\documentclass[a4paper,12pt]{article}
\begin{document}
\begin{center}
{\large «أعُوذُ بِاللّٰهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ\\
بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحِیمِ.»\\
«الحَمْدُ للّٰه رَبِّ العَالَمِینَ وَ الصَّلوةُ وَ السَّلامُ عَلَی النَیِّرِ الأَعْظَمِ وَ نَتِیجَةِ العَالَمِ، هَادِي السُّبُلِ وَ مُنجِي البَشَرِ سَیِّدِنا وَ مَولَانَا حَبِیبِ إِلهِ العَالَمِینَ أَبِي القَاسِمِ المُصطَفیٰ مُحَمَّدٍ وَ عَلیٰ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِینَ المُکَرَّمِینَ وَ اللَّعْنُ الدَّائِمُ عَلیٰ أَعدَائِهِم أَجمَعِینَ مِنَ الآنِ إِلیٰ قِیَامِ یَومِ الدِّینِ؛»}
\end{center}
\begin{center}
{\large «قال الامام ابوعبدالله الحسین علیهالسلام: خمس من لم تكن فيه، لم يكن فيه كثير مستمتع العقل، و الدين و الأدب، و الحياء، و حسن الخلق {\Large{1}}.»}
\end{center}
شام غریبان سید و سالار شهیدان، انشاءالله به برکت اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام)، بهزودی شاهد پایانبخشی شام غربت اسلام و مسلمین در سراسر کره خاکی بوده باشیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)؛
\begin{center}
{\large «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ.»}
\end{center}
بنده در طول مدت عمرم، تا الان معاصر بودم با چند رئیس سازمان ملل، یکی از این رؤسای سازمان ملل که به ایران آمده بود دیداری با مقام معظم رهبری داشت. مقام معظم رهبری آنجا نکتهای گفتند که برای من خیلی شیرین بود، به ایشان فرمودند سازمان ملل بعد از جنگ جهانی تشکیل شد که جنگ و خونریزی و جاندادن مردم مشاهده نشود!\\
اصلاً فلسفه وجودی سازمان ملل جلوگیری از جنگ بود، جلوگیری از خونریزی بود، اینکه جان انسانها محترم باشد، آقای کوفی عنان گفت درست است. آقا فرمودند الان مشکل بشریت این شده که جان انسانها در بخشهای مختلف کره خاکی مختلف قیمت میخورد!\\
مختلف ارزشگذاری میشود!\\
به یک دفتر یک مجله در پاریس حمله میشود، چند نفر کشته میشوند، همه رئیسجمهورها و شاهان عالم میروند در یک تظاهرات دستهجمعی شرکت میکنند، دست به دست هم میدهند که حالا چرا به دفتر این مجله حمله شده و ۱۰ نفر کشته شدند؛ اما در غزه هر روز ۳۰۰ نفر، ۷۰ نفر، ۹۰ نفر، در بیمارستان المعمدانی هزار نفر قتلعام میشوند و کک کسی هم نمیگزد!\\
این یعنی بشریت به ذلت افتاده است، این یعنی یک آپارتاید {\textbf{2}} جهانی که کودک غزه، جوان غزه، جانش بیارزش است؛ اما اگر در اوکراین به یک بیمارستان حمله شد که معلوم نیست کی حمله کرده است!\\
آنجا قیمت دارد!\\
در فرانسه قیمت دارد، در آمریکا قیمت دارد و این اوج ذلت مسلمین است که اینقدر بیغیرتاند.\\
در این جریان جنگ ۹ ماهه غزه یک صدا از عربستان سعودی بلند نشد، یک صدا در امارات بلند نشد، یک صدا در قطر بلند نشد، یک صدا در اردن بلند نشد که صدایی اثرگذار باشد.\\
اخباری که ما داریم این است بسیاری از جوانان اهلسنت تمایل شدید به تشیع پیدا کردند الحمدلله؛ چرا؟\\
چون کسانی که در غزه دارند سلاخی میشوند سنیاند و یک موقعی متهم بودند به اینکه سنی متعصباند، چه کسی دارد از اینها دفاع میکند؟\\
ایران شیعه، یمن شیعه، عراق شیعه و لبنان شیعه، اینها دارند کمک میکنند.\\
این یعنی ما داریم حرف پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را گوش میدهیم که فرمود:
{\large «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ {\Large{3}}.»}\\
پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود اگر کسی بشنود یک نفر فریاد مظلوم خواهی برداشته است و پاسخ مثبت ندهد، مسلمان نیست.\\
افتخار کنید به این مذهب و به این مکتبی که اینطور دفاع میکند از مظلوم. امام سجاد (علیهالسلام) فرمودند پدرم سیدالشهداء (علیهالسلام) آمد دیدن من در خیمه، آخرین لحظات، یعنی فقط خود حضرت مانده بود، کس دیگری نبود. یک جمله به من گفت و رفت، جنگید و شهید شد و آن جمله این بود:
{\large « يَا بُنَيَّ، إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لاَ يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلاَّ اَللَّهَ {\Large{4}}.»}\\
پسرم مواظب باش با مظلومی که جز خدا یاور ندارد در نیفتی!\\
زیرا خدا بیچارهات میکند.\\
امیدواریم به برکت این ایام بهزودی شاهد و ناظر پیروزی اسلام و مسلمین بر جبهه غربی، عبری، عربی بوده باشیم باز هم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)؛
\begin{center}
{\large «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ.»}
\end{center}
