list_icon_blue

دهه اول محرم‌الحرام بحث جهاد اکبر، جلسه 9

جلسه ۹ از ۱۰
اهل بیت (علیهم‌السلام)
دهه اول محرم
مسجد جامع دانشگاه شیراز
یکشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۳
دهه اول محرم‌الحرام بحث جهاد اکبر، جلسه 9
list_icon_blue خلاصه جلسه
استاد رضایی تهرانی در جلسه گذشته رذیلت تسویف را به عنوان یکی از موانع در جهاد اکبر معرفی می‌کنند. در مقابل تسویف بهنگام عمل کردن و غنیمت‌شمردن فرصت‌ها است. یکی از عوامل فرصت‌سوزی انسان‌ها آرزوهای طول و دراز است که انسان را به خود مشغول می‌سازد. اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) برای این که دچار آرزوهای طول و دراز نشویم، راهکارهایی پیشنهاد داده‌اند، حضرت استاد این راهکارها را برای مستمعان بیان می‌کنند؛ یکی از مهم‌ترین این راهکارها یاد مرگ بودن همیشه و در همه حال است.
مکان مسجد جامع دانشگاه شیراز
زمان یکشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۳
مناسبت دهه اول محرم
شماره جلسه
جلسه ۹ از ۱۰
tag_icon_blue برچسب ها :
محرم ؛ جهاد اکبر ؛ تسویف ؛ آرزوهای طول و دراز ؛ یاد مرگ
پسندیدم
voice_icon_blue صوت سخنرانی
دریافت صوت
audio_icon_darkBlue audio_icon_darkBlue
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
pencil_icon_blue متن سخنرانی
دریافت PDF
\documentclass[a4paper,12pt]{article} \begin{document} \begin{center} {\large «أعُوذُ بِاللّٰهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ\\ بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحِیمِ.»\\ «الحَمْدُ للّٰه رَبِّ العَالَمِینَ وَ الصَّلوةُ وَ السَّلامُ عَلَی النَیِّرِ الأَعْظَمِ وَ نَتِیجَةِ العَالَمِ، هَادِي السُّبُلِ وَ مُنجِي البَشَرِ سَیِّدِنا وَ مَولَانَا حَبِیبِ إِلهِ العَالَمِینَ أَبِي القَاسِمِ المُصطَفیٰ مُحَمَّدٍ وَ عَلیٰ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِینَ المُکَرَّمِینَ وَ اللَّعْنُ الدَّائِمُ عَلیٰ أَعدَائِهِم أَجمَعِینَ مِنَ الآنِ إِلیٰ قِیَامِ یَومِ الدِّینِ؛»}\\ {\large «قال الامام علی بن الحسین زین‌العابدین علیه‌السلام: وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اَللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ اَلشُّهَدَاءِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ{\Large{1}}؛»} \end{center} شب تاسوعای حسینی ان‌شاءالله به‌زودی زائر حرم منورش در کربلای معلی باشیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و اله و سلم)؛\\ پیش از شروع سخن این نکته را خدمت عزیزان عرض کنم که آیاتی که امشب در ابتدای محفل خوانده شد، آیات پایانی سوره مبارکه فرقان که با آیه {\large «وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا {\Large{2}}»،} شروع می‌شود، از غرر آیات قرآنی است و بایسته است که انسان این آیات را مکرر در مکرر در زندگی خود بخواند و بدان عمل کند. در این آیات شریفه خدای متعال صفاتی را که بندگان خوب خدا دارند خیلی روشن و شفاف معرفی کرده است. این آیات را بخوانیم و مورد عمل قرار بدهیم.\\ بر فراز منابر یک نکته را مرتب و مکرر عرض کردیم، چند نفر به آن عمل کردند؟ نمی‌دانم! خدمت مخاطبان محترم می‌گوییم: همان‌طور که شما مقید هستید به قرائت قرآن و بسیار کار خوبی است که قرآن را تلاوت می‌کنید؛ زیرا فرمود: {\large «فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ {\Large{3}}»،} هر مقدار که می‌شود باید قرآن را تلاوت کرد. در زندگی‌تان یک دور، دو دور یا سه دور و هر قدر خدا توفیق می‌دهد با خودتان عهد کنید قرآن را مطالعه کنید. در طول عمر از فیزیک، شیمی، ریاضی و داستان، صدها کتاب را شما مطالعه و دقت می‌کنید؛ پس یک دور کتاب خدا را از ابتدای سوره فاتحةالکتاب تا انتهای سوره ناس مطالعه کنید. فقط قرائت و تلاوت انجام نشود؛ بلکه روزی دو صفحه بردارید قرآن را با یک، دو یا سه ترجمه روان شروع به مطالعه کنید. آیت‌الله مکارم حفظه‌الله، مرحوم فولادوند و مرحوم آیتی ترجمه دارند؛ اخیراً ترجمه جناب حجت‌الاسلام ملکی که برای نوجوانان نوشته شده است، ترجمه روانی است پس با این ترجمه‌ها یک دور قرآن را بخوانیم و یک دور قرآن را مطالعه کنیم همین‌طور که مطالعه می‌کنیم توفیق پیدا می‌کنیم به قرآن عمل کنیم.\\ خدایا در این دنیا دست ما را از دامان قرآن و عترت کوتاه مفرما!