list_icon_blue

همایش بزرگداشت مقام علمی و عرفانی شهید اول

عرفان اسلامی
بزرگداشت شهید اول
موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام
جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸
همایش بزرگداشت مقام علمی و عرفانی شهید اول
list_icon_blue خلاصه جلسه
این همایش به منظور پاسداشت مقام علمی و عرفانی شهید اول برگزار شده است. حضرت استاد رضایی تهرانی در ابتدا مقدماتی را بیان می‌کنند که به شرح برخی از آن‌ها می‌پردازیم. ایشان به عنوان مقدمه اول بیان می‌کنند که واژه عرفان دارای اطلاقات متنوع و متعددی است؛ مقصد ما از عرفان جنبه باطنی دین است. به عنوان مقدمه دوم بیان می‌شود که شیعه نیز اطلاقات متعددی دارد و منظور ما از شیعه اعتقاد به مذهبی است که در ان عنصر امامت فصل ممیز آن است. ایشان چهار رأی مرتبط با عرفان و تشیع را بیان می‌کنند؛ سپس عرفان شیعه و دیگر مذاهب اسلامی بررسی می‌شود. اعتقاد به امامت وجه تمایز عرفان شیعی است. ایشان در باب خدمات عرفان به تشیع و خدمات تشیع به عرفان مطالب گرانبهایی را بیان می‌فرمایند. حجت الاسلام و المسلمین سیدعلی حسینی آملی و حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه نیز از سخنرانان دیگر این همایش بوده‌اند.
دسته بندی عرفان اسلامی
مکان موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام
زمان جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸
مناسبت بزرگداشت شهید اول
video_icon_blue ویدیو سخنرانی
voice_icon_blue صوت سخنرانی
دریافت صوت
audio_icon_darkBlue audio_icon_darkBlue
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
pencil_icon_blue متن سخنرانی
دریافت PDF
\documentclass[a4paper,12pt]{article} \begin{document} \begin{center} {\large «أعوذُ باللّٰهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم\\ \vspace*{5mm} بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم»} \end{center} \begin{center} {\large «الحَمْدُ لِلّٰهِ ربِّ العَالَمِینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اللَّعْنُ الدَّائِمُ عَلیٰ أَعدَائِهِم أَجمَعِینَ وَ لَا حَولَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ العَلِیِّ العَظِیمِ؛»} \end{center} \textbf{دبیر جلسه حجت‌الاسلام‌والمسلمین شفیعیان:} \begin{center} عکسِ رویِ تو چو در آینه جام افتاد \hspace*{2.5cm} عارف از خنده مِی در طمعِ خام افتاد\\ حُسن رویِ تو به یک جلوه که در آینه کرد \hspace*{2.5cm} این‌همه نقش در آیینه اوهام افتاد\\ این‌همه عکسِ می و نقشِ نگارین که نمود \hspace*{1cm} یک فروغِ رخِ ساقی است که در جام افتاد\\ غیرتِ عشق، زبانِ همه خاصان بِبُرید \hspace*{2.5cm} کز کجا سِرِّ غمش در دهنِ عام افتاد\\ من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم \hspace*{2.5cm} اینم از عهدِ ازل حاصلِ فرجام افتاد\\ \{چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار؟ \hspace*{2.5cm} هر که در دایره گردشِ ایام افتاد\}\\ در خَمِ زلفِ تو آویخت دل از چاهِ زَنَخ \hspace*{2.5cm} آه، کز چاه برون آمد و در دام افتاد\\ آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی \hspace*{2.5cm} کار ما با رخِ ساقیّ و لبِ جام افتاد\\ زیرِ شمشیرِ غمش رقص‌کُنان باید رفت \hspace*{2.5cm} کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد\\ هر دَمَش با منِ دل‌سوخته لطفی دگر است \hspace*{2.5cm} این گدا بین که چه شایسته اِنعام افتاد\\ \{صوفیان جمله حریف‌اند و نظرباز ولی \hspace*{2.5cm} زین میان حافظِ دل‌سوخته بدنام افتاد {\textbf{1}}\} \end{center} خدمت سروران مکرم، برادران و خواهران عزیز سلام عرض می‌کنم و خوش آمد می‌گویم. سلسله جلساتی که با هدف تبیین و تجلیل از شخصیت‌های برجسته عرفان شیعی فقاهتی با عنوان "آیت نور" ترتیب داده‌ایم. در نشست اول با زندگینامه و شرح اندیشه‌های مرحوم آیت‌الله‌العظمی حاج سید احمد کربلایی همراه بودیم. همایش دوم را به بررسی اندیشه‌ها و شخصیت آیت‌الله‌العظمی حاج سید علی آقای قاضی اختصاص دادیم و همایش سوم با بررسی شخصیت بسیار والامقام آیت الحق و الإیقان مرحوم حاج سید هاشم حداد رضوان الله تعالی علیه برگزار شد.