شب آخری است که ما خدمت عزیزان هستیم. دوستان خدمتگزار در هیئت محبین از من تقاضا کردند از همه عزیزان شرکتکننده استحلال بطلبیم. حرف عزیزان این بود که ما آنچه که در توان داشتیم را گذاشتیم، اگر کموکسری بوده است، طاقت و توان ما بیش از این نبوده است. همانطور که آقای دکتر ربیعی هم فرمودند هیئت محبین دانشجویی است پس هر کس به هر اندازه میتواند در این هیئت خدمتگزار باشد این خدمت را دریغ ندارد، چه اینکه خدمات مالی خود را هم میتوانید به نیتهای گوناگون مخصوصاً به نیت در گذشتگانتان بدهید.\\
اهلبیت (علیهمالسلام) فرمودند گاهی پدر و مادر در برزخ انسان را عاق میکنند و انسان به هر دری میزند میبیند بسته است، مکرر پیش ما میآیند برای مشاوره میگوید حاجآقا به هر دری زدم بسته است، میگویم پدرت کجاست؟\\ میگوید فوت کرده است.\\
میگویم چند وقت است که سر قبرش نرفتی؟!\\ میگوید پنج سال است، قبر در روستا است من نیز پنج سال است که روستا نرفتم. همین است پدر، مادر در عالم برزخ دلشان میگیرد ما میشویم عاق!\\
عاق والدین که شدیم در همین دنیا ضربه میبیند.\\
بهترین خدمت به والدین کمکهای مالی و گرهگشایی است اگر انسان بتواند گرهای را از مکروبی برگیرد و بردارد
\{ارزش دارد\}.\\
شب آخر است و ما هم عازم هستیم برای مشهدالرضا (علیهالسلام)، انشاءالله با شما عهد میکنیم چشممان که به گنبد مطهر امام رضا (علیهالسلام) افتاد (ما از فرودگاه که میرویم مخصوصاً از مسیری میرویم که در راه زیارت میخوانیم)، نائبالزیاره همه شما باشیم در این شب آخر. روایتی را از سیدالشهداء (سلاماللهعلیه) برای شما ترجمه کنم. به روح مطهر سیدالشهداء (علیهالسلام) در این شام غریبان هدیه کنید صلوات بر محمد و آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)؛
\begin{center}
{\large «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ.»}
\end{center}
امام حسین (علیهالسلام) فرمود: پنج صفت، پنج خصلت، پنج فضیلت است، پنج ارزش است که اگر در کسی نباشد این فرد خیلی قابل بهرهوری نیست، نه خودش از عمرش خیلی بهرهمند میشود، نه دیگری از او بهرهمند میشود، نه خانوادهاش از او بهرهمند میشوند، نه دوستش از او بهرهمند میشود، نه فامیلش خیلی از او بهره میبرند.\\
این پنج صفت را من با توضیح مختصر عرض میکنم؛\\
اول فرمود العقل؛ انسان باید عاقل باشد، ما عقل را دو گونه میکنیم عقل نظر و عقل عمل، هر دو هم برای ما لازم است.\\
عقل نظر یعنی یک انسان عالم را آنچنان که هست بشناسد و بفهمد، کجومعوج نفهمد، اشتباه نفهمد، این عقل نظر است، کار فلسفه همین است، فلسفه میخواهد چهکار کند؟\\
فلسفه یعنی من بیایم جهان را، عالم را آنگونه که هست در فاهمه خود قرار بدهم؛ لذا در تعریف فلسفه گفتند:
{\large «حيث كانوا يعرّفونها تارة: بصيرورة الإنسان عالما عقليّا مضاهيا للعالم العينيّ {\Large{5}}»،}
انسان بشود بهگونهای که شاعر سرود:
\begin{center}
هرآنکس ز دانش برد توشهای
\hspace*{2.5cm}
جهانی است بنشسته در گوشهای
\end{center}
فرق علامه طباطبایی (رحمتاللهعلیه) با ترامپ چیست؟!\\
علامه طباطبایی (رحمتاللهعلیه) یک فیلسوف است که عالم را آنچنان که هست فهم کرده، نه با توهمات، نه با تخیلات یا بافتنهای ذهنی؛ اما ترامپ اینطور نیست!\\
بایدن اینطور نیست، کثیری از مردم اینطور نیستند، اینهایی که آتئیست هستند، اینهایی که خدا را قبول ندارند، اینها عقل نظرشان مشکل دارد؛ یعنی چه؟\\
یعنی عالم را درست فهم نکردند، جهان را درست نشناختند، این عقل نظر است پس عقل نظر یعنی من جهان را، هستی را، آنگونه که هست، درست و مطابق با واقع در فاهمه خود داشته باشم من اگر منکر موجودی به نام مَلَک باشم، اگر منکر موجودی به نام جن باشم، اگر منکر موجودی به نام عرش و لوح و قلم باشم، اگر منکر حقیقتی به نام قضاوقدر باشم، اگر منکر واقعیتی به نام امر بین الامرین باشم، من عالم را آنگونه که هست، درست درک نکردم! و این نقصان نظری مشکل عملی ایجاد میکند.\\
عقل عمل چیست؟\\
عقل عمل این است که من آنچه را که بایسته و شایسته است، بایسته و شایسته بفهمم، آنچه را که نبایسته و ناشایسته است، نبایسته و ناشایسته بفهمم؛ این وظیفه اخلاق است، اخلاق آمده بایدها و نبایدها شایدها و نشایدها یعنی شایستهها و ناشایستهها را برای من جا بیندازد.\\
اگر یک کسی نگاهش در این فضا و در این ساحت نگاه ماکیاولی {\textbf{6}} است، این اخلاق را درست درک نکرده است، اگر کسی گمان میکند هر چه محصول قدرت است حق است، عالم را جنگل ببیند، این در بحث عقل عمل میلنگد، تأکید دین ما روی هر دو عقل است، میگوید مؤمن هم باید درست بیندیشد و بفهمد و جهانبینی او درست باشد، عالم و آدم و خدا و جهان را درست تفسیر کند و درست بفهمد؛ هم باید بایسته و شایسته و نبایسته و ناشایسته را درست فهم کند.\\
