاَّ بِالشَّهَادَةِ {\Large{10}}؛»}
حسین برو به سمت عراق، تو درجهای پیش خدا داری که آن فقط با شهادت به دست تو میرسد!\\
شهادت کشتهشدن و زخمیشدن است، اقل اقل زخمهای پیکر مطهر اباعبدالله (علیهالسلام) را ۷۲ زخم گفتند، ۳۵۰ هم گفتند، ۱۹۵۰ تا هم گفتند. وجهش این است که علمای ما گفتند
{\large «وقع السیف علی موضع السیف و الرمح علی موضع الرمح؛»}
یعنی یک جا گاهی چند بار ضربه خورده و لذا تعداد بالا رفته است.\\
هنری این نیست من فقط خدا را بستایم و حمد کنم و سپاس بگویم و شکر کنم موقعی که نعمتی به من میرسد قرآن میگوید: این کار خوبی نیست که یک مقدار سختی انسان دید،
«\{{\large وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَىٰ بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ}\}{\large كَانَ يَئُوسًا {\Large{11}}.»}
وقتی خوشی دید حالا این خوشی را قدر بداند نه!\\
این شیوه اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) است.\\
از خود سیدالشهداء (علیهالسلام) نمونه عرض کنم؛ خطبهای که خواند در شب عاشورا جمله اولش این است:
{\large «أثني عَلَى اَللَّهِ أَحْسَنَ اَلثَّنَاءِ، و أَحْمَدُهُ عَلَى اَلسَّرَّاءِ و اَلضَّرَّاءِ {\Large{12}}؛»}
این جمله اول سخنرانی حسین بن علی (علیهالسلام) است: بهترین ثنا و ستایش را برای خدا دارم و خدا را حمد میکنم هم بر سرّاء و نعمت و خوشی، هم بر ضرّاء و نقمت و گرفتاری! مؤمن حالش فرق نمیکند.\\
این آغاز شب عاشورا است و نیز در پایان عصر عاشورا که در گودال قتلگاه افتاده لحظات آخر را دارد به سر میبرد، همه نوشتند
\{عرضه داشت\}:
{\large «صبراً علی قضائک تسلیماً لأمرک لا معبود سواک {\Large{13}}»،}
آنجا نیز دارد حمد و سپاس میکند.\\
برویم سراغ شخصیت دوم کربلا زینب کبری (سلاماللهعلیها) که در مجلس عبیدالله ابن زیاد، ابن زیاد گفت:
{\large «كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اَللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ»،}
دیدی خدا با برادرت چهکار کرد؟\\
جمله مشهور زینب (علیهاالسلام) که در انقلاب ما شد شعار! زینب کبری (علیهاالسلام) فرمود:
{\large «فَقَالَتْ مَا رَأَيْتُ إِلاَّ جَمِيلاً {\Large{14}}»،}
من جز زیبایی چیزی ندیدم، من اصلاً نازیبا ندیدم، زشت ندیدم، عجیب است یعنی آن حالتی هم که من روی تلّ زینبیّه دارم به دوست تمنا میکنم، به دشمن رو میزنم، به آسمان دعا میکنم، همش زیبا است.\\
وقتی زیبایی بود حمد هست، سپاس هست، شکر هست.\\
در مجلس یزید در آن خطبه غرّا که انسان یاد خطب نهجالبلاغه میافتد اینقدر فصیح، اینقدر بلیغ و اینقدر مسجع، فرمود:
{\large «فَالْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي خَتَمَ لِأَوَّلِنَا بِالسَّعَادَةِ وَ لِآخِرِنَا بِالشَّهَادَةِ وَ اَلرَّحْمَةِ {\Large{15}}»،}
من خدا را حمد میکنم که ما آغاز کارمان با سعادت و مغفرت گره خورد و آخر کارمان با شهادت و رحمت گره خورد.