\\ این جلسه، چهارمین نشست از این سلسله جلسات است که ان‌شاءالله به فضل پروردگار به بررسی شخصیت و اندیشه‌های مرحوم شهید اول و ابعاد ناشناخته عرفانی او خواهیم پرداخت. توضیح کوتاهی در مورد تغییر زمان و مکان این جلسه عرض کنم؛ این جلسه قرار بود در نهم جمادی‌الاولی \{1441 هجری قمری\} که سالروز شهادت مرحوم شهید اول بود، برگزار شود، اما به دلیل حادثه تلخ شهادت سپهبد قاسم سلیمانی (رحمت‌الله‌علیه)، جلسه را لغو کردیم و امشب در خدمت شما هستیم.\\ از نظر مکان نیز، متأسفانه برخی از برادران عزیزی که با اندیشه‌های عرفانی و فلسفی و جریان‌های عرفان شیعی فقاهتی زاویه دارند، سوء تفاهماتی ایجاد کردند، فشارهایی آوردند و گفتگوهایی داشتند. برخی مطالب ناقص و برخی مطالب نیز کاملاً کذب بیان شد که روی بعضی از اندیشه‌ها تأثیر گذاشت. دوستانی که با مجتمع فرهنگی "سرای قلم" قرارداد قانونی و شرعی داشتیم، آن فضا لغو شد و مقرر شد که امشب در اینجا خدمت سروران باشیم.\\ من بیش از این اطاله کلام نمی‌کنم و دعوت می‌کنم از سخنران اول، استاد سطوح عالی حوزه علمیه حضرت استاد حاج شیخ علی رضایی تهرانی، رئیس محترم "مجمع عالی حکمت اسلامی مشهد" و عضو هیئت‌علمی "دفتر تبلیغات اسلامی خراسان" که با بیان سخنرانی خود با عنوان "خدمات متقابل عرفان و تشیع"، ما را مستفیض کنند. حضرت استاد بفرمایید.\\ \\ \textbf{آیت‌الله شیخ علی رضایی تهرانی:}\\ \\ سلام‌علیکم و رحمة الله \begin{center} {\large «أَعُوذُ بِاللّٰهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ\\ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ؛»} \end{center} \begin{center} {\large «الحَمْدُلِلّٰهِ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَليٰ رَسُولِ اللهِ وَ آلِه آلِ اللهِ وَ اللَّعْنُ عَليٰ أَعْدَائِهِمْ أَعْدَاءِ اللهِ إِليٰ یَوْمِ لِقَاءِ اللهِ؛»} \end{center} \begin{center} «\{{\large وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ}\}{\large وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ}\{{\large وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ {\Large{2}}}\}.» \end{center} خیرمقدم عرض می‌کنم خدمت سروران گرامی در این همایش که به‌منظور پاسداشت مقام علمی و معنوی شهید اول برگزار می‌شود.\\ مرحوم شهید اول، ابومحمد مکی، ملقب به جمال‌الدین یا شرف‌الدین، نام مبارکشان محمد، لقب شهید اول، متولد سال ۷۳۴ هجری قمری، نهم جمادی‌الاولی، در شهرک جزّین که در جبل‌عامل لبنان واقع شده است و بنده از نزدیک این شهرک را دیده‌ام.\\ این بزرگ‌مرد از بزرگان جهان تشیع، بلکه جهان اسلام و بلکه جهان انسانیت بود. با سن اندکی که داشت، آثاری که از او در دست است و در تذکره‌ها نقل شده، باید گفت به حق عاش سعیداً و مات شهیداً شایسته بود. در سن ۵۲ سالگی به شهادت رسید و ما امروزه حتی قبری از او در دست نداریم. پس از اینکه سر او با شمشیر جدا شد و بدن او آویخته و سنگسار شد، جسم او را سوزاندند و خاکستر او را بر باد دادند {\textbf{3}}.\\ {\large «رحمة الله علیه رحمة واسعة؛»} نثار روح مطهرش هدیه کنید صلوات بر محمد و آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم).\\ عنوانی که برای حقیر در این همایش مبروک در نظر گرفته شده است، "خدمات متقابل عرفان و تشیع" است. نیم ساعت بیشتر وقت ندارم و امیدوارم ان‌شاءالله بتوانم بحث را به‌گونه‌ای پیش ببرم که موردتوجه قرار گیرد. به ذائقه مباحث این‌چنینی که دارم ابتدا مقدماتی را عرض می‌کنم و سپس وارد بحث اصلی می‌شوم.\\ مقدمه اول اینکه واژه عرفان دارای اطلاقات متنوع و متعددی است. مقصود من از این واژه، جنبه باطنی دین است. بهترین نوشته در تبیین عرفان با این دیدگاه (عرفان به‌عنوان جنبه باطنی دین)، رسالة‌الولایة از مرحوم علامه طباطبایی است. این رساله هم ترجمه متعدد دارد و هم توسط استاد حضرت آیت‌الله جوادی آملی شرح شده است. در این رساله، مرحوم علامه طباطبایی عنوانی با این تعبیر دارند که {\large «انّ لظاهر هذا الدّین باطناً {\Large{4}}»،} ظاهر دین مبین اسلام باطنی دارد. مقصود من از عرفان، جنبه باطنی دین است که بعدها در دو چهره نظر و عمل خود را نمایاند و به‌تدریج دو علم عرفان نظری و عرفان عملی بر اساس کاوش در همین جنبه باطنی دین شکل گرفت.\\ مقدمه دوم در مورد تشیع اطلاقاتی دارد مقصود من از این واژه در این بحث، اعتقاد به مذهبی است که در آن، عنصر امامت انتصابی فصل ممیز آن است با تمرکز بر تشیع اثناعشری، مقصود ما از تشیع در عنوان "خدمات متقابل عرفان و تشیع" مذهبی است که به امامت انتصابی و من جانب الله اعتقاد دارد.