\\ بحثی که دیشب در موردش سخن گفتیم رذیلت تسویف بود و گفتیم یکی از عللی که انسان در جهاد اکبر پیروز نمی‌شود این است که دچار می‌شود به رذیلت تسویف و تسویف یعنی امروزوفردا کردن، کار امروز را به فردا انداختن، در کار خیر پابه‌پا کردن به این شعر جناب حافظ عمل‌نکردن: \begin{center} هر گَه که دل به عشق دهی، خوش دمی بود \hspace*{2.5cm} در کارِ خیر حاجتِ هیچ استخاره نیست {\textbf{4}} \end{center} در مقابل رذیلت تسویف کار را بهنگام انجام‌دادن برای اینکه من کار را بهنگام انجام بدهم باید یک، فرصت را بشناسم؛ دو، از قبل آماده باشم برای گرفتن فرصت که از این در عربی تعبیر می‌کنیم به {\large «"إنتهاز الفرصة"»} تا فرصت آمد فرصت را بربایم که به این می‌گوییم: {\large «"إغتنام الفرصة"»،} فرصت را غنیمت شمردن و بدانیم اگر فرصت آمد و من بهنگام عمل نکردم باید بنشینم تا آخر عمر غصه بخورم خیلی‌ها بعد از عاشورا غصه خوردند؛ مقام معظم رهبری در یک سخن بسیار زیبا فرمودند خیلی‌ها برای اباعبدالله (سلام‌الله‌علیه) جان فدا کردند، بعضاً غیرت کردند و جان فدا کردند به شعار {\large «"یَا لَثَارَاتِ الحُسَینِ"»،} پاسخ مثبت دادند و جان فدا کردند؛ اما اینها در تاریخ مقامشان، اجرشان و شهرتشان مثل شهدای کربلا (سلام‌الله‌علیهم) نشد.\\ در همان زمان سیدالشهدا (علیه‌السلام)، بعضی برای امام حسین جان فدا کردند؛ چرا نشد؟ فرق کربلایی‌ها با غیر کربلایی‌ها چه بود؟ فرق این بود که کربلایی‌ها مانند عابس، زهیر، عباس بن علی، حبیب، مسلم بن عوسجه، بهنگام و به‌وقت عمل کردند این قاپیدن فرصت، ربودن فرصت، اغتنام فرصت است. این چیزی است که انسان را رشد و تعالی می‌دهد و بالا می‌برد.\\ چه می‌شود که انسان فرصت‌ها را از دست می‌دهد؟ یکی از عواملی که انسان فرصت‌سوزی می‌کند به‌جای اینکه فرصت‌سازی کند فرصت را از دست می‌دهد به‌جای اینکه فرصت را بگیرد و برباید، آرزوهای طول و دراز بود.\\ آرزوهای طول و دراز باعث می‌شود انسان فرصت‌ها را از دست بدهد چه اینکه از دست داده‌اند و می‌دهند. برای اینکه ما به آرزوهای طول و دراز دچار نشویم و طول‌الأمل دامن ما را نگیرد اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) راه‌هایی را پیشنهاد کردند؛\\ اولین راهی که خیلی بر او تأکید کردند این است که انسان همیشه و همیشه و همیشه، هر روز هر شب، یاد مرگ را در دل خود زنده بدارد و این را بداند که یک روزی باید برود.\\ شب عاشورا وقتی سیدالشهدا (سلام‌الله‌علیه) به اصحابشان فرمودند: {\large «هَذَا اَللَّيْلُ قَدْ غَشِيَكُمُ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلاً وَ لْيَأْخُذْ كُلُّ رَجُلٍ بِيَدِ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ تَفَرَّقُوا فِي سَوَادِكُمْ وَ مَدَائِنِكُمْ فَإِنَّ اَلْقَوْمَ إِنَّمَا يَطْلُبُونَنِي وَ لَوْ قَدْ أَصَابُونِي لَهَوْا عَنْ طَلَبِ غَيْرِي فَأَبَوْا ذَلِكَ كُلُّهُمْ {\Large{5}}»،} شب تاریک است این شب تاریک را مثل یک شتر راهور در نظر بگیرید و بروید، من بیعتم را از شما برداشتم دست زن و بچه من را هم بگیرید ببرید؛ این‌ها دنبال رأس هرم‌اند دنبال رأس جریان‌اند من را می‌خواهند! بروید و اگر آن شب همه اصحاب سیدالشهدا (علیه‌السلام) می‌رفتند به‌خاطر این عمل هیچ‌کدام جهنمی نمی‌شدند؛ زیرا خود سیدالشهدا (علیه‌السلام) فرمود: تا وقتی استغاثه ما شنیده نشده مردم در حل‌اند اما اگر ناله ما شنیده شد و کسی اجابت نکرد این فرد با سر داخل دوزخ است پس خودش اجازه داده است. اگر عابس، حبیب و مسلم می‌رفتند اینها از نظر فقهی و حقوقی، جهنمی نبودند؛ زیرا بیعت برداشته شده و به‌صراحت حضرت فرمودند.\\ اولین کسی که بلند شد جلوی اباعبدالله (علیه‌السلام) سخن گفت عباس بن علی بن ابی‌طالب روحی له الفداء بود یکی از حرف‌های زیبایی که زدند این بود: {\large «لِمَ نَفْعَلُ ذَلِكَ؟ لِنَبْقَى بَعْدَكَ! لاَ أَرَانَا اَللَّهُ ذَلِكَ أَبَداً {\Large{6}}»،} ما کجا برویم! برای چه برویم! برویم که بعد از حسین بن علی بن ابی‌طالب (علیهم‌السلام) زنده باشیم! این زندگی عین مرگ است!\\ آن کسانی که وقتی سیدالشهدا (علیه‌السلام) یوم‌الترویة (روز هشتم ماه ذی‌الحجه) از مکه حرکت کرد به سمت کوفه، به‌جای اینکه دنبال امام حرکت کنند، رفتند به سرزمین منا و عرفات، این افراد از حقیقت دین چیزی مطلع نبودند؛ چرا؟\\ چون {\large «بُنِيَ اَلْإِسْلاَمُ عَلَى خَمْسٍ، اسلام پنج پایه دارد؛ عَلَى اَلصَّلاَةِ وَ اَلزَّكَاةِ وَ اَلصَّوْمِ وَ اَلْحَجِّ وَ اَلْوَلاَيَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلاَيَةِ فَأَخَذَ اَلنَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَكُوا هَذِهِ يَعْنِي اَلْوَلاَيَةَ {\Large{7}}»،} نماز رکن دین است، زکات رکن دین است، روزه رکن دین است، حج رکن دین است؛ اما پنجمین مهم‌ترین است و آن ولایت است و هیچ‌چیزی به‌مانند ولایت نیست؛ حج باطل به جا آوردند! آنهایی که دنبال اباعبدالله (علیه‌السلام) حرکت کردند با اینکه حج به جا نیاوردند؛ ولی حج واقعی به جا آوردند؛ چون امام روح حج، روح نماز و روح قرآن است.