{\large «وَ نَسْأَلُ اَللَّهَ أَنْ يُكْمِلَ لَهُمُ اَلثَّوَابَ وَ يُوجِبَ لَهُمُ اَلْمَزِيدَ وَ يُحْسِنَ عَلَيْنَا اَلْخِلاَفَةَ {\Large{16}}»،}
از خدا میخواهم اجر حسین و اصحاب حسین را کامل کند، از خدا میخواهم در نبود حسین نعم الخلف باشد و ما را واننهد. بهصراحت دارد بر شهادت حمد میکند این نیز زینب کبری (سلاماللهعلیها) است.\\
پس اگر بخواهیم از حسین درس بگیریم، از زیارت عاشورا درس بگیریم، باید بر ضرّاء نیز حامد باشیم، باید بر سختیها هم حمد کنیم، ببینید ملت یمن را بسیاری از این ملت در شبانهروز یک وعده غذا میخورند، کفشی که با او میجنگند ببینید!\\
تعداد زیادی پا برهنهاند!\\
تعدادی هم کفشهای پوسیدهای دارند؛ اما دل قوی میدارند هر جمعه اینها تظاهرات چندمیلیونی دارند در اوج فقر و فلاکت!\\
این میشود یک ملت تراز، میشود یک ملت حسینی.\\
اولین درس سجده آخر زیارت عاشورا این است انسان حسینی در سختیها کم نمیآورد در فشارها کم نمیآورد در تحریمها چشم او بد نمیبیند، تحلیل او خطا نمیرود، دستاوردها را میگذارد کنار زحمات، میبیند قابلقیاس نیست، قابلمقایسه نیست.\\
یک مثلی در فارسی داریم (معمولاً مثلها بیانگر ارتکازات انسان است):\\
هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد\\
نمیشود شما موشک نقطهزن تولید بکنی بعد از ۸۰ سال اولین کشوری باشی که اسرائیل را بزند، بعد از ۷۰ سال اولین کشوری باشی که در عین الاسد آمریکا را بزند کسی نتواند بگوید بالای چشمت ابرو است، بتوانی روی شش کشور تأثیرگذاری بکنی معلوم است که سختی هم دارد، دشمن نیز دارد میجنگد، تو باید این سختی را نعمت ببینی!
\item
جمله دوم در سجده آخر زیارت عاشورا میگوییم:
{\large «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ رَزِيَّتِي {\Large{17}}؛»}
رزیّة را دو معنا کردند: گاه معنا شده پیشآمد ناگوار، گاه معنا شده مصیبت یا مصیبت بزرگ؛ اگر مصیبت بزرگ معنا بشود،
{\large «عَظِيمِ رَزِيَّتِي»}
تأکید است و صفت به موصوف اضافه شده است؛ یعنی باز داریم تأکید میکنیم که خدایا در جریان عاشورا مصیبت سختی به ما وارد شد.\\
امام رضا (علیهالسلام) امام است و امام وجودش اقیانوس، وجودش کهکشان است؛ آنقدر سعه وجودیاش زیاد است!\\
درعینحال به ابن شبیب فرمود:
«\{{\large إِنَّ يَوْمَ اَلْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا {\Large{18}}}\}.»
مصیبت حسین پلکهای ما را آزرده و چشمهای ما زخم شده است. امام معصوم است؛ ولی میفرماید آزرده شدیم؛ اما این آزرده شدن حمد دارد.\\
{\large «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ رَزِيَّتِي»،}
یعنی
{\large «عَلَى رَزِيَّتِي العَظِيمَةِ»،}
من خدا را سپاس میگویم، حمد میکنم، ستایش میکنم، بر آن مصیبت بسیار بسیار بزرگی که به من وارد شده است.\\
تعبیری که اینجا آمده این است میگویی خدایا فقط زینب کبری (علیهاالسلام) مصیبتزده نشد، فقط امام سجاد (علیهالسلام) مصیبتزده نشد؛ بلکه تکتک شیعیان این خاندان
{\large «رَزِيَّة»}
دارند،
{\large «رَزِيَّتِي»}
به یاء متکلم منسوب شده است،
{\large «عَلَى عَظِيمِ رَزِيَّتِي»،}
تکتک ما مصیبت زدهایم و این افتخاری است برای ما، چرا؟\\
چون فرمود:
{\large « إن شيعتنا منا خلقوا من فاضل طينتنا}\{{\large و عجنوا بماء ولايتنا {\Large{19}}}\}»؛\\
{\large «اَلَّذِينَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا {\Large{20}}.»}\\