\\ مقدمه سوم، در نسبت میان عرفان و تشیع یا عارفان و شیعیان آرای مختلفی وجود دارد که من به چهار رأی مشهور اشاره می‌کنم؛ \begin{enumerate} \item \textbf{نسبت تباین؛} عرفان هیچ ربطی به تشیع ندارد و تشیع هیچ ربطی به عرفان ندارد پس دو قضیه سالبه کلیه است؛ برخی از محدثان، برخی از فقها و عموم تفکیکی‌ها به این اعتقاد دارند که تشیع و عرفان هیچ ارتباطی با هم ندارند بزرگ آنها در این شهر نسبت به فلسفه که رقت بیشتری نسبت به عرفان ندارد گفت: {\large «الفلاسفة هم هادم الإسلام و الإسلام هادم الفلسفة.»} فیلسوفان آمدند برای هدم اسلام و اسلام نیز آمده فلسفه را هدم کند چه رسد به عرفان!\\ به این نظر مرحوم شهید مطهری در بحث عرفانی‌شان در کتاب "علوم اسلامی" و در کتاب "خدمات متقابل اسلام و ایران" تصریح دارند {\textbf{5}}.\\ شاید افرادی مثل مرحوم محمدعلی بهبهانی پسر مرحوم وحید بهبهانی، ملامحمد طاهر قمی (لااقل در بخشی از عمرش) و میرزای اصفهانی به این رأی قائل بودند. \item \textbf{عینیت؛} عرفان همان تشیع است و تشیع همان عرفان؛ از کسانی که به این رأی تصریح دارند و بر آن استدلال کردند، مرحوم سید حیدر آملی است که در کتاب "جامع الأسرار" و در سایر آثار خود تصریح کرده که عرفان و تشیع یک چیزند و دو چیز نیستند پس نسبت تساوی، تساوق بلکه عینیت است که دو قضیه موجبه کلیه با یک مناط صدق است. \item \textbf{نسبت عموم و خصوص مطلق؛} برخی معتقدند {\large «کُلُّ عارفٍ شیعیٌّ»،} همه عارفان شیعه هستند، اما همه شیعیان عارف نیستند. این دیدگاه در عبارات بسیاری از اهل معرفت و مرحوم آیت‌الله قاضی تصریح شده است.\\ در حقیقت همه کسانی که معتقدند نمی‌توان به مراحل عالیه معرفت رسید مگر از درگاه خاندان عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) همان‌گونه که بیان شده است: {\large «وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُمْ {\Large{6}}»،} هر کس از توحید ذوقی دارد از شما خاندان شنیده است. امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: {\large «شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلاَ تَجِدَانِ عِلْماً صَحِيحاً إِلاَّ شَيْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ {\Large{7}}»،} دانش صحیح پیش ماست؛ عرفان دانش صحیح است پس فقط در نزد خاندان عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) است؛ اما شیعیان فراوانی هستند که اهل عرفان نیستند. \item \textbf{نسبت عموم و خصوص من وجه؛} عرفان و تشیع وجه اشتراک و وجه مفارقت دارند. برخی از عارفان شیعه نیستند و برخی از شیعیان اهل عرفان نیستند. \end{enumerate} اگر این رأی چهارم را ترجیح دادیم؛ قهراً باید به مقدمه پنجم بپردازیم.\\ مقدمه پنجم این است که اگر نسبت عموم و خصوص من وجه باشد، ما باید در مذاهب غیر حقه (غیر از مذهب شیعه) نیز عرفان داشته باشیم با اینکه محور اصلی عرفان توحید ناب است و توحید فقط از خاندان عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) قابل‌اخذ است؟ این سؤال چالشی اساسی مطرح می‌شود که چگونه می‌توان بین این دو جمع کرد؟ ازیک‌طرف، ما شیعه معتقدیم که رسیدن به کمالات جز از طریق درگاه اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) ممکن نیست؛ زیرا ایشان ازیک‌طرف سفینة النجاة هستند؛ «\{{\large قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ:}\}{\large وَ مَثَلُ اَلْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِكَ بَعْدِي مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ {\Large{8}}}.» و نیز «\{{\large قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌: فَإِنَّ مَثَلَهُمْ فِي هَذِهِ اَلْأُمَّةِ مَثَلُ بَابِ حِطَّةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ}\}.»\\ آنها باب حطّه هستند؛ مانند باب حطه بنی‌اسرائیل {\textbf{9}}. از طرف دیگر، در تذکره‌ها عرفای فراوانی می‌بینیم که به‌ظاهر شیعه نیستند.\\ در جواب این سؤال که سؤالی چالشی است، آرای مختلفی نقل شده و گفته شده است. نظر بنده حقیر ترکیبی است از دو رأی مرحومین علامه طباطبایی و علامه حسینی طهرانی (أعلی‌الله‌مقامهما) یعنی در مقام ثبوت، رأی علامه حسینی طهرانی و در مقام اثبات، رأی علامه طباطبایی را می‌پذیریم.