\\ در جنگ صفین امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود: بزنید این قرآن‌ها را پاره کنید! این‌ها قرآن نیست!\\ {\large «أنَا القُرآنُ النّاطِقُ {\Large{8}}»،} حقیقت قرآن من هستم. قرآنی که ملعبه دست عمروعاص باشد قرآن نیست؛ قرآنی که مورد احتجاج حجاج بن یوسف ثقفی باشد که قرآن نیست؛ فرمود: این مرکب و کاغذ و این پوست گوسفند است، این پوست حیوان روی آن قرآن ظاهری را نوشتند.\\ اصحاب امام حسین (علیه‌السلام) گفتند: ما کجا برویم! برویم که بعد از حسین زنده باشیم! این یعنی مرگ و زندگی را درست شناخته بودند.\\ فرمود: اگر می‌خواهید اهل آرزوهای طول و دراز نباشید بیایید سراغ اینکه فکر در مرگ کنید بیاید سراغ اینکه یاد مرگ باشید. باید یاد عملی مرگ بود. هفته‌ای یک‌بار بروید قبرستان، کفن خودتان را خودتان بخرید؛\\ اهل‌بیت (علیهم‌السلام) فرمودند: ما دو چیز را از پاک‌ترین بخش مالمان تهیه می‌کنیم و می‌پردازیم یکی مهریه زنانمان را اصلاً از مال شبهه‌ناک نمی‌دهیم؛ دیگری پول کفنمان است. با بهترین پول کفن بخرید و کفنت را در مرئی و مسمع \{جلوی دید\} خودت بگذار.\\ خیلی از بزرگان ما خودشان یک دور قرآن روی کفنشان نوشتند، دعای جوشن روی کفنشان نوشتند که یاد عملی مرگ کنند و با این یاد مرگ جمله امیرالمؤمنین تحقق داشته باشد: {\large «اُذْكُرُوا هَادِمَ اَللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصَ اَلشَّهَوَاتِ} \{{\large وَ دَاعِيَ اَلشَّتَاتِ }\}{\textbf{9}}.» آرزوهای طول و دراز است که انسان را بدبخت می‌کند.\\ همه شما شنیدید چرا عمر بن سعد آمد سیدالشهدا را کشت؟\\ به‌خاطر حکومت ری بود. آیا به حکومت ری رسید یا نرسید؟\\ نرسید! با یک آرزوی واهی و خیالی زندگی کرد و نرسید به این آرزو و دستش به خون اباعبدالله (علیه‌السلام) آغشته شد.\\ دوم، فرمود اگر می‌خواهی آرزوهای طول و درازت را کنترل کنی این‌گونه با دنیا و آخرت تعامل کن (این تعبیر در روایات متعدد آمده است) برای دنیا جوری زندگی کن انگار حالا حالاها هستی و بگو دیر نمی‌شود؛ اما برای آخرتت جوری زندگی کن که گویا فردا عزرائیل می‌آید سراغت.\\ اگر قانون کلی می‌خواهی تا آرزوهای طول و دراز از این مغزت بیرون برود سیستم را این‌جور ببند \{{\large «رُوِيَ عَنِ اَلْعَالِمِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:}\}{\large اِعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اِعْمَلْ لآِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً {\Large{10}}»،} برای دنیایت بگو حالا دیر نمی‌شود! اما برای آخرتت بگو من شاید فردا نباشم. الان نماز جماعت خواندیم یکی از آدابی که من نمی‌دانم کدام از شما انجام دادید اگر انجام ندادید این مهارت را به دست بیاورید که انجام بدهید تا نمازتان نماز بشود، بشود مثل نماز آیت‌الله بهجت (ره) که خودش اشک می‌بارید و مأمومین او هم اشک می‌باریدند، خودش در نماز می‌لرزید و شانه‌های مأمومین هم می‌لرزید.\\ دستور چیست؟ \\ فرمود: {\large «صَلِّ صَلاَةَ مُوَدِّعٍ {\Large{11}}.»}\\ در ذهنت یک‌لحظه این را تصور کن! ممکن است من بگویم: {\large «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»،} سپس انفارکتوس {\textbf{12}} و سکته قلبی صددرصد یا سکته مغزی کامل کنم {\large «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ {\Large{13}}»،} ما بچه مسلمان هستیم، ما شیعه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هستیم و اعتقادات در وجودمان زنده است اگر من نمازی که می‌خواهم بخوانم را بدانم که این نماز، نماز آخر من است نه اینکه احتمال بدم! این در راستای همان روایت است که {\large «اِعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اِعْمَلْ لآِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً {\Large{14}}»،} این‌جوری عمل کن؛ نماز می‌خوانی بگو شاید آخرین نماز من باشد.\\ رضوان خدا بر مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی نماز شبش را خواند نشست منتظر نماز صبح سپس بلند شد اذان و اقامه گفت تا نماز صبحش را بخواند، تاریخ این‌جور نوشته است که گفت: الله‌اکبر جان از بدنش پر کشید و تمام شد و با یک الله‌اکبر رفت.\\ فرمود: {\large «صَلِّ صَلاَةَ مُوَدِّعٍ {\Large{15}}.»}\\ نسبت به امام سجاد (علیه‌السلام) که اول سخن روایتی از ایشان در شأن حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) خواندم در تاریخ نقل شده است: \{{\large «عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ كَانَ أَبِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ‌: كَانَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ‌ إِذَا قَامَ فِي اَلصَّلاَةِ كَأَنَّهُ سَاقُ شَجَرَةٍ لاَ يَتَحَرَّكُ مِنْهُ شَيْ‌ءٌ إِلاَّ مَا حَرَّكَهُ اَلرِّيحُ مِنْهُ {\Large{16}}.»