\documentclass[a4paper,10pt]{article}
\begin{document}
\Large {
\\
«سلام علیکم و رحمة الله.\\
أَعوذ باللّٰهِ مِنَ أَلْشَّیْطانِ أَلْرَّجیم\\
بِسْمِ اللهِ أَلْرَحمٰنِ أَلْرَّحیم\\
أَلْحَمْدُللّٰه وَ أَلْصَّلاةُ وَ أَلْسَّلامُ عَليٰ رَسول الله و آلِه آل الله و أَلْلَّعْنُ عَليٰ أَعْدائِهِم أَعداء الله إِليٰ یَوْمِ أَلْلقاء الله، قالَ اللهُ تعاليٰ في کِتابِهِ أَلْکَریم: وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا.\\
وَ قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): أنَا مَدینَةُ الحِکمَةِ وهِیَ الجَنَّةُ، وأنتَ یا عَلِیٌّ بابُها».}\\
صدا به گوش من بد میرسد، شما خوب میشنوید؟\\
صدا ضعیف است، زیادش کنید، حالا یک ذره زیادش کنید به جایی برنمیخورد، تنظیم است؟\\
یک صلوات عنایت بفرمایید.\\
ما نیم ساعت بیشتر وقت نداریم، گفت که طرف از شهرستان زنگ زد به بابایش گفت که من کاظم، پول لازم.\\
بابایش گفت: «من مسعود، پول مفقود».\\
خلاص، تلفن تمام شد. به نظرم اینطوری امروز باید اینجا صحبت کنیم و خیلی فشرده کنیم که حالا چهارکلمهای که نوشتیم، بتوانیم خدمت دوستان عرضه داشتهباشیم.\\
از دو سرور بزرگواری که هر دو از بنیهاشم هستند و ما از محضرشان استفاده بردیم، تشکر دارم، امیدوارم مدرسه عباسقلیخان از جناب آقای غفاری در این بحثی که ارائه کردند، استفاده مفصل بکند، ایشان بحثشان گزارش بود و حیف است این بحث، من که حالا یک ذره در این بحث کار کردم، میدانم ایشان چه قدر زحمت کشیدهاند.
یک، یک ترمی آقا سید را مشهد بکشانند و این بحث را مفصل از خدمتشان استفاده کنند.\\
عنوان بیان حقیر این بود رسالت حکمت متعالیه در جهان معاصر به ذائقه بحثهایی که حالا حقیر در اینگونه مجالس دارم، ابتدا این عنوان را آنالیز میکنم به عنوان مقدمه بحث و بعد به سلب موضوع میپردازم.\\
در عدد ذکر میکنم که حالا خودم که لااقل خودم یک ذره بفهمم چه دارم عرض میکنم.\\
اول، منظور من از رسالت، وظیفه هدفمند متعالی است، من وظیفه غیرهدفمند را رسالت نمینامم، وظیفه لغو را رسالت نمینامم، وظیفه با هدفی غیر متعالی را هم رسالت نمینامم.\\
پس وقتی رسالت میگویم، یک بار ارزشی گرانبهایی دارد.\\
دوم، مقصود من از حکمت متعالیه که گفتیم رسالت حکمت متعالیه، حکمتی است که توسط صدرالمتألهین پیریزی شدهاست و من این حکمت را با این شاخصهها میشناسم، یک سیستم مستقل فلسفی است. من حکمت صدرایی را آبشخوار جریانات بیرونی نمیدانم.\\
به تعبیری دیگر کار صدرا را کار زنبورگانی میدانم، نه کار مورچگانی.\\
صدرا از فرآیند، برآیند ساختهاست. درست است، حکمت مشاء و اشراق و آیات و روایات و شهود عرفا کمک کردهاست اما خروجی کار صدرا یک سیستم مستقل فلسفی است و به گمان ما تنها سیستم مستقل فلسفی است. یعنی البته با پسوند اسلامی، تنها سیستم مستقل فلسفی با پسوند اسلامی حکمت صدرایی است، این بحثی دارد در جای خودش باید بررسی شود.\\
نکته دوم، من حکمت صدرایی را برترین سیستم فلسفی تا کنون بشری میدانم، شَرِّقَاء أَوَ غَرِّبَا، اعتقاد من بر این است، برترین سیستم فلسفی تا کنون بشری را حکمت صدرایی میدانم.\\
سوم، برای این سیستم فلسفی تا کنون جایگزینی نمیشناسم. دو نفر از عزیزان در قم ادعای تأسیس سیستم نوین فلسفی دارند، جناب آقای علی عابدی شاهرودی و جناب آقای حسین عشاقی، من آثار هر دو را داشتم، خدمت جناب آقای عابدی تلمذه داشتم، با آقای عشاقی هم دوست سیساله هستم.\\
به گمان من تلاش این دو بزرگوار ارزشمند است اما به یک تأسیس سیستم فلسفی نوین نینجامیده (است)، در جایی ادعا کردند که شاید اگر بر اساس افکار و ابداعات حضرت آیت الله فیاضی تلاشی بشود، شاید بشود یک سیستم نوین فلسفی ابداع کرد که حالا آن سیستم نوین فلسفی جایگزین بهینه حکمت صدرایی است یا نه، این جای بحث و تأمل دارد.