\\ معتقدیم به نظریه استضعاف و دایره نظریه استضعاف را مخصوص عوام نمی‌دانیم این رأی مرحوم علامه حسینی طهرانی است.\\ در مقام اثبات، به خلط میان مقام اخذ و مقام تحریر قائل است. یعنی عارفان غیر شیعی در مقام کشف و شهود درست دیده‌اند، اما در مقام تحریر و تقریر به‌خاطر انس ذهن به آموزه‌هایی که از کودکی داشتند، احیاناً بد تعبیر کرده‌اند.\\ تعبیری که مرحوم علامه طباطبایی دارد این است که اگر کسی گفت من در عالم بالا در دست راست پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) خلیفه اول را دیدم، در دست چپ پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) خلیفه دوم را دیدم و خلیفه سوم هم در جلباب حیا نشسته بود روبروی پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)؛ ایشان می‌فرمایند این در حقیقت دیگران را دیده است. در مقام کشف درست دیده‌اند، اما در مقام تحریر و تبدیل علم حضوری به علم حصولی این انس ذهنی خطا ایجاد کرده است.\\ این بحث خودش مفصل است. برای جواب این سؤال، نشستی علمی در دفتر تبلیغات برگزار شد که بنده نیز از مشارکت‌کنندگان بودم و نظرات آنجا بررسی شد. در مقام ثبوت، به نظریه استضعاف قائل هستیم و در مقام اثبات، به نظریه تفریق بین مقام اخذ و مقام تحریر.\\ مقدمه ششم؛ اصحاب رسول خدا (ص) را به دو بخش تقسیم می‌کنیم؛ اصحاب علوی و اصحاب غیر علوی. اصحاب علوی همان‌هایی هستند که به تعبیر مرحوم سید \{عبدالحسین\} شرف‌الدین در همان زمان رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) مشتهر به {\large «شِیعَةُ عَلِیٍّ»} بودند؛ یعنی ما معتقدیم بذر تشیع به دست رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) کاشته شده است.\\ \{رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)\} فرمود: {\large «شِيعَةُ عَلِيٍّ هُمُ اَلْفَائِزُونَ}\{{\large يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ {\Large{10}}}\}.» و ازاین‌قبیل تعبیرات که فراوان است؛ ما تواتر لفظی را در روایات عمدتاً در روایات مربوط به ولایت علی (علیه‌السلام) داریم.\\ اگر شهید ثانی فرمودند ما یک حدیث متواتر لفظی داریم که به نظر خطاست! اما احادیث متواتر لفظی بیشتری داریم و عمدتاً مربوط به بحث ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است؛ مثل حدیث ثقلین {\textbf{11}}، حدیث سفینه {\textbf{12}} و حدیث طیر مشویّ {\textbf{13}}.\\ به‌هرحال یک دسته از اصحاب، اصحاب علوی‌اند مثل سلمان، ابوذر، مقداد، ابو هیثم بن تیّهان، عمار و امثالهم؛ دسته دیگر اصحاب غیر علوی‌اند، مثل خلفای ثلاث، خالد بن ولید و ازاین‌دست.\\ بدون شک، ما در اصحاب غیر علوی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) هیچ ذوق عرفانی نداریم؛ تاریخ نیز شهادت می‌دهد. اگر بعدها برای امثال خلفای ثلاث حالات عرفانی و مقامات عرفانی ساختند، جناب ابن فارض از سر تقیه یا همان خلطی که الان از علامه طباطبایی (رحمت‌الله‌علیه) نقل کردم، در اشعار بلند تائیه‌اش گفت: "عمر ایستاده بود و دید لشکر اسلام دارد شکست می‌خورد. مدینه کجا! آفریقا کجا! فریاد زد: {\large «يَا سَارِيَةُ اَلْجَبَلَ {\Large{14}}»،} پناه بگیرید به سمت کوه. و آنها صدا را شنیدند و شکست نخوردند؛ همه اینها بافتنی است.\\ ما در اصحاب غیر علوی رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) هیچ ذوق عرفانی نداریم. همین باعث شده که بعدها چند مطلب مورد عنایت قرار گیرد؛ \begin{enumerate} \item \textbf{اول،} همه فرقه‌های تصوف به جز یک قرائت از نقشبندیه، سلسله خود را به سیدالوصیین، امام اولیا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌رسند. یعنی از ۲۵ یا ۲۷ طریقه مشهور تصوف، همه نسبت‌ها به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌رسند. \item \textbf{دوم،} برخی از بزرگان مثل جناب استاد آشتیانی معتقدند که کثیری از بزرگان اهل‌سنت گرچه سنی المذهب هستند، علوی المشرب‌اند. ایشان برای این مطلب ادله و شواهدی نیز ذکر کرده‌اند. \item \textbf{سوم،} همین نکته باعث شده ما در نحله‌ها، فرقه‌ای با عنوان تسنن دوازده‌امامی الان هم دارید؛ من در پیادگانی که برای زیارت امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) می‌آمدند، با یکی از آنان مصاحبه کردم و پرسیدم مذهب شما چیست؟ او گفت من سنی دوازده‌امامی‌ام. این نتیجه همان نکته است که ما در اصحاب رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)، اصحابی که غیر علوی‌اند، مشرب عرفانی و ظهور عرفانی نداریم. جناب آقای رسول جعفریان این مطلب را به‌خوبی تحقیق کرده و نشان داده که در طول تاریخ حتی بزرگانی داشته‌ایم که این‌چنین بوده‌اند. فضل ابن روزبهان تصریح کرده است که "من سنی دوازده‌امامی‌ام." \item \textbf{چهارم،} بسیاری از بزرگان اهل‌سنت تصریح دارند که علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) جلودار علوم باطنی در میان همه اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) است. از جمله کسانی که به این مطلب تصریح کرده‌اند، ابن ابی‌الحدید در مقدمه شرح نهج‌البلاغه است. \item برخی از اهل‌سنت برای توجیه عملکرد خود، حدیث غدیر را می‌پذیرند، اما جمله {\large «َمَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ {\Large{15}}»،} را به جنبه‌های باطنی نسبت می‌دهند. در حقیقت، امیرالمؤمنین (علیه‌لسلام) از طرف رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) مرشد طریقت اعلام شده است و در حقیقت معنای روایت این است: {\large «من کنت مرشده فی الطریقة فعلی امامه فی الطریقة»} و به این مطلب تصریح دارند. \end{enumerate} در اصحاب غیر علوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)، کسی که ذوق عرفانی داشته باشد، نداریم. این ذوق در سلمان اوج دارد، در ابوذر اوج دارد، در عمار و مقداد و ابو هیثم بن تیّهان و میثم تمار نیز اوج دارد. پس از آن، در اصحاب امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نیز موج دارد.\\ مقدمه هفتم، در بحث دانش‌های اسلامی حرف‌وحدیث زیاد است. آیا ما دانش اسلامی داریم یا نه؟ فلسفه اسلامی، کلام اسلامی و...؟ نظرات فراوانی وجود دارد. جناب \{حجت‌الاسلام‌والمسلمین\} خسروپناه در مجلس حاضرند و در این زمینه متخصص هستند و نوشته‌ها و تحقیقات بسیاری دارند. مرحوم شهید مطهری نیز به این بحث پرداخته‌اند که آیا ما دانش اسلامی داریم یا دانش مسلمانان؟ فلسفه اسلامی داریم یا فلسفه مسلمانان؟ اعتقاد ما بر این است که ما دانش اسلامی داریم؛ بنابراین، ما فلسفه اسلامی داریم، عرفان اسلامی داریم و به همین معنا عرفان شیعی نیز داریم و مقصود ما این است عرفانی که لولا التشیع ما این قرائت از عرفان را نداشتیم، عرفان شیعی به این معنا داریم، عرفانی که اگر تشیع نبود، این قرائت از عرفان را نداشتیم.\\ مقدمه هشتم، به نظر می‌رسد فصل ممیز عرفان شیعی در یک جمله خلاصه می‌شود، ما در مباحث عرفانی بخشی تحت عنوان "راهنمای سفر" یا "بحث استاد" داریم. در کتاب سیروسلوک طرحی نو در عرفان عملی شیعی هم مفصلاً حقیر بحث راهنمای سفر را نوشته‌ام. در بحث راهنمای سفر، شیعه نگاهی دارد که این نگاه فصل ممیز عرفان شیعی شده است. این نگاه استاد را به دو بخش تقسیم می‌کند: استاد عام و استاد خاص؛ مرحوم علامه طباطبایی در تقریر درسشان توسط سیدنا الاستاذ مرحوم علامه حسینی طهرانی در "لب اللباب" آمده است: شیعه معتقد است که استاد عام و استاد خاص داریم استاد عام کسی است که ادله عام شامل او می‌شود؛ مانند رجوع جاهل به عالم، رجوع غیر خبره به خبره، و رجوع غیرمتخصص به متخصص. اما استاد خاص یعنی کسی که راهبری او نه برای انسان، بلکه برای ماسوی الله منصوص من قِبل الله است {\textbf{16}}.\\ اعتقاد به امامت با تمام شاخص‌هایی که برای امام در مذهب شیعه داریم، وجه ممیز عرفان شیعی است و در این مفهوم جای می‌گیرد. طبق تفحصی که انجام داده‌ام، بیش از چهارصد شاخص برای امام در مذهب شیعه وجود دارد.\\ فیض کاشانی نقل می‌کند: "حکیم صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی أطال الله بقائه (مرحوم ملاصدرا زنده بود) بدو گفته بود (به فیض گفته بود که) میرزا ابراهیم همدانی از شیخ احمد اردبیلی (مقدس اردبیلی) آورده است که اگر همه کتاب‌های جهان از بین برود و "احیاءالعلوم" بماند، چندان زیانی به اسلام نخواهد رسید، ولی اگر "احیاء" از میان رود، زیان بسیاری بدان خواهد رسید."\\ فیض گفته \{است\} که "این از اردبیلی شگفت‌انگیز است، چه مبحث امامت که از ایمان است در "احیاء \{العلوم\}" نیامده، ولی درباره "المحجة البیضاء" که ما با آن "احیاء" را کامل نمودیم، چنین سخنی درست خواهد بود" {\textbf{17}}.\ مرحوم فیض اشاره می‌کند که "احیاء" کتاب بزرگی است، ۴۰ کتاب در یک کتاب است. این کتاب ترجمه شده و تحت عنوان "راه روشن" توسط بنیاد پژوهش‌ها چاپ شده است. این کتاب واقعاً عظیم است.