مردم از گلهای متفاوتی خلق شدند فرمود شیعیان ما از ما خلق شدند.\\
یک عده در کوفه دنبال امیرالمؤمنین (علیهالسلام) راه افتادند، حضرت خوش نداشتند کسی پشت سرشان راه برود این را صفت خوبی نمیدیدند، ایستادند، برگشتند و فرمودند: کاری با من دارید گفتند نه!\\
فرمود چرا دنبال من راه افتادید؟\\
گفتند:
{\large «یا امیرالمؤمنین نحن شیعتک»،}
ما شیعیان شما هستیم؛ خیلی روایت شیرین است. حضرت ژرف در صورت اینها نگاه کرد، عمیق در صورت اینها نگاه کرد، فرمود نه!\\ شما شیعه من نیستید هرچه نگاه میکنم در فهرست شیعیان من اسم شما نیست؛ عالم حسابکتاب دارد.\\
به ابن عباس میگفتند ابن عباس دیدی باختی! دیدی از کربلا ماندی!\\
تو پسرعموی این خاندانی، تو در حکومت علی نفر سوم یا چهارم بودی! دیدی ماندی!\\
با ناراحتی میگفت ساکت! حرف نزنید!\\
قبل از شهادت حسین بن علی بن ابیطالب (علیهمالسلام) ما فهرست شهدای کربلا را میدانستیم!\\
در زندگینامه زهیر نوشتند:
{\large «و کان عثمانی المذهب»،}
در دعوای علی و عثمان زهیر به سمت عثمان غش میکرد؛ اما این در فهرست شهدای کربلا هست با دو جمله اباعبدالله (علیهالسلام) حسینی شد؛ شیعه فهرست دارد.\\
لذا میگوید:
{\large «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ رَزِيَّتِي»،}
اگر هیچکس در عالم نباشد من بهتنهایی مصیبتزده حسین هستم، من شیعه اباعبدالله هستم، چون
{\large « إن شيعتنا منا خلقوا من فاضل طينتنا}\{{\large و عجنوا بماء ولايتنا {\Large{21}}}\}؛\\
{\large اَلَّذِينَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا {\Large{22}}.»}\\
دیدید محرم که شروع میشود شیعه امیرالمؤمنین، شیعه اباعبدالله (علیهمالسلام) برای گریهکردن بهانه میخواهد، حالا خیلی فرق کرده قدیم در مجالس روضه اباعبدالله روضهخوان میگفت السلام علیک یا اباعبدالله چند نفر غش میکردند هنوز روضه نخوانده!\\
یک موقعی یکی از علما میفرمود آخرالزمان زمانه سرقت ایمان است. اهلبیت (علیهمالسلام) فرمودند دینداری در آخرالزمان مثل نگهداشتن آتش کف دست است. چقدر انسان طاقت میآورد آتش را کف دست نگه دارد؟\\
چون آخرالزمان زمانه سرقت ایمان است از قبل اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) آمدند برای ما شاخصه مشخص کردهاند، گفتند میخواهی ببینی این ایمان هست یا نیست؟!\\
ایمان تو را دزدیدند یا ندزدیدند؟!\\
ایمانی برایت مانده یا اسمش مانده است؟! \\
این شاخصها را در نظر داشته باش! \\
یکی از شاخصهها که مربوط به ایام ماست، جمله معروف رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است که فرمود:
{\large «إِنَّ لِقَتْلِ اَلْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ لاَ تَبْرُدُ أَبَداً {\Large{23}}»،}
شهادت حسین بن علی (علیهالسلام) یک آتشی به جگر مؤمن میندازد که این آتش هرگز خنک نمیشود تا روز قیامت.\\
نگاه کن و ببین یاد اباعبدالله میآید متأثر میشوی یا متأثر نمیشوی؟ و اینها خریدار دارد!\\
این داستان از مرحوم آقای بهجت مشهور شد، میدانید عراق سنیهای متعصبی داشته است، شیعیانش نیز که مشخصاند دیگر شما در زیارت اربعین میبینید چه میکند شیعه برای زائران اباعبدالله (علیهالسلام)؛ یک سال در اوج فقر جمعآوری میکند از دهان زن و بچهاش میزند که بیاید پانزده روز ایام اربعین خرج زائر اباعبدالله بکند!\\