معنای رسالت را گفتم، مقصودم را از حکمت صدرایی عرضه کردم، آمدیم سراغ واژه جهان معاصر.\\
به درستی جناب آقای غفاری بحث را مطرح کردند که ما در جهان معاصر مبتلا به مقوله مدرنیسم، مدرنیته هستیم، بخواهیم یا نخواهیم.\\
در مورد مدرنیسم صدها و هزارها ساعت و صدها و هزارها مطلب میتوان گفت و شنید و بررسی کرد. یعنی ویژگیهای مدرنیسم در معرفتشناختی، در هستیشناختی، در بحث انسانشناسی و در مباحث جهانشناسی ویژگیهایی است که امروزه بر روی او بحث شده (است)، تقریباً به موارد یقینی هم رسیدند، به برخی از این موارد عزیزدلمان به خوبی تصریح کردند و اشاره کردند، من هم اینجا نوشتم مثلاً در بحثهای معرفتشناختی، علمگرایی یا علمزدگی، رویکرد غایتگرایانه، عقلگرایی یا استدلالگرایی به معنای عقل مدرن، عقل جزئی، عقل فنی، عقل تکنولوژی، ویژگیهای هستیشناسی مثلاً به مانند اسطورهزدایی از جهان، انکار تأثیر هر گونه امر فوق طبیعی، تغییر اندیشه رابطه انسان و جهان و خدا به گونهای اصالت دادن به اومانیسم.\\
در بحث انسانمحوری که حالا خودش مفصل است، نپردازم اصلاً، این بحث را کنار بگذاریم، گرچه با آن کار داریم ولی موارد فراوانی در بحث انسانگرایی تصریح دارند، تأکید بر فردگرایی که خود این لوازمی مثل انسانمحوری دارد، مثل عقل و اختیار انسانی را از ابعاد بنیادین وجود آدمی دانستن، مثل اعتقاد به جامعه باز و تکثرگرا که دروغی بیش نیست، خواهمگفت، مثل اعتقاد به دموکراسی به عنوان برترین تضمینکننده حقوق انسان، در برابر اقتدار حاکمان اقتدارگرا.\\
مثل اعتقاد به اصل جدایی نهادهای دینی از دولت، به هر حال ما مبتلا به مدرنیسم هستیم و حتی در این که ما از مرحله مدرنیسم به پسامدرن گذر کردیم یا نه و اصلاً پسامدرن یعنی چه در خود اروپا و آمریکا اختلاف است.\\
یک دانشمند آمریکایی آمدهبود دفتر تبلیغات، من از او پرسیدم که آقا ما به پسامدرن گذر کردیم یا نه؟\\
گفت: «در خود آمریکا هم این اختلاف است».\\
و اگر حالا گذر کردیم، مؤلفه اصلی پسامدرن را چه تعریف میکنیم، از آقای ابراهیمی دینانی من پرسیدم، گفت: «تغییر».\\
یک کلمه (گفت)، تغییر، ما در پسامدرن مبتلا به تغییر هستیم. حالا به هر حال، چه از مدرنیسم گذشتهباشیم به پسامدرن، چه نگذشتهباشیم، ما در جهان معاصر مبتلا به مدرنیسم هستیم و بر خلاف آن چه که گمان میشود که ما در سبک مدرنیسم دارای یک دموکراسی هستیم، دارای یک آزادی و اختیار هستیم، این بحث مدرنیسم و قدرت انتخاب که مورد توجه فرهیختگان ما مدتها است که قرار گرفته (است)، بحث شیرینی است، آن را دنبال کنید. اقتدارگرایانهترین شاید سبک زندگی است، سبک مدرنیسم، در حدی که بشر امروز در سیستم مدرن متولد میشود، رشد میکند، بالا میآید، میمیرد و بسیاری از مولفهها یک بار به ذهنش خطور نمیکند که این درست است، غلط است.