\\ در مسجدی هستیم که سال‌ها توسط مرحوم آیت‌الله سید عزالدین حسینی زنجانی نماز خواندند و نفسشان هنوز در این مسجد شنیده می‌شود؛ خود این بزرگوار به من فرمودند: "قلم غزالی در اخلاق معجزه‌گر است، اصلاً قلم سحّار است".\\ فیض می‌گوید: "اگر مبحث امامت در "احیاء" نیامده باشد، یعنی عرفان شیعی ناقص است؛" بنابراین، بحث امامت فصل ممیز عرفان است. مقدماتم را تمام کنم. از اینجا فهمیدیم این اتهاماتی که به جناب مقدس اردبیلی زده می‌شود، اتهامات دروغی هستند. مرحوم مقدس اردبیلی قائل به وحدت وجود است و بدان تصریح دارد و از اهل‌دل و اهل معناست. این اتهامات جنایتی بود که در تاریخ تألیف جهان شیعه صورت گرفت.\\ من مردد بودم که درباره خدمات متقابل انقلاب اسلامی ایران و عرفان شیعی صحبت کنم یا خدمات متقابل عرفان و تشیع!\\ خیلی مختصر در بحث خدمات عرفان به تشیع مطالبی عرض می‌کنم؛ \begin{enumerate} \item اول، گرویدن جمعی از اهل‌سنت از طریق باطن به شیعه؛ استاد ما مرحوم علامه حسینی طهرانی اعلی‌الله‌مقامه، دو بار بنده از ایشان شنیدم که فرمودند: "عطار نیشابوری یقیناً سنی بوده و یقیناً شیعه شده و یقیناً از راه باطن شیعه شده است." استدلال می‌کردند که اشعاری که قبل از تشیع داشتند با اشعاری که بعد از تشیع دارند، تفاوت دارد.\\ نمی‌خواهم ورود تفصیلی به بحث عطار کنم؛ ولی ازاین‌دست ما فراوان داریم کسانی که سنی بودند، به مذهب غیر حق ملتزم بودند و شیعه شدند و از راه باطن شیعه شدند.\\ این مبتنی بر نظریه‌ای است که در پاسخ به سؤال مقدمه پنجم عرض کردم. سؤال این بود که {\large «"هل یمکن ان یکون عارف غیر شیعی؟"»} در پاسخ اطروحات و نظرهایی است که یک نظر را مرحوم علامه حسینی طهرانی در کتاب روح مجرد تبیین کردند و پاسخ این است که سالک وقتی حرکت می‌کند در سیر الی الله بالا می‌رود تا به جایی می‌رسد که ولایت از درون بر او تجلی می‌کند. اگر بپذیرد، بالا می‌رود و اگر نپذیرد، یا متوقف می‌شود یا استدراج پیدا می‌کند و برمی‌گردد {\textbf{18}}.\\ این نظریه می‌تواند تکامل‌بخش نظریه پیشین باشد. \item دوم، آماده‌سازی اذهان اهل‌سنت برای پذیرش بحث امامت با مطرح‌کردن بحث انسان کامل؛ در هیچ علمی از علوم‌انسانی مانند عرفان بحث انسان مطرح نیست ما بر این مطلب ادعا داریم دلیل نیز داریم؛ یعنی شما قسمت پایانی مصباح‌الأنس ابن فنّاری را ببینید کجا شما راجع به بحث انسان با این ادبیات در این سطح مطلب دارید؟ به‌خصوص در ارتباط با انسان کامل، عرفان در مورد انسان کامل حرف فراوان دارد؛ شامل تکمیل اسفار اربعه، نبوت انبائی، فنای فی الله، بقای بالله، توحید افعالی، توحید اسمایی، توحید ذاتی و قدرت تصرف در تکوین و تغییر است. این مباحث ذهن اهل‌سنت طریقت‌گرا را آماده کرد برای پذیرش شیعه و اثر نیز داشت. صفویه و بکتاشیه اول سنی بودند و با همین مباحث شیعه شدند.\\ آماده‌سازی اهل‌سنت برای پذیرش فصل ممیز مذهب شیعه که مسئله امامت است با مطرح‌کردن بحث انسان کامل صورت گرفت. \item خدمت سوم، نزدیک‌شدن به رأی شیعه در مسئله مهدویت؛ قریب به دویست نفر از علمای اهل‌سنت، مهدی (عجل الله تعالی فرجه) را همان‌گونه می‌فهمند که ما می‌فهمیم. اسم مبارک حضرت، اسم پدر الحسن، اسم جد علی تا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) را درست می‌دانند. این دویست نفر را رصد کنید و ببینید چقدر از ایشان اهل باطن‌اند! وقتی بزرگ اهل عرفان در نظر، جناب محیی الدین ابن عربی طبق نقل شعرانی در کتاب "الیواقیت و الجواهر في بیان عقاید الأکابر" نه کتاب "فتوحات مکیه" تحریف شده، به‌صراحت امام‌زمان (علیه‌السلام) را معرفی می‌کند و می‌گوید: "ابن الحسن العسکری، ابن علی النقی بالنون، ابن محمد التقی بالتاء تا... یعنی هجّی می‌کند که اشتباه نشود تا می‌رسد به رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)"{\textbf{19}}، این تأثیرگذاری زیادی دارد. \item چهارم، پیدایش قرائتی ژرف‌تر از آموزه‌های معرفتی دین مانند روایات معارفی؛ شروح اصول کافی را ببینید متأسفانه شرح ملاصدرا بر اصول کافی و تفسیر قرآن ایشان ناقص است، آنجا که قلم صدرا در شرح خشکیده است قلم همگان خشکیده است؛ اما مرحوم مجلسی در مرات العقول و بحارالانوار فراوان از ملاصدرا نقل کرده است. گاهی اسم نبرده و گاهی با عناوین بلند اسم برده است. خودش تصریح می‌کند که من اینها را وامدار عرفانم. فهم بهتر و عمیق‌تر مباحث معارفی وامدار چیزی است که ما از عرفان داریم. \end{enumerate} بخش دیگری از خدمات تشیع به عرفان را خلاصه بیان می‌دارم؛ \begin{enumerate} \item اول، تکمیل مباحثی است که در عرفان آمده‌ است و چه‌بسا ناقص مطرح شده است؛ عرفان در بحث انسان کامل حرف فراوان دارد، اما وقتی شیعه بحث امامت را به‌عنوان معلمان انسان کامل مطرح می‌کند، \{رشدی در عرفان حس می‌شود\}.