یکی از مشکلات امروز ما چیست؟\\
در خانمها، در آقایان، در جوانها چیست؟\\ مدگرایی است!\\
مگر هرچه مد شد شایسته است و اخلاقی است، ارزشی است؟!\\
به چه ملاک؟\\
با چه میزان؟\\
با چه ترازویی؟\\
که حالا یک چیزی مد شد من باید حتماً تبعیت کنم، چرا؟\\
چون مد است!\\
این مال کسی است که عقل عملش میلنگد.\\
ما هم باید عقل نظر داشته باشیم، هم عقل عمل؛ آن وقت اگر عقل کار خودش را درست کرد که اولین خصلتی که سیدالشهداء (علیهالسلام) فرمود باید در کسی باشد تا بهره از او بشود برد، خودش از خودش بهره ببرد، دیگران از او بهره ببرند، عقل است.\\
اینی که فرمود:
{\large «العقل مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُكْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ {\Large{7}}»،}
عقل چیزی است که انسان را به بهشت میکشد انسان را به عبادت خدا میکشد؛ انبیا، اولیا، اوصیا، عرفا عاقلترین انسانها هستند. عقل یعنی همین! عقل یعنی با واقعیات بینشی و منشی زندگیکردن، عقل یعنی با واقعیت دمخور بودن، از توهمات و تخیلات بهدور بودن و لذا است امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در نهجالبلاغه فرمود که اصلاً انبیا آمدند، قرآن فرمود پشتسرهم نیز آمدند، ۲۷ پیغمبر بیشتر در قرآن نام برده نشده است، یک یا دو پیغمبر یاد شده ولی نامش در قرآن گفته نشده است؛ ولی این ۲۷ یا ۲۹ مورد مشتی از خروار است، در آن روایت کتاب خصال صد و بیست و چهار هزار پیغمبر آمده است!\\
خود قرآن هم میگوید:
{\large « وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ {\Large{8}}»،}
هیچ امتی بدون نذیر و منذر نبوده است، اینها برای چه آمدند پشتسرهم؟\\
{\large «ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَىٰ {\Large{9}}؛»}
{\large «تَتْرَىٰ»،}
یعنی پشتسرهم! برای چه؟\\
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در نهجالبلاغه فرمود:
{\large «وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ اَلْعُقُول {\Large{10}}»،}
طبع آمده، شهوت آمده، غضب آمده، گرایشهای پست مادی آمده، روی عقل را پوشانده و عقل را دفن کرده است!\\
موسی آمده، عیسی آمده، ابراهیم (علیهمالسلام) آمده، این بیل مکانیکی را سوار شده تا این عقل دفن شده را بیاورد بالا و این عقل بالا آمده جامعه را اداره کند.\\
عقل دفن شده دختر زندهبهگور میکند، عقل دفن شده آپارتاید ایجاد میکند. اگر عقل بیاید بالا مانند کار انبیا، انسان درست زندگی میکند و لذا فرمود: خدا دو حجت بر بشر دارد، یک حجت بیرونی و ظاهری که انبیا و رسل هستند و دوم حجت درونی که عقل باشد.
از امام میپرسند پس آن که معاویه داشت، چه بود؟\\
فرمود:
{\large «تِلْكَ اَلنَّكْرَاءُ تِلْكَ اَلشَّيْطَنَةُ}\{{\large وَ هِيَ شَبِيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِالْعَقْلِ {\Large{11}}}\}.»\\
آن که عقل نیست!\\
آن شیطنت است، آن نکراء است؛ عقل باید انسان را به راه صحیح بکشد.\\
پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دارد از دنیا میرود، آخرین روایتی که از پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل شده است این روایت است که پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند من اسلام را برای شما در چند جمله تفسیر میکنم؛ خدا توفیق بدهد ما یک سال این روایت شیرین را محور سخن قرار بدهیم؛ در آن روایت مشهور پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود:
{\large «العقل اساس دینی؛»}
عقل اساس دین من است.\\
حکومت هم باید عاقل باشد؛ ما یک روزی با صدام جنگیدیم، صدام هم رهبر بود، مرحوم امام خمینی (رحمتاللهعلیه) و حضرت مقام معظم رهبری نیز رهبرند؛ صدام کجاست؟!\\
حزب بعث کجاست؟!\\
تفکر صدام کجاست؟!\\
ما کجاییم؟!\\
ما در قلهایم؛ مقام معظم رهبری (حفظهالله) فرمودند: نزدیک قلهایم، در این پیچ تاریخی حزب بعث کجاست؟! صدام کجاست؟! تفاوت چیست؟\\
این کشور را عقل اداره کرده است؛ ولی آن کشور را وهم و توهم و خیال اداره کرده است. نتیجه این شد که او سوخت؛ ولی ما ساختیم.\\
دوم فرمود:
{\large «الدین؛»}
اگر کسی دین ندارد، نه خودش خیلی بهره از زندگیاش میبرد، نه دیگران از او بهره میبرند. بالاترین هدیهای که خدای متعال به بنده و شما داده دیانت است. ابتدا که آدم و حوا و شیطان را فرستاد از بهشت بیرون وعده قطعی نداد گفت حالا بروید فعلاً بیرون!\\
«\{{\large قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا}\}
{\large فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ {\Large{12}}.»}\\