حالا من بچهام را حتماً باید هفتسالگی مدرسه بفرستم، حتماً باید مقاطع تحصیلی همین باشد، حتماً باید قوا قضائیه، مقننه و اجرائیه باشد، حتماً باید نگاه من به ورزش چنین باشد، مخصوصاً ورزش پهلوانی.\\
اصلاً عالمی است، یعنی به کلی قدرت تفکر را از بشر گرفتهاست.
خب مطلب چندم بود؟\\
مطلب چهارم، از دیدگاه ما، داریم مقدمات بحث را عرض میکنیم، از دیدگاه ما، ما مدرنیسم را میتوانیم به اعصاری تقسیم کنیم، یکی از این اعصار مورد غفلت قرار گرفتهاست و او تقسیم مدرنیسم به دو بخش قبل از نهضت خمینی کبیر و بعد از نهضت مرحوم امام است.
خب، صلواتی عنایت کنید.\\
یعنی در حقیقت ما معتقدیم نهضت این بزرگمرد، این سید اولاد فاطمه (سلام الله علیها) فریاد بلندی بر علیه مدرنیسم بود، ابتدا هم خود بزرگان شرقی و غربی این را درک نکردند و به تعبیر مشهور در یک خلاءای کَأَنَّ این نهضت اتفاق افتاد و لذا اجازه تکرار هم چندان ندادند ولی اعتقاد ما بر این است اگر تنها فریاد برخاسته بر علیه مدرنیسم، نهضت انقلاب اسلامی ما است، این نهضت معمارش کسی است که شخصیت او بر اساس بنیادهایی شکل گرفتهاست که یکی از این بنیادها اعتقاد او به حکمت صدرایی است و این قابل نقد نیست و این قابل انکار نیست. یعنی لَو لا شخصیت صدرایی مرحوم امام و اعتقاد او به حکمت صدرایی بلکه به عرفان شیعی، این نهضت رقم نمیخورد.\\
فرمود که
\Large{أَلْعارِفُ لا یَخافُ أَلْموت و کَیْف لا وَ هُوَ شُجاع، أَلْعارِفُ شُجاع وَ هُوَ لا یَخافُ أَلموت،}
تعبیرات جناب ابنسینا در نمط نهم اشارات.\\
خب حالا مطلب بعد، من عدد را معمولاً از دست میدهم، بعد از نهضت مرحوم امام اتفاقاتی رقم خورد که در بحث ما تأثیر دارد. اتفاق اول این که دین اسلام و مذهب شیعه مورد اقبال مطالعاتی و گرایشی قرار گرفت. حضرت آیت الله سیستانی در بسیاری از ملاقاتهایشان به صراحت میفرمایند: «ما گسترش تشیع را وامدار انقلاب اسلامی ایران هستیم».\\
یک موردش جناب زکزاکی است، با ده، پانزده میلیون شیعه در قلب آفریقا، یک موردش است.\\
دوم، ایران مورد توجه و در مرکز برنامهریزیهای دوست و دشمن قرار گرفت.\\
سوم، معارف و علوم شیعی و از آن جمله حکمت صدرایی مورد خوانش قرار گرفت.\\
چهارم، توقع از کارآمدی دانشهای اسلامی به ویژه در امتداد اجتماعی بالا رفت.\\
برایناساس، مطلب دیگر، من معتقدم حکمت صدرایی و حکیمان معتقد به این حکمت در جهان معاصر رسالتی عمده بر دوش دارند، در انجام این رسالت توانایند، از این توانایی استفاده کردند ولی این استفاده به صورت مطلوب نبودهاست، باید به حد مطلوب برسد. به دیگر سخن پنج رأی و احتمال در بحث ما وجود دارد:
\begin{enumerate}
\item
حکمت صدرایی در جهان معاصر هیچ رسالتی ندارد چون سنخیتی با او ندارد، عدهای به این معتقدند.
\item
حکمت صدرایی در جهان معاصر رسالت دارد ولی در انجام این رسالت ناتوان است، برخی از روشنفکران نمیخواهم اسم ببرم، به این تصریح میکنند.
\item
حکمت صدرایی در جهان معاصر رسالت دارد، توانا هم هست اما از این توان هیچگاه استفاده نکردهاست.