\\ مرحوم بحرالعلوم در رساله منسوب به ایشان در فرق‌های بین استاد عام و استاد خاص می‌گوید: "انسان وقتی به کمال رسید، از استاد عام بی‌نیاز می‌شود. مثلاً مرحوم آقای قاضی رسیدند به کمال از مرحوم کربلایی مستغنی است و مرحوم کربلایی رسیدند به کمال از ملا حسینقلی همدانی مستغنی است، اما از امام بی‌نیاز نیست، چه اینکه آداب وطن را نیز او می‌آموزد."\\ آقازاده مرحوم آیت‌الله قاضی فرمودند و من این را هم از خود آقازاده شنیدم و هم از مرحوم علامه حسینی طهرانی شنیدم که فرمودند: "برای گرفتن مقصودم که همان تکمیل اسفار اربعه است، وجب‌به‌وجب صحن مطهر سیدالشهداء (علیه‌السلام) یک شب تا صبح بیتوته کردم" فردی مثل آیت‌الله قاضی!\\ لذا، کار بلند مرحوم فیض کاشانی هم همین است. فیض دو کتاب اضافه کرد: یکی بحث امامت در "المحجة‌البیضاء". \item دوم، تدقیق و تعمیق پاره‌ای از مباحث؛ ابن عربی به بحث جمع بین تنزیه و تشبیه رسیده و همچنین به بحث امر بین الامرین رسیده است، اما دقت و تعمیقی که ما در آموزه‌های عرفانی داریم به‌مانند دقتی که در روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است، نیست. در آن مباحث بلندایی که در روایات اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) داریم، نیست. \item سوم، جلوگیری از خلط دو مقام اخذ و تقریر که در مقدمه عرض کردم؛ شیعه می‌گوید: "اگر حق با علی است و حق با اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) است، پس نمی‌توان فلانی و فلانی که غاصب خلافت بودند را دارای مقام دانست." این خلط تعبیر علم حضوری به علم حصولی را شیعه تبیین می‌کند. \item چهارم، توسعه در مصادیق میزان کشف صحیح؛ یکی از مباحث مهم در عرفان، بحث میزان کشف است. یکی از معیارهای کشف، قرآن و سنت است. سنت در نظر شیعه شامل قول، فعل و تقریر معصومین (علیهم‌السلام) یعنی چهارده نفر معصوم خاص است. این به تعبیر مقام معظم رهبری یعنی انسان ۲۵۰ساله پس صرفاً محدود به قول و فعل رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) نیست. بلکه امام صادق و امام باقر (علیهم‌السلام) فقط چه میزان روایات معارفی دارند! روایات معارفی مانند خطبه توحیدی امام رضا (علیه‌السلام) نیز در این زمینه بسیار اهمیت دارند؛ بنابراین، توسعه در مصادیق میزان کشف صحیح \{یکی از خدمات تشیع به عرفان\} است. \item پنجم، جلوگیری از انحرافات ناشی از مذاهب غیر حقه؛ در متصوفه بحث سماع وجود داشت، اما شیعه می‌گوید سماع حرام است و این انحراف است. سماع هیچ تأثیر مثبتی در عرفان ندارد؛ بلکه تأثیر منفی دارد. مرحوم فیض کاشانی در "المحجة البیضاء" کتاب سماع را حذف کرد و به‌جای آن کتاب دیگری نشاند. \end{enumerate} نکته پایانی اینکه مرحوم شهید اول آیا عارف بود؟ عبارت از قدما و عبارت از متأخرین را مرور می‌کنیم. مرحوم محقق بهبهانی در تعلیقات رجالیه در ترجمه احمد بن محمد بن نوح می‌نویسد: \begin{center} {\large «و نسب ابن طاووس و الخواجه نصیرالدین الطّوسيّ و ابن فهد و الشّهيد و شيخنا البهائيّ (ره) و جدّنا التّقيّ المجلسيّ الأوّل و غيرهم من الأجلّة إلى التّصوّف و غير خفيّ أنّ ضرر التّصوّف إنّما هو فساد الاعتقاد من القول بالحلول و الوحدة في الوجود أو الاتّحاد أو فساد الأعمال كالأعمال المخالفة للشّرع الّتي يرتكبها كثير من المتصوّفة في مقام الرّياضة و العبادة و غير خفيّ على المطّلعين على أحوال هؤلاء الأجلّة أنّهم منزّهون عن كلا الفسادين قطعاً {\Large{20}}؛»} \end{center} می‌دانیم تصوف قبل از قرن نهم با عرفان اطلاقاً یکی بوده است. به‌صراحت بیان می‌دارد: ایشان صوفی هستند؛ یعنی عارفانی بودند و هیچ ناهنجاری منفی نداشتند. عرفان منفی و تصوف منحرف هم گردش به دامن آنها ننشسته است.\\ عبارت دوم از مرحوم علامه حسینی طهرانی که در کتابشان وقتی عرفای فقهای شیعه را ذکر می‌کنند، می‌فرمایند: نباید به‌خاطر اسم صوفی ما تصور کنیم که همه آنها منحرف هستند و ایشان نام مبارک شهید اول را ذکر می‌کنند {\textbf{21}}.