بروید تا ببینم و فکر کنم به تعبیر من! بفرستم برای شما دین، بفرستم برای شما کتاب یا نفرستم؛\\
حالا دین آمده است، دین چیست؟\\
در یک کلمه خدای متعال خالق تکوین است و همه چیز را آفریده است؛ زیرا تصریح قرآن کریم است که فرمود: هر مخلوقی خالقش اوست. تکوین را او رقم زده ما هم هیچ نقشی در آن نداشتیم، نه بنده در تولید و ایجاد خورشید نقش داشتم، نه پدرم، نه جدم، نه پدر شما و نه جد شما؛ ما به دنیا آمدیم خورشیدی بوده، ماهی بوده، کهکشانی بوده، آبی بوده، قوانین علی و معلولی، فیزیک، شیمی، ریاضی و... اینها پخش بوده در عالم، بشر خیلی خیلی خیلی زور بزند یواشیواش اینها را کشف کند! تازه در هر رشته علمی هم میگوید مجهولات ما صد برابر معلومات ماست.\\
خدای متعال تکوین را رقم زده و با دو موجود کار دارد که این دو تا موجود موجوداتی هستند که دارای نفساند یکی من انسان، یکی جناب جن، در کنار این تکوینی که رقم زده به اعتبار نفسی که به من داده و این نفس ویژگیاش اختیار، انتخابگر بودن و برگزین بودن است؛ خداوند گفته است من در کنار اراده تکوینی، یک اراده تشریعی هم دارم، یک چیزهایی از تو میخواهم، یک کارهایی از تو میخواهم انجام دهی، یک چیزهایی میخواهم انجام ندهی، یک چیزهایی را رعایت کنی! مواظب باشی! حواست باشد!\\
ما آنچه را که مظهر اراده تشریعی پروردگار است به آن میگوییم دین؛ دین خدا از دینی که بر آدم فرستاده شد بگیرید تا نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و خاتمالنبیین (صلیاللهعلیهوعلیهم)؛ دین یعنی مظهر اراده تشریعی پروردگار یعنی خدا در مقام تقنین از من چه خواسته است؟\\
تکوین به من مربوط نیست؛ هیچ نقشی هم من در تکوین ندارم، ازدواج میکنم بچهدار نمیشوم هر کاری میکنم نمیشود!\\
بالعکس خیلی از پدر و مادرها نیز میبینی بچه شده شیربهشیر! میگویی چه عجلهای؟!\\ میگوید ما نمیخواستیم اتفاق افتاد!\\
در تکوین من خیلی نقش ندارم؛ اما در تشریع، خدا از من خواسته است.\\
اگر یزیدیها گوش نمیکنند، حسینیها گوش میکنند، لبنانیها گوش میکنند، یمنیها گوش میکنند، عربستانیها گوش نمیکنند، آن حرف دیگری است!\\
دین یعنی اراده تشریعی پروردگار؛ امام حسین (علیهالسلام) فرمود اگر کسی دین ندارد نه خودش بهره میبرد نه دیگری از او بهره میبرد.\\
دو چیز در روایات آفت دین در نظر گرفته شده است:
{\large «اول آفَةُ اَلدِّينِ اَلْهَوَى {\Large{13}}.»}\\
\{پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم\} فرمود: آسیب دین هواوهوس است. هواوهوس میآید دین را پایمال و لگدمال میکند.\\
دوم
{\large «آفَةُ الدین}\{{\large اَلنَّفْسِ}\}{\large اَلْوَلَهُ بِالدُّنْيَا {\Large{14}}.»}\\
آفت دین این است که انسان نسبت به دنیا حرص داشته باشد، طمع داشته باشد. همه ما یک روزی به دنیا آمدیم، بزرگ شدیم دندان درآوردیم، غذا خوردیم، نوشیدیم، مدرسه رفتیم، درس خواندیم، مدرک گرفتیم، یا نگرفتیم، الان نیز داریم زندگی میکنیم، این مسیر طبیعی زندگی یک انسان است و معمولاً هم انجام میشود؛ یک روزی انسان ازدواج میکند، یک روزی بچهدار میشود، یک روزی نوه دار میشود، یک روزی بیمار میشود، یک روزی بیمار نیست، اینها مسیر طبیعی زندگی است؛ آن که اگر من دنبالش ندوم آسان به دست نمیآید دیانت است.\\
اینکه من بتوانم دراینبین رشد بدهم خودم را و تکامل پیدا کنم، بیایم بالا! این کارهای عادی که کارهای روزانه انجام میشود؛ یک روزی انسان بالاخره ماشین میخرد، یک روزی بالاخره خانهدار میشود یا نشود؛ در یک جایی زندگی میکند، مهم این است که من چقدر سالیانه دارم رشد میکنم؟!\\
ماهیانه دارم رشد میکنم؟!\\
این دهه محرم برایم بهتر رقم خورد یا دهه محرم قبلی؟!\\
این مهم است و این را باید در نظر گرفت.\\
ما در بحث دین آنچه که باید نسبت به دین توجه داشته باشیم این است که دین را اگر بخواهیم درست تعریف کنیم. دین یعنی برنامه صحیح زندگیکردن در عالم دنیا؛ برای درست زندگیکردن، زندگی انسان شاغول میخواهد، این شاقول باید دیانت باشد و اگر این شاقول دیانت بود انسان رشد میکند.\\
قدمبهقدم زندگی اهلبیت (علیهمالسلام) تأکید بر این نکته است که باید اراده تشریعی پروردگار در زندگیشان حاکم باشد.\\
سوم فرمود: الأدب؛ اگر کسی بیادب است نه خودش خیلی از زندگیاش بهره میبرد نه دیگران؛ مرحوم علامه طباطبایی (اعلیاللهمقامه)، ادب را تفسیر میکند به رعایت ظرافتها.\\
انسان باید ظرافتها را تشخیص بدهد و بهجا این ظرافتها را رعایت کند.\\
انسان باید با ادب باشد؛
{\large «ادب مع الله، ادب مع الرسول، ادب مع الامام، ادب مع القرآن»}
هر کدام آدابی دارد چرا مثل امروز که عاشورا بود تا اصحاب امام حسین (علیهالسلام) زنده بودند اجازه ندادند از اهلبیت کسی برود به میدان؟!\\