\item
حکمت صدرایی در انجام این رسالت توانا است و به صورت کامل استفاده کردهاست که گمان نمیکنم این احتمال قائلی داشتهباشد.
\item
پنجم که رأی شخصی حقیر است، حکمت صدرایی در جهان معاصر رسالت دارد، در این رسالت بر انجامش توانا است، از این توان هم استفاده کردهاست، این استفاده ناقص است، مطلوب نیست و اصلاً این مقال و این گفتاری که حقیر در خدمتتان دارم، میخواهد بگوید چه کار کنیم که در جهان معاصر حکمت صدرایی رسالتش را کامل انجام بدهد. انجام دادهاست، ناقص (است)، اصلاً خصوص انقلاب اسلامی ایران ولی حکمت صدرایی است، اینگونه نیست که از این توان استفاده نشدهباشد، استفاده شدهاست.
\end{enumerate}
\\
پس از شکلگیری انقلاب مقام معظم رهبری تصریح کردند افکار دو تا شخصیت مبنای آموزههای انقلاب بوده و هست، علامه طباطبایی و شهید مطهری و این دو هر دو حکیم صدرایی هستند، به صدرا عشق میورزند.
پس انجام شدهاست اما ناقص است.\\
خب این مقدمات من تمام وارد صلب بحث میشوم، رسالت حکمت صدرایی در جهان معاصر، من این رسالت را به دو بخش تقسیم میکنم:
\begin{enumerate}
\item
رسالتهای درونی
\item
رسالتهای بیرونی
\end{enumerate}
مراد من از رسالتهای درونی یعنی حکمت صدرایی باید در درون خود چه تکاملی و چه حرکتجوهریهای و چه تحولی ایجاد کند.\\
رسالت بیرونی یعنی حکمت متعالی را باید چه خدماتی ارائه کند و میدانیم به قول اصولیین و فلاسفه مبداء اشتقاق با مشتق یکی است، فرق به اعتبار است. وقتی حکمت میگوییم شامل حکما هم میشود، مراد رسالتهای حکمت صدرایی و حکمای صدرایی است، کسانی که به این حکمت معتقدند.\\
اول رسالتهای درونی را در شمارگانی خدمت شما عرض میکنم. دیروز سالروز بزرگداشت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) بود، میدانید ما در ارتباط با ولادت و وفات حضرت معصومه (سلام الله علیها) هیچ تاریخ درستی در دست نداریم، لذا دیروز را باید به بزرگداشت نه ولادت تعبیر کنیم، تاریخ هم اینطور تحریف میشود، حتی حضرت آیت الله مرعشی دستور دادند پایههای قبر مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) را تا چند متر کندند که ببینند دستنوشتهای، سنگنوشتهای، سنگنگارهای پیدا میشود که بشود از آن راه ولادت یا وفات این مخدره را تعیین کرد، پیدا نکردند. نباید بگذاریم تاریخ تحریف بشود و از این تعیین وفات و ولادت پانزده سال هم بیشتر نمیگذرد، من شصتسالم است، 45 سال خبری از این دو نبود، تولیت پیشین آستان اینجور تصمیم گرفت که حالا دو روز را تعیین کنند، باید اسمش را بزرگداشت گذاشت، نباید اسمش را ولادت گذاشت. به این مطلب حضرت آیت الله شبیری تصریح کردند و بر این مطلب تأکید دارند. به هر حال بزرگداشت مقام مخدره مکرمه، فاطمه معصومه (سلام الله علیها) بودهاست، نثار روح مطهر آن بزرگ و برادر بزرگوارش هدیه کنید صلوات بر محمد (صلی الله علیه و آله) و آل محمد (صلی الله علیه و آله).\\
دارم رسالتهای درونی را عرض میکنم:
\begin{enumerate}
\item