دیدید دیگر، گریه میکند شما را میبرد در موکب، پای پر عرق زائر را اول میبوسد، بعد شروع میکند ماساژدادن، این تاولها را درمانکردن.\\
عراق سنیهای متعصبی داشته و شیعیان متعصبی هم داشته است.\\
یکی از این سنیان بسیار متعصب که بوی ناصبیگری میداده است گفت به شیعهای که عازم نجف بود: رفتی نجف به علی بگو من با او دشمن هستم، گفتند دشمن علی آرامش ندارد!\\ چرا هیچ بلایی سر من در نمیآید؟\\
هرچه این شیعه نصیحتش کرد که آخر این چه حرفی است؟\\
مردم التماس دعا میگویند کسی نجف میرود؛ ولی تو میگویی من این پیغام را بدهم خدمت امیرالمؤمنین؟!\\
گفت همین که گفتم!\\
این شیعه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آمد نجف، خجالت کشید حرف این سنی متعصب را منتقل کند. شبانگاهان در خواب امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را دید حضرت به او زیارت قبولی گفتند خوشا به حالش! خوشا به حالش!\\
زیارت قبولی گفتند بعد فرمودند پیام رفیقت را نفرستادی!\\
گفت آقا رفیق من نیست، با من رفاقتی ندارد، پیامی به من داده است فقط. حضرت فرمودند از طرف من به او بگو تو بر گردن ما دینی داری بهخاطر آن دین ما با تو کاری نداریم!\\
دستت را نیز میگیریم. مرحوم آیتالله بهجت (رحمتاللهعلیه) نقل کردند که این شیعه در خواب پرسید آقا این سنی متعصبی که بوی ناصبیگری هم میدهد این چه دینی به گردن شما دارد؟\\
حضرت فرمودند روی پل روبروی شط ایستاده بود (هم فرات پل دارد و هم دجله پل دارد)؛ روی پل یک روزی روبروی شط ایستاده بود، این آب رودخانه که شکم میزد و جلو میآمد یک لحظه وقتی چشمش به این آب افتاد اینطور در ذهنش گذشت که چه میشد در کربلا قطرهای از این آب به حسین میدادند؟!\\
این جمله را گفت یکذره چشمش اشکآلود شد، اشک پایین هم نریخت، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند به او بگو تو به گردن ما دین داری!\\
تو برای حسین ما گریه کردی ما دست تو را نیز میگیریم؛ آمد جریان را منتقل کرد، این سنی فریاد کشید و گفت والله این جریان را زن من هم نمیدانست، بچه من هم نمیدانست یک بار نیز بیشتر تکرار نشد! اما میبینند!\\
دو ماه یا ده روز لباس سیاه میپوشی میروی زیر خیمه اباعبدالله میخواهی دیده نشوی! حتماً دیده میشوی!\\
حالا که فیالجمله دلت آماده شد، این داستان را نیز بگویم ما باقی مطلب میماند آمد.
فردی خدمت امام صادق (علیهالسلام) وارد شد، امام صادق (علیهالسلام) تنها نشسته بودند، سلام کرد و نشست، حضرت جواب سلام دادند، این هیبت امام صادق (علیهالسلام)، امام معصوم، حجت خدا، نور الهی وجود او را احاطه کرده است، از این هیبت و زیبایی امام صادق (علیهالسلام) خیلی خوشش آمد رو کرد به امام گفت آقا یک مطلب میخواهم عرض بکنم خدمت شما، آقا فرمودند خب بفرمایید میشنوم، گفت آقا به دلم که مراجعه میکنم میبینم شما را دوست دارم، عاشق شما هستم و میخواهم شما را، تعبیر روایت این است: امام (علیهالسلام)
{\large «أطرق ملیّاً»،}
یعنی سرشان را پایین انداختند مدتی به حالت تفکر،
{\large «ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ»،}
سپس سرشان را بلند کردند فرمودند:
{\large «صدقت»}،
راست میگویی، درست میگویی!\\
گفت آقا از کجا میگویید من درست میگویم؟\\ حسینیها قدر بدانید، فرمود چون من نیز به دلم مراجعه کردم دیدم من نیز تو را دوست دارم.\\
کجای دل اباعبدالله نشستید که الان آمدید در مجلس اباعبدالله میخواهید برای حسین فاطمه گریه کنید؛