این ادب مع اهلالبیت است.\\
مرحوم آقای قاضی خانهشان چراغ نداشت، نماز شبشان را خوانده بودند، در تاریکی مطلق خواستند بروند به سجده، دستشان خورد به مهر، مهر پرت شد!\\
هرچه کورمالکورمال گشتند این مهر را پیدا کنند، پیدا نشد!\\
در زندگینامه ایشان بخوانید، تا صبح خیلی وقت بود هنوز، دوزانو مؤدب تا صبح نشستند! چرا؟!\\
گفتم ممکن است، من پایم را دراز کنم و به سمت تربت سیدالشهدا (سلاماللهعلیه) دراز شده باشد! این ادب مع الحسین، این مؤدب بودن با اباعبدالله است.\\
حرّ بن یزید ریاحی جلوی امام حسین (علیهالسلام) قرار گرفت، نمیگذاشت آقا برود! آقا از اینطرف میخواست برود، سد میکرد!\\
حضرت میآمدند از اینطرف بروند، جلوی حضرت را سد میکرد!\\
سیدالشهداء (علیهالسلام) ناراحت شد فرمود:
{\large «ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ مَا تُرِيدُ {\Large{15}}.»}
مادر به عزایت بنشیند! چه میخواهی از جان ما؟! سکوت کرد!\\
شجاعترین فرد کوفه است خیلی پردلوجرئت است، فرمانده نظامی خیلی منضبطی هم هست، کار خودش را خوب انجام داد، از دیدگاه دشمن حر موفق عمل کرده بود، اگر حسینی نمیشد، یقیناً ولایتی، عمارتی، چیزی به او میدادند، رو کرد به سیدالشهداء (علیهالسلام) گفت آقا همه میدانند و من را میشناسند، هرکس در عرب مادر من را اینگونه یاد میکرد، من به مادرش توهین میکردم؛ اما چهکار کنم مادر شما فاطمه (علیهاالسلام) است؛ این ادب است و این ادب دست میگیرد.\\
انسان باید مؤدب باشد، فرمود بچههایتان را مؤدب بار بیاورید یکی از مشکلات امروز ما شده لوس شدن بچهها!\\
یک وجب بچه قدش است یک تلفن همراه پیشرفته دارد، اینترنت هم در اختیار، هرجا هم میخواهد میرود، این بچه میخواهد اصلاح شود؟!\\
خوب صفحه اشتباه باز میکند چهار صحنه
\{مستهجن\} میبیند دیگر نه تو را پدر حساب میکند نه ننهاش را مادر!\\
فردی خدمت امام صادق (علیهالسلام) نشسته بود با بچهاش، بچه لم داده بود به بابا!\\
آقا فرمودند:
{\large «أَدِّبهُ!»}
ادب یادش بده! جلو بزرگتر مؤدب بنشیند، به او یاد بده جلوی بزرگتر لم ندهد.
\begin{center}
از خدا جوییم توفیق ادب
\hspace*{2.5cm}
بیادب محروم گشت از لطفِ رب {\textbf{16}}
\end{center}
ادب مع القرآن، قرآن در خانه داری سالبهسال شما مراجعه نمیکنی؟!\\
مقام معظم رهبری یک قفسه دارند قرآنهایی است که به ایشان هدیه داده شده است.\\ آقازاده ایشان میگفتند ایشان هر روز دو سه بار که قرآن میخوانند، هر دفعه یک قرآن را برمیدارند!\\
دور میزند قفسه تمام میشود، دومرتبه!\\ میگویند آقا چرا این کار را میکنی؟\\
فرمودند روایات میگوید قرآن نباید محجور باشد و اینها اگر خوانده نشود مهجور است و من هر چند گاهی باید لااقل یکی را خوانده باشم و بخوانم این ادب مع القرآن.\\
چهارم امام حسین (علیهالسلام) فرمودند: الحیاء؛ اگر کسی بیشرم است، بیآبرو است و بیحیا است، نه خودش بهره میبرد، نه دیگری از او بهره میبرد.\\
حضرت آدم آمد به زمین، چندی نگذشت که جبرئیل امین بر آدم فرود آمد، این روایت در کافی است، روایت هم سند معتبر دارد، به آدم گفت من از طرف خدا آمدم، گفت خوب!\\
گفت جناب آدم سه چیز با خودم آوردم، عقل آوردم و دین آوردم و حیا؛ منتهی دستور این است یکی میتوانی بگزینی و دو مورد برمیگردد!\\
آدم (سلاماللهعلیه) یک تأملی کرد سپس گفت من عقل را انتخاب میکنم. جناب جبرئیل به عقل فرمود تو با آدم بمان!\\
به دین و حیا حضرت جبرئیل فرمود یاالله کفش و کلاه کنید میخواهیم برگردیم!\\
این دوتا گفتند ما نمیآییم!\\
جبرئیل پرسید چرا نمیآیید؟\\
گفتند خدای متعال ما را جوری خلق کرده که هر کجا عقل هست ما نیز هستیم، هر کجا عقل هست دین هست، هر کجا عقل هست حیا هست.\\
به تعبیر ما طلبهها عکس نقیضش چیست؟!\\
{\large «من لا حیاء له لا دین له.»}
اگر کسی حیا ندارد دین ندارد!\\
این خانم خیال میکند اگر در جامعه اسلامی بیحیایی کرد... ما هر دفعه میآییم شیراز، مقیدیم برویم سر قبر جناب حافظ، چون بدهکار میدانیم خودمان را به جناب حافظ!\\
این دفعه که رفتیم پشیمان شدیم، گفتم دیگر سالهای بعد اگر آمدیم نمیرویم. تقریباً ما آنجا زن غیرمکشفه ندیدیم! روسری که هیچ!\\
گفت از آن عالم پرسید آقا! عمه را میشود گرفت؟!\\
گفت چه؟!\\
عمه یا دخترعمه؟!\\
گفت نه! آن که هیچ! عمه را میشود گرفت یا نه؟!\\
ما رفتیم اصلاً هیچی نیست یک روز به عاشورا، یک روز به تاسوعا مانده است!\\
آندلس را چه جور از ما گرفتند خیال میکنید؟\\
هنوز مساجد در آندلس برقرار است!\\
خودشان گفتند با زن و شراب، بیحیایی و بیعفتی!\\
مقام معظم رهبری فرمودند این وضعیتی که در مورد حجاب پیش آمده یقیناً توطئه دشمن است.