به روز شدن حکمت صدرایی بر اساس استفاده از دادههای داخلی آن، ببینید معمولاً مبدعان نمیتوانند مقرران خوبی باشند، علامه طباطبایی در المیزان استثناء است که سبکی را ابداع کند و بهترین قلم را بزند.\\
مبدعان معمولاً چون فکر ابداعی است، ابداع میکنند، میریزند و میروند، صدرا از بسیاری از مبانی خود استفاده بهینه نکردهاست مِنها اصاله أَلوُجود که به تعبیر آقای عبودت فصل مقوم حکمت صدرایی است، همه گفتند که صدرا از اصاله أَلوُجود استفاده بهینه و لازم را نکردهاست.\\
مِنها بحث وجود رابط، حضرت آیت الله فیاضی میفرمودند: «اگر بخواهیم حکمت صدرایی را بر اساس وجود رابط بازنویسی کنیم، هفتاد درصد چهره صدرایی، حکمت صدرایی عوض میشود».\\
هفتاد درصد (عوض میشود)، دو جلد اسفار به قول آقای جوادی لب طاقچه میرود. اگر أَلْماهیه یعنی ما یُقالُ في جوابِ ما هو یعنی ما یُحْمَل و اگر ما سوي الله وجود رابط است یعنی وجود محمولی ندارد، جوهر و عرض پرید، باید یک فکری کرد، هفتاد درصد حکمت صدرایی فرمودند بر اساس بازخوانی بحث وجود رابط تعویض میشود، بازخوانی میخواهد. از آن مهمتر بحث وحدت شخصی وجود که در دوازده فصل پایانی علیت در اسفار، صدرا به او رسیده و او را پذیرفته (است).\\
این گام اول، رسالت درونی حکمت صدرا این است که ما حکمت صدرایی را بازخوانی کنیم بر اساس دادههای درونیاش، بازنویسی و بهروز شود.\\
مرحوم مطهری معتقدند صدرا از اکثر مبانی خود استفاده شایسته و بایسته را نکردهاست و سرش عرض کردم همان ابداعی بودن و مبدع بودن مرحوم صدرالمتألهین است.
\item
رسالتهای درونی را عرض میکنیم، بهروز شدن حکمت صدرایی بر اساس نوآوریهای نوصدراییان. وفات صدرا 1050 است، از 1050 تا الان چهارصد سال گذشتهاست، بزرگانی آمدند، ملا علی حکیم، آقا علی حکیم، ملا علی نوری تا برسیم علامه طباطبایی، آیت الله جوادی، حضرت آیت الله فیاضی، اینها نوآوری دارند، این نوآوریها سیستم جدید فلسفی نیست، در بستر خود حکمت صدرایی است و صدرا میتواند، حکمت صدرایی میتواند با این نوآوریها گامهای بلندی بردارد. ما در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان درسی طراحی کردیم تحت عنوان نوآوریها و نوآوران پس از صدرا، خودم هم تدریس کردم. وقتی به این بحث ورود کردند، دیدند چه گوهرهایی بعد از صدرا آمده و از آنها غافلیم.\\
همایشی در دفتر تبلیغات گذاشتیم، نوآوریهای فلسفی علامه طباطبایی، حضرت آقای فیاضی حدود چهل نوآوری را فرمودند فکر زیاد هم نکردم، خب حیف است، اینها قدمهای پسین است، دانش باید همیشه روی دوشها سوار بشود تا اوج پیدا کند.
خب مثال بزنم، حضرت آقای جوادی اخیراً پیشنهاد کردند، فرمودند که وقت این رسیدهاست که ما در حکمت صدرایی یک مرحله به نهایه اضافه کنیم، یک بخش به اسفار اضافه کنیم که چه؟\\
که
\Large {«أَلْموجودُ إِمَّا حَقیقيٌ و إِمَّا إِعْتِباريٌ».}
مگر مباحث علامه طباطبایی در اعتباریات کم حرف است، مگر کم نوآوری دارد، مگر ما به بحث اعتباریات کم نیاز داریم، که این کار را کردهاست، کجا این کار شدهاست؟\\
رسالت درونی حکمت صدرایی این است که زایش درونی داشتهباشد.