\\ به روح مطهر همه عارفان شیعی هدیه کنید، صلوات بر محمد و آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم). \begin{center} {\large «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ.»} \end{center} \newpage \begin{center} \Large{فهرست منابع} \end{center} \begin{enumerate} \item دیوان حافظ، غزل شماره 111. \item سوره بقره، آیه 165. \item حسینی طهرانی، محمدحسین، و موسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلام. ۱۴۲۷. معاد شناسی (طهرانی). ۱۰ ج. مشهد مقدس - ایران: نور ملکوت قرآن، ج 3، ص193. \item طباطبایی، محمد حسین. ۱۳۶۰. رسالة الولایة. ۱ ج. قم ایران: مؤسسه اهل البيت (علیهم السلام). قسم الدراسات الإسلامیة، ص 5. \item ۱۲۹۹-۱۳۵۸ش، مطهری، مرتضی ۱۳۳۸-۱۳۹۹ق. بدون تاریخ. خدمات متقابل ایران و اسلام. ۱ ج. تهران ایران: صدرا، ص 546. \item ابن‌بابویه، محمد بن علی، غفاری، علی‌‌اکبر، و غفاری، علی‌‌اکبر. ۱۳۶۳-۱۴۰۴. من لايحضره الفقيه. ۴ ج. قم - ایران: جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامي، ج 2، ص 615. \item غفاری، علی‌‌اکبر، کلینی، محمد بن یعقوب، و آخوندی، محمد. ۱۳۶۳. الکافي. ۸ ج. تهران - ایران: دار الکتب الإسلامیة، ج 1، ص 399. \item ابن‌بابویه، محمد بن علی، و غفاری، علی‌‌اکبر. ۱۳۹۵. كمال الدين و تمام النعمة. ۲ ج. تهران - ایران: دار الکتب الإسلامیة، ج 1، ص 241. \item برای اطلاع بیشتر به پیوند زیر مراجعه کنید: https://fa.wikishia.net/view \item ابن‌بابویه، محمد بن علی، و غفاری، علی‌‌اکبر. ۱۴۱۶. الخصال. ۲ ج. قم - ایران: جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامي، ج 2، ص 496. \item ابن‌بابویه، محمد بن علی، و غفاری، علی‌‌اکبر. ۱۴۱۶. الخصال. ۲ ج. قم - ایران: جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامي، ج 2، ص 496. \item ابن‌بابویه، محمد بن علی، و غفاری، علی‌‌اکبر. ۱۳۹۵. كمال الدين و تمام النعمة. ۲ ج. تهران - ایران: دار الکتب الإسلامیة، ج 1، ص 241. \item سبحانی تبریزی، جعفر، و ابن بطریق، یحیی بن حسن. ۱۴۰۷. عمدة عيون صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار. ۱ ج. قم - ایران: جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامي، ص 251 و 252. \item حر عاملی، محمد بن حسن، مرعشی، شهاب‌الدین، و اعلمی، علاء الدین. ۱۴۲۵–۲۰۰۴. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات. ۵ ج. بیروت - لبنان: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ج 3، ص 528. \item غفاری، علی‌‌اکبر، کلینی، محمد بن یعقوب، و آخوندی، محمد. ۱۳۶۳. الکافي. ۸ ج. تهران - ایران: دار الکتب الإسلامیة، ج 4، ص 149. \item حسینی طهرانی، محمدحسین. ۱۴۲۶. رساله لب اللباب در سیر و سلوک أولی الألباب. ۱ ج. مشهد مقدس - ایران: علامه طباطبايی، ص 133. \item مشکات، محمد و منزوی، علینقی، «فهرست کتابخانۀ اهدائي آقاى سيد محمد مشکات به کتابخانۀ دانشگاه تهران»، ج 3، ص 646؛ ضمن معرفی نسخه‌ای از "احیاءالعلوم" غزالی، در برگ ۱ الف، به خط تعلیق فیض کاشانی نوشته شده است. \item برای مطالعه بیشتر ر.ک به حسینی طهرانی، محمدحسین. ۱۴۲۷. روح مجرد. ۱ ج. مشهد مقدس - ایران: علامه طباطبايی، ص 347-352. \item ابن عر‌بی، محمد بن علی، شعرانی، عبدالوهاب بن احمد، و شعرانی، عبدالوهاب بن احمد. بدون تاریخ. الیواقیت و الجواهر في بیان عقاید الأکابر. ۲ ج. بیروت - لبنان: دار إحياء التراث العربي، ج 2، ص 562. \item هادی زاده، مجید، سجادی، احمد، نریمانی، محمود، حوزه علمیه اصفهان. مرکز تحقیقات رایانه‌ای، قاسمی، رحیم، نورمحمدی، محمدجواد، و حوزه علمیه اصفهان. مرکز تحقیقات رایانه‌ای. بخش احیاء تراث. ۱۳۸۳. میراث حوزه اصفهان. ۱۲ ج. قم - ایران: مؤسسه فرهنگی مطالعاتی الزهراء (علیها السلام)، ج 8، ص 398 و 397. \item برای مطالعه بیشتر ر.ک به حسینی طهرانی، محمدحسین، و موسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلام. ۱۴۲۷. معاد شناسی (طهرانی). ۱۰ ج. مشهد مقدس - ایران: نور ملکوت قرآن، ج 3، ص193 و ج 7، ص 240 و نیز حسینی طهرانی، محمدحسین. ۱۴۲۶. الله شناسی. ۳ ج. مشهد مقدس - ایران: علامه طباطبايی، ج 3، ص 331. \end{enumerate} \end{document}
picture_icon_blue آلبوم تصاویر
album picture item
album picture item
album picture item
album picture item
album picture item
album picture item
album picture item