واجب اجتماعی است در واجب اجتماعی دین خیلی حساس است؛ شما در خانهات ۳۰ سال روزهخواری کن! کاری به کارت ندارند؛ اما اگر در جامعه روزهخواری کردی بار اول تعزیر، بار دوم تعزیر، بار سوم علنی روزهخواری کردی باید اعدام کرد؛ چون با دین خدا نباید تلاعب کرد.
واجب و حرام اجتماعی اگر رعایت نشود تلاعب با دین خدا است شکی هم ندارد، شبههای هم در آن نیست.\\
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نشسته بودند روی منبر بسیار ناراحت بودند. فرمودند: شما مردها غیرت ندارید به من گزارش کردند زنهای شما وقتی میآیند در کوچه و بازار از وسط جاده راه میروند، زن باید از کنار جاده، از کنار دیوار برود، نباید وسط راه برود که دیده بشود.\\
چقدر در روضهها خواندید که سکینه خاتون بالای سر جنازه پدر گفت:
{\large « أنظر الی عمتی المضروبة انظر الی رئوسنا المکشوفة؛»}
بابا معجر از ما دزدیدند! این دغدغهشان بود؛ جامعه حسینی که نمیتواند ولنگوباز باشد.\\
اگر کسی حیا نداشت امام حسین (علیهالسلام) فرمود: نه خودش بهره میبرد، نه دیگری از او بهره میبرد.\\
بر حیا و عفاف باید تکیه کنیم و اختصاص به خانمها هم ندارد؛ بلکه مردها هم باید رعایت کنند، مردان باید عفاف داشته باشند.\\
پنجم (آخرین مورد) فرمود: حسن الخلق؛ اگر کسی خوشاخلاق نباشد خیلی خود از خود بهرهمند نمیشود، دیگران نیز از او بهرهمند نمیشوند.
سعد بن معاذ فوت کرد، از بزرگان اصحاب پیغمبر است وقتی پیامبر (علیهالسلام) آمدند مدینه، مثل یک شیر پشت پیغمبر ایستاد و پیغمبر را حفاظت کرد و جا داد. در زمان خود پیغمبر فوت کرد، آنقدر پیغمبر به او علاقه دارد و دوستش دارد فرمود جنازه را سریع حرکت ندهید تا من برسم؛ پیغمبر آمدند؛ اصحاب دیدند عجیب است، رسولالله که همیشه تروتمیز نظیف است کفش پایشان نیست! جوراب پایشان نیست! پابرهنه است!\\
پابرهنه آمده به تشییعجنازه او، بعد دیدند دارد روی نوک انگشتانشان راه میروند! یا رسولالله! چرا پایتان را روی زمین نمیگذارید؟\\
فرمودند آنقدر فرشته در تشییعجنازه سعد آمده که میترسم پا زمین بگذارم پا روی بال فرشته بگذارم که این معنای کنایی دارد!\\ تشییع شد، دفن شد، پیغمبر قبل از اینکه دفن بشود خودشان رفتند در کندن قبر دخالت کردند، در گذاشتن جنازه در قبر و همه اینها زیر نظر پیغمبر به دست پیغمبر انجام شد، لحد را چیدند، خاکها را گذاشتند، آب ریختند، پیغمبر مشغول خواندن فاتحه بودند که مادر سعد کنار پیغمبر نشسته بود رو کرد به سعد فرزند مقبور خود در قبر، گفت یا سعد فرزندم،
{\large «بنیّ طوبی}\{{\large هَنِيئاً}\}{\large لَكَ اَلْجَنَّةُ {\Large{17}}.»}\\
خوش به حالت بهشتی شدی!\\
رسول گرامی اسلام (علیهالسلام) ناراحت شدند فرمودند:
{\large «أمّاه لا تحتمی علی الله {\Large{18}}»،}
مادر هیچ موقع چیزی را قطعی به خدا نسبت نده! \\
چرا گفتی
{\large «طوبی}\{{\large هَنِيئاً}\}{\large لَكَ اَلْجَنَّةُ؟! {\Large{19}}»}\\
گفت یا رسولالله این کارهایی که شما کردید! فرمودند باشد! همینالان چنان فشار قبری به سعد وارد شد که سعد آزرده شد، آنجا کسی سؤال نکرد بعداً از پیغمبر پرسیدند یا رسولالله چرا سعد فشار قبر دید؟!\\
فرمود در خانه با زن و بچه گاهی تندی میکرد!\\
محیط خانه محیط تندی نیست، محیط محبت، محیط مودت، محیط ادب و محیط احترام است. \\
فرمود سعد گاهی در خانه آستانه تحملش میآمد پایین، رادیات جوش میآورد، تندی میکرد، تندی بیجا! این تندی بیجا میشود فشار قبر داخل قبر.\\
لذا
{\large «قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: عُنْوَانُ صَحِيفَةِ اَلْمُؤْمِنِ حُسْنُ خُلُقِهِ {\Large{20}}؛»}
عنوان صحیفه مؤمن حسن خلق است.
\begin{center}
{\large «صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا أباعَبْدالله»}
\end{center}
شب شام غریبان و شب تنهایی اهلبیت، غربت خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسلام) است. من آنچه که بعد از شهادت سیدالشهداء (علیهالسلام) گذشته است طبق نقل مقاتل و تاریخ برای شما عرض میکنم همین نقل وقایع روضه من باشد.\\
یک ساعت بعد از زمان نماز عصر وقت نماز عصر از اذان ظهر تا اذان مغرب را نصف که بکنیم میشود وقت نماز عصر، وقت نماز خاص و مخصوص عصر، بین اذان ظهر تا اذان مغرب نصف میشود وقت نماز عصر است؛ مقاتل نوشتند یک ساعت بعد از وقت نماز عصر کار آقای من و شما تمام شد و جنایتکاران سر اباعبدالله (علیهالسلام) را جدا کردند.