\item
بهروز شدن حکمت صدرایی بر اساس پیشرفتهای علمی در ساحات مناسب آن، ببینید حکمت صدرایی ناظر به حکمت مشایی است بدون شک. حکمت مشایی بزرگش ابنسینا است، ابنسینا یک متخصص در ده دانش است، به خاطر این تخصص متناسب با پیشرفت علمی زمان خود، حکمت را نگاشتهاست اما آن مباحث علمی، امروزه گسترش پیدا کردهاست، من در حقیقت جسم که دیگر نمیتوانم به آن پنج نظر اسناد کنم. من اگر فلکیات امروز را در نظر بگیرم دیگر
\Large {«أَلْقَصر لا یَکون دائِمیاً وَ لا أَکثَریاً»،}
تفسیر جدید میخواهد، نظام فلکیات بر اساس قصر دارد اداره میشود. من اگر بخواهم ارتباط نفس و بدن را با جسم عالی و مزاج بسنجم، نمیتوانم پیشرفتهای امروزه را در ارتباط با فهم مزاج و ارگانیسم بدن نادیده بگیرم. من نمیتوانم در بحث أَعراض پیشرفتهای علمی را در کشف حقیقت أَعراض نادیده بگیرم.\\
من نمیتوانم بحث انرژی را که اصلاً در حکمت ما مطرح نبوده نادیده بگیرم، کجا باید بحث انرژی مطرح بشود، آقای طباطبایی میگوید که قبل از جوهر، بعد از اسم.\\
میخواهی انسان را تعریف کنی اول باید بگویی جوهَرٌ، طاقَةٌ، جِسْمٌ. این طاقةٌ جایش آنجا است. من باید بر اساس پیشرفتهای علمی در ساحات مناسب حکمت صدرایی را از درون بازسازی کنم.\\
\item
تنظیم مباحث به صورت منطقی به ویژه در بخشهای تقسیمی حکمت صدرایی، ببینید حکمت ملصقترین دانش به منطق است.\\
خب، دیگر در حکمت که باید منطق حاکم باشد. ما یک تحقیقی در بحث کتاب نهایهمان داریم و عزیزان رفتند که جوابش را برای ما بیاورند.\\
گفتیم آقا دوازده مرحله نهایه دارد، مرحله اول، احکام کلی وجود سر جایش نشستهاست، مرحله آخر، إلهیات بِمعني أَلأَخص، سر جایش نشستهاست، این ده مرحله وسط چرا اینگونه مرتب شدهاست، نظم منطقی چیست.\\
لذا در بدایه میبینید بحث وجود ذهنی و بحث وجود رابط در بدایه و نهایه متفاوت است، یکجا وجود ذهنی مقدم است، یکجا وجود رابط مقدم است، یعنی آقای طباطبایی تبدلی در رأی برایش پیدا شدهاست یا نه، هر بحثی را هر جا نشاندیم، نشاندیم. اتحاد عالم و معلوم، بحث علم و عالم و معلوم مرحله یازده باید باشد یا میتواند مرحله پنج باشد، بحث ماهیت میتواند بیاید مرحله یازده؟\\
این که ما حکمت ر ا منطقاً منظم کنیم، این به نظرم از رسالتهایی است که باید که چه، وقتی خواننده فلسفه الف را میگیرد تا ی برود، این چینش را در وجود خود حس کند که در فرمت ذهن او هم یقیناً نقش دارند.\\
\item
خب، پنجم، از رسالتهای درونی حکمت صدرایی این که همه مدعیات حکمت متعالیه ابتدا به صورت گزارههای بسیط، بعد گزارههای مرکب و بعد تنظیم براهین در قالب اشکال است.\\
یکی از مشکلات منطقخوانی و منطقداری ما این است، منطق را به صورت تئوری میخوانیم، مثل صرف و نحو با او تجزیه و ترکیب نمیکنیم، لذا ذهن فیلسوف افسارگوی ما منطقی شکل نمیگیرد.
خدا ابنسینا را رحمت کند، هر کس سخن میگفت، مشوشترین و مرتبترین قیاس در زبان او، در ذهن ابنسینا تبدیل به قضایای بسیطه میشد، قیاسات بسیطه و اشکال.\\
ابنسینا اقیسه مرکبه را ناخوداگاه بسیط میکرد، براهین را ناخودآگاه تبیین میکرد، میگفت اشکال حرفت این است، خودش هم اینطوری بالا آمدهاست.\\
خب، ما باید در عمل این را در حکمت صدرایی انجام دهیم و این از رسالتهای درونی حکمت صدرایی است.
\item
ششم، تفکیک براهین ناب فلسفی از ادله غیرفلسفی، این کار را آقای طباطبایی در نهایه کردهاست، در نهایه که بر اساس اسفار نوشته شده، شما یک آیه نمیبینید، یک روایت نمیبینید، یک شعر نمیبینید اما اولاً در بحث نفس و معاد این کار نشدهاست که حتماً باید بشود و این رسالت باید ادامه پیدا کند.
\end{enumerate}
\\
این رسالتهای درونی، آمدم سراغ رسالتهای بیرونی، فرصت من هم کوتاه (است).
\begin{enumerate}
\item
ترقیق حکمت صدرایی در حدی که از دل آن فبک صدرایی بیرون بیاید و بتوان آن را در مقطع کودکستان و مهدکودک، چه رسد به دبستان و دبیرستان ارائه کرد، این از آرزوهای مقام معظم رهبری است، غربیها در این زمینه موفقاند.