}\} وقتی حضرت می‌ایستاد به نماز فقط اگر بادی می‌آمد و عبای او را حرکت می‌داد آن عبا حرکت می‌کرد؛ ولی هیچ حرکتی در اعضا و جوارح حضرت نبود؛ زیرا در نماز خاشع و خاضع بود.\\ \{نقل دیگر این است:\} امام سجاد (علیه‌السلام) مشغول نماز بود فرزند خردسال حضرت در چاه افتاد، تمام خانه ضجه شد، امام سجاد (علیه‌السلام) سروصداها را متوجه نشد؛ (بالاخره فرزند همان امامی است که در نماز پیکان از پایش می‌کشند و متوجه نمی‌شود؛ زیرا در مقام فنا است) نماز تمام شد ریختند دور حضرت، فرمودند: چه خبر است؟ گفتند: آقا بچه در چاه افتاده است؛ آمدند سر چاه و دعا کردند آب آمد بالا بچه را سالم گرفتند {\textbf{17}}.\\ وقتی در نمازت این توجه را داری فرزندت یا در چاه نمی‌افتد یا اگر بیفتد سالم به دستت می‌رسد!\\ خدا رحمت کند یکی از اهل سلوک در تهران به نام حاج اصغر آقا، بنده منزل او منبر رفته بودم، بسیار عاشق اباعبدالله (علیه‌السلام) بود در یکی از مجالس حسینی که برای غذا دیگی بار گذاشته بودند کنار آن هم صندلی بود، کودکی فضولی کرده بود و رفته بود بالای این صندلی نگاه کند ناگهان در دیگ افتاده بود. آمده بودند سروصدا کرده بودند که آقا بچه در دیگ افتاده است، این بزرگوار گفته بود هیچ نترسید! آمده بود سر دیگ خیلی محبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) داشت مخصوصاً امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) گفت: یا علی و دستش را کرده بود در این دیگ و بچه را سالم درآورده بود! وقتی این‌طور محبت داری و این‌طور عشق به امیرالمؤمنین (سلام‌الله‌علیه) داری این‌گونه می‌شود. این فردی که می‌گویم را از نزدیک می‌شناسم، خانه‌اش رفتم و با او مراوده داشتم؛ روحانی هم نبود؛ بلکه فروشنده بود؛ ولی عاشق بود، اهل‌دل بود، اهل معنا بود.\\ اگر بخواهیم به تسویف، این پا و آن پا کردن و امروزوفردا کردن دچار نشویم باید آرزوهای طولانی‌مان را کنترل کنیم.\\ یک جمله از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) برای شما بخوانم دلتان روشن بشود پس به روح مطهر باب‌الحوایج الی الله عباس بن علی بن ابی‌طالب (علیهم‌السلام) هدیه کنید صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم).\\ یک بزرگواری است در اصحاب رسول گرامی اسلام ما ایشان را از عرفای اصحاب می‌دانیم خیلی هم با امیرالمؤمنین رفیق است و پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم خیلی دوستش دارد. آن‌قدر پیغمبر او را دوست دارد که وقتی در بقیع دفن شد و پسر پیغمبر به نام ابراهیم از دنیا رفت، پیغمبر ابراهیم را کنار قبر او دفن کرد و فرمود: {\large «اِلْحَقْ بِسَلَفِكَ اَلصَّالِحِ عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ {\Large{18}}»،} ملحق شو به درگذشته صالح، عثمان بن مظعون؛ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در خطب و سخنرانی‌هایش یک جا راجع به این برادرش سخن گفته است: {\large «كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اَللَّهِ »،} من قبلاً یک برادر خدایی داشتم ببینید این خطبه را در نهج‌البلاغه دیدنی است؛ در این سخنان حضرت یک جمله‌اش مورد بحث ماست حضرت فرمود: یکی از صفات نیکوی این برادر دینی من این بود، ببینیم ما این‌جور هستیم یا نه! {\large «لاَ يَشْتَهِي مَا لاَ يَجِدُ وَ لاَ يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ {\Large{19}}»،} آن‌چنان نفسش متعالی بود و نه‌تنها آرزوهای واهی طول و دراز نداشت، نه‌تنها با تخیلات زندگی نمی‌کرد، نه‌تنها اهل طول‌الأمل نبود؛ بلکه اگر چیزی را به او دسترسی نداشت اشتها هم نسبت به آن نداشت و در دلش میل به‌سوی آن هم نداشت؛ این‌جور نبود اگر دستش به ماشین بنز نمی‌رسد هر شب خواب ماشین بنز ببیند، اگر دستش به خانه پانصدمتری نمی‌رسد هر شب خواب خانه پانصدمتری ببیند؛ بلکه {\large «لا يَشْتَهِي مَا لاَ يَجِدُ»،} اصلاً به ذهنش خطور نمی‌کرد، اگر دری به تخته می‌خورد و چیزی گیرش می‌آمد و زمانی اگر چیزی یافت خودکشی نمی‌کرد اگر یک سفره‌ای رنگین پیدا کرد حتّی بلغت الحلقوم نمی‌خورد، نه! آن‌قدر متعالی بود این یک مرحله از طول‌الأمل بالاتر است، یک مرحله از آرزوهای طول و دراز بالاتر است که انسان اصلاً چیزی را که در دست ندارد نخواهد و تمنی نکند و نخواهد به خاطرش بیاید، نخواهد به ذهنش خطور کند؛ {\large «لاَ يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ»،} اگر هم موقعی به دستش رسید إکثار نداشته باشد.\\ اینکه اهل‌بیت (علیهم‌السلام) فرمودند: {\large «اَلرِّضَا بِمَكْرُوهِ اَلْقَضَاءِ مِنْ أَعْلَى دَرَجَاتِ اَلْيَقِينِ {\Large{20}}»،} از همین جهت است.\\ مورد دیگر، چطور از تسویف بگریزیم؟ باید عواقب دردناک تسویف را در نظر مرور کنیم من این عواقب را عرض می‌کنم شما در ذهنتان بسپارید؛\\ خدای‌نکرده ممکن است این پا و آن پا کردن و امروزوفردا کردن باعث این بشود من مشرک یا کافر از دنیا بروم. می‌گویم امروز نمازخوان می‌شوم، فردا نمازخوان می‌شوم، پس‌فردا نمازخوان می‌شوم، امروز، فردا، این ماه، آن ماه، امسال و آن سال؛ نتیجه چه می‌شود؟ پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: {\large «مَنْ تَرَكَ اَلصَّلاَةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ كَفَرَ {\Large{21}}»،} اگر کسی عمداً نماز نخواند کافر است.\\ البته ممکن است کسی نداند شما در خانه‌ات نماز نمی‌خوانی پس با شما معامله مسلمان می‌شود و از نظر حقوقی و قانونی هم شما مسلمانید ولی شما کافرید اگر کسی عمداً ترک نماز کند کافر است، در یک برهه‌ای نماز جماعت این حکم را پیدا کرد هم از پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و هم از امام علی (علیه‌السلام) روایت شده است که در دو بخش تاریخ یک‌بار پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم گرفت خانه کسانی را که به نماز جماعت نمی‌آیند تخریب کند و یک‌بار هم علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) این تصمیم را گرفت.\\ گویا در آن زمانه اگر کسی به جماعت حاضر نمی‌شد احتمال انحراف و فتنه وجود داشت پس باید می‌آمدند در مسجد شرکت می‌کردند پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) صد جنگ را چطور اداره کرد؟ غزوه و سریّه در ده سال را چگونه اداره کرد؟ اگر نبود این پایگاه بودنِ مسجد، امام‌جماعت و نماز جماعت نمی‌توانست پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حکومت را مدیریت و تدبیر کند. نماز جماعت هیچ! اصل نماز را دائم می‌گوید امروز می‌خوانم، فردا می‌خوانم، ماه دیگر می‌خوانم، سال دیگر می‌خوانم، نعوذبالله کافر از دنیا می‌روی قبلاً گفتم که فرمود: اگر کسی حج بر گردنش باشد و نرود، موقعی که می‌خواهد بمیرد ملائکه به او می‌گویند: {\large « مُت یَهُودِیّاً أَو نَصرَانیّاً {\Large{22}}.»}\\ دوم، ممکن است اگر ما تسویف کنیم بعد به‌زحمت بیفتیم؛ مثلاً بیست و پنج سال نماز نخوانده است وقتی بخواهد قضا کند باید تمام روزهایش را بخواند؛ چون هر روز داریم سه وقت نماز می‌خوانیم، راحت انجام می‌شود؛ ولی شما یک‌دفعه توبه می‌کنی و می‌آیی زیر خیمه اباعبدالله (علیه‌السلام) می‌گویی آقا غلط کردم بیست سال نماز نخواندم بیست سال نماز قضا خواندن بیچاره می‌کند آدم را و او را اذیت می‌کند، انسان زحمت می‌بیند. حج واجب نرفتم وقتی مستطیع بودم بعد از مدتی از استطاعت افتادم می‌گوید ولو با گدایی‌کردن باید بری خوب ساخته کردن ولو با گدایی‌کردن این حج تسکّعی است و باید بروی. ببینید چگونه انسان به‌زحمت می‌افتد.\\ سوم، گاهی وقت‌ها اصلاً عاقبت غفلت از عواقب تسویف این است که فرصت از دست می‌رود؛ من می‌میرم با بیست یا سی سال نماز قضا، وصیت نیز می‌کنم؛ ولی معلوم نیست وارث بخواند یا نخواند. نوشتم از طرف من یک حج واجب نیز بروید معلوم نیست وارث انجام بدهد یا ندهد. اصلاً چه‌بسا من فرصت جبران پیدا نمی‌کنم و نمی‌توانم جبران کنم، اصلاً سن من می‌رود بالا با این سن بالا من نمی‌توانم جبران کنم.\\ خدا استاد ما را حفظ کند، ایشان می‌فرمودند: این شعر، شعر غلطی است که در میان مردم نیز ضرب‌المثل و شعر چیست می‌گوید: \begin{center} در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است \hspace*{2.5cm} ورنه هر گبری به پیری می‌شود پرهیزگار \end{center} این شعر غلط است، اگر انسان قبل از پیری و در جوانی توبه نکرد و صفات رذائل در وجودش ریشه می‌دواند؛ \{{\large «وَ قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ:}\}{\large يَهْرَمُ اِبْنُ آدَمَ وَ يَشِبُّ فِيهِ اِثْنَتَانِ اَلْحِرْصُ وَ طُولُ اَلْأَمَلِ {\Large{23}}»،} پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بنی‌آدم پیر می‌شود؛ ولی حرص و طمع در او جوان می‌شود، حریص‌تر می‌شود، طماع‌تر می‌شود.\\ چه کسی گفته است که هر گبری به پیری می‌شود پرهیزگار! دعوای بین دو رئیس‌جمهور تیرخورده آمریکا را ببینید؛ شانس هم نداریم پنج سانتی‌متر این‌طرف خورده بود یکی از قاتلان شهید سلیمانی را ما به درک فرستاده بودیم. چیست مصلحت پروردگار که جفتشان در اوج پیری هستند، یکی آلزایمر دارد؛ یکی جنون دارد؛ ولی {\large «يَشِبُّ فِيهِ خَصلَتَانِ»،} این‌گونه نیست انسان پیر بشود پرهیزگار بشود، فرصت از دست می‌رود و اصلاً فرصت پیدا نمی‌کند که بخواهد جبران کند.