\begin{center}
{\large «صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا أباعَبْدالله»}
\end{center}
سر جدا شد بلافاصله سر شسته شد و این سر شسته شده به دست یک گروه سهنفره داده شد که سریعتر سر را به دربار عبیدالله برسانند که رئیس این گروه سهنفره خُولِی یا خَوَلِی است؛ دو جور در تاریخ آمده است، مرحوم شعرانی میگوید خَوَلی درست است.\\
اینها همان غروب حرکت کردند به سمت کوفه، کربلا تا کوفه فاصله دارد آمدند درب قصر دیدند درب قصر بسته است، رفتند به خانهشان که فردا سر را ببرند حضور ابن زیاد؛ این کار اول بود. پس سر اباعبدالله (علیهالسلام) با اهلبیت به کوفه نرفته است البته وقتی اهلبیت را وارد کوفه کردند سر را برگرداندند به دروازه که با تشریفات بیاید در کاخ عبیدالله لذا در کوفه سر همراه با خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسلام) است وگرنه سر زودتر رفته حضور عبیدالله و ارائه شد.\\
کار دوم این بود که بهمجرداینکه سید و سالار شهیدان کارشان تمام شد، عمر سعد جملهای بر دهان نجس و کثیف خود راند، فریاد برداشت
{\large «من ینتدب للحسین}\{{\large فيوطىء الخيل ظهره [و صدره] {\Large{21}}}\}.»\\
چه کسی کاندیدا میشود؟!\\
میخواهیم بر جسد پسر فاطمه اسب بتازانیم؛ ابو عمرو زاهد گفت این ده نفری که آمدند و نعل تازه به اسبها زدند و بر جنازه اباعبدالله تاختند همه زنازاده بودند. تاریخ که مراجعه کردند دیدند همه اینها بچه زنا هستند. نعل اسبها را تازه کردند بر بدن مبارک اباعبدالله تاختند.\\
من نمیدانم از آن بدن چه مانده بود که حالا اینها میخواستند با اسب بر بدن آقای من و شما بتازند.\\
کار سومی که انجام شد اینکه لشکر عمر بن سعد بعد از اتمام کار اباعبدالله حمله کردند به سمت خیام و خیمهها را آتش زدند.\\
دو نقل اینجا داریم یک نقل این است که زینب کبری (علیهاالسلام) قبل از اینکه اینها بیایند، اواخر جنگ، گوشوارهها، النگوها و چیزهای قیمتی را جمع کرده بود و در یک خیمهای ریخته بود اینها که حمله کردند زینب فرمود ما پیش خود چیزی نداریم هرچه هست در این خیمه است و آنها ریختند و این خیمه را غارت کردند؛ اما این منافاتی با این ندارد که با اینکه این کار انجام شد؛ چون اینها اهلبیت را دروغگو میدانستند باز هم به دختران اباعبدالله حمله کرده باشند.\\
مدیریت بعد از شهادت حضرت بهظاهر دست زینب است؛ اما در واقع دست امام سجاد (علیهالسلام) است، امام، امام سجاد (علیهالسلام) است؛ زینب کبری (علیهاالسلام) آمد خدمت فرزند برادر مصلحتسنجی کرد که آقا خیمهها را آتش زدند، جمله مشهوری که بعضی مقاتل نوشتند امام سجاد (علیهالسلام) فرمود زینب جان به بچهها بگو
{\large «عَلَیْکُنَّ بِألفرار»،}
نمانید. زیرا دشمن، دشمن خونجگری است و شما را راحت نمیگذارند. ریختند این ۸۴ زن و بچه در این بیابانها و اینها تشنه هستند، گرسنه هستند، غمدیده هستند.\\
راوی حُمَید بن مسلم نقل میکند میگوید من دیدم یک خیمهای است یک مقداری سالمتر است و یک خانم بلندقامتی هی میرود داخل این خیمه و میآید بیرون!\\
به این خانم که مشخص شد زینب کبری (علیهاالسلام) است عرضه داشتم خانم چرا شما فرار نمیکنید؟!\\
فرمود من در این خیمه یک بیمار دارم؛ جمع شدند دور بستر امام سجاد (علیهالسلام)، خود شمر لعنت الله علیه حاضر است، قصد کرد که جان امام سجاد (علیهالسلام) را بگیرد، زینب کبری (علیهاالسلام) وساطت کرد، زینب کبری سه مرتبه جان امام سجاد (علیهالسلام) را نجات داده است، اولین مورد اینجاست، دخالت کرد و نگذاشت، اطرافیان به شمر گفتند
{\large «نَرَاهُ لِمَا بِهِ»،}
این با این مریضی که ما میبینیم نمیماند و این مریضی او را از پا در میآورد. یعنی این میرود این با همین مریضی میمیرد نیاز به کشتن ندارد؛ جان امام سجاد (علیهالسلام) سالم ماند.\\
کار دیگری که انجام شد اینکه عمر سعد بعد از جریان تازاندن اسبها بر بدن اباعبدالله خرامان خرامان آمد به سمت خیمهها، مقاتل میگوید وقتی رسید به خیمهها اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) با او روبرو شدند
{\large «و صِحنَ فِی وَجهِه»،}
جلوی او صیحه زدند، صدا را به گریه بلند کردند گویا این نامرد فیالجمله دلش سوخت دستور داد که از آن به بعد دیگر کسی متعرض خیام حرم نشود؛ با این دستور ابن سعد مقداری آرامش به خیمهگاه برگشت.\\
حال که این آرامش برگشت کار زینب (علیهاالسلام) تازه شروع شده است باید در این بیابان دنبال بچهها بگردد. یکییکی اینها را پیدا کرد در یک خیمه نیمسوخته جمع کرد، همه را به آرامش دعوت کرد، آب آزاد شده بود، مقداری آب تهیه کردند خانمهای حرم، خیلی مقتل عجیب است، میگوید آب آمد در خیمه اما بچههای اباعبدالله آب نخوردند! به این میگوییم ادب مع الامام؛ بارکالله، آب ننوشیدند، تشنه اینها را زینب کبری خواباند، حالا همه را آرام کرده است. من نمیدانم رباب را چه جور آرام کرده است. همه که آرام شدند طبق نقل برخی از مقاتل شب از نیمه گذشت وقت نماز شب است. عمه سادات نماز شبش را خواند، ایستاده یا نشسته! آرامآرام آمد خدمت امام سجاد (علیهالسلام)، یک تقاضا دارد، آقاجان دلم برای حسینم تنگ شده است!\\
هنوز فضا فضای خطر است، هنوز آتش و دود برپا است؛ اما حال زینب چه حالی بود که امام سجاد (علیهالسلام) گویا به حضرتش اجازه داده باشند برود. اینگونه بود که همه شما خواندید:
\begin{center}
گلی گم کردم میجویم او را
\hspace*{2.5cm}
به هر گل میرسم میبویم او را\\
گل من یک نشانی در بدن داشت
\hspace*{2.5cm}
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
\end{center}
چه کرده بودند با این جنازه که وقتی جنازه را پیدا کرد، سه مرتبه از روی تعجب پرسید:
{\large «أأنت أخی حسین؟!»}\\
قصد زیارت کن سه مرتبه یا حسین...