من بچهام در پیشدبستانی باید فلسفه یاد بگیرد، علیت بفهمد، حرکت جوهریه بفهمد، در قالب فهم خودش، یعنی داستان کوتاه، رمان بلند، انیمیشن، بازی رایانهای، فیلم مستند، سریال، مسابقههای جذاب، فلسفه را باید در دل کودک برد که این در اغتشاشات آسیب نبیند. پنجاه درصد شرکتکنندگان در اغتشاشات اخیر نوجوان پانزدهساله تا بیستساله من بودهاست.
اگر این از پیشدبستانی علیت فهمیدهبود، حرکت جوهریه فهمیدهبود، تکامل فهمیدهبود، آن لذت فلسفی را چشیدهبود، دیگر در اغتشاشات پیدایش نمیشد.
\item
ترجمه ترقیقشده حکمت صدرایی به زبانهای زنده دنیا، ما در این زمینه بسیار عقبیم. من استاد طرح ولایت بودم، داشتم درسهایی که طراحی شده بود را تدریس میکردم، فلسفه سیاست بود، فلسفه حقوق بود. میدیدم بعضی از نظراتی که ما داریم آنجا به شاگرد، به دانشجوی خود میگوییم برای یک نویسنده آمریکایی است که 29 سالش است. 29 سالش است، حرفش را من دارم برای دانشجوی ایرانی تقریر میکنم. صدرای ما، آقای عبودیت، یک هفته قبل، دو هفته قبل ما خدمتشان بودیم مشهد در جلسهای گفتند که آقای لگنهاوزن آلمان میروند، آمریکا میروند، میروند تدریس دارند، برمیگردند. گفتند که رفتهبودند سفر و برگشتهبودند من را در گیت موسسه امام خمینی (رحمت الله علیه) دیدند، گفتند: «آقای عبودیت، این ترجمه کتاب حکمت صدرایی شما از نان شب واجبتر است».\\
سه سال است دادند دست آقایی ترجمه کند، رفته تا ترجمه کند.
\item
رسانهای کردن حکمت صدرایی در سطح داخلی، منطقهای و جهانی.\\
من یک موقعی آمار داشتم، سالیانه بیش از هشتصد کنفرانس فلسفی در سراسر دنیا ما داریم، یقیناً الان آمار بیشتر است، ما کجای کار هستیم؟\\
چند تا آدم برای این تحویل دادیم؟\\
دو تا خاطره دارم، آقای حداد عادل میفرمودند که رفتیم یک کنفرانسی، من آنجا سهربع حرکت جوهریه را تقریر کردم، به زبان انگلیسی، طوری که مخاطب بفهمد، گفتند حرف من تمام شد، اینها ایستادند، ده دقیقه کف میزدند، حرکت جوهریه مال چند سال قبل است؟
\item
بررسیهای تطبیقی با فلسفههای امروزی مطرح در جهان به منظور نشان دادن برتری حکمت صدرایی در ساحات مشترک، کار تطبیقی باید بکنیم.
\item
چالش و نقادی فلسفه های امروزی با سلاح برنده حکمت صدرایی، نظیر کاری که علامه طباطبایی و مرحوم مطهری کردند در کجا؟\\
در نقد فلسفه مادی، مگر نکردند؟\\
\item
پاسخ به شبهات عرفانی با حکمت صدرایی، میدانید شهید مطهری یک حکیم صدرایی است.\\
مقام معظم رهبری فرمودند: «امروزه کسی بر آثار شهید مطهری مسلط باشد، همین الان هشتاد درصد شبهات را میتواند پاسخ بدهد، هنوز که هنوز است».
\item
دعوت به اسلام و مسلمانسازی با حکمت صدرایی، یک بزرگی داشتیم آیت الله سید رضی شیرازی (رحمت الله علیه)، ایشان فرمودند: «من هزار نفر را ، بیشتر از هزار نفر را با حکمت صدرایی مسلمان کردم».\\
پس این ظرفیت هست. آیت الله جوادی میخواستند شرح اسفارشان را بنویسند، من را خواستند، دعوت به همکاری کردند، در آن صحبت فرمودند که ما الان تعداد فراوانی انسان داریم در زندانها به سر میبرند، هیچ مشکلی ندارند الا مشکل اعتقادی.\\
\item
بازخوانی فلسفههای مضاف بر اساس آموزههای حکمت صدرایی و به تبع نظامسازی در سطحهای گوناگون مثل روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد.\\
این کار باید انجام بشود و باید انجام بدهیم.