{\large «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ رَزِيَّتِي.»}
\end{enumerate}
روز تاسوعا است، مجلس خیلی آماده است، بیمقدمه بروم در روضه؛\\
تنها جایی که اباعبدالله (علیهالسلام) مطلبی فرمودند که میشکند انسان را، جایی است که حضرت فرمودند: من حسین از وسط شکستم؛ یعنی وقتی رسید بالای سر این جنازه ارباً ارباً دشمن نیز نفهمید؛ چون حضرت دست به کمر نگرفت، صلابتش را حفظ کرده است و نفرمود الان تکسّر، تکسّر یعنی شکستنی که صدایش بیاید، انکسر شکستن است که صدا ندارد ولی شکسته است، فرمود:
{\large «اَلْآنَ اِنْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي {\Large{24}}»}
کمرم شکست و چارهام کم شد.\\
اینجا حسین شکسته است؛ ولی صلابت خودش را حفظ کرده است، هرچه فکر کرده دیده است این جنازه قابل حمل به خیام حرم نیست.\\
در این روضهها شنیدید از آن عالم پرسیدند وقتی کسی را میگویند
{\large «قطّعه إرباً إرباً»}
یعنی چه؟\\
تسبیح دستش بود بند تسبیح را پاره کرد این تسبیح ریخت وسط اتاق، فرمود؛ یعنی اینطوری! از کجا میخواهید جمعش کنید؟!\\
تعبیر مقاتل این است که فقط دستها قطع نشده بود، پاهای اباالفضل را نیز قطع کرده بودند.\\
حسین آرامآرام میآید به سمت علقمه، آنجا رفتید از حرم دوره مخصوصاً آن موقع که موانع هم بوده است، کسی نمیدانست چه خبر شده است، دشمن خوشحال است، از خوشحالی دشمن، اهلبیت (علیهمالسلام) فهمیدند یک خبر ناگواری در راه است، سیدالشهداء (علیهالسلام) رسید کسی با آن حال حضرت جرئت نکرد سؤال کند، فقط سکینه خاتون آمد جلو،
{\large «یا أبتاه أین عمّی العباس؟»}\\
خیلی خاطر این دختر برای پدر عزیز است؛ اما درعینحال پاسخ این دختر را نداد و یک مستقیم آمد در خیمه عباس، کاری کرد که همه فهمیدند چه شده است، عمود خیمه را کشید.\\
قصد زیارت کن سه مرتبه بگو یا حسین...
\begin{center}
{\large «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ.»}
\end{center}
\newpage
\begin{center}
{\Large{فهرست منابع}}
\end{center}
\begin{enumerate}
\item
کفعمی، ابراهیم بن علی. ۱۴۰۵-۱۳۶۴. المصباح. ۱ ج. قم - ایران: الشريف الرضي، ص 485.
\item
کفعمی، ابراهیم بن علی. ۱۴۰۵-۱۳۶۴. المصباح. ۱ ج. قم - ایران: الشريف الرضي، ص 484 و 485.
\item
کفعمی، ابراهیم بن علی. ۱۴۰۵-۱۳۶۴. المصباح. ۱ ج. قم - ایران: الشريف الرضي، ص 485.
\item
معراج السعادة، باب چهارم، صفت سیزدهم.
\item
مضمون این تعبیر در روایات وجود دارد؛ غفاری، علیاکبر، کلینی، محمد بن یعقوب، و آخوندی، محمد. ۱۳۶۳. الکافي. ۸ ج. تهران - ایران: دار الکتب الإسلامیة، ج 2، ص 109.
\item
با اندک تغییری؛ ورام، مسعود بن عیسی. بدون تاریخ. تنبيه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورام. ۲ ج. بیروت - لبنان: دار صعب، ص 223.
\item
کفعمی، ابراهیم بن علی. ۱۴۰۵-۱۳۶۴. المصباح. ۱ ج. قم - ایران: الشريف الرضي، ص 485.
\item
ابنطاووس، علی بن موسی، و آخوندی، محمد. ۱۳۶۷. إقبال الأعمال. ۲ ج. تهران - ایران: دار الکتب الإسلامیة، ج 2، ص 244.
\item
بحرانی، عبد الله بن نور الله، موحد ابطحی اصفهانی، محمدباقر، و مدرسه الامام المهدی علیه السلام. ۱۳۷۵. عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال. ۱۱ ج. قم - ایران: مدرسة الإمام المهدي (علیه السلام)، ج 17، ص 214.