\begin{center}
{\large «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ.»}
\end{center}
\newpage
\begin{center}
\large{فهرست منابع}
\end{center}
\begin{enumerate}
\item
قرشی، باقر شریف. ۱۴۱۳-۱۹۹۲. حياة الإمام الحسين بن علي عليهما السلام: دراسة و تحليل. ۳ ج. قم - ایران: مدرسة العلمية الإيرواني، ج 1، ص 181.
\item
Apartheid.
\item
حر عاملی، محمد بن حسن، حسینی جلالی، محمدرضا، و مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث. ۱۴۱۶-۱۳۷۴. تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة. ۳۰ ج. قم - ایران: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ج 15، ص 141.
\item
حر عاملی، محمد بن حسن، حسینی جلالی، محمدرضا، و مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث. ۱۴۱۶-۱۳۷۴. تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة. ۳۰ ج. قم - ایران: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ج 16، ص 48.
\item
نهایة الحکمة، طباطبایی، محمد حسین، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی (ره). انتشارات، ۱۳۸۶ هجری شمسی، جلد ۱ صفحه ۲۳.
\item
Niccolò di Bernardo dei Machiavelli.
\item
غفاری، علیاکبر، کلینی، محمد بن یعقوب، و آخوندی، محمد. ۱۳۶۳. الکافي. ۸ ج. تهران - ایران: دار الکتب الإسلامیة، ج 1، ص 11.
\item
سوره فاطر، آیه 24.
\item
سوره مؤمنون، آیه 14.
\item
صالح، صبحی، شریف رضی، محمد بن حسین، و علی بن ابیطالب (ع)، امام اول. ۱۴۱۴. نهج البلاغة (صبحی الصالح). ۱ ج. قم - ایران: مؤسسة دار الهجرة، ص 43.
\item
غفاری، علیاکبر، کلینی، محمد بن یعقوب، و آخوندی، محمد. ۱۳۶۳. الکافي. ۸ ج. تهران - ایران: دار الکتب الإسلامیة، ج 1، ص 11.
\item
سوره بقره، آیه 38.
\item
با اندک تغییری از امیرالمومنین علیهالسلام: مَا أَهْلَكَ اَلدِّينَ كَالْهَوَى؛ علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، آمدی، عبدالواحد بن محمد، و رجایی، مهدی. ۱۴۱۰-۱۹۹۰. غرر الحکم و درر الکلم : مجموعة من کلمات و حکم الإمام علی علیه السلام. ۱ ج. قم - ایران: دار الکتاب الإسلامي، ص 689.
\item
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، آمدی، عبدالواحد بن محمد، و رجایی، مهدی. ۱۴۱۰-۱۹۹۰. غرر الحکم و درر الکلم : مجموعة من کلمات و حکم الإمام علی علیه السلام. ۱ ج. قم - ایران: دار الکتاب الإسلامي، 278.
\item
مفید، محمد بن محمد، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، و کنگره جهانی هزاره شیخ مفید (ره) (۱۴۱۳ق. = ۱۳۷۲: قم). ۱۴۱۳-۱۳۷۲. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد. ۲ ج. قم - ایران: المؤتمر العالمي لألفية الشيخ المفيد، ج 2، ص 80.
\item
مثنوی معنوی، دفتر اول، بخش چهارم.
\item
با اندک تغییری؛ ابنبابویه، محمد بن علی، و بحر العلوم، محمد صادق. بدون تاریخ. علل الشرائع. ۲ ج. قم - ایران: کتابفروشی داوری، ج 1، ص 309 و 310.
\item
با اندک تغییری؛ ابنبابویه، محمد بن علی، و بحر العلوم، محمد صادق. بدون تاریخ. علل الشرائع. ۲ ج. قم - ایران: کتابفروشی داوری، ج 1، ص 309 و 310.
\item
با اندک تغییری؛ ابنبابویه، محمد بن علی، و بحر العلوم، محمد صادق. بدون تاریخ. علل الشرائع. ۲ ج. قم - ایران: کتابفروشی داوری، ج 1، ص 309 و 310.
\item
علی بن موسی (ع)، امام هشتم، و نجف، محمد مهدی. ۱۴۰۶-۱۳۶۵. صحيفة الإمام الرضا عليهالسلام. ۱ ج. مشهد مقدس - ایران: كنگره جهانی حضرت رضا (علیه السلام)، ص 67.
\item
بحرانی، عبد الله بن نور الله، موحد ابطحی اصفهانی، محمدباقر، و مدرسه الامام المهدی علیه السلام. ۱۳۷۵. عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال. ۱۱ ج. قم - ایران: مدرسة الإمام المهدي (علیه السلام)، ج 17، ص 303.
\end{enumerate}
\end{document}