\item
بازخوانی دانشهای وامدار فلسفه، حضرت آقای غفاری اشاره کردند، به مانند حکمت عملی، به مانند منطق، منطق یک علم فولادین است، خیلی تغییر نمیکند، راه تغییر در منطق این است، منطق یک علم وامدار فلسفه است.\\
خیلی از جاهای فلسفه تغییراتی کردهاست که در منطق میتواند تأثیر بگذارد، این تأثیر گذاشته نشده (است)، ما هنوز که هنوز است در منطق امروز حمل حقیقت و رقیقت نداریم، حمل ظاهر بر اظهر که بماند، هیچ، هنوز که هنوز است، قابل بازخوانی است، از این طریق و فقط هم از این طریق قابل بازخوانی است.\\
حکمت عملی، صدرا انسان را نوع اخیر نمیداند، یک مبنا است در حکمت عملی، اگر انسان یا سبوح است یا شیطان است یا ملک است، این باید تبیین شود، شاخصههایش مشخص بشود و صدرا این کار را کردهاست، ما عقبیم.
\item
پایش دائم نسبت به دور داشتن حکمت صدرایی از کجفهمیها، خدمت شما عرض میکنم مقام معظم رهبری معتقد است دارد فلسفه صدرایی بلکه فلسفه اسلامی به سمت دانشگاهها میکشد و اگر کشید چون دانشگاهها در این زمینه عمیق نیستند، حکمت صدرایی نابود میشود و شدهاست.\\
یک کانالی یک عزیزی ایجاد کردهبود، 110 نفر استاد فلسفه در او عضو بودند، همه دانشگاهی تقریباً، یکیدو نفر مثل ما آخوند بودند.\\
من دیدم این کانال سرتاپایش بوی الحاد میدهد، یا دکتری فلسفه داشتند یا فوقلیسانس فلسفه.\\
این رسالت حکمای صدرایی است، نگذارند حکمت صدرایی گرفتار کجفهمیها بشود.
\item
این یازدهم را فقط اسمش را عرض میکنم، اذان شد.
امتدادبخشی به حکمت صدرایی در ساحت فهم جامعه مثل مشاوره فلسفی که آقا فرمودند و الحمدلله در مشهد کموبیش در مجمعهای اجرا شد.\\
ببینید، یک همایشی در دفتر تبلیغات بود تحت عنوان تأثیر حکمت صدرایی در حیات فردی و اجتماعی انسان، من آنجا سخنران بودم، بحث حیات فردیاش را من گفتم.\\
بحث من که تمام شد، از پلهها بیرون آمدم، آقای فیاضی جلو آمدند، گفتند که آقای رضایی من برسم قم، این سخنرانی را یک بار دیگر گوش میدهم، چرا؟\\
چون بسیار در این ساحت ما کم کار کردیم.\\
این که عرض کردم سید بزرگوار جناب آقای غفاری را مشهد بکشید، یک ترمی لااقل بحثشان را مفصل ارائه کنند چون من، من بنده میدانم که در این زمینه دستها خالی است، طریق به قول عربها معبَّد نیست، راه، راه آسفالته نیست، یک کلمهاش هم ارزش دارد.\\
خب من خدمت آقای فیاضی در همایشها خیلی بودهاست من صحبت کردم ایشان لطف کردند، نشستند، فقط آن سخنرانی را گفتند من یک بار دیگر باید گوش کنم.\\
من پنج آموزه حرکت جوهریه، تشکیک، وجود رابط، این آموزهها را گفتم من که به تشکیک معتقد هستم با انسانی که به تشکیک معتقد نیست در حیات رفتار فردی من چه تأثیری دارد.\\
من که به حرکت جوهریه معتقدم، در رفتار فردی من چه اثری میگذارد؟\\
از قم دوستان زنگ زدند، گفتند این را باید کتاب کرد، باید مقاله کرد، چر
چون ما در این زمینه به شدت عقبیم و هر چه بدویم اول راه هستیم.
\end{enumerate}
\\
زیادهگویی کردم، عذرخواهی میکنم از این که اساتید نشستند و گوش کردند به هر حال سودایی بود برای آنها، عذرخواهی میکنم.
نثار روح مطهر بنیانگذار جمهوری اسلامی و شهدای انقلاب، شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت،
\Large {«صَلُّوا عَلی مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ».}
\end{document}