\item
ابنبابویه، محمد بن علی، و کمرهای، محمدباقر. ۱۳۷۶. أمالی شیخ صدوق. ۱ ج. تهران - ایران: کتابچی، ص 152.
\item
سوره اسراء، آیه 83.
\item
طبرسی، فضل بن حسن، و مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث. ۱۴۱۷-۱۳۷۵. إعلام الوری بأعلام الهدی. ۲ ج. قم - ایران: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ج 1، ص 455.
\item
با اندک تغییری؛ مقرم، عبدالرزاق. ۱۳۳۶-۱۳۷۶. مقتل الحسين عليه السلام. ۱ ج. نجف اشرف - عراق: دار الکتب الإسلامیة، ص 331.
\item
مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مسترحمی، هدایتالله، غفاری، علیاکبر، بهبودی، محمدباقر، مصباح یزدی، محمد تقی، محمودی، محمدباقر، خرسان، محمدمهدی، و دیگران. ۱۴۰۳. بحارالأنوار: الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار. ۱۱۱ ج. بیروت - لبنان: دار إحياء التراث العربي، ج 45، ص 115 و 116.
\item
حائری، محمد بن ابی طالب، و کریم، فارس حسون. ۱۴۱۸-۱۳۷۶. تسلیة المجالس و زینة المجالس الموسوم بـ«مقتل الحسین علیه السلام.» ۲ ج. قم - ایران: بنیاد معارف اسلامی، ج 2، ص 390.
\item
مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مسترحمی، هدایتالله، غفاری، علیاکبر، بهبودی، محمدباقر، مصباح یزدی، محمد تقی، محمودی، محمدباقر، خرسان، محمدمهدی، و دیگران. ۱۴۰۳. بحارالأنوار: الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار. ۱۱۱ ج. بیروت - لبنان: دار إحياء التراث العربي، ج 45، ص 13.
\item
کفعمی، ابراهیم بن علی. ۱۴۰۵-۱۳۶۴. المصباح. ۱ ج. قم - ایران: الشريف الرضي، ص 485.
\item
با اندک تغییری؛ رسولی، هاشم، ابنشهرآشوب، محمد بن علی، و آشتیانی، محمدحسین. بدون تاریخ. المناقب. ۴ ج. قم - ایران: علامه، ج 4، ص 86.
\item
مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مسترحمی، هدایتالله، غفاری، علیاکبر، بهبودی، محمدباقر، مصباح یزدی، محمد تقی، محمودی، محمدباقر، خرسان، محمدمهدی، و دیگران. ۱۴۰۳. بحارالأنوار: الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار. ۱۱۱ ج. بیروت - لبنان: دار إحياء التراث العربي، ج 53، ص 303.
\item
حر عاملی، محمد بن حسن، حسینی جلالی، محمدرضا، و مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث. ۱۴۱۶-۱۳۷۴. تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة. ۳۰ ج. قم - ایران: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ج 14، ص 508.
\item
مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مسترحمی، هدایتالله، غفاری، علیاکبر، بهبودی، محمدباقر، مصباح یزدی، محمد تقی، محمودی، محمدباقر، خرسان، محمدمهدی، و دیگران. ۱۴۰۳. بحارالأنوار: الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار. ۱۱۱ ج. بیروت - لبنان: دار إحياء التراث العربي، ج 53، ص 303.
\item
حر عاملی، محمد بن حسن، حسینی جلالی، محمدرضا، و مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث. ۱۴۱۶-۱۳۷۴. تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة. ۳۰ ج. قم - ایران: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ج 14، ص 508.
\item
نوری، حسین بن محمدتقی، و مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث. ۱۴۰۸-۱۹۸۷. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل. ۳۰ ج. بیروت - لبنان: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ج 10، ص 318.
\item
مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مسترحمی، هدایتالله، غفاری، علیاکبر، بهبودی، محمدباقر، مصباح یزدی، محمد تقی، محمودی، محمدباقر، خرسان، محمدمهدی، و دیگران. ۱۴۰۳. بحارالأنوار: الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار. ۱۱۱ ج. بیروت - لبنان: دار إحياء التراث العربي، ج 45، ص 42.
\end{enumerate}
\end{document}