\\ شب عباس ابن علی (علیهماالسلام) است و اگر بخواهیم بگوییم چه شد که امام سجاد فرمود به یک معنا جز انبیا و اوصیا آن هم فقط انبیا و اوصیا نه! بلکه همه در روز قیامت به عباس بن علی بن ابی‌طالب (علیهم‌السلام) غبطه می‌خورند؛ {\large « إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اَللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ اَلشُّهَدَاءِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ{\Large{24}}؛»} خیلی عجیب است همه در روز قیامت غبطه به شهدا می‌خورند، شهدا غبطه به شهدای کربلا می‌خورند، همه شهدا و شهدای کربلا به‌استثنای سید و سالار شهیدان غبطه به ابوالفضل‌العباس می‌خورند. متن روایت این است.\\ هنر عباس بن علی (علیهماالسلام) چه بوده است؟ دقیقاً به بحث ما مرتبط است ما در کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یک جمله راجع به عباس ابن علی (علیهماالسلام) نداریم؛ راجع به محمد بن حنفیه داریم مژده داده بود به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که تو ازدواج می‌کنی و دارای فرزند پسر می‌شوی به نام محمد که همان محمد بن حنفیه است. در کلام رسول خدا در مورد ابن عباس مطالب داریم که فرمود: \{{\large «قَالَ لاِبْنِ عَبَّاسٍ وَ هُوَ غُلاَمٌ}\}{\large اَللَّهُمَّ فَقِّهْهُ فِي اَلدِّينِ وَ عَلِّمْهُ اَلتَّأْوِيلَ {\Large{25}}.»} همچنین در کلام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) یک جمله راجع به عباس بن علی (علیهماالسلام) نداریم؛ می‌خوانند در روضه‌ها ولی واقعیت ندارد.\\ البته وقتی حضرت خواستند ازدواج بکنند به برادرشان عقیل گفتند خانمی برای من معرفی کن که {\large «قد ولدتها الفحولة}\{{\large من العرب لا تزوّجها فتلدلى غلاما فارسا يكون عونا لولدى الحسين (ع) فى كربلا.»}\} و شجاع زاده باشد عقیل گفت: {\large «فقال عقیل له: تزوّج بامّ البنين الكلابيّة}\{{\large فانّه ليس فى العرب اشجع من ابائها و لا افرس {\Large{26}}.»}\} برو سراغ فاطمه کلابیه که بعد شد "أمّ البنین" ولی در خود سخن امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) سخنی ندارید اصلاً اولین گزارش‌های ما از زندگی عباس بن علی که سی و چهار سال عمر داشته است برمی‌گردد به شش ماه آخر زندگی حضرت عباس (سلام‌الله‌علیه) یعنی ازآنجاکه امام حسین (علیه‌السلام) رفته است که برود در کاخ فرمانداری مدینه بیست نفر را با خودش برده است یکی از این افرادی که با خودش برده است عباس بن علی است که پشت در ایستادند که اگر خطری شد امام حسین (علیه‌السلام) صدایش را که بالا برد اینها بریزند داخل فرمانداری. از اینجا اولین گزارش راجع به زندگی عباس (علیه‌السلام) داریم؛ یعنی از سی و سه سال و شش ماه زندگی عباس هیچ خبری نداریم پس چه شد که عباس شد {\large «يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ اَلشُّهَدَاءِ؟»}\\ یک نکته است که عباس بن علی بن ابی‌طالب هنرمند است در انتهاز فرصت و در اغتنام فرصت و در گرفتن فرصت.\\ عباس بن علی بن ابی‌طالب (علیهم‌السلام) مثل پدرش امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) متخصص در فرصت‌شناسی، فرصت‌سازی، فرصت‌یابی و استفاده از فرصت است و لذا ببینید بعد از خود سیدالشهدا (سلام‌الله‌علیه) پرتلاش‌ترین انسان در صحرای کربلا عباس بن علی (علیهماالسلام) است فقط روز عاشورایش را شما در نظر بگیرید چند تا مسئولیت داشته باشد خوب است؟ علمداری که از آن اوست و معمولاً به شجاع‌ترین و قوی‌ترین فرد می‌سپارند؛ چون تا علم برپاست، لشکر برپاست و اگر علم بیفتد لشکر ضربه می‌بیند؛ لذا در جنگ موته تا جناب عبدالله بن جعفر افتاد عبدالله بن رواحه علم را برداشت و نگذاشت روی زمین بماند، علم نباید بیفتد.\\ فقط علم‌دار است؟ نه! پاسبان خیام است؛ لذا وقتی افتاد روی زمین، امام حسین (علیه‌السلام) فرمود: عباس جان از امشب بعضی از دیده‌ها که هراسان بود دیگر هراسان نیست بعضی از دیده‌ها که آرام می‌خوابید دیگر آرام نمی‌خوابد. پاسبان خیام است؛\\ محافظ شخصی اباعبدالله (علیه‌السلام) است؛ امام حسین (علیه‌السلام) تا وقتی رفتند به جنگ یک جراحت بر بدن نداشتند؛ یعنی حضرت سوار اسب که شدند رفتن به جنگ سالم سالم سالم بودند بدن خونی است؛ چون جنازه حمل‌ونقل کرده و صورت به صورت علی‌اکبر گذاشته است و با خون علی‌اصغر محاسنش را آغشته کرده است؛ ولی بدن سالم است؛ چرا؟ چون محافظ شخصی اباعبدالله، عباس بن علی است و این را تاریخ گزارش کرده است.\\ دیگر چه کار می‌کند از وقتی آب بسته شده مسئولیت آوردن آب به عهده حضرت است خودش فرمود: {\large «إِنِّی أَنَا العَبَّاسُ أُدعَی بِالسِّقا»،} من را بچه‌های حسین سقا می‌دانند؛\\ دیگر چه کار می‌کند؟ تاریخ نوشته چند بار بخشی از لشکر اباعبدالله (علیه‌السلام) محاصره شد به اشاره اباعبدالله (علیه‌السلام)، عباس (سلام‌الله‌علیه) محاصره را کشف کرده و گشوده است، گاه افراد آمدند از محاصره بیرون و گاه گفتند ما اینجا می‌جنگیم تا همین‌جا شهید بشویم این اغتنام فرصت است این فرصت‌یابی است.\\ روز عاشوراست هرچه از سیدالشهدا اجازه گرفته سخت است برای او علی‌اکبر برود؛ ولی او زنده باشد، قاسم برود؛ ولی او زنده باشد، سختش بود. هر چه اجازه می‌گرفت آقای من و شما اجازه نمی‌دهد. \begin{center} اکبرم کشته شد و نوبتم آخر نرسید \hspace*{2.5cm} سینه‌ام تنگ شد ازبس‌که شود تأخیرم {\textbf{27}} \end{center} مرحوم شیخ مفید (ره) نوشته است: ظاهراً آخرین کسی است که با اباعبدالله حضور دارد، کسی هم نمانده است آمد خدمت اباعبدالله عرض کرد: آقا اجازه بدهید جانم را فدای شما کنم، مقاتل دو جور نوشتند بعضی نوشتند آقا فرمودند: عباس جان بیا قبل از اینکه کار تمام بشود برویم با هم یک مقدار از فرات برای حرم آب بیاوریم؛ بعضی هم نوشتند آقا فرمودند: تو برو برای حرم آب بیاور. نشان داده است که حرف امامش را زمین نمی‌گذارد. اگر دیشب فرمود: عباس یک شب مهلت بگیر، ایستاد و مهلت را گرفت؛ یعنی حرف امام روی زمین نمی‌ماند و این را حرم هم می‌داند که حرف امام روی زمین نمی‌ماند تا شنیدند عباس می‌خواهد آب بیاورد خوشحال شدند.\\ یاد کنید و دعا کنید برای بچه‌های غزه که این ایام پرپر می‌شوند دیروز سیصد نفر را به خاک و خون کشیدند پس برای مظلومان عالم دعا کنید.\\ نیزه به دست گرفت و مشک را به دوش انداخت دوان‌دوان آمده است، طبق برخی از مقاتل چهارهزار نفر موکّل بر شریعه فرات‌اند و اینها را آن‌قدر عقب رانده تا بتواند وارد شریعه بشود، وارد شریعه شد، تشنه است از صبح آب نخورده من مقتل می‌خوانم تو گریه کن، دست‌هایش برد زیر این آب‌ها آورد روبروی این صورت زیبا و این چشم‌های زیبا، این صورتی که خیلی‌ها در خاندان عصمت و طهارت عاشق این صورت‌اند، قدیمی‌ها می‌گفتند: ما نمی‌دانیم در این آب عباس چه دید! من می‌گویم: عباس در این آب دیده که علی‌اکبر آمده زبانش را داخل دهان اباعبدالله (علیه‌السلام) گذاشته است و زبان علی آتش گرفته و برگشته است؛ این را دیده که همه اصحاب تشنه از دنیا رفتند. آن که مقتل برای ما ذکر کرده حتماً از معصوم رسیده؛ چون نوعی ذهن‌خوانی است مقتل می‌گوید: وقتی آب‌های شفاف فرات را دید {\large «ذَکَرَ عَطَشَ الحُسَینِ علیه‌السلام وَ أَهلِ بَيتِهِ فَرَمَى المَاءَ {\Large{28}}.»}\\ خدا رحمت کند مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی را نوشته از روایات به دست می‌آید شدت تشنگی اباعبدالله (علیه‌السلام) آن‌قدر بود که دیگر این چشم درست کار نمی‌کرد و آسمان را تیره‌وتار می‌بیند.\\ از بیراهه آمد که زودتر خودش را به خیمه برساند، کمین کردند جز با کمین حریف عباس نمی‌شدند دست‌های عباس قطع شد رجز شروع شد: \begin{center} {\large «و الله إن قطعتم یمینی \hspace*{2.5cm} إنی أحامی ابداً عن دینی»} \end{center} بعد دیدند می‌گوید: \begin{center} \{{\large «مع النبي السيد المختار}\} \hspace*{2.5cm} {\large قد قطعوا ببغيهم يساري»} \end{center} اما عباس ناامید نشده است. بهتر از من روضه را بلدید چه زمانی امید عباس ناامید شد؟ زمانی که ببیند آب مشک روی زمین ریخت.\\ قصد زیارت کن سه مرتبه بگو یا حسین (علیه‌السلام). \newpage \begin{center} \Large{فهرست منابع} \end{center} \begin{enumerate} \item ابن‌بابویه، محمد بن علی، و کمره‌‌ای، محمدباقر. ۱۳۷۶. الأمالي للصدوق. ۱ ج. تهران - ایران: کتابچی، ص 463. \item سوره فرقان، آیه 63. \item سوره مزمل، آیه 20. \item دیوان اشعار حافظ، غزل شماره 72. \item رسولی، هاشم، ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، و آشتیانی، محمدحسین. بدون تاریخ. المناقب (ابن شهر آشوب). ۴ ج. قم - ایران: علامه، ج 4، ص 98 و 99. \item مفید، محمد بن محمد، و مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث. ۱۴۱۳. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد. ۲ ج. قم - ایران: المؤتمر العالمي لألفية الشيخ المفيد، ج 2، ص 91. \item غفاری، علی‌‌اکبر، کلینی، محمد بن یعقوب، و آخوندی، محمد. ۱۳۶۳. الکافي. ۸ ج. تهران - ایران: دار الکتب الإسلامیة، ج 2، ص18. \item قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، و اشرف، علی. ۱۴۲۲. ینابیع المودة. ۴ ج. قم - ایران: منظمة الاوقاف و الشؤون الخیریة. دار الأسوة للطباعة و النشر، ج 1، ص 214. \item علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، آمدی، عبدالواحد بن محمد، و رجایی، مهدی. ۱۴۱۰-۱۹۹۰. غرر الحکم (تصحیح رجایی). ۱ ج. قم - ایران: دار الکتاب الإسلامي، ص 158 و 159. \item ابن‌بابویه، محمد بن علی، غفاری، علی‌‌اکبر، و غفاری، علی‌‌اکبر. ۱۳۶۳-۱۴۰۴. من لايحضره الفقيه. ۴ ج. قم - ایران: جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامي، ج 3، ص 156. \item غفاری، علی‌‌اکبر، کلینی، محمد بن یعقوب، و آخوندی، محمد. ۱۳۶۳. الکافي. ۸ ج. تهران - ایران: دار الکتب الإسلامیة، ج 4، ص 261. \item Infarctus (French): Infarction (English). \item سوره بقره، آیه 156. \item ابن‌بابویه، محمد بن علی، غفاری، علی‌‌اکبر، و غفاری، علی‌‌اکبر. ۱۳۶۳-۱۴۰۴. من لايحضره الفقيه. ۴ ج. قم - ایران: جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامي، ج 3، ص 156. \item غفاری، علی‌‌اکبر، کلینی، محمد بن یعقوب، و آخوندی، محمد. ۱۳۶۳. الکافي. ۸ ج. تهران - ایران: دار الکتب الإسلامیة، ج 4، ص 261. \item غفاری، علی‌‌اکبر، کلینی، محمد بن یعقوب، و آخوندی، محمد. ۱۳۶۳. الکافي. ۸ ج. تهران - ایران: دار الکتب الإسلامیة، ج 3، ص 300. \item با اندک تغییری، عَن كِتَابِ اَلْأَنْوَارِ: أَنَّهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَ قَائِماً يُصَلِّي حَتَّى وَقَفَ اِبْنُهُ مُحَمَّدٌ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‌ وَ هُوَ طِفْلٌ إِلَى بِئْرٍ فِي دَارِهِ بِالْمَدِينَةِ‌ بَعِيدَةِ اَلْقَعْرِ فَسَقَطَ فِيهَا فَنَظَرَتْ إِلَيْهِ أُمُّهُ فَصَرَخَتْ وَ أَقْبَلَتْ نَحْوَ اَلْبِئْرِ تَضْرِبُ بِنَفْسِهَا حِذَاءَ اَلْبِئْرِ وَ تَسْتَغِيثُ وَ تَقُولُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ‌ غَرِقَ وَلَدُكَ مُحَمَّدٌ وَ هُوَ لاَ يَنْثَنِي عَنْ صَلاَتِهِ وَ هُوَ يَسْمَعُ اِضْطِرَابَ اِبْنِهِ فِي قَعْرِ اَلْبِئْرِ فَلَمَّا طَالَ عَلَيْهَا ذَلِكَ قَالَتْ حُزْناً عَلَى وَلَدِهَا مَا أَقْسَى قُلُوبَكُمْ يَا آلَ بَيْتِ رَسُولِ اَللَّهِ‌ فَأَقْبَلَ عَلَى صَلاَتِهِ وَ لَمْ يَخْرُجْ عَنْهَا إِلاَّ عَنْ كَمَالِهَا وَ إِتْمَامِهَا ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيْهَا وَ جَلَسَ عَلَى أَرْجَاءِ اَلْبِئْرِ1 وَ مَدَّ يَدَهُ إِلَى قَعْرِهَا وَ كَانَتْ لاَ تُنَالُ إِلاَّ بِرِشَاءٍ طَوِيلٍ‌2 فَأَخْرَجَ اِبْنَهُ مُحَمَّداً عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى يَدَيْهِ يُنَاغِي3 وَ يَضْحَكُ لَمْ يَبْتَلَّ لَهُ ثَوْبٌ وَ لاَ جَسَدٌ بِالْمَاءِ فَقَالَ هَاكِ يَا ضَعِيفَةَ اَلْيَقِينِ بِاللَّهِ فَضَحِكَتْ لِسَلاَمَةِ وَلَدِهَا وَ بَكَتْ لِقَوْلِهِ يَا ضَعِيفَةَ اَلْيَقِينِ بِاللَّهِ فَقَالَ لاَ تَثْرِيبَ عَلَيْكِ اَلْيَوْمَ لَوْ عَلِمْتِ أَنِّي كُنْتُ بَيْنَ يَدَيْ جَبَّارٍ لَوْ مِلْتُ بِوَجْهِي عَنْهُ لَمَالَ بِوَجْهِهِ عَنِّي أَ فَمَنْ يُرَى رَاحِماً بَعْدَهُ‌؛ رسولی، هاشم، ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، و آشتیانی، محمدحسین. بدون تاریخ. المناقب (ابن شهر آشوب). ۴ ج. قم - ایران: علامه، ج 4، ص 135. \item غفاری، علی‌‌اکبر، کلینی، محمد بن یعقوب، و آخوندی، محمد. ۱۳۶۳. الکافي. ۸ ج. تهران - ایران: دار الکتب الإسلامیة، ج 3، ص 262 و 263. \item صالح، صبحی، شریف رضی، محمد بن حسین، و علی بن ابی طالب (ع)، امام اول. ۱۴۱۴. نهج البلاغة (صبحی الصالح). ۱ ج. قم - ایران: مؤسسة دار الهجرة، ص 526. \item اسکافی، محمد بن همام، کوفی اهوازی، حسین بن سعید، موحد ابطحی اصفهانی، محمدباقر، و مدرسه الامام المهدی (عج). ۱۳۶۳-۱۴۰۴. المؤمن. ۱ ج. قم - ایران: مدرسة الإمام المهدي (علیه السلام‏)، ص 60. \item مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مسترحمی، هدایت‌‌الله، غفاری، علی‌‌اکبر، بهبودی، محمدباقر، مصباح یزدی، محمد تقی، محمودی، محمدباقر، خرسان، محمدمهدی، و دیگران. ۱۴۰۳. بحار الأنوار. ۱۱۱ ج. بیروت - لبنان: دار إحياء التراث العربي، ج 30، ص 673 و 674. \item برای اطلاع بیشتراز آثار ترک حج ر.ک به معهد الحج و الزیارة، و آل‌اسحاق، محمدصادق. ۱۳۹۲-۱۴۳۴. الحج فی الکتاب و السنة. ۱ ج. تهران - ایران: نشر مشعر، ص 231-233. \item کراجکی، محمد بن علی، و حسینی اشکوری، احمد. ۱۳۹۴. معدن الجواهر و ریاضة الخواطر. ۱ ج. تهران - ایران: مکتبة المرتضوية، ص 25. \item ابن‌بابویه، محمد بن علی، و کمره‌‌ای، محمدباقر. ۱۳۷۶. الأمالي للصدوق. ۱ ج. تهران - ایران: کتابچی، ص 463. \item قطب راوندی، سعید بن هبه‌الله، و موسسة الامام المهدی علیه السلام. ۱۴۰۹. الخرائج و الجرائح‌. ۳ ج. قم - ایران: مؤسسة الإمام المهدي (علیه السلام)، ج 1، ص 57 و 58. \item مامقانی، عبدالله. بدون تاریخ. تنقیح المقال في علم الرجال. ۳ ج. نجف اشرف - عراق: [بی نا]، ج 2، ص 128. \item حبیب‌الله چایچیان (حسان). \item مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مسترحمی، هدایت‌‌الله، غفاری، علی‌‌اکبر، بهبودی، محمدباقر، مصباح یزدی، محمد تقی، محمودی، محمدباقر، خرسان، محمدمهدی، و دیگران. ۱۴۰۳. بحار الأنوار. ۱۱۱ ج. بیروت - لبنان: دار إحياء التراث العربي، ج 45، ص 41. \